جمعه 26 دي 1382

آيا دعوا بر سر حقوق ملت است يا لحاف ملا؟ علي کشتگر

مرگ سياسی تحصن کنندگان خواهد بود اگر صلاحيتشان تاييد شود و بعد به حرکت اعتراضی خود پايان دهند. چنين سرانجامی فقط يک افتضاح سياسی خواهد بود که آنان در پايان دوره مجلس ششم برا ی خود ثبت خواهند کرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

چگونگی ادامه تحصن و سرانجام آن به این پرسش اساسی جامعه پاسخ خواهد داد.

مردم به پرسش بالا پاسخی بدبینانه می دهند. پاسخی که از دل تجربه تلخ 4 سال گذشته می آید. و همین بدبینی تا به امروز که یک هفته از تحصن می گذرد مانع اصلی حمایت مردم از حرکت اعتراضی نمایندگان بوده است.
اگر مجلس ششم در برابر نخستین حکم حکومتی آقای خامنه ای به تحصن می نشست، همه ملت را در حمایت از خود بسیج می کرد و با عقب نشاندن رهبر رژیم چه بسا اصلاح طلبان فرصت می یافتند بسیاری از آرزوهای خود را عملی کنند. حتی اگر درجریان سرکوب جنبش دانشجویی و یا رد قانون منع شکنجه و رد لوایح دو گانه نیز چنین مقاومتی از مجلسیان بروز می کرد به سرعت مورد حمایت مردم قرار می گرفت...
اما، تحصن کنونی نمایندگان به دو دلیل هنوز پشتیبانی محسوس مردم را برنیانگیخه است:
1- عملکرد عمومی مجلس در طول چهار سال گذشته، هرگونه اعتماد مردم را از مجلس سلب کرده است.
2- مردم می پرسند چرا نمایندگان 4 سال صبر کردند و حالا در پایان دوره نمایندگی آنهم در اعتراض به رد صلاحیت خود، تحصن کرده اند؟ آیا دعوا بر سر لحاف ملانصرالدین نیست؟ اگرنمایندگان خود رد صلاحیت نشده بودند تحصنی در کار می بود؟ و تقریبا همه برآن اند که اگر 80 نماینده مجلس رد صلاحیت نمی شدند، هرگز تحصنی در کار نبود. (به پانویس مراجعه کنید)
این پرسش ها و بی اعتمادی های منطقی پدید آمده موجب نگاه تردید آمیز مردم به تحصن نمایندگان شده است و تا این لحظه همین درنگ بدبینانه مانع اصلی حمایت مردم از نمایندگان متحصن است.
براساس همین ذهنیت و نگرش تردید آمیز همگانی است که بسیاری می گویند نباید گول این گونه حرکات را خورد و آن را خیلی جدی گرفت. از نگارنده نیز ایراد گرفته اند که چرا این تحصن را جدی گرفته ام و خواهان حمایت مردم از آن شده ام. اغلب برآن هستند که این نمایندگان به محض آن که صلاحیت خودشان تایید شود، اعلام پیروزی می کنند و تحصن تمام می شود.
برخی شواهد نیز حکایت از آن دارد که مهدی کروبی و کسان دیگری از میان اصلاح طلبان برای چنین نتیجه ای با خامنه ای وشورای نگهبان چانه می زنند. اگر واقعا این تحصن با چنین سرانجامی پایان پذیرد، هیچ آبروئی برای تحصن کنندگانی که پذیرای آن می شوند نخواهد ماند. مرگ سیاسی تحصن کنندگان خواهد بود اگرصلاحیتشان تایید شود و بعد به حرکت اعتراضی خود پایان دهند. چنین سرانجامی فقط یک افتضاح سیاسی خواهد بود که آنان در پایان دوره مجلس ششم برا ی خود ثبت خواهند کرد. وهمه کسانی که از تحصن نمایندگان پشتیبانی کرده اند، نیز پشیمان خواهد کرد. و البته دراین صورت ملت باید خیلی ساده لوح باشد اگر بازهم برای انتخاب آقایان به پای صندوق های رای برود.
پس پیروزی این تحصن و تحصن کنندگان در چیست؟
