دوشنبه 5 آبان 1382

آقاي دكتر سروش، شما هم منابع معرفت خودتان را محدود مي‏كنيد! ثريا بهبود

جمعه شب (24 اكتبر) دكتر عبدالكريم سروش در سخنراني خود در امپريال كالج لندن، در گفتگو دربارة نسبت آزادی با قدرت… در بارة تاريخچة خشونت و عمليات تندروانه در ايران مطالبي را بازگو كرد كه جاي سؤال دارد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در عين احترامي كه براي آقاي دكتر سروش قايلم، زيرا كه فكر مي‏كنم با ديدي انتقادي نگريستن را از هر كجا هم كه شروع كني بي فايده نيست،‌ مي‏خواهم بپرسم آيا فعاليتهاي گروههاي فشار و انصار حزب‏الله تنها از سال 73 و 74، يعني از زماني شروع شد كه سخنرانيهاي شما به هم ريخت و آزادي سخن گفتن و فعاليت اجتماعي كردن از شما سلب شد؟ آيا همة كساني كه با افكاري متفاوت با شما در انقلاب سهم داشتند و ساده‏دلانه فكر مي‏كردند كه حق آزادي بيان و به قول شما معرفي منابع گوناگون معرفت را در جامعة ايران دارند از همان فرداي انقلاب با انواع و اقسام فشارها و كتك خوردن در خيابانها و نوازشهاي انصار حزب‏الله روبه رو نبودند؟ قبول كنيد كه شما هم داريد واقعيت را فقط از ديد خودتان مي‏بينيد و آن همه آدمي را كه بسيار پيشتر از شما به انواع و اقسام محدويتهاي بياني و اجتماعي و حتي حق حيات گرفتار آمدند، يكسره ناديده مي‏گيريد. وانگهي، وقتي كه شما فكر مي‏كنيد فرهنگ را فقط عده‏اي نخبه مي‏سازند كه در آنها مردم و اكثريت را جايي نيست، تنها داريد اليگارشي يا حكومت جديدي را جانشين اليگارشي و حكومت ديگري مي‏كنيد كه اين بار به زبان بي‏زباني رهبري آن بايد با شما باشد.
آقاي دكتر سروش، هر گاه توانستيد از ملتقاي ديد همة شركت‏كنندگان در رويدادها ، و از جمله از ديدگاه زنان به مسائل اجتماعي، واقعيت را ببينيد، دم از فرهنگ و فرهنگ‏سازي بزنيد.

مقالات | بازديد 1763 | نظر 19 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/711

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آقاي دكتر سروش، شما هم منابع معرفت خودتان را محدود مي‏كنيد! ثريا بهبود' لينک داده اند.
نظرات
[عبداله - December 21, 2003 12:42 PM]

تاريخ نشان داده است که گروندگان به دين (با هر کمِت و کيفيتی ) در چهار گروه بوده اند.
1- آنهايی برای رهايی ار فقر و ظلم و ستم(در زمان و مکان خود) درباغ سبزی به انان نشان داده شد ولی هیيچ نیافتند و دست اخر هم به آنان گفته شد ان اله لا یغير به قوم......... (اين گروه از بازندگان اصلی اين معرکه بوده و هستند و خواهند بود)
2- لاشخورهای دين فروش و بازاريان زالوصفت (به معنای عام و تاريخی آن) که یکی ديگری را تاييد و تقويت کردو در واقع بهمديگر نان قرض دادند.اين گروه از برندگان اصلی پديده دين بوده و هستند و خواهند بود.
3- عمله های ريزه خوار گروه فوق (شمشير زنان زمان صدر به اميد داشتن قصری در بهشت یا غنيمت و سيمين بدنی در اين دنيا، غداره بندان و پنجه بوکس بدستان و پوشندگان لباس سيويل!!!؟؟؟ معاصر به اميد دريافت يک قوطی روغن نباتی و کيسه برنج حد اکثر يک پيکان).
4- آن گروهی که بين خوف و رجا ء در مانده است . در تنهايی و افلاس به مبداءی متوسل میشودو علاج سرطان عزيز خويش را از خدای خود طلب می کند ولی نمیداند که نظام عالمی که پديده سرطان ايجادکرده است ازلی و ابدی است و اگر بنا بود خالق معالجه کند انرا بوجود نمی اورد. افريدگار (و نه خدايی که هرکدام از ما در ذهن خود خلق کرده ایم )انسان را خلق کردو به هوش و دانايی آراست و سرطان را ايجاد کرد. حال سرطان از یک طرف و شيمی درمانی و راديودرمانی و غيره در برابر ان . خدایا برای درمان سرطان عزيزم به تو پناه میبرم و معالجه راشروع ميکنم . اگر معالجه شد تو خواسته ای و اگر معالجه نشد مشيت تو بر آن قرار گرفته بوده است . من بنده تو کوشش خود را کردم و از تمام امکانات و توانايی هايی که بمن عطا کردی بهره میگيرم
و لی آجازه می خواهم همانطور که بعلت خوردن ميوه ممنوعه یک اردنگی جانانه همراه با والده آقا مصطفی نفی بلد کردی به ديگران ( گروه های سگانه ببخشيد سه گانه فوق الذکر امر کنی مرا به حال خود واگذارند تا هم امور دنيايی خودم را بدست خودم حلو فصل کنم و هم در تنهايی و نياز دست نياز پر از اميد بسوی تو دراز کنم و به سروش از یک طرف و مصباح از طرف ديگر امر کنی دست از سر کچل من بردارند. بهشت تو با تمامی اپارتمانهاو قصر های ان ارزانی انان باد.

