يكشنبه 11 آبان 1382

قرائت "دمکراتيک" از اسلام، روزه سياسی و مواضع تحکيم وحدت، تقی روزبه

t.roozbeh@freenet.de

ظاهرا فرارسیدن ماه رمضان و ایام روزه، موجب آن شده است که مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی نیز رنگ و بوی مذهبی پیداکند. روند فوق حتی قبل از آغاز ماه رمضان و با آغاز اولین مراسم برگزاری روزه سیاسی شروع گردید. تلاش های زیادی بکار گرفته می شود که اعتراضات فعالین سیاسی، دانشجویان و اصلاح طلبان را دراین قالب بریزند. گرچه گزینش این شیوه از مبارزه با استناد به دلایلی از سوی طراحان و سازمان دهندگان آن توجیه می گردد، اما در تحلیل نهائی ریشه در برخی تحولات مطعوف به مشی سیاسی اصلاح طلبان دولتی و روندهای جهانی دارد که مستلزم بازکاوی است.
می دانیم که شکل مبارزه عموما تابعی است از محتوا و نوع گفتمان حاکم بر مبارزه، که خود متقابلا بستر مناسبی را برای فراگیر کردن محتوا فراهم می سازد. در مقطع انقلاب بهمن 57، چنان که مردم ایران بخشا شاهد آن بوده اند، اشکال مبارزاتی عاریت گرفته از سنت های مذهبی، نقش مهمی در فراهم ساختن زمینه فرادستی گفتمان مذهبی بر جنبش ضد استبدادی و نهایتا بقدرت رساندن متولیان مذهب شیعه (روحانیت) داشت. و اگر در نظر بگیریم که یکی از وجوه اصلی مبارزه مردم ایران در شرایط کنونی مبارزه برای جدائی دین از دولت است، آن گاه به بیگانگی این شکل از مبارزه با آن چه که در زیر پوست جامعه می گذرد پی خواهیم برد.پیش برد مبارزه علیه استبداد حاکم با وساطت مذهب، تمسک به گفتمان مذهبی و عاریت گرفتن از سازوکارهای آن، چیزی جز کوبیدن مهر مذهب برپیشانی جنبش ضد استبدادی و لاجرم قرار دادن آن در چهارچوب موازین مورد قبول حاکمیت کنونی نیست و بهمین دلیل در بیراهه بردن جنبش ضد استبدادی-دمکراتیک کنونی می تواند پی آمدهای زیانباری بهمراه داشته باشد. اگر در نظر بگیریم که مسأله عمده کنونی مردم ایران نه قرار دادن قرائت جدیدی از اسلام در برابر قرائت تمامیت خواهان، بلکه جدائی دین از حکومت و پائین کشیدن کل دستگاه حاکم و استقرار مردم سالاری است، آنگاه به عواقب منفی تلاش های فوق بهتر پی خواهیم برد. اما قبل از پرداختن به پی آمدهای ناشی از ناهم خوانی این شکل از مبارزه با روندهای عمومی معطوف به دمکراسی، بهتر است که به دلایل و هدف های طراحان و توجیه کنندگان این شکل از مبارزه(روزه سیاسی) بپردازیم.
چنان که مشهود است مبتکر روزه سیاسی اصلاح طلبان و مجلسیان بوده اند. آن ها دلیل اصلی خود در اتخاذ این شکل از مبارزه را، در مسالمت آمیز بودن و آسیب پذیری کمتر آن عنوان می کنند. اما واقعیت آنست که اولا اشکال مسالمت آمیز و یا باصطلاح مقاومت مدنی نمی تواند فقط باین شکل منحصر شود. و چنانکه در سال های اخیر شاهد بوده ایم، جنبش ضد استبدادی بطور اعم و جنبش دانشجویان بطور اخص در برگیرنده انواع مبارزات مسالمت آمیز بوده است. وانگهی، اگر درجه آسیب پذیری را تابعی از میزان توان اشاعه و فراگیر شدن مبارزه بدانیم، برعکس این شیوه بدلیل همان بار مذهبی خود قادر نیست جز بخش معین و محدودی را جذب کند. و درست بدلیل همین کم دامنگی، بر آسیب پذیری خود می افزاید. علاوه بر آن، شکل و نوع مبارزه نمی تواند با هدف خود در تناقض قرارگرفته و آن را تحت