نخستین شرط جلب حمایت مردم در آن است که نمایندگان معترض به مردم به قبولانند که کارتحصن با تایید صلاحیت خود آنها تمام نمی شود و اساسا خواست آنها فراتر از این حرفها است. فی المثل آنها در بیانیه هایی که روزانه صادر می کنند از عملکرد چهار ساله مجلس، از عقب نشینی های مجلس در برابر حکم حکومتی و فشارهای شورای نگهبان و دستگاه قضائی انتقاد کنند وازاین که تا به امروز در برابر بسیاری تجاوزات رهبر وگماشتگان او به حقوق ملت و مجلس مماشات کرده اند از مردم عذرخواهی نمایند. و اطمینان دهند که این تحصن نه برای راه یابی به مجلس بلکه برای همراهی با مردم است. باید مردم مطمئن شوند که کار تحصن با میانجیگری امثال مهدی کروبی و تایید صلاحیت تحصن کنندگان پایان نمی گیرد. اگردست کم خواست فوری خود را لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان، اعاده اختیارات مجلس در امر قانون گذاری و برگزاری رفراندوم و نظارت بر همه نهادها و دستگاههای دولتی قرار دهند و روی همین خواسته ها بایستند شاید مردم به حمایت از آنان راغب شوند. پس نتیجه می گیریم که تحصن کنندگان اگر نه برای امتیازات شخصی و گروهی بلکه برای مخالفت با خودکامگی رهبر و گماشتگان او به میدان آمده اند قاعدتا باید جلب اعتماد و حمایت مردم را بر حصول نتایج نیم بند و توافق با اقتدارگرایان ترجیح دهند. و اگر کار براین روال باشد نباید سرنوشت این حرکت را به میانجیگرانی بسپارند که درصددند با جدا کردن نمایندگان از سایر رد صلاحیت شدگان شعله این مقاومت را پیش از آن که به خارج از مجلس سرایت کند، خاموش نمایند.
تحصن کنندگان لابد می دانند که امروز دیگرهیچ کس با هیچ هدفی نمی تواند مورد اعتماد مردم باشد اگر در راه ساخت و پاخت با رهبر رژیم و گماشتگان او گام گذارد. و حتی اگر امروز همه ملت نیز در پشت فرد و یا گروهی قرار گیرد، به محض مشاهده مماشات او با دستگاه خود کامه همه چیز تمام می شود و اعتماد ملی یک شبه به بی اعتمادی تبدیل می شود. بنابراین دوران مانور و بازی سیاسی میان ملت و نظام خودکامه آنهم برای امتیازات شخصی و گروهی پایان پذیرفته است. اصلاح طلبان بخاطر خط مشی مماشات و تسلیم در برابر خود کامگی " رهبر"، دیری است که همه اعتماد نسبی رای دهندگان را از دست داده اند و همچون چوپان دروغگو کسی راست هم از آنان باور ندارد. پس آنها اگرمنافع شخصی و گروهی خود را بر منافع ملی و مصالح مردم مقدم نمی دارند و از پی سالها مماشات و تسلیم در برابر خودکامگی می خواهند همراه و همگام مردم به خود کامگی و خود کامگان نه بگویند و درآینده تحولات سیاسی ایران نقش ایفا کنند راهی ندارند جز آن که دندان طمع در مجلس ماندن و جایگاهی در قدرت حاکم داشتن را از بیخ بکشند.
اما اگرتحصن کنندگان بر سر دفاع از چندین هزار رد صلاحیت شده و لغو نظارت استصوابی مقاومت کنند، حتی اگر اقتدارگرایان به مجلس حمله ورشوند و تک تک آنان را به زندان بیاندازند، بازهم پیروزی سیاسی از آن آنان است. چرا که اقتدارگرایان در عرصه ملی و بین المللی هرچه منزوی تر و بی اعتبار تر می شوند و برعکس مردم دوباره نسبت به آنها اعتماد پیدا می کنند. و اگرهم تحصن با خواسته های پیش گفته موجب عقب نشینی اقتدارگرایان شود آن وقت تحصن کنندگان به پیروزی سیاسی بزرگی نایل می گردند و فرصت های تازه ای برای پیشبرد برنامه های اصلاحی و سیاسی خود پیدا می کنند.
