جمعه 3 بهمن 1382

مشروعيت نظام از كجا بدست آمد و چگونه از بين رفت؟ اميد بهروزي

من به پشتوانه ي اين ملت ، دولت تعين ميكنم( از جملات قصار آقاي خمينى در اولين سخنرانى بعد از ورود به خاك ايران در بهشت زهرا ، 12 بهمن سال 1357)


بعد از شنيدن صداى ِانقلاب مردم توسط شاه، ولى نشنيدن سوگند دير هنگام او مبنى بر قرار گرفتن در مدار مردمسالارى و اعاده ي حق حاكميت مردم، و در نهايت، فرارمخفيانه، در اواخر ديماه بيست و پنج سال پيش، مردم به وسيله ي راًىهاى مصور( انجام تظاهرات و بالا بردن عكس آقاي خمينى) از او( كه به دليل انتقاد از سر سپردگى دولت پهلوى مبنى بر دادن حق كاپيتالاسيون يعنى نداشتن حق و مجوز ِمحاكمه ي شهروندان متخلف آمريكايى در دادگاههاى ايران، به تبعيد در نجف فرستاده شده بود و بعد از چاپ مقاله ي توهين آميز، توسط روزنامه ي دولتى ِاطلاعات ِزير نظر ِ ساواك و بالا رفتن مخالفتهاي ايشان با رژيم شاه از عراق اخراج و نهايتاً در فرانسه، تقاضاى پناهندگى سياسى كرده ( به استناد مصاحبه ي آقاى ژيسكاردستن))، دعوت كردند تا براى قبول رهبرى ِ انجام ِتغييرات ، به ايران برگرددند.

ايشان در فرانسه و در اولين سخنرانى در بهشت زهرا، مشروعيت مخالفت خود با رژيم پهلوى را، حمايت مردم از انتقادات خود به رژيم عنوان كردند و با اين پشتوانه( حمايت گسترده ي مردم)، رفراندم ِتغيير نظام را صورت دادند، به پشتوانه ي اين حضور مردم، رژيم پهلوى را قانوناً و رسماً و مشروع، از مناسبات تصميم گيرى ايران خارج كردند و به پشتوانه ي همين ملت و آرا آنان، نظام جمهورى اسلامى را بنيانگذاى كردند و .....

اين مشروعيت با رژيم و پشتيبان رژيم بود تا، كم كم اقدامات ِخود سرانه، انحصار طلبانه، مستبدانه، .... و شاه منشانه ي تازه به دوران رسيده ها، مردم را از صرافت حمايت كردن اين مشي ِ در برنامه نبوده(!!؟)، انداخت . در اول ، مردم با مواجه شدن به انجام اين اعمال ِ غير انقلابى سال 57، آنهم از طرف به اصطلاح انقلابيون، بهت زده شدند!! بعداً، دلسرد گشتند ، در ادامه، دست به اعتراض و تحريم زدند ( در سومين انتخابات جمهورى اسلامى، انتخابات قانون اساسي اول) و بعداً يواش يواش از عمل عاشقانه ي حمايت از آقاى خمينى، مايوس شدند تا... نهايتاً با حذف آقاى بنى صدر به روش گردن كلفتى!! و به سبك كودتاهاى پارلمانى، مشروعيت نظام، از بين رفت.

در اين زمان بود كه نظام فاقد مشروعيت كه خود نيز از عدم مشروعيت و نداشتن حمايت مردم آگاه بود، با اعتراضات مردمى آگاهتر نيز شده بود، براى خفه كردن صداى مخالفان، دست به ايجاد جو رعب و وحشت ِوحشتناك( يه چيز ميگم، يه چيز ميشنويد) وحشتناكتر از قتل عام فلسطينيان در صبرا و شتيلا توسط اسرائيليان، زد( دردناكتر اينكه، اينان با هموطنان و هم اعتقادان خود كردند!!) .....آنقدر وحشتناك كه هزاران هزار از بهترين زنان و مردان اين مرز و بوم، جوانان و شير زنان و آزاد انديشان و دگر انديشان، فله اى، به جرم ضد انقلاب!!! ( كه در حقيقت خودشون شده بودند!!) به جرم ضد انقلاب، بدون محاكمه ي عادلانه، بدون داشتن وكيل، بدون ديدن كيفر خواست، بدون حق دفاع و حق اعتراض به حكم، ... از دم تيغ گذرانده شدند تا جامعه، خفه "خون" بگيرد و گرفت!! براى « پرو» ي اين وضعيت كسانى كه نديده اند و يا يادشان رفته كافيست توجه كنند به اين گفته و تصور گردن كلفت تانه فعلى كه در دنيا مطرح است و عده اي براى خود قائل، به پشتوانه ي آم اعمال و رفتار خود رامشروع ميداند!! بله. مثل همين الان كه با وجود ِدست به دامن آقاى ِكوفي عنان شدن براى واسطه گرى و مداخله براى جا انداختن طرح انتخابات دو سال ديگر در عراق اعلام ميكنند: « ما براى حفظ امنيت خود، احتياج به مجوز هيچ كسي نداريم و هر وقت صلاح ديديم به هر جا كه خواستيم حمله ميكنيم!» و ... آقاى كوفى عنان هم ميگويد:« هيچ كشورى حق ندارد بدون اجازه ي سازمان ملل به كشورى حمله كند و...»