الشعاع خود قرار دهد. اگر بپذیریم که هدف از مبارزه نفی استبداد آن هم ازنوع مذهبی آن است که موجودیت و فعالیت مستقلانه نیروهای دگر اندیش را برنتافته و آنها را نابود و یا زندانی می سازد، و قربانیان و یا زندانیان نیز همه نوع گرایشات عقیدتی و فکری را شامل می شوند، پس اتخاذ این شیوه از مبارزه نه قادر به مبارزه مؤثر علیه استبداد حاکم باخود ویژگی مذهبی است و نه قادر است که هواداران همه گرایشات را به دور خود گرد آورد. مگر آن که بپذیریم، همانگونه که گاهی ابراز می شود، مبارزه فقط برای رهائی بخشی از زندانیان یعنی یعنی زندانیان وابسته به جریانات معین و صدالبته مذهبی صورت می گیرد که دراین حالت خود به معنای تغییر صورت مسأله بوده و مغایر با شعار آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی است.
عبداله مؤمنی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت(طیف علامه طباطبائی)، اخیرا در سخنانی(که درسایت امیرکبیر و سایت امروز درج شد) در توجیه بکارگیری این شکل از مبارزه، مدعی شده است در شرایطی که هیچ گونه راه کار و ساز و کار مسالمت آمیز برای پیگیری خواسته هایی چون تحقق حقوق(بقول وی برخی از) زندانیان سیاسی وجود نداشته باشد، روزه سیاسی یک حرکت نمادین اعتراض گونه است. اما در اینجا می توان پرسید که آیا براستی هیچ گونه راه کار و ساز وکار مسالمت آمیزی غیر از روزه سیاسی وجود ندارد؟و آیا انبان جنبش دانشجویی و مردمی،علیرغم بکارگیری آن همه اشکال متنوع مبارزاتی در طی سالیان اخیر، براستی تهی از اشکال مناسب است ؟. اما واقعیت آنست که منطق آقای عبداله مؤمنی بشدت سست و شکننده است و شاید با وقوف به این شکنندگی است که خود وی در جای دیگری از گفتگویش، حکم فوق را ابطال کرده و می گوید معتقدم که ساز وکارهای دیگری برای ابراز مخالفت وجود دارند و روش اعتراضی محصور به روزه سیاسی نیست.
اما اگر از توجیهات عبداله مؤمنی در مورد روزه سیاسی بگذریم و نگاه جامع تری به این مسأله بیافکنیم،معلوم می شود که اختراع و کشف این شکل از مبارزه از ملاحظات تاکتیکی فراتر رفته و بعنوان بخشی از تلاش هایی که هدف های مهم تری را دنبال می کنند محسوب می شود. که می توان آن ها را در تلاش برای نجات پروژه شکست خورده اصلاح نظام از درون، آشتی پذیر وانمودکردن دموکراسی و مذهب در قالب "مردمسالاری دینی" و بالأخره بهم ریختن صفوف مدافعان دموکراسی و آزادی و برابری و دریک کلام نجات دادن نظام از بحران موجودیتی که گریبانگیرش شده است، خلاصه کرد. اهداف فوق در چهار چوب راهبردی است که مؤلفه های داخلی و بین المللی خود را داشته و براین پایه بنانهاده شده که بابهره گیری توأمان از روندهای داخلی وجهانی، می توان بن بست کنونی را گشود و جناح حاکم را وادار به تمکین در برابر در برابر روند مردمسالاری کرد.
