دوشنبه 5 آبان 1382

ناطق نوري در گفتگو با ايلنا: تعبير زنداني سياسي در ايران را اصلا قبول ندارم

تهران- خبرگزاري كار ايران
گفت‌‏وگو: ابوالقاسم ايرانشاهي
علي‌‏اكبر ناطق‌‏نوري، رئيس سابق مجلس شوراي اسلامي، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس دفتر بازرسي مقام معظم رهبري در گفت‌‏وگو با خبرنگار خبرگزاري كار ايران، ايلنا، به پرسش‌‏هايي در خصوص پروتكل الحاقي، انتخابات مجلس هفتم و ديگر مسائل سياسي كشور پاسخ گفته است، كه مشروح اين گفت‌‏وگو در پي مي‌‏آيد.

* پس از انتخابات دوم خرداد 76 برخي از تحليل‌‏گران از وجود تهديدات خارجي عليه كشورمان خبر دادند و معتقدند كه اين تهديدات با حضور گسترده مردم خنثي و بي اثر شد، امروز هم در آستانه انتخابات مجلس هفتم با تهديداتي ديگر روبرو هستيم، چه مشابهت‌‏هايي به نظر شما بين اين دو وجود دارد؟

+ به نظر من تهديد عليه ايران و نظام هميشه بوده و هست. ما اگر بعد از پيروزي انقلاب بررسي كنيم و به ياد بياوريم همواره مورد تهديد بوده‌‏ايم، منتهي شكل تهديد و حجم تهديدات متفاوت بوده است، از همان اوايل انقلاب در معرض تهديد دشمنان قرار داشتيم، جنگ يك تهديد براي ما بود، وحدتي كه به‌‏ وجود آمده بود بين دشمنان ايران در منطقه و خارج از منطقه تهديد جدي براي ما بود، محاصره اقتصادي و همه آن چيزي كه تاكنون عليه ما روي داده تهديد بوده و هست.
علتش هم اين است كه استكبار جهاني و مخالفين نظام اسلامي به چيزي كمتر از تسليم نظام قانع نيستند. آنها به دنبال اين بوده و هستند كه از هر فرصتي كه نصيب آنها مي‌‏ شود استفاده ‌‏كنند، الان اين بهانه را دارند، ماجراي سلاح هسته‌‏اي و از اين قبيل مسائل كه مي‌‏خواهند فشار را عليه ما زياد كنند، در مقاطعي آنها به ما فشار وارد آورده و مي‌‏آورند، اما اين‌‏كه چه‌‏قدر اين تهديدات و فشارها كارآمد خواهد بود يا نه، بسته به تصميم گيري و نوع برخورد و تعامل ما با مسئله دارد كه اين خود جاي بحث دارد، اما در مجموع معتقدم الان با قبل از دوم خرداد و چند سال قبل‌‏تر از دوم خرداد و بعد از دوم خرداد تفاوتي نمي‌‏كند، شكلش عوض شده است.

* ما پروتكل الحاقي را پذيرفتيم، بسياري معتقدند كه در پذيرش پروتكل ما با اجبار روبرو بوديم يعني يك فشار شديد بين المللي ما را وادار به پذيرش كرد...

+ اولاً هنوز پروتكل الحاقي را نپذيرفته ايم، علت اينكه مي‌‏گويم نپذيرفته ايم اين است كه ما فعلا مذاكره در رابطه با الحاقيه را كه همان 2+93 مي‌‏باشد پذيرفتيم. ما قبول كرديم كه آقاي البرادعي به ايران بيايد و پيرامون الحاقيه مذاكره كنيم، خوشبختانه آنچه تصميم گرفته شد، اين بود كه مسؤولان ذيربط به يك وحدت نظر برسند، يك حرف را بزنند و آن هم تصميمي باشد كه قبلا گرفته شده است. قرار شد موضوع فرماندهي شود و تحت فرماندهي واحد به پيش برود، مسئول مذاكره با البرادعي و آژانس هم دقيقا" مشخص شد،كه شوراي عالي امنيت ملي و دبير اين شوراست. آنچه من مي‌‏توانم بگويم اين است كه مذاكره را اكنون شروع كرده‌‏ايم. من هر چند در تصميم گيري مستقيم نيستم، اما آنچه خبر دارم اين است كه مسوولان عاقلانه و آگاهانه تاكنون حركت كرده‌‏اند. ما از اول بنا نداشتيم كه به قول معروف بازي را به هم بزنيم، هرچند برخي قائل بودند به اينكه ما بياييم از اول بازي را به هم بزنيم و بگوييم اين الحاقيه هيچ، ما از كنوانسيون هم بيرون مي‌‏آئيم، اين نظر بعضي‌‏ها بود كه ما اين گونه رفتار كنيم، اما ما اين را به مصلحت و منافع كشور نمي‌‏دانستيم، وقتي مي‌‏گويم "ما" منظورم نظام است. بنابراين هيچ‌‏گاه اين حرف را هم نزده بوديم و چيزي گفته، بعد هم عقب نشيني كرده باشيم، مسئله دوم اين‌‏كه ما از اول گفته بوديم به همه كه براي بهره‌‏برداري صلح آميز از انرژي هسته‌‏اي توقف غني سازي اورانيم را نمي‌‏پذيريم ، الان هم همين بحث را داريم. اين اعتراف را آقاي البرادعي هم دارد و بد نيست بدانيد كه ايشان اين جمله را هم گفته است كه« من كاري به جاهاي ديگر ندارم، مسؤول آژانس هستم و طبق مقررات آژانس عمل مي‌‏كنم، بنابراين تعامل ما با او و آژانس غير از بحث ما با اروپايي‌‏ها است»، اين را خوب است كه تفكيك كنيم، صحبت ما با او انجام شده است و مذاكره را هم شروع كرده‌‏ايم، البته چند تا خط قرمز هم داريم، مهمترين آنها هم اين است كه براي ما منافع و مصالح كشور اصل است و هر جا كه مذاكره شود اين منافع و مصالح، اصل اول ماست. اين بحث‌‏ها ادامه دارد و تازه به هرجا هم مذاكره برسد، در نهايت طبق قانون اساسي بايد به مجلس شوراي اسلامي برود. مجلس هم با آن مثل يك طرح و لايحه برخورد مي‌‏كند، بايد پذيرش پروتكل مصوبه شود، بنابراين، اينكه بگوييم الحاقيه را پذيرفتيم از نظر من تعبير درستي نيست. نمي‌‏توانيم تا چيزي مصوب و نهايي نشده است، بگوييم آن را پذيرفته‌‏ايم، ما تازه مذاكره را شروع كرديم.