[mostafa hassanzadeh - December 18, 2003 12:19 AM]

ba sallam hozour shoma
man mikhastam chand kalamei dar rabette ba in mozooe dr soroush.aval benazare bande dr souroosh yek daneshmande marefatti ast na yek siyasatmadar pas bayad saallati ke syasi va benahvi ba hokumat rabte darad ra nabayad porsid

[ali - October 30, 2003 08:04 PM]

aghaye Soroush bayad "haghighat" ra begooyad,makhsoosan afradi chon ishan bayad haghighat-gooyee konand makhsoosan dar morede vagha'ye va ancheh keh rokh dadeh ast,makhsoosan hala keh kharej az keshvar hastand.Motasefanhe aghaye Soroush,ba nameye chand vaght-e pish-e khod dar morede enghelabe farhangi,haghayeghi ra pichandand,va az hameh bad-tar,sa'y dar pooshandan-e taghsirat va mas'ooliyate khod nemoodand.Ba'd az an nameh,aghayan Bani-sadr ,Fatori,va chand nafare digar beh vozooh na-dorostihaye ravayat-e aghaye Soroush ra neshan dadand.Kasani ham keh zamane enghelabe farhangi khodeshan dar khiyaban va dar jaryan boodand,na-dorosti ba'zi edde'a-haye aghaye Soroush ra az haman avval medanestand.Chera aghaye Soroush bah an hameh eshtebahati keh kardeh keh avval mardom,va ba'd ham khodash,choobeshan ra khordeh-and,va chera doktor Soroushi keh in hameh zamineh erfani va mazhabi darad va ba-hoosh ham hast,hanooz beh chenin khatahayee dast mezanad?!Va tazeh ba'd az tozihate digaran,aghaye Soroush hatta beh maghame pasokh va roshan kardan an amr-e mohemm va tarikhi,ham bar nemi-ayand va zahmati beh khod nemidahand!Chera?! Moshkel-e ishan ghoroor va havaye nafs ast ya chiz-e digari keh ishan ra az goftan ya residan beh haghighat baz medarad?!Va in nokat may-e ta'ssofe faravan hastand.Ishan bayad bedanand keh *aknoon dar in zaman*, goftan-e oryan-e haghayegh beh sadeghtaneh-tarin va shaffaf-tarin vajh-e momken,az zabane ishan va besyari digar chon ishan,az dou sad kharman Masnavi va tafsir-e an,bishtar va borra-tar kar mekonad va *beh dard-e bi-shomaran khalayegh-e* leh shodeh zire daste mafiaye jomhuri islami va arbabane anglo-israeli an,khahad khord

[Sheida - October 30, 2003 06:14 AM]

من فكر نميكنم كه سروش از عرفان براي جذاب كردن چهره دين استفاده كرده باشد. مطالعه آثار سروش به خصوص كتاب قبض و بسط به همه اثبات ميكند كه دين نه دين عارفان است نه دين آنها كه بر منبر روضه ميخوانند و نه آن قراثتي است كه حكومت ميكند. آقاي بهمني به شما حق ميدهم كه نظرات سروش را نقد كنيد اما چه بهتر كه مستندتر و با مطالعه بيشتر انجام شود.