راهبرد فوق در واقع تلاش مجددی است برای زنده کردن "نعش مرده "ای که سعید حجاریان مدتی پیش خواستار دفنش شد. رویکرد مزبور که با احساس نوعی دوپینگ شدگی همراه است، توش و توان خود را اساسا از تحولات جدید بین المللی وام گرفته و درسودای آنست که یک بار دیگر بخت خود را برای تسخیر صحنه سیاسی ایران بیازماید. گرفتار شدن آمریکا در باتلاق افغانستان و بویژه عراق، برای کشورهای عمده اروپایی این فرصت را فراهم ساخته است که شعار دموکراتیزه کردن اسلام بطور اعم و دمکراتیزه کردن جمهوری اسلامی بطور اخص، یعنی مشی شکست خورده قبلی خود را بهمراه فشارهای تازه ای، مجددا به صحنه مقدم سیاسی براند. کسب موفقیت اولیه و نسبی این سیاست در بعقب راندن جمهوری اسلامی در ماجرای موسوم به بحران "الحاق به پروتکل اتمی"، امیدهای تازه ای را در مورد امکان تعمیم این رویکرد به سایر عرصه ها،هم داخلی و هم خارجی، بر انگیخته است(گرچه هنوز زود است که از تغییر کلی سیاست آمریکا نسبت به دولت ایران سخن راند اما تاهمین جا، دولت آمریکا اعلام کرده است که تغییر سیاست های جمهوری اسلامی را به تغییر حکومت جمهوری اسلامی و از بیرون ترجیح می دهد). کشف رویکرد فوق توسط جبهه مشارکت و سرمایه گذاری بر روی آن را باید از وجوه اصلی استراتژی این جریان در کنگره اخیر خود بشمار آورد. فاصله گیری شتابان پنجمین کنگره جبهه مشارکت از مسائل و بحث های مطروحه قبلی چون تغییر قانون اساسی، خروج ار حاکمیت و رفراندوم و... و مسکوت گذاشتن کامل یافته های کسانی چون چون سعید حجاریان در مورد شکست اصلاحات و "بسوی آینده" علوی تبار مبنی بر به بن رسیدن پیشروی برمبنای ساختارهای کنونی را، باید در همین راستا جستجو کرد. نزدیک شدن هرچه بیشتر به مشی نرمخویانه(تسلیم طلبانه) محمد خاتمی برپایه استفاده گام بگام از ظرفیت های نهفته در قانون اساسی، شعار تفسیر دموکراتیک از اسلام و تأکید بر وجود قرائت دیگری از قانون اساسی و ولایت فقیه، شاه بیت مشی جبهه مشارکت را تشکیل می دهند که در واقع چیزی جز زدودن پیرایه ها و صراحت بیشتر دادن به همان سیاست قدیمی یعنی تلاش برای تحقق ولایت مشروطه نیست.
. جبهه مشارکت با مصادره و مسخ شعار جبهه فراگیر دمکراسی، تلاش می کند که ائتلافات جدیدی را-بجای ائتلافات تاکنونی خود که دچار شکاف های عمده شده و دورانش به سر رسیده است- برپایه همان مشی شکست خورده ولایت مشروط و قرائت مردم سالارانه از مذهب سازمان دهد. بدیهی است که اختراع روزه سیاسی در این شرایط زمانی و مکانی نمی تواند از سر تصادف باشد.بهمین دلیل باید گفت که روزه سیاسی هیچ ربطی به جنبش خود جوش و خود پوی مردم نداشته و شکلی از اعتراض است که از بالا وضع شده است، بقصد کانالیزه کردن مبارزات ضداستبدادی-مذهبی مردم و دانشجویان در بستری مطمئن و کنترل شده.
برای آن که در این استنتاج خود تنها به قاضی نرفته باشیم، نگاهی به سرمقاله روزنامه یاس نو(ارگان عملی جبهه مشارکت) پنجم آبان ماه، مفید بنظر می رسد.
سرمقاله نویس روزنامه ابتدا به تعریف روزه سیاسی پرداخته و "آن را یک عمل سیاسی دیندارانه در دفاع از حقوق مشروع انسانی دیگر" می داند که در طی هفته های اخیر وارد ادبیات سیاسی کشور شده است. دراین سرمقاله همچنین آمده است:"برخلاف کلیشه های متعارف راه پیمائی واعتصاب غذا و...روزه سیاسی معنا و پیغام دینی دارد. بعبارت دیگر،روزه سیاسی تفسیر و قرائت دیگری از دین داران را بر ضد قرائت و تفسیر دیگری از دین نشان می دهد".
اما علاوه بر آن، جذب مجدد بخشی از جنبش دانشجویی و بخشی از نیروهای خارج از حاکمیت به مدار "ائتلاف فراگیر" مورد نظر این جبهه، از دیگر هدف های اینگونه تلاش ها است.