* پس حضور وزراي خارجه كشورهاي اروپايي در تهران و مذاكره در مورد پروتكل الحاقي به معناي چيست؟

+ در رابطه با اروپا و حضور وزراي خارجه سه كشور قدرتمند اروپايي، قصد ما اين بود كه باب را براي شنيدن صحبت‌‏هاي آنها نبنديم، آنها هم بيايند صحبت كنند، اين كه آنها يك پيش شرط‌‏هايي را براي خودشان در نظر گرفته‌‏اند كه ايران حتماً بايد غني سازي اورانيوم رامتوقف سازد يا دنبال چرخش سوخت نباشد، ما اين را قبول نكرديم. آنها هم ديدند كه ما بالاخره حرف داريم، گفتيم خوب نمي‌شود كه شما قبل از آمدن پيش شرط‌‏هايي بگذاريد و هي بگوييد اگر ايران قبول نكند، ما هم نمي‌‏آييم، خوب نياييد، بالاخره پس از چند روز كه آمدنشان به تعويق افتاد تصميم گرفتند كه بيايند و حتماً هم صحبت‌‏ها و مذاكرات را انجام داده‌‏اند، ما هم در آن چارچوبي كه با آقاي البرادعي صحبت كرديم، حركت مي‌‏كنيم.

* نمايندگان ايران به صراحت اعلام كردند كه ما پروتكل الحاقي را پذيرفته و براي نشان دادن حسن نيت خود به آژانس و دنيا فعاليت‌‏هاي غني سازي اورانيوم را متوقف مي كنيم، اين به معناي پذيرش پروتكل نيست؟

+ نه،به هيچ وجه نيست. اولاً بايد از تمامي بحث‌‏هايي كه آنجا صورت گرفته انسان مطلع باشد تا بتواند اظهار نظر كند، پذيرش پروتكل كه دست ايشان و من و امثال من نيست. اين پذيرش بايد يك پروسه مشخص را طي كند، به فرض، آقايان در دولت پذيرفته‌‏اند، هرچند پذيرفتن دولت هم چون نمي‌‏دانيم ابعاد مذاكره چه چيزي بوده نمي‌‏توانيم نظر بدهيم. آن چيزي كه من اطلاع داشتم، گفتم، اما اطلاق لفظ "پذيرفتن" هم صحيح نيست كه به اين مذاكرات الحاق كنيم، آمديم و دولت پذيرفت، اما مجلس رد كرد، خوب چه مي‌‏شود؟ غير قانوني است ديگر، ما از لحاظ حقوقي اين را پذيرش الحاقيه نمي‌‏دانيم، مگر اينكه مسير قانوني‌‏اش طي شود و به نتيجه برسد.

* به هرحال ايران حسن نيت خودش را تا اين‌‏جا نشان داد، اما نكته‌‏اي هست، و آن اين كه كشورهاي اروپايي و آمريكا اگر باز هم قانع نشدند، قدمهاي بعدي ما چيست؟

+ اين‌‏ها همان خط قرمزي است كه عرض كردم، يعني حتماً مسؤولان كشور بايد كاري كنند كه منافع ملي و مصالح كشور حفظ شود و قطعاً هم اين كار را مي‌‏كنند، ما بايد ببينيم اين منافع و مصالح در چيست. بايد مسؤولان ذيربط بنشينند و بين بد و بدتر براي حفظ منافع كشوريكي را انتخاب كنند. هم شرع اين را مي‌‏‌‏گويد و هم عقل، حالا اگر بد و بدتري بود، بايد بد را انتخاب كنيم كه گرفتار بدتر نشويم، مصالح و منافع ملي نظام بايد حفظ شود، بقاي نظام جمهوري اسلامي و اين كشور براي ما موضوعيت دارد، ممكن است در زمان آينده يك تصميم ديگري براي كشور گرفته شود، آن را الان نمي‌‏شود گفت، اما اصل حفظ خط قرمزهاست و حفظ مصالح ملي است كه تعريف كرده‌‏ايم.

* با اجازه بازرسي نامحدودي كه پذيرش پروتكل به بازرسان آژانس مي دهد، چه تضميني هست كه امنيت و اسرار كشور حفظ شود؟

+ اين‌‏گونه كه برخي فكر مي‌‏كنند نمي‌‏شود، شخص آقاي البرادعي بيان كرده و توضيح هم داده و به نظر من شايد فرصت را مسؤولين ذيربط نداشتند يا شايد تحفظ داشتند و شايد هم زود مي‌‏دانستند كه براي مردم آن را توضيح دهند، اين طور نيست كه شما مي‌‏گوييد، هشتاد كشور اين الحاقيه را پذيرفته‌‏اند. چهل و سه كشور از اين كشورها بازرسي مي‌‏شوند آن هم بر اساس مواد همين الحاقيه، از جمله ژاپن و كانادا، ژاپن تا الان كه من اطلاع دارم 10 بار بازرسي شده، اما اين طور نيست كه هر كجا خواستند وارد شوند، اين‌‏ها تعريف دارند، مراكز حساس تعريف دارند، مراكز امنيتي و حقوقي تعريف دارند، مراكز مقدس تعريف دارند، مراكز نظامي تعريف دارند، مأموران آژانس حق ورود به اينجاها را ندارند، اين‌‏كه بخواهند به بهانه بازرسي براي وجود اورانيوم غني شده و يا غني نشده، از اسرار نظامي ما باخبر شوند، اين‌‏گونه نيست. در خود الحاقيه همچنين چيزي نيست. اين‌‏ها بايد تبيين شود، ژاپن با اين همه بازرسي هيچ‌‏گاه به منافع ملي‌‏اش لطمه وارد نشده است، چون اين موارد مورد توجه بازرسان آژانس خواهد بود.

* ولي تجربه عراق درمورد بازرسي هاي بازرسان آژانس بين‌‏المللي انرژي اتمي مردم ما را نسبت به اين بازرسي ها نگران كرده است.

+ عراق يك قطعنامه جداگانه داشت، اصلاً اين نبود، آن قطعنامه يك اسم ديگري داشت كه در خاطرم نيست و مخصوص عراق بود. آژانس در مورد عراق و حكومت عراق طبق آن قطعنامه عمل كرد، يعني آن چيزي كه در ذهن مردم نسبت به برخورد با عراق است و نگران هستند كه سرنوشت و سناريوي عراق دوباره تكرار شود، اين طور نيست.

* آنها هم از همين جا شروع كردند.

+‌‏ نه، من مي‌‏گويم اصلاً وقتي بازرسان به عراق رفتند، بر طبق قطعنامه جداگانه‌‏اي بود كه مواد اين الحاقيه نيست، اگر چنين شرايطي پيش بيايد، خوب تصميمات ديگري مي‌‏گيريم اما الان روي اين الحاقيه آن خيز وجود ندارد.