[aria-bahmani - October 29, 2003 06:56 AM]

غرض من شیوه های استتار سروش برای زنده نگه داشتن این مرده کفن پوشیده استفاده از شیوه های پوسیده و کوچه بازاری نیست بلکه تلاش مضاعف او در استتار همان عجوزه در جامعه لطیف عرفان و مفاهیم مدرن است و خطر او نیز در همین جاست.اگر شیوه گفتمان او همان امثال مصباح یزدی بود چه باک.ولی او عفن را در کالبدی نو قصد قالب کردنش است به جماعت تشنه معرفت ....نمی گویم که نگوید بلکه باید که بسیار هم بگوید .هشدار من به اندیشمندانی است که دغدغه دارند و باید نسل جوان ما را در مقابل این زمزمه های فریب کارانه مصونیت بخشند.نقد نظرات سروش بسیار ارزشمند تر از تقابل کالمی با عنصری چون بطور مثال مصباح است که او رسوای عام و خاص است.نقد سروش اگر مستدل و توفیق آمیز باشد آخرین فصل جدال بین وهم الهی و انسان خاکی بر خاک سیاه نشانده جامعه ماست.و....زنهار اگر این پیروزی نصیب دکتر سروش و همپالگی هایش شود که باز گشت ما به نقطه آغازین است.

[فوآد - October 28, 2003 10:05 AM]

جناب آقاي آريا بهمني

من در نقد سخنان جنابعالي شما را به يكي از سخنرانيهاي دكتر سروش ارجاء مي دهم كه ايشان اتفاقاٌ قوياٌ بر اين اعتقادند كه نقل قول از ايشان " بايد دين را انطور كه هست به مردم گفت نه با اين داستان سراييها و يا بزك كردنها كه امروز در منابر براي عاشورا و يا ...." اتفاقا ايشان عقيده دارند كه اين وعاظ منابرند كه با تهييج و اغراق در موارد تاريخي مي خواهند توده جامعه مذهبي را تحريك كنند و كم نيستند كساني كه باياد مصيبت عاشورا اشك نريزند و يا بر يزيد لعنت نفرستند.
قصد من تاييد يك نفر نيست روش نقادي اين است كه اول افراد را با كتابها،‌سخنرانيها و اعمالشان شناسايي و سپس اقدام به انتقاد نماييم .
با آرزوي سلامتي شما

[Majid - October 28, 2003 02:13 AM]

My clear point is that such primitive comment on Soroush works and ideas is not really that valuable to be listed in the news list of gooya, taking readers time.

[aria-bahmani - October 27, 2003 10:40 PM]

روشنگري از نوع دكتر سروش عين جهل است.مخالفت من با افكار سروش نه بر پايه گذشته او و تريخچه همكاريش با نظام مافيايي بر ايران بلكه در باب نقد نظرات امروز اوست كه تداوم همان راه است.تلاش اكادميك سروش پوشاندن چهره كريه دين با لطافت عرفانياست كه سعي وافر در استتار تعفني دارد كه جهان خردورز امروز را ملوث كرده است و چون لكه ننگي بر تارك بشريت خودنمايي مي كند.تازه كردن چهره اين عجوزه كاري است بس زشت تر از آنكه او در مقام پسرك فلسفي رزيم در توجيح تسويه هاي سالهاي 50-60 انجام داد.فريب خوردن از اين به اصطلاح نو انديش ديني ما را به خانه اول بازي تاريخ باز مي گرداند.تاوان بسيار دادهايم تا امروز پس هشيار باشيد....كه تاريخ فرصت ديگري به ما نخواهد داد.