نگاهی به بخش دیگری از سخنان عبداله مؤمنی نشان دهنده آنست که متأسفانه بخشی از جنبش دانشجویی علیرغم آن که در گذشته جدایی خود را از جبهه دوم خرداد و از هرگونه ائتلاف با حاکمیت اعلام کرده بود، اما بدلیل فقدان یک نقد ریشه ای و پیگیر از عملکرد گذشته خود، در یک چرخش جدید، مجددا خود را در برابر خطر پیوند مجدد با بخشی از حاکمیت و ایفاء نقش تسمه نقاله برای رله کردن سیاست های آن به بدنه دانشجویی و جامعه قرار داده است. رویکرد فوق را نه فقط می توان در همکاری این بخش از جنبش دانشجویی با اصلاح طلبان دولتی در برگزاری مراسم روزه سیاسی مشاهده کرد، بلکه علاوه بر آن سخنان عبداله مؤمنی نیز نشان گر آن است. او در ادامه سخنان خود وقتی اذغان می کند که اشکال دیگری غیر از روزه سیایسی هم می توان یافت، اضافه می کند که "با سازماندهی و انسجام بیشتر و با تأکید بر مشترکات گروه های اصلاح طلب دوم خرداد، می توان سازوکارهای دیگری را برای ابراز بیان اعتراض دنبال کرد". همانگونه که ملاحظه می کنید،بنظر می رسد که تحکیم وحدت به نقطه پیشین برگشته و در سودای یافتن اشکال مبارزه در همکاری باگروه های اصلاح طلب دوم خرداد است. صرفنظر از نگاه به بالا در کشف و بکارگیری اشکال تاکتیکی مبارزه، که قاعدتا باید در رابطه با ظرفیت ها و رویکردهای جنبش اعتراضی دانسجویی- مردمی جستجو شود، سخنان فوق درعین حال نشان دهنده چرخشی در مواضع پیشین این جریان دانشجوئی مبنی بر دوری و استقلال از جناح های حاکمیت، در موضع گیری ها و فعالیت های خود است. تغییر مواضع پیشین تحکیم وحدت البته هنوز در کنگره و یا مجمعی بصورت رسمی صورت نگرفته و یا اعلام نشده است. از این رو بنظر می رسد که فعلا بیشتر خصلت پراگماتیستی دارد. اما اگربتواند با موفقیت و بدون برانگیختن مخالفت جدی از پائین پیش برود، می تواند به سیاست رسمی این تشکل نیز تبدیل شود.
"دست آوردهای" ناشی از فشارهای استبداد:
درغیاب وجود تشکل های مستقل و مردمی نقش آفرین، یکی از دست آوردهای جناح حاکم در تشدید سیاست سرکوبکرانه خود، وادار ساختن رقبا و مخالفان قانونی خود، به تقلیل مطالبات خود و قرار دادن آن بر موازین و حد و اندازه هایی است که او می پسندد. طی این روند معکوس در شرایطی صورت می پذیرد که مطالبات لایه های گسترده مردم آشکارا رادیکال تر می شوند. جناج حاکم درپی موفقیت آمیز بودن اعمال این سیاست در مورد محمد خاتمی و بخش باصطلاح ارزشی اردوی جبهه دوم خرداد اکنون آنرا با جدیت بیشتری در مورد جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی و تحکیم وحدت نیز بکار گرفته است. بی تردید فشارهای اخیر وارد شده بر تحکیم وحدت در پی خیزش دانشجویی-مردمی 18 تیر، درکنار تحولات درونی جبهه دوم خرداد و شرایط بین المللی از عوامل دخیل در تغییر و یا لااقل نوسان در مواضع تحکیم وحدت بشمار می روند. جنبش دانشجویی تنها با تقویت تشکل های مستقل خود و با افزایش فشار از پائین به تشکل های قانونی چون تحکیم وحدت می تواند، اردیکته شدن سیاست های حاکمیت بر جنبش دانشجویی واز پیوستن مجدد تحکیم وحدت به اردوی موسوم به دوم خرداد، ممانعت بعمل آورد.خط راهنمای مبارزه مردم در لحظات کنونی نه قراردادن قرائت دیگری از مذهب در برابر قرائت حاکم و لاجرم گل آلود کردن آب، بلکه مبارزه برای برپاکردن یک نظام مردم سالار و سکولار است.