* يعني مردم اطمينان داشته باشند كه منافع ملي ما كاملا حفظ مي‌‏شود؟

+ من كاره‌‏اي نيستم كه به مردم تضمين بدهم، اما به‌‏عنوان يك آدم سياسي و يك شهروند، حالا هر تعبيري كه مي‌‏شود داشت، با آگاهي و شناختي كه از مسؤولان كشور دارم، مطمئن هستم منافع و مصالح كشور در نظر گرفته مي‌‏شود و اين وحدتي كه بين مسؤولين در مورد اين قضيه به وجود آمده، ما را از گردنه و توطئه با موفقيت عبور مي‌‏دهد.

* برخي از تحليل‌‏گران معتقدند كه سرعت تحولات به حدي است كه ممكن است حتي به انتخابات مجلس هفتم هم نرسيم، به نظر شما شرايط خاصي وجود دارد كه اين تحليل‌‏ها بيان مي‌‏شود؟

من اين عقيده را ندارم، معتقد هم هستم تا انتخابات هيچ حادثه‌‏اي رخ نخواهد داد، با اين روندي كه كشور دارد پيش مي‌‏رود ما الان گرفتار هيچ بحراني نيستيم، از نظر خارجي حادترين مسأله، مسأله پروتكل الحاقي است كه به‌‏طور طبيعي و با اين تصميم عاقلانه‌‏اي كه مسؤولان گرفتند، مذاكره‌‏اش شروع شده است و البته كار كوچكي هم نيست كه در چند جلسه و چند ساعت تمام شود، اين مسأله كه راه خودش را طي مي‌‏كند، اين بحران خارجي ماست كه الان مديريت مي‌‏شود و ان‌‏شاءالله از آن هم عبور مي‌‏كنيم، در داخل هم من چيز فوق العاده‌‏اي نمي‌‏بينم. بحران از نظر امنيت تعريف دارد، شرايط كشور دسته بندي مي‌‏شود. يك شرايط عادي داريم. يك شرايط فوق العاده‌‏‌‏ داريم و يك شرايط حساس و در نهايت شرايط بحراني داريم. هر كدام از اينها در بحث امنيت تعريف مخصوص به خودش را دارد، در حضور مسؤولان ذيربط هم اين معنا پيدا مي‌‏كند، اگر شرايط عادي باشد مشخص است كه مسئول اداره نظم شهر و يا كشور كدام نيروست، اگر شرايط فوق العاده باشد مسئول برخورد با چنين شرايطي چه كسي يا چه نيرويي است. اگر شرايط حساس و يا بحراني شود، مسئولش كيست؟ همين طوري كه كسي بگويد شرايط كشور خيلي بحراني است، اين اصلاً يك بحث حقوقي نيست، بحران از نظر امنيت معناي خودش را دارد، الان شرايط كشور به نظر من شرايط عادي است، اين بحث‌‏ها و كشمكش‌‏هاي سياسي كه صورت مي‌‏گيرد مخصوص امروز و ديروز نيست، سال‌‏هاست كه اين جناح بندي‌‏ها و بحث‌‏ها را داريم. موافق و مخالف‌‏ها همه جاي دنيا هستند، ما هم داريم. در يك نظامي كه پشتوانه مردمي اين‌‏گونه دارد و ما هم اين پشتوانه را مي‌‏بينيم از اول انقلاب‌‏ تا الان همين حضور مردم در انتخابات، در قدس‌‏ها، 22 بهمن‌‏ها، همه نشان دهنده اين پشتوانه است، چنين كشوري با اين پشتوانه مردمي كه با يك سروصداي داخلي و اين كه يك كسي حرفي بزند ويك نفر تحليلي بدهد و بحث و سخنراني كند نمي‌‏لرزد، يعني بيدي نيست نظام كه با اين بادها بلرزد. اين بحث‌‏ها هم عادي است. انصافاً به نظر من كه داراي سابقه سياسي زيادي هم در نظام هستم، اگر اين يك ذره سروصدا هم نباشد و اين كشمكش‌‏ها و گفت و شنود و تحليل‌‏ها نباشد، واقعاً كشور يك كشور سرپا و زنده‌‏اي است؟ بسيار اوضاع آرام است. بالاخره يك كشور 60، 70 ميليوني و يك حكومتي با اين كيفيت، كه انصافاً در آن هر كسي هم به خودش حق مي‌‏دهد حرف بزند، تحليل بدهد و يا در سايت‌‏هاي مختلف اعلام حضور بكند، اين مسائل چيز خاصي را ثابت نمي‌‏كند. شرايط كاملاً عادي است، اگر همين طور و با همين شيب كه به جلو مي‌‏رود، پيش برويم، من حضور مردم را در انتخابات هم خوب مي‌‏بينم و واقعاً نگران نيستم، مقام معظم رهبري هم فرمودند؛ كه آنچه براي ما مهم است حضور مردم است، حالا اين‌‏كه چه كسي رأي بياورد مهم نيست. آن بحث مربوط به انتخاب مردم است كه جمع بندي مي‌‏كنند و رأي مي‌‏دهند. گروه‌‏ها هم تبليغ خودشان را مي‌‏كنند. الان هم نزديك به انتخابات هستيم وتب انتخابات تند مي‌‏شود، اميدوار هستم كه گروه‌‏ها همه تند و كند و راست و چپ، محافظه كار و اصلاح طلب، حالا هر اسمي كه نام دارند، در مصاف با هم در انتخابات قواعد بازي را خوب بدانند و به هم نزنند و مردم را دلسرد، مأيوس و تخريب نكنند، هرچند اين هم خيلي اثرگذار نيست، اما اگر اين رويه را پيش نگيرند خيلي بهتر است و قطعاً روي حضور مردم اثر بهتري دارد، ما اگر بخواهيم مردم حضور بهتري در صحنه داشته باشند، از اين موثرتر اين است كه براي مردم كار كنيم، مسؤولين، دستگاه‌‏ها، آدم‌‏ها، كساني كه در هر نهاد و سازمان و ارگاني هستند بدانند؛ اگر مردم را بيشتر تحويل بگيريم و براي مردم كاركنيم و آنها هم ببينند كار شده است، طبيعي است كه آنها هم مشتاق مي‌‏شوند.