اما اگرآن چنان که علی خامنه ای رندانه گفته است حساب نمایندگان رد صلاحیت شده را از سایرین جدا کنند و برای آنها استثنا قایل شوند، و تحصن کنندگان هم به این رشوه مسموم تسلیم شوند،به بی اعتبار ترین موجودات سیاسی ایران تبدیل می شوند و باید گفت در این صورت آقایان هم شلاق خورده اند و هم پیاز. در روزهای آینده، خواهیم دید که تحصن کنندگان چند مرده حلاجند و تا کجا و برای چه می ایستند؟
و اما در پایان سخنی دارم با کسانی که از آغاز این تحصن را حرکتی برای داغ کردن تنور انتخابات و فریب مردم دانسته اند و از همین منظر نیز با بی اعتنائی از کنار آن گذشته اند که به اختصار در نکات زیر خلاصه می کنم:
در دو دهه گذشته بیش از پانزده رژیم تمامیت گرا و یا استبدادی و خودکامه درهم شکسته اند. آیا می دانید که اکثرا و یا تقریبا همه آنها زمانی به سراشیب سقوط وتلاشی درغلتیده اند که بن بست های سیاسی و اقتصادی موجب کشمکش جناح ها در بالا شده است؟ و آیا می دانید که هیچ یک از جریانات اصلاح طلب حاکم معمولا خواهان تلاشی نظام های ساقط شده نبوده بلکه خواست آنان صرفا تغییرات جزئی و یا حداکثر اصلاحات بنیانی درچارچوبه نظام حاکم بوده است؟ با این همه مردم و نیروهای اپوزیسیون که خواسته هایی فراتر از طرفداران اصلاحات در بالا داشته اند، در درگیری های حکومتی انفعال وبی طرفی اختیار نکردند. و از همه فرصت هایی که درگیری جناح های حاکم ایجاد می کرد برای گشودن فضای بسته استبداد و شکل دادن جنبش اعتراضی علیه نظام حاکم بهره جسته اند. جنبش اعتراضی نیرومندی که بتواند بساط استبداد دینی را برچیند راه خود را نخست از طریق همین منافذ و دریچه هایی که از درگیری و دعوای درون نظام حاکم آغاز می شود باز می کند. به سخن دیگر قفل نومیدی و انفعال همگانی در چنین تحولاتی می شکند و راه را بر ابتکار عمل اپوزیسیون- اگر اپوزیسیون نیروئی جدی و دارای درایت سیاسی باشد- هموار می سازد. بی اعتنائی و عدم حمایت از تحصن کنندگان به بهانه آن که انگیزه های آنان در حد منافع شخصی و گروهی و یا مصالح نظام حاکم است، جنبش ملی و اپوزیسیون را از فرصت هایی که برای دامن زدن به اعتراضات همگانی علیه استبداد پدید می آید محروم می کند و بالائی ها را برای همیشه به بازیگران اصلی صحنه سیاسی تبدیل می کند. تجربه همه جنبش هایی که در دو دهه گذشته نظام های بسته و استبدادی را ساقط کردند نشان می دهد که ما نمی توانیم در کشمکش جناح های حاکم بی طرفی اختیار کنیم. و یا به دعواهای واقعی میان جناح های حاکمیت به دیده تئوری توطئه بنگریم. بلکه ناچاریم از هر تحولی در بالا برای سازماندهی و رشد جنبش ضد استبدادی در پائین بهره برداری کنیم. تحصن نمایندگان در مجلس یکی از فرصت های استثنائی 25 سال اخیر است. اتفاقا هسته اصلی تحصن کنندگان را اکثرا نمایندگانی تشکیل می دهند که در 4 سال گذشته با سیاست های مماشات گرایانه اصلاح طلبان موافق نبوده اند. حمایت از این تحصن به هیچ روی مغایرتی با تحریم انتخابات فرمایشی و یا استراتژی الغای کامل حاکمیت دینی ندارد. برعکس دعوت از مردم برای حمایت از این حرکت گامی است موثردرگسترش جنبش اعتراضی در کشوری که به رغم بیداد استبداد و تبدیل آزادی های فردی و سیاسی به خواست مقدم مردم، هنوز چنین جنبشی در مرحله نطفه ای وآغازین است.
26 دیماه 1382
علی کشتگر