از بحث دور نيافتم! اين را گفتم تا در پايين نشان دهم كه چه كسانى آمريكايى هستند و به دروغ ديگران را آمريكايى مينامند و چون فردا هم با اين موارد سروكار داريم و اين جنگ هميشه گى است بين حق و باطل ولى بايد دانست كه جا ً الحق و زهق الباطل در اين دنيا با اين سادگى كه كنار گود بنشينيم و بگوييم خودش درست ميشود نيست!!

مشروعيت نظام جمهورى اسلامى، به نقل از دوست و دشمن، به واسطه ي پشتوانه مردمى آن بوده كه در اين مورد، فاكتهاى زيادى از مسئولان قبلى و فعلى حكومت و از زبان ديگران براى اثباتِ اين مدعا وجود دارد( مثلاً اين جمله براى كسانى كه هنوز آقاى خمينى را صد در صدى دانسته و سنگ تمام حرفهاى ايشان را، خدايى به سينه ميزنند كه گفتند:« ميزان ،(يعنى ترازو) ميزان، راًى مردم است» ) كه مشروعيت واقعى نظام و نه ظاهرى نظام، حضور گسترده مردم در صحنه ي حمايت و در پاى صندوقهاى راًى بوده است. و يا اين فاكت از آقاى رفسنجانى در نماز جمعه ى 19 ديماه همين امسال:«... وى با تاكيد بر شركت مردم در انتخابات اظهار داشت: استحكام نظام به پشتوانه ي مردم است. اين انقلاب براى مردم است و بايد در مسائل عمومى احساس وظيفه كنند و انتظار داريم مردم با آگاهى در انتخابات شركت كنند»

ولى با كمال تعجب، در اين برهه، كه بعد از بيست و پنج سال، بيست و پنج سال ِطولانى تر از بيست و پنج سال رژيم شاه كه بر عليه اش با رهبرى آقاى خمينى انقلاب كرديم و كردند، بعد از بيسا و پنج سال كه مردم قصد و نيت دارند با قاطعيت، اعلام كنند كه با توجه به دروغگوييهاى نظام و دور شدن از هسته ي اوليه ي نظام و با توجه به ضد انقلاب بودن مسئولان فعلى و .... تصميم دارند آگاهانه اعلام كنند كه اين رژيم ديگر براى يك روز هم مشروعيت اداره ي كشورما را نداشته و ندارد و قصد دارند با وجود نداشتن هيچ امكان تبليغى به جهانيان درد بيست و پنج ساله را پديدار كنند و بگويند كه مسئولان اين نظام، از فردا، دوم اسفند 1382 حق ندارد منافع ما را در مناسبات خارجى و داخلى ناديده گرفته از بين ببرند و براى بقا خود، چوب حراج به همه چيز ما از جمله ناموس زن و دختر ما بزنند،..... در چنين موقعى كه همه براى فريب مردم دست به دامن نمايش استعفا و تحصن و گريه و خود زنى و راه انداختن عاشورا و ... شده اند(آقاى كوفى عنان در بالا)، آقاى حميد رضا ترقى(برعكس نهند نام زنگى ، كافور!!) آقاى ترقى، پسرفته و فرموده اند:« مشروعيت نظام از حضور گسترده ي مردم در انتخابات، بدست نمى آيد.»!!! بله! آقاى ترقى عضو مركزى « حزب موتلفه» گفته اند كه مشروعيت نظام از حضور گسترده ي مردم در انتخابات بدست نميآيد! چرا؟ چرا چى؟ چرا گفته اند؟ چون ميدانند كه مردم در انتخابات اول اسفند حضور گسترده نخواهند يافت، دست