* كم و زياد شدن حضور مردم در پروسه اي به نام انتخابات در هر كشوري پذيرفته شده است، اما در كشور ما كه به نوعي مشروعيت نظام به حضور مردم گره خورده است، شركت كمرنگ مردم معناي خوبي ندارد، اين مهم را در انتخابات شوراها هم ديديم كه انتخابات دركمترين حد مشاركت مردمي در اين سالها برگزار شد، و اتفاقا بازخورد آن را هم ديديم، اخبار خوشايندي از استقبال مردم از انتخابات نمي‌‏شنويم، چه بايد كرد؟
+ من ابتدا نكته‌‏اي بگويم و آن اين كه مجلس را با شوراها حتماً نبايد مقايسه كرد، چون قياس مع‌‏الفارق است، به چند جهت، يكي اين‌‏كه هنوز شوراها و كاربرد شوراها براي مردم ما خوب تبيين نشده است، در شهرستان‌‏ها و روستاها كاربرد شوراها بيشتر است، چون شوراهاي روستا را جهاد تشكيل داده بود و يك ذهنيتي در اين زمينه وجود داشت. به هرحال مردم هنوز نمي‌‏دانند كاربرد شوراها چيست، انتخابات مجلس و رياست جمهوري براي آنها جا افتاده است، در انتخابات شوراهاي گذشته حضور مردم در شهرستان‌‏ها يا مراكز استان‌‏ها با هم بسيار متفاوت بوده‌‏ است، يعني همه را با يك نگاه نمي‌‏شود ديد. تهران به هيچ وجه قابل مقايسه با مشهد نيست. قابل مقايسه با اصفهان نيست. هرچند ميانگين حضور در انتخابات شوراها ميانگين قابل قبولي است. اما در شهر تهران از همه جا كمتر مردم حضور داشتند، حضور كم مردم در انتخابات تهران به‌‏خاطر عملكرد شوراهاي قبلي بوده است، به خاطر اختلافات زياد در درون شوراها بوده است. عمر شوراها چهار سال است، در اين مدت چند تا شهردار و چند رئيس عوض كرد؟ هر كدام مي‌‏آمد يا قبلي را متهم مي‌‏كرد و يا بر عليه بعدي وارد دعوا مي‌‏شد، فضا طوري شد كه بايد از همين تعدادي هم كه آمدند تشكر مي‌‏شد كه با اين وضعيت دوباره پاي صندوق‌‏هاي رأي آمدند، بنابراين مجلس با شوراها قابل مقايسه نيست.
* اما اختلافات هم حول و حوش مجلس شوراي اسلامي هست، اين‌‏ها اثري ندارد؟
+ اين تنش‌‏ها و حرف‌‏ها نه اين‌‏كه اثري ندارند، اثر دارند، اما اثر كلي ندارند، به همين دليل گفتم كه اميدوارم جناح‌‏ها قواعد بازي را بدانند، در دنيا هم احزاب با هم دعوا مي‌‏كنند، اما قاعده بازي را هم رعايت مي‌‏كنند و يك خط قرمزهايي را كه هست محترم مي‌‏شمارند و همديگر را تخريب نمي‌‏كنند، اين را اگر ما مراعات كنيم، به گونه‌‏اي كه مردم به اجماع مركب نرسند، اجماع مركب يعني اين كه بگويند؛ نه اين طيف و نه آن طيف و نه هيچ‌‏كس ديگري، توي خانه‌‏مان مي‌‏نشينيم به كسي هم راي نمي دهيم، اگر ما طوري عمل كنيم كه مردم را به اينجا برسانيم، بله بسيار بد است و اميدواريم كه اين‌‏طور نشود.
* يعني اختلاف بين نهادهاي متولي انتخابات_ شوراي نگهبان و وزارت كشور_ در حضور و يا عدم حضور مردم بي‌‏تاثير است، مگر معتقد نيستيد كه اختلافات در درون شوراها و عملكرد بد آنها باعث رويكرد منفي مردم شد؟
+ بله اختلاف و درگيري اصلا چيز مطلوبي نيست، خوشبختانه ما زماني با هم حرف مي‌‏زنيم كه من مي‌‏توانم خبر دهم كه اقدامات بسيار خوبي هم شوراي نگهبان و هم دولت و مجلس انجام داده‌‏اند . در جلسه‌‏اي كه شوراي محترم نگهبان و رياست محترم جمهوري و رياست محترم مجلس داشتند، تحليل آقاي كروبي اين بود كه اين جلسه بسيار جلسه خوبي بود، بحث هم همين بحث‌‏ها بود كه بالاخره به يك جمع بندي ما برسيم راجع به آينده، راجع به لوايح و اينكه چه كنيم تا تنش در جامعه به حداقل برسد؟ اين جلسه جلسه خوبي بود و بنا هم شده كه ادامه داشته باشد، من هم اميدوارم كه اينها تداوم داشته باشد، شخص من هميشه قائل بوده‌‏ام كه نفس مذاكره و گفت وگو بسيار مي‌‏تواند مفيد و كارآمد باشد. ديروز خبردار شدم كه از وزارت كشور، بعضي از مسؤولين اين وزارتخانه با برخي مسؤولين شوراي نگهبان جلسه مشتركي داشته‌‏اند و بنا هم شده كه اين جلسات ادامه داشته باشد، بنشينند با هم صحبت كنند و به نتيجه‌‏اي برسند كه باعث كاهش تنش در كشور شود.
* تا چند ماه ديگر به پايان كار مجلس اصلاحات مي‌‏رسيم، ارزيابي شما از كارنامه مجلس ششم چيست؟
+ واقعيت اين است كه من فرصت اين را كه بنشينم و بررسي كنم و تحليلي داشته باشم كه خدا پسندانه باشد در مورد مجلس و دولت اصلاحات ندارم، و حتماً نخواسته‌‏ام از سوال شما و پاسخ خودم فرار كنم، بيني و بين الله ننشتم كه كار كارشناسي كنم و بررسي كنم كه مجلس چقدر موفق بوده، در كجا موفق نبوده، الان اگر چيزي بگويم دقيق نخواهد بود، ضمن اينكه چنين كاري را شرعي هم نمي‌‏دانم. دولت را هم همين‌‏طور، بايد مطالعه كنم و در اين خصوص كارشناسانه نظر بدهم.

ناطق نوري در ادامه گفت و گو در خصوص وضعيت زندانيان سياسي، حضور نيروهاي نظامي در انتخابات و برنامه‏هاي جامعه روحانيت مبارز در هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي به اظهار نظر پرداخت.
ادامه اين گفت و گو بدين شرح است:

* از نظر شما مجلس ششم با مجلس پنجم كه رئيس آن شما بوديد،چه تفاوت هايي دارد؟

+ من چون رئيس مجلس بوده‌‏ام، مسؤول مجلس قبلي بوده‌‏ام، اين را من نبايد بگويم، اين سوال را بايد مردم و نمايندگان مردم پاسخ دهند كه دو مجلسي كه شما نام برديد چه تفاوتي با هم دارند، اگر من چيزي بگويم ممكن است به خود من برگردد و اين صحيح نيست.

* اصلاح‌‏طلبان مي گويند كه نهادهاي انتصابي مثل شوراي نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت و... مانع از تحقق اهداف و آرمانهاي جبهه دوم خرداد شد،اين نكته نظر چقدر به واقعيت نزديك است؟ شما اين ادعا را مي‌‏پذيريد؟

+من اين را قبول ندارم من در مجمع تشخيص مصلحت هستم و مي‌‏توانم به اين سوال جواب بدهم، بالاخره همه آن موضوعاتي كه به كشمكش كشيده شده، وارد مجمع مي‌‏شود، شما به آرشيو مجلس پنجم مراجعه كنيد. ميزان طرح‌‏ها و لوايحي كه بين ما و شوراي نگهبان رفت و آمد مي‌‏كرد و شوراي نگهبان آنها را رد مي‌‏كرد و بعد به مجمع كشيده مي‌‏شد، چقدر است؟ آن موقع هم من در مجمع بودم، به‌‏خاطر اينكه رئيس مجلس بودم، با اين‌‏كه ما ملاحظه هم مي‌‏كرديم و تأكيداتي كه مقام معظم رهبري و امام داشتند كه كاري كنيد كه مصوبه‌‏اي از شوراي نگهبان برنگردد و من هم مقيد بودم به اين مهم، آن زمان آمديم مركز پژوهش‌‏هايي درست كرديم كه يكي از دلايلش همين بود، طرح‌‏ها و لوايح را اول بدهيم مركز پژوهش‌‏ها كار كارشناسي بكنند و بعد بياورند، الان نمي‌‏دانم كه اين دقت‌‏ها صورت مي‌‏گيرد يا نه، به هر حال شوراي نگهبان مصوبات ما را هم برمي‌‏گرداند، شما تركيب مجمع تشخيص را قطعاً مي‌‏دانيد. با اين تركيبي كه مجمع تشخيص دارد، بنده قائل هستم كه اكثر آنچه كه موارد اختلافي بوده بين مجلس و شوراي نگهبان و به مجمع آورده شده، به نفع مجلس تصويب شده است. عدد و رقم هم معلوم است آمار بگيريد معلوم مي‌‏شود، يعني مجمع آمده و گفته آنچه كه مجلس تشخيص داده و تصويب كرده به مصلحت كشور است. بنابراين من به هيچ وجه قائل نيستم كه نهادي از نظام در مقابل مجلس و يا دولت كارشكني كرده باشد. منتهي وقتي ذهنيت پيدا شد و دعواي سياسي اصل گرديد،‌‏ هر عمل قانوني هم يك عكس العمل دارد، چون با ذهنيت تحليل مي‌‏كنيم به اينجا مي‌‏رسيم.

* يك نمونه از مصوباتي كه در زمان شما شوراي نگهبان برگرداند و شما هم اصرار داشتيد كه تاييد شود، را بيان كنيد.

+ مثلاً ما آئين نامه مجلس را اصلاح كرديم. آئين نامه هم قانون است. و آن را هم بايد شوراي نگهبان تصويب كند، زمان بنده با تعاملي كه با شوراي نگهبان داشتيم، در آئين نامه قبلي يك ماده بود كه مجلس بايد بودجه خودش را خودش تعيين بكند نه دولت، يعني كارپردازي مجلس بررسي كند و كميسيون برنامه بودجه هم رسيدگي كند و بعد هم هيئت رئيسه تصويب كند و هر چه تصويب كردند دولت مكلف است همان را در بودجه بگذارد، اين هم علت داشت، علتش اين بود كه مجلس دستش نبايد زير سنگ دولت باشد تا بتواند راحت‌‏تر نظر بدهد و كار كند، پس از اصلاح آئين نامه همين ماده را كه قبلاً هم بود و شوراي نگهبان تأييد هم كرده بود در آن گنجانديم. شوراي نگهبان اين مصوبه مجلس را رد كرد، در حالي كه رئيس مجلس بنده بودم و رئيس دولت هم آقاي خاتمي بود، شوراي نگهبان به سود دولت رأي داد، ما وقتي اعتراض كرديم كه چرا رد شده؟ دليل آوردند كه طبق قانون اساسي بودجه را دولت بايد تنظيم كند، مجلس حق ندارد براي خودش بودجه تعيين كند، هر چه كه من سعي كردم و به دبير محترم شوراي نگهبان جناب آقاي جنتي گفتم كه مجلس نبايد دستش زير سنگ دولت باشد، مجلس بايد آزاد باشد، وبعد هم قبلاً شوراي نگهبان همين را تأييد كرده بود، چه‌‏طور الان شما رد مي‌‏كنيد، گفتند تشخيص قبلي‌‏ها آن بود و تشخيص‌‏ ما الان اين است كه بودجه شما را هم دولت بايد تصويب كند. حالا خدا وكيلي اگر زمان من نبود و زمان رياست كس ديگري بود اعتراض نمي‌‏كرد كه قبل از ما اين گونه بود و الان ما حق نداريم بودجه خودمان را ببنديم. اين كه من مي‌‏گويم تفاوتي قائل نيستم و قبول ندارم ممانعت از كار يك نهاد توسط نهاد ديگر را به خاطر اين است كه واقعا هدفي را نمي‌‏بينم.

* اگر اين طور است، پس چرا آقاي خاتمي نمي‌‏خواهد لوايح دوگانه‌‏اش به مجمع تشخيص مصلحت برود؟

+ آقاي خاتمي اين را قبول ندارد، ايشان قائل است كه حتي المقدور بين شوراي نگهبان و مجلس قصه حل شود، چون كشيده شدن اين لوايح به خصوص اين‌‏كه سياسي هم شده و به يك بحث داغ هم تبديل شده، اگر بين شوراي نگهبان و مجلس حل نشود در مجمع يك تنش جديدي ايجاد خواد شد، من نگاهم اين است كه آقاي خاتمي نگران به‌‏ وجود آمدن يك تنش جديدي است كه با كشيده شدن اين لوايح در مجمع روي خواهد داد و مي‌‏خواهد حتي المقدور بين مجلس و شوراي نگهبان موضوع حل شود.

* ولي آقاي خاتمي در يك كنفرانس خبري گفتند كه برگشتن لوايح از شوراي نگهبان يعني اين‌‏كه اين لوايح يا خلاف شرع است يا خلاف قانون و رئيس جمهور نه خلاف شرع مي‌‏كند و نه خلاف قانون.

+ مگر لوايح قبلي با اين فرق مي‌‏كند، مگر ديگر لوايح با امضاي رئيس جمهور نيست، وقتي لايحه به مجلس مي‌‏آيد يعني دولت و دولت هم يعني رئيس دولت، رئيس جمهور اين همه لايحه داده، اين دو لايحه هم مثل بقيه، چطور راجع به ديگر لوايح نمي‌‏گوييد كه ايشان كار خلاف شرع كرده، اما راجع به اين ها مي‌‏گويند خلاف شرع كرده، اين حرف درستي نيست. همه لوايح مثل هم هستند و اساساً لايحه‌‏اي كه دولت مي‌‏دهد و مجلس تصويب مي‌‏كند و به شوراي نگهبان مي‌‏رود و اين شورا رد مي‌‏كند معنايش اين نيست كه دولت و يا مجلس خلاف شرع كار مي‌‏كند، نه آنها تشخيص مي‌‏دهند كه اين لوايح كه تصويب مي‌‏كنند شرعي است و طبق قانون اساسي است، اما آن كه بايد در نهايت نظر نهايي را بدهد، شوراي نگهبان است، زمان رياست جمهوري مقام معظم رهبري هم ايشان خلاف شرع مي‌‏كرد؟ يا آقاي هاشمي خلاف شرع مي‌‏كرد؟ نه اين‌‏گونه نيست.