31.10.2003

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مقالات | بازديد 531 | نظر 5 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/935

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'قرائت "دمکراتيک" از اسلام، روزه سياسی و مواضع تحکيم وحدت، تقی روزبه' لينک داده اند.
نظرات
[aria-bahmani - November 4, 2003 06:18 AM]

مرتضی بختیاری رئیس سازمان زندانهای حکومت اسلامی : «سلول هاي انفرادي از زندان هاي كشور جمع آوري مي شوند و در صورتي كه نياز به نگه داري زندانيان به صورت انفرادي باشد، اتاق هايي شبيه سوئيت براي آنها در نظر گرفته ايم.»نقل از مصاحبه با روزنامه شرق............................................قابل توجه سازمانهای حقوق بشر و کسانیکه اعلام می کنند که در زندانهای حکومت اسلامی زندانیان حتی از مزایای زندگی حیوانی نیز بر خوردار نیستند .این هم مدرک تا دهان یاوه گویان برای همیشه بسته باد.توصیه من اینست که مسافران برون شهری از این پس زحمت اقامت در مسافرخانه های ناصر خسرو را که پر از شپش و حشرات مزاحم است فراموش کنند و با انجام عمل خلاف عرف برای چند شب هم که شد از مزایای سوئیت های احداثی در زندانها بهره مند شوند.با این تفاصیل محکومان به حبس ابد می توانند بدون دغدغه خاطر از مشکلات دنیای بیرون از این پس برای باقی عمر از سرویس های ویزه اقامتی حکومت رحمت و رفعت اسلامی بهره جویند و صد البته برای زندانیان ویزه ای چون اکبر گنجی و عباس عبدی اقامت گاه های در خور شانی اختصاص داده خواهد شد تا با مشاهده رفعت اسلامی آن چنان نمک گیر شوند که تا ابد لام از کام نگشایند و شرمنده از گذشته به تهمت های ناروایی که نثار کردند دچار عذاب وجدان شوند.....براستی خوش به حالشان.کاش ما به جای انها بودیم.

[aria-bahmani - November 4, 2003 03:32 AM]

یک آفرین.نه صد آفرین.تفسیر جامع و موجز شما از شرایط روز ایران بسیار دقیق و هوشمندانه بود.رادیکالیزه شدن جو زیر پوستی جامعه که عمدتا به دلیل عدم دسترسی به خواسته های حداقلی صورت گرفته دیگر جایی برای اقبال عمومی مشی محافظه کارانه مشارکت و گروههای اقماری نمی گذارد.شلیک سعید عسگر به حجاریان در واقع نمایش نمادینی از شلیک به پروزه اصلاح طلبی درون نظام بود و نشستن سعید حجاریان بر ویلچیر نماد آغاز فلج سیاسی این جریان بود.هجمه مسلسل وار کانونهای مافیایی محافظه کاران با تمام قدرت آتش امکان هر گونه مانور موثر را از اصلاح طلبان حکومتی گرفت و فضای تنگی که آنها با قبول ماندگاری در درون حاکمیت اتخاذ کرده بودند آنها را در کنج نزدیک به نشانی زمین گیر کرد که هدف گیری جناح راست حکومتی را با کمترین درصد خطا مواجه ساخت.تراوشات ذهنی نظریه پردازان مشارکتی نظیر"تئوری خندق"."آرامش فعال" و اخیرا"روزه سیاسی یا به تعبیری زوزه سیاسی"بیشتر مایه طنز و تمسخر سیاسیون شد.حتی سخن رانی سعید حجاریان تحت عنوان "اصلاحات مرد..." هم بدلیل فقدان راهکار عملی نتوانست چندان نظری را جلب کند.آخرین سخنرانی محمد رضا خاتمی در رابطه با نقش بیت ولایت فقیه نیز نتوانست عطش تند جامعه را برای دریافت پاسخ نهایی سیراب سازد و با بی اعتنایی جامعه روبرو شد. با توجه به جمیع مولفه های شرایط سیاسی روز کار جریان مشارکتی را باید خاتمه یافته طلقی کردو تحول ظاهری و رنگ و لعاب نیز نمی تواند اقبال از دسته رفته اجتماعی را به آنها بازگرداند.حتی خروج از حاکمیت که احتمالا نخستین بار توسط عباس عبدی مطرح شد و اعمال آن می توانست توفیق احتمالی اصلاح طلبان حکومتی را از کمند جریان محافظه کار رقم بزند در شرایط فعلی پاسخ مثبتی را دریافت نخواهد کرد و تنها موجب خرسندی زود هنگام محافظه کاران خواهد شد.سخن آخر اینکه جامعه در کلیت از هر گونه تحول درون رزیمی نا امید گشته و تنها گزاره موجود را در تحول ریشه ای.براندازی نظام موجود و ایجاد نظامی مبتنی بر عدم دخالت روشن دین در سیاست است.