[aria-bahmani - October 27, 2003 10:39 PM]

روشنگري از نوع دكتر سروش عين جهل است.مخالفت من با افكار سروش نه بر پايه گذشته او و تريخچه همكاريش با نظام مافيايي بر ايران بلكه در باب نقد نظرات امروز اوست كه تداوم همان راه است.تلاش اكادميك سروش پوشاندن چهره كريه دين با لطافت عرفانياست كه سعي وافر در استتار تعفني دارد كه جهان خردورز امروز را ملوث كرده است و چون لكه ننگي بر تارك بشريت خودنمايي مي كند.تازه كردن چهره اين عجوزه كاري است بس زشت تر از آنكه او در مقام پسرك فاسفي رزيم در توجيح تسويه هاي سالهاي 50-60 انجام داد.فريب خوردن از اين به اصطلاح نو انديش ديني ما را به خانه اول بازي تاريخ باز مي گرداند.تاوان بسيار دادهايم تا امروز پس هشيار باشيد....كه تاريخ فرصت ديگري به ما نخواهد داد.

[Sheida - October 27, 2003 09:35 PM]

iraniha bish az inke faramooshkar bashand ghadr nashnas va zaherbin hastand hame ma tahavolate fekri had aghal 15 sale gozashte iran ro madiyoone shakhsiyat ya ashkhasi mesle Dr.Soroush hastim ke ba negahe jadide khodeshoone be padide din bazle roshangari ro dar miyane marodm va be khsoos nasle javan kashtand jaye tasof dare ke edeyee hanooz in ghadr sathi be masael negah mikonand va baraye esbate khodeshoon hazeran shakhsiyate yek chenin motofakeri ro ke agar dar iran ghadresh ro nemidoonan dar kharej az iran morede tavajohe hame motofekeran hastesh in chenin viran konand khanoome behbood gozashte raft emrooz shoma baraye jame bimare iran che kar mitoonin bokonin

[Dario - October 27, 2003 08:35 PM]

Agar mardome faramoosh kari naboodim kasi hamchon soroosh digar jorati baraye goftan va neweshtan nadasht, ama che konim ke ham faramooshkar va ham sade loh mibashim, be hamin dalil hokoomateh akhoondi hagheman mibashad,va ta hagheman in ast bayad entezar dashte bashim ke koochak marde bozorg dahani hamchoon soroosh barayeman benalad. m

[ali - October 27, 2003 08:06 PM]

in haj hosseine dabbagh hamoone ke enghelabe farhangi dorost kard che entezari azash darid gorge dar poostine mish hala dastesh nemirese vagarne shena gare maherei

[Hamid - October 27, 2003 07:43 PM]

I think it is right to ask questions from Dr. Soroush about his past role in inquisitive actions and taking part in theoretical propaganda for the same system he has bravely started to criticize since a decade ago.
I see no problem or contradiction in:
1) having respect for his intellectual attempts to provide a more liberal and tolerant interpretation of religion together with
criticism of theocratic power in recent years
(as far as one judges them to be honest and true)

and at the same time:
2) questioning him about the examples of the same or similar behaviors by islamic militia and theocraic system in the first 15 yers after revolution

It is not just a matter of questioning him for his personal role at those events but to question whether based on his current views he redeems those actions or thik they have been wrong!

Unlike some commentators on this article and like the writer above, I think in political science and philosophy it is extremely important to illustrate positions about real historical issues.

What might endlessly continue to argue that religion by its nature is an ever-welcome to power (a majority thought this way in 1357).

However, real historical examples have beenmore in favour of the position that religion in power is not such a pleasant experience.

In case of Soroush, he may at least explain why he thinks his current arguemens should be/or not be extended to early years of revolution.

For one example, he recently treid to white wash his hand of the so-called cultural revolution and his role in it and what it really was about.
Th real position of a thinker will be understood when it becomes clear how much systematic his
thinking is and for this to happen he needs to address important examples and events of the recent past.