* اعلام نامزدي تعدادي از نيروهاي نظامي براي نمايندگي مجلس شوراي اسلامي، باعث نگراني محافل سياسي شده‌‏است، اين نگراني وقتي تشديد شد كه برخي چهره‌‏هاي نظامي اظهار نظر سياسي كرده و در مورد برخي گروههاي سياسي كشور سخنان جهت داري را مطرح كرده اند، چقدر اين نگراني به جاست؟

+ اول بگويم كه نمي‌‏دانم چقدر نفر استعفا داده‌‏اند و خودشان را براي نمايندگي نامزد كرده‌‏اند. اگر هم اين كار را كرده باشند حتماً قانوني اين كار را كرده‌‏اند، ما كه ادعا داريم قانون‌‏گرا و دموكرات هستيم و مي‌‏خواهيم دموكراسي حاكم شود خوب هر كسي حق دارد تشخيص بدهد حضور سياسي داشته باشد يا نه، تشخيص بدهد كه در سرنوشت كشور دخالت بكند، بنابراين كسي نبايد نگراني از اين موضوع داشته باشد وقتي مي‌‏گوييم بايد كشور آزاد باشد و قانونگرا باشيم و آزادي خواه، چرا نگرانيم؟ اين با آزادي خواهي مي‌‏سازد يا نمي‌‏سازد، اين موضوع كه مطرح مي‌‏كنيم، اگر ايجاد دلهره و نگراني كند كه با آزادي نمي‌‏سازد، آزادي معنايش اين است كه هر كس مي‌‏تواند بر اساس قانون بيايد؛ بسم الله. بعد هم اين‌‏كه جايي براي نگراني نيست، هر چه رقابت بيشتر و جدي بشود و داغ و بهتر برگزار شود كه خوب است، يك نكته هم بايد مدنظر باشد و آن اين‌‏كه نيروي نظامي ما تعريفش با نيروي نظامي ديگر كشورها فرق مي‌‏كند، متفاوت است واقعاً شما نظاميان ما را با نظاميان تركيه يكي مي‌‏كنيد؟ نظامي‌‏هاي ما چه كساني هستند؟! همين بچه حزب‌‏اللهي‌‏هايي هستند كه در جريان مبارزات انقلاب بوده‌‏اند و بعد از پيروزي انقلاب عده‌‏اي سپاه را تشكيل دادند و عده‌‏اي هم به بسيج رفتند و عده‌‏اي هم به آموزش و پرورش و ديگر جاها، بالاخره اين نظام همه چيز مي‌‏خواهد ديگر، چه بهتر كه نيروهاي خوب بيايند و كارها را انجام دهند، اينها همه نيروهاي خوب و بچه‌‏هاي متدين ما هستند، همين‌‏ها هستند كه هشت سال از اين مملكت دفاع كردند. چرا بايد كسي نگران از حضور اينها باشد؟ چطور آن موقعي كه جنگ هست، اينها بايد بروند جلوي توپ و گلوله، اما اگر يك موقعي اينها بخواهند بيايند در صحنه سياسي، استعفا هم بدهند، قانون هم اجازه مي‌‏دهد، نگران باشيم؟ اين بي‌‏انصافي نيست؟ تحليل غلط نيست؟ هشت سال اين‌‏ها جانشان را دادند، زير باران آتش كه حلوا خير نمي‌‏كردند كه اينها رفتند، اتفاقاً آنهايي را كه من خبر دارم از نيروهاي سرشناس سپاه، اينها معمولاً رده‌‏هاي بالا هم هستند و اين معنايش اين است كه اينها در جنگ و جبهه بوده‌‏اند، بچه امروز هم نيستند، بالاخره اين بي‌‏انصافي است كه ما بگوييم آنجا كه جنگ و كتك و مجروحيت است، شما بيائيد اما به مجلس نياييد، هر چند مجلس هم حلوا خير نمي‌‏كنند، اما اگر بگويند كه ما هم مثل بقيه احساس مسؤوليت مي‌‏كنيم و براي حفظ اين كشور و نظام تشخيص مي‌‏دهيم كه تا امروز براي انقلاب در اين پست كار كرديم، فردا در آن پست كار مي‌‏كنيم، اين كه اشكالي ندارد.

* اما طبق فرموده حضرت امام(ره) حضور نظاميان در عرصه سياست ممنوع است و ايشان نظاميان را از ورود به اين عرصه منع كرده‌‏اند.

+‌‏ بله اگر نظامي باشند و سر از احزاب سياسي و سياسي بازي در بياورند، حرف شما درست است، اما اگر يك نظامي آمد و استعفا داد اين كه ديگر نظامي نيست، به همين دليل است كه مي‌‏گويند نظامي نمي‌‏تواند بيايد و ثبت نام كند، بايد استعفا بدهد و بعد بيايد، بعد هم اين‌‏كه امام فرمود به معناي اين نبود كه آنها مسائل كشور را نفهمند، تحليل نداشته باشند، مثل گارد شاهنشاهي باشند كه همه عوام را آنجا جمع كنند كه خيلي هم مطلع از اوضاع نباشند، واقعاً ما مي‌‏خواهيم چنين نيرويي داشته باشيم يا نه؟ بچه‌‏هاي ما تحصيل كرده هستند، ليسانس، فوق ليسانس، دكترا، با فهم و درك بسيار بالا، فهم سياسي، تحليل جهاني، تحليل داخلي، افراد نظامي در گروه‌‏ها و احزاب نبايد حضور داشته باشند، اما اين به آن معنا نيست كه فهم سياسي نداشته باشند.

* مخالفان حضور نظاميان در مجلس مي‌‏گويند؛ چون اين‌‏ افراد تفكر نظامي دارند، در مواقعي كه كشور نياز به يك تصميم گيري ديپلماتيك دارد، تفكر نظامي آنها ممكن است باعث شود به مصلحت كشور تصميم نگيرند.

+ اين يك تحليل است، خوب مردم هم رأي مي‌‏دهند، آنها هستند كه تشخيص مي‌‏دهند چه كسي به مجلس برود و نماينده شود، مگر نمي‌‏گوييم كه مشخص مردم هستند،‌‏ خوب بگذاريد مردم تصميم بگيرند، اصلاً اين‌‏گونه نيست كه اين‌‏ها تصميمي بگيرند كه به صلاح كشور نباشد، اين‌‏ها از كشور دفاع كرده‌‏اند، از منافع ملي ما دفاع كرده‌‏اند، چه‌‏طور مي‌‏آيند و عليه منافع كشور اقدام مي‌‏كنند؟ كساني كه جانشان را براي كشور گذاشته‌‏اند تا يك وجب از آن را ندهند، مي‌‏آيند وكاري مي‌‏كنند كه كشور و امنيت آن تهديد شود؟! من باورم نمي‌‏شود، بعد هم اين را به مردم واگذار كنند، آنها هستند كه در اين زمينه تصميم گيري مي‌‏كنند.

* پس با اين وجود شما موافق هستيد كه تمام گروهها و جريانهاي سياسي در كشور خودشان را در معرض انتخاب مردم قرار دهند؟

+ بله چرا كه نه؟ صالح باشند و در آن تعريفي كه قانون دارد از حضور گروه‌‏ها قرار بگيرند همه بيايند، به هر حال حضور گروه‌‏ها و جريانات سياسي شرايطي دارد، برطبق قانون انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان شرايط دارند، اگر شرايط حضور را داشتند، همه بيايند.

* اگر موافق باشيد در مورد دستگاه قضايي هم چند سوال بپرسم، به عملكرد اين دستگاه انتقادات جدي هست، يكي از اين انتقادات عدم وجود يك سيستم پاسخگو در اين قوه است كه همواره باعث مشكلاتي شده است، شما چقدر اين انتقادات را درست مي‌‏دانيد؟

+ اين مشكل را من نه تنها براي قوه قضائيه بلكه براي همه دستگاه‌‏ها و نهادهاي كشور مي‌‏پذيرم، ما بايد در همه دستگاه‌‏ها هم سخنگوي قوي داشته باشيم و هم واقعاً آن اطلاع رساني كه مي‌‏تواند تب جامعه را پايين بياورد و جلوي اكاذيب و جوسازي‌‏ها را بگيرد، انجام دهيم، چون با اطلاع‌‏رساني به موقع جلوي دروغ پردازي خارجي‌‏ها و شبكه‌‏هاي خارجيگرفته شده و باعث مي‌‏شود كه مردم به آنها روي نياورند براي كسب اخبار، و چه بسا آنها هم قضيه را تشديد مي‌‏كنند، من قائل هستم به اين ضعف، اگر اطلاع رساني به موقع انجام گيرد، و درست و صادقانه به مردم آنچه كه مصلحت نظام و كشور هست، گفته شود و آنها درجريان قرار بگيرند خيلي از تنش‌‏ها پايين مي‌‏آيد و اين يك نقيصه است، در بسياري جاهاي ديگر هم ما اين مشكل را داريم، خاصه در خبررساني و تبيين مسائل خيلي نمي‌‏توانيم اينها را منعكس كنيم، حتي در كارهاي مثبت، بله من هم به اين ضعف اذعان دارم.

* بحث ديگرم در خصوص زندانيان سياسي است، بسياري از آنها معتقدند كه به آنها ظلم شده است، يكي از اين زندانيان به نام آقاي عبدي براي شما نامه‌‏اي نوشت، و شما را مرجع تظلم‌‏خواهي خود قرار داد، چرا عباس عبدي شما را انتخاب كرد؟

+ ايشان به من نامه ننوشت، من قبلاً هم گفته‌‏ام، دختر ايشان به من نامه نوشت، ايشان يك نامه‌‏اي نوشته‌ بود كه با دست خط هم بود اما نامه مخاطب نداشت، آن نامه‌‏ را آقايان گرفتند، يك اصلاحي هم كردند، دست خط ايشان را تايپ كردند و دختر آقاي عبدي آن را امضاء كرد و از طرف ايشان براي من فرستاد.پس آقاي عبدي نگوييم بگوييم دختر آقاي عبدي اين اول، بعد هم اين‌‏ها چون احساس كردند كه اينجا دفتر بازرسي مقام معظم رهبري است، بنابراين نامه و تظلم‌‏شان را به دفتر بازرسي دادند تا از اين روند طي شده بازرسي شود، البته نامه را آقاي محمدرضا خاتمي به اينجا آورد، يعني شخص خود ايشان نامه را به من داد و بعد هم گفت كه شما اگر كاري از دست‌‏تان برمي‌‏آيد انجام دهيد و اگر هم كاري برنمي‌‏آيد بگوييد تا ما اقدام ديگري بكنيم، پذيرفتم و بررسي كردم و ديدم در تعريف ما نمي‌‏گنجد، علتش اين بود كه ما دفتر بازرسي مقام معظم رهبري هستيم. معنايش اين است كه اگر كسي به ايشان مراجعه كند و به ايشان شكايت ببرد آقا هم به ما دستور پيگيري مي‌‏دهد و ما هم حسب وظيفه پيگيري مي‌‏كنيم، ما بازرسي ابتدايي نمي‌‏كنيم، ما بازرسي كل كشور هم نيستيم، ما مجري دستورات مقام معظم رهبري در خصوص شكايات صورت گرفته به محضر ايشان هستيم، اينجا به‌‏عنوان آخرين ملجاء است، يعني اگر كسي مسير قانوني‌‏اش را طي كرده، همه راه‌‏ها را طي كرده و جواب نگرفته، در نهايت به مقام معظم رهبري مراجعه مي‌‏كند و ايشان در صورت مصلحت به ما دستور رسيدگي مي‌‏دهند، به علاوه من ديدم كه پرونده آقاي عبدي در ديوان عالي مطرح است، يعني هنوز به سير نهايي نرسيده، ايشان به بازرسي كل كشور نفرستاده، از قاضي اگر شكايت دارد به دادگاه انتظامي قضات نفرستاده، اين‌‏ها راهكارهايي است كه براي آقاي عبدي بوده و طي نكرده، لذا من برداشتم و نوشتم كه اولاً؛ براي شما سازوكارهاي ديگري تعريف شده و شما از آنها استفاده نكرديد، ديوان عالي، بازرسي كل كشور و دادگاه عالي قضات، شما بايد از آن مسير برويد، دخالت دفتر بازرسي در كاري كه مسيرش مشخص است و طي نشده، نه منطقي است و نه كارآمد. بنابراين شما بايد آن گونه اقدام كنيد، اما اگر مايل باشيد چون به من نامه نوشتيد، من حاضرم كه نامه شما را اگر موافق باشيد به رئيس قوه قضائيه و يا هر مقام ديگري كه شما مصلحت مي‌‏دانيد بفرستم، اما آنها از ما هم نخواستند.

* مشكل ديگري كه در سيستم قضايي است برخورد با زندانيان سياسي است، خصوصا آنها كه در برهه‌‏اي از زمان خدماتي هم براي انقلاب و نظام انجام داده‌‏اند و حتي مسووليت هايي هم داشته‌‏اند، شايسته نيست كه اين‌‏ها براي تظلم به نهادهاي خارج از نظام مثل سازمان ملل و ... مراجعه كنند، چه راهكاري براي اين قضييه پيشنهاد مي‌‏كنيد؟

+ من اصلاً تعبير زنداني سياسي را در ايران قبول ندارم، ما اصلاً زنداني سياسي نداريم، معناي زنداني سياسي اين است كه كسي يك حزب تشكيل بدهد و به خاطر يك حركت سياسي او را بازداشت كنند، الان اصلا اين‌‏گونه نيست كه كسي را به خاطر اين كه اظهار نظر سياسي كرده محاكمه ‌‏كنند، اين‌‏ها را به اتهام تخلف مي‌‏گيرند و نه سياسي، اگر كساني در خوابگاهي و دانشگاهي، سروصدايي راه بيندازند، توطئه‌‏اي بكنند و شلوغ كنند و كاري كنند و بعد هم دستگير شوند و خودشان هم اعتراف كنند به اعمال مجرمانه‌‏شان،اين زنداني سياسي است؟ ممكن است جرياني سياسي پشت قضيه باشد، اما اين‌‏هايي كه دستگير و بازداشت شده‌‏اند به اتهام تخلف دستگير شده اند، قانون هم اين را تعريف كرده است، ما در قانون تعريفي از زنداني سياسي نداريم، بعد هم اين كارهايي را كه برخي انجام مي‌‏دهند سياسي‌‏كاري مي‌‏دانم، اين‌‏ها هستند كه پنجره‌‏ها را باز مي‌‏كنند و پالس‌‏ها را براي خارجي‌‏ها مي‌‏فرستند كه شما وارد شويد، اين كار خلافي است، سياسي كاري است، مثل همين‌‏ها كه اخيراً زمزمه‌‏هايي مي‌‏كنند كه كاري كنيم تا سازمان ملل بيايد و بر انتخابات نظارت كند، اين بسيار كار خطرناك و بدي است، اين يعني ما خودمان شعور سياسي نداريم و نياز به قيم داريم. آن هم كساني از خارج از كشور و با نگاه خاصي كه دارند، بنابر اين چنين كارهايي را من سياسي‌‏كاري مي‌‏دانم، واقعاً سازوكار دارد هر كاري، اگر كسي سابقه داشته باشد، كاري هم براي انقلاب كرده باشد، يك دوره هم مسؤوليت داشته باشد، اگر متهم شد به تخلفي بايد به آن تخلف رسيدگي شود يا نه؟ بنده ناطق نوري سابقه مبارزاتي هم دارم.وزير كشور و رئيس مجلس شوراي اسلامي هم بوده‌‏ام. حالا اگر متهم شوم به يك تخلفي بايد رسيدگي شود يا نه؟ عدالت اقتضا مي‌‏كند كه بنده با يك كاسب چهار راه مولوي يكي باشم، فرقي نمي‌‏كند، اتفاقاً برخوردي كه با آقاي عبدي شده خيلي بهتر از برخوردي است كه با ديگران شده، اين را توي نامه هم نوشته و از همه هم تشكر كرده بود، امكاناتي در اختيارش قرار داده‌‏اند كه در اختيار افراد عادي نمي‌‏گذارند، شايد اينجا انسان يك مقداري ترديد كند.

* راه حل برون رفت از چنين حالاتي به نظر خيلي ها تعريف و رسيدن به يك اجماع كلي است به نام مصالح ملي،كه بايد مورد تاييد همه گروهها هم باشد، نظر شما چيست؟

+ اگر اين كار را بكنيم كه خيلي خوب است، اما ما طلبه‌‏ها يك اصطلاحي داريم كه "آن كس كه شروع مي‌‏كند ظلم بيشتري مي‌‏كند"، خوب نكنند كارهايي را كه تنش‌‏زا است، اگر احساس مي‌‏كنند كاري تنش‌‏زا است، دوري كنند از آن، آنهايي كه مي‌‏دانند حرفشان شروع كننده يك بحران است خوب انجام ندهند، آخر نمي‌‏شود كه بگوييم به دستگاه قضايي كه آقا اين‌‏ها از اين قبيل كارها مي‌‏كنند ولي شما مراعات كنيد، اين‌‏كه معنا نمي‌‏دهد، آنها هم مسؤوليت دارند و با مسببان برخورد مي‌‏كنند، من هم قبول دارم كه بايد فكر كنيم، بنشينيم تعريف مصالح و منافع ملي را بازبيني كنيم كه چي به مصلحت ماست، دنيا چگونه عمل مي‌‏كند؟ خود آمريكايي‌‏ها چگونه عمل مي‌‏كند؟ برخي كه خيلي دلشان مي‌‏خواهد از آمريكايي‌‏ها الگو بگيرند، خوب اين را الگو بگيرند كه همه گروه‌‏ها و جريانات سياسي در داخل آمريكا با هم مبارزه مي‌‏كنند، گاهي اين مي‌‏رود، آن مي‌‏آيد، ولي آنجا كه منافع آمريكا مطرح است، همه كوتاه مي‌‏آيند، اين مهم است.

* استراتژي جامعه روحانيت مبارز براي انتخابات مجلس هفتم چيست، و اين تشكل چه راهكاري براي تشويق مردم به حضور در صحنه دارد؟

+ شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز تهران طي چندين جلسه درباره نحوه حضور اين تشكل در صحنه انتخابات مجلس هفتم بحث و مذاكره نموده ، ولي هنوز به يك جمع‌‏بندي مشخص نرسيده است، اما آنچه لازم است بگويم آن است كه جامعه روحانيت به عنوان يك جريان اصيل و ريشه‌‏دار در انقلاب ديدگاههاي خود را براي مردم شريف كشور به خصوص مردم تهران بيان كند، همان‌‏گونه كه تاكنون چه قبل و چه بعد از پيروزي انقلاب و در انتخابات دوره‌‏هاي گذشته بي‌‏تفاوت نبوده و نقطه نظر يا كانديداهاي خود را معرفي نموده است. اما درباره راهكار ما جهت تشويق مردم به حضور در صحنه، معتقديم دو عامل سبب حضور هرچه بيشتر مردم در صحنه خواهد شد: الف- وحدت مسوولان كشور و تنش‌‏زدايي توسط احزاب و گروههاي خودي
ب- توجه به مردم‌‏سالاري ديني و احترام نهادن به مردم و حل مشكلات آنان از قبيل بيكاري، تورم و امثال آنها.
اين دو عامل به نظر ما مي‌‏تواند حضور مردم را در انتخابات با شكوه‌‏تر كند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در همين زمينه:

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/722

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ناطق نوري در گفتگو با ايلنا: تعبير زنداني سياسي در ايران را اصلا قبول ندارم' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016