[عليرضا - November 3, 2003 09:16 AM]

1- بيرون گود نشستن و لنگش كن گفتن كه فايده ندارد.
2- براي مبارزه‌ي سياسي بايد تفكر مخالف را به رسميت بشناسيد. تغيير جمهوري اسلامي با روش‌هاي سكولاري و مخالفت صريح با مذهب، به بن بست و انسداد سياسي مي‌انجامد و هزينه‌ حركتهاي انقلابي بسيار زياد است. انقلاب و سرنگوني ج.ا.ايران، بدون آگاهي و فرهنگ دموكراتيك جمعي سراب است.جامعه‌ي كنوني هنوز به آن شكلي كه شما تصور مي‌كنيد به جدايي دين از سياست نرسيده است، درست نيست از جانب جامعه حرف بزنيد.
3- انتقاد شما بدون در نظر گرفتن شرايط به جا و درست است، اما بهتر است راهكار ارائه دهيد، البته راهكارهائي كه قابل اجرا باشند نه در خيال و توهم.از عرصه‌ي عمل تا تئوري تفاوت‌هاي بي‌شماري وجود دارد. لطفا در خلاء حرف نزنيد.

[Mazdack - November 3, 2003 07:37 AM]

اتفاقا دوست عزیز مسله بسیار حساس و مهمی را مطرح نموده اید و درست دست روی نقطه ای گذاشته اید که چنانچه نادیده گرفته شود میتواند ضربه بزرگی دوباره به جنبش مردمی وارد آورد.خوشبختانه ارتجاع حاکم جائی برای طرح شعارهای اسلامی نگذاشته و همین باعث گردیده که هرکس درهر مقامی که باشد تازمانی عزیزاست که با کلیت رژیم مرز بندی کند والا بر او همان رود که بر سید خندان رفت.اما یادآوری این نکات بسیار بجا و از اصول مبارزه با حکومت اسلامی-ایدئولوژیکی این جنایتکاران می باشد.

[ناهید - November 3, 2003 03:01 AM]

سلام به اندیشمندان
کی میتونه فرق انسان با حیوان رو کامل شرح بده و وجه مشترک آن را بیان کنه متشکرم.
من فکر میکنم بعضی از انسانها در نوشتن مقالات از گرایشهای حیوانی هم استفاده میکنند که در مقام یک نویسنده روشنفکر نیست . دانایی میگفت برای هر کاری یا حرفی یاعملی محک لازم است همانطور که طلا فروش با محک عیار طلا را معیین میکند.انسانها هم برای گفتار و نوشتار خود باید محک داشته باشند.
ممنون میشم هر که میدونه محک یک مقاله یا نوشتار چی میتونه باشه برام ایمل بزنه. قربان شما ناهید
آدرس mina_moghdam@yahoo.com
Monday, 03 November, 2003 8:20:15 PM

شما هم نظرتان را بنويسيد


















Copyright: gooya.com 2016