پانویس: وقتی این نوشته به پایان رسیده بود، یکی از پیش کسوتان سرشناس جنبش ملی و آزادیخواهانه ایران که در انتخابات های گذشته فعالانه مردم را به شرکت در انتخابات فراخوانده بود، یادداشتی برایم فرستاد حاوی پرسش های زیر از نمایندگان اصلاح طلب که خود مقاله ای جامع و جالب است و من برخی از آن پرسشها را در این جا می آورم به شرح زیر:

1- رئیس جمهور گفت درهر9 روز با یک بحران مواجهه بودم و شما نمایندگان از او نخواستید که در مجلس حضور یابد. و ماهیت این بحران ها و بحران سازان را فاش کند و به اطلاع مردم برسد تا مردم با حمایت از نمایندگان خود ریشه بحران ها را از جا بکنند.
2- شما نمایندگان که حماسه مردم را در 2 خرداد شاهد بودید وپیام روشن آن را دریافتید ودیدید که کابینه خاتمی بزحمت توانست دو وزیرکشور وارشاد را ازسد رهبرومجلس پنجم بگذراند شاهد بودید که یکی از این وزرا را بزیر کشیدند و دیگری را با فشار بر رئیس جمهور و تسلیم او، باستعفا وادار کردند، هر دو را تیمسار نقدی و سایر ماموران با چراغ سبز رهبردر نماز جمعه بباد کتک گرفتند و رئیس جمهور لب به اعتراض هم نگشود. شاهد بودید اما در مجلس ششم که نوری را بزندان انداختند و برادرش همکار شما را بدره پرت کردند- این مسائل را برای مردم عریان نکردید و-...
3- درمورد حکم حکومتی راجع به مطبوعات- پرواضح است هرچه درمورد اصلاح لایحه مطبوعات تصویب می کردید شورای نگهبان رد میکرد اما سوال این است که چرا خامنه ای خود با صدور حکم حکومتی جلو آنرا گرفت- نکته مهم همین بود که رهبر میخواست مجلس را تست کند و یا مطابق ضرب المثل معروف گربه را دم حجله بکشد که کشت و مجلس را همان اول بجای خود نشاند.
4- آقای کروبی از تریبون مجلس اشاره به چهل بندر آزاد مخفی مافیای اقتصادی وابسته به سپاه و موتلفه اشاره کرد اما مجلس آن را پی گیری نکرد تا مردم بدانند که تاوان چه چپاول و غارتی را بنام دین باید بپردازند و تبعات آن را تا قرار گرفتن زیر خط فقر بپردازند.
5- آقای رئیس جمهور اخیرا گفت که پرونده کارناوال در شب عاشورا و قتل های زنجیره ای در کشوی میز من است چرا مجلس از رئیس جمهور نخواست که به مجلس بیاید و اسرار را برای مردم فاش کنند.
6- مجلس اعتبارات شورای نگهبان را محدود کرد که میخواست چند هزار نفر را برای نظارت استصوابی استخدام کند ( معلوم است چه کسانی را) اما گویا رئیس جمهورازاعتبارات ویژه خود شورای نگهبان را تامین کرد وخدا کند صحت نداشته باشد، اما مجلس برای مردم روشن نکرد.
7- اعتبارات صدا و سیما- بازرسی کل کشور- کمیته امداد و دیگر نهادهای زیر نظر رهبری را ملت با تصویب مجلس می پردازد. اما نمایندگان همان ملت حق بازرسی از آنها را ندارند تا معلوم شود که به چه مصارفی می رسد.
8- توقیف فله ای مطبوعات- نقض اصول قانون اساسی که موادی از آن حاکمیت مطلقه بی چون و چرای رهبرو پیروانش را برمردم تحمیل می کند. وشما نمایندگان می گوئید با برداشت دموکراتیک می توان این اشکالات آنرا برطرف کرد و تازه حق برداشت و تغییر دموکراتیک را ندارید و آنهم با شورای نگهبان است، چرا این موانع را با مردم در میان نگذاشتید و قس علهذا
حالا مکرراز بعضی نمایندگان مجلس شنیده می شود که رعایت حفظ مصلحت نظام را باید کرد- مردم می خواهند بدانند که این مصلحت چیست که ما از آن سردر نمی آوریم، این چه مصلحتی است که تبعات شوم آن در تمام زمینه های سیاسی- اقتصادی – فرهنگی و بهداشتی و شیوع فساد و فحشاء- رشوه و ارتشا.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3510

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آيا دعوا بر سر حقوق ملت است يا لحاف ملا؟ علي کشتگر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016