[ محمذ - October 27, 2003 06:05 PM]


بنظر من اقاىسروش ذرست مى كويذ كه فر هنك را

ذا نشكا هيان و متفكر ين مى سا ز نذ ز يرا

مر ذم عا ذى فقط تقليذ مى كننذ و مشكل ذر همين

جا است كه اغلب ا ين مطلب سا ذه را تو جه نمى

كننذ 0

[كريم - October 27, 2003 04:26 PM]

اين حكايت فحاشي به آدمهاي فرهيخته اي كه از همان روز اول انقلاب به ج.ا فحش نداده اند ،گوياقصد تمام شدن ندارد.اين دوستان تاريخ آزاديخواهي و عدالت طلبي را از دوره معيني به بعد(مثلا زمستان 57)بسته اند و هر كسي را كه بعد از آن تاريخ دعوت به آزادي و عدالت مي نمايد را ابتدا به توبه مي خوانند.گمان نميكنيد كه خود شما دعودت كنندگان به توبه و تعذير ،در هر سن و دسته اي كه هستيد نياز به تمرين بيشتري داريد براي رواداري و آزادگي؟ .
كمي انصاف و مثقالي دقت در احوالات تسليم نشده هائي مثل سروش كه يا به دربدري افتاده اند يا به زندان كه خوب ميدانيم كه اگر سرخم مي كردند از مقامات بودند و-حداقل- خانواده هاشان در آسايش و امان ورفاه،انتظار زيادي نيست .

[فوآد - October 27, 2003 03:11 PM]

دوست گرامي جناب ناصر

انسان آزاده هر از چندگاهي بايد در خلوت خويش خود را به بوته نقادي بسپارد خواه در اين آزمون سرفراز بيرون آيد خواه سرافكنده.
مولي رومي از دوران گذشته اش با ياد: مرده بدم ياد مي كند بايد پذيرفت هر انساني با يك مجموعه صفات است كه گاهي خوي اهريمني بر اهورايي و گاه بالعكس در تقابل با همديگر هستند.
بنظر من بايد بدور از اينكه بخواهيم افراد اقرار به اشتباهاتشان كنند قضاوت را به خودشان بسپاريم و نتيجه را در اعمال امروزشان ببينيم .

با آرزوي موفقيت شما

[ناصر - October 27, 2003 02:25 PM]

کاش جناب آقای دکتر سروش روزی شهامت نقد گذشته خويش را پيدا کنند که اين امر احساس بسياری از افراد را نسبت به سخنان و بحثهای عميق ايشان تغيير می دهد.زيرا که خواه نا خواه رفتار گذشته افراد در اعتماد به حرفها و نظريات جديدشان تاثير می گذارد..

[فوآد - October 27, 2003 01:53 PM]

سركار خانم بهبود
هميشه فرهنگ در يك جامعه در تعدد تفكرات در يك بستر بيان آزاد رشد نموده است من به رغم موافقت در بعضي و مخالفت در بعض دگر از نظرات دكتر سروش بر اين عقيده ام كه بايستي با هر انديشه كه داريم چه مذهبي باشيم و چه به خدا بي اعتقاد بايد بپذيريم كه اين جوانان نيز وجود دارند بايد حرف بزنند و حتي اعتراض كنند اما نبايد به خاطر اينگونه اعتراضات بازداشت شوند.
شما اگر به سلسله سخنرانيهاي دكتر سروش كه شبها از رايو پخش مي شد گوش فرا دهيد ايشان با يك پايه اعتقادي به اسلام مدافع بعضي از سنتها و مخالف برخي ديگر بودند كه همين پايه گذار يكسري از انتقادات مذهبيون سنتي قشري به ايشان بود.
به نظر من اگر شما ميخواهيد دكتر سروش را نقد كنيد بايستي انديشه هايش را به نقد بكشيد ( يك مورد از سخنرانيهاي ايشان را در هر مورد نقد كنيد ) نه شخصيت ايشان را كه مبادا به خطا رويد.
با نهايت تشكر از شما

[سهراب تكيده - October 27, 2003 01:37 PM]

ضمن خسته نباشيد به عرض مي رساند كه شرط گذاشتن براي بيان انديشه تقريباً كار ناصوابي است و بيشتر مصيبت هاي ما از همين نوع شروط نتيجه مي گيرند. به بيان ديگر من(سروش نوعي) مجبور نيستم كه نقطه نظرات شما را منعكس كنم و شما اگر نظري داريد و كار تحقيقاتي در ارتباط با سال هاي 58 تا 76 انجام داده ايدمطرح كنيد. موفق باشيد

Copyright: gooya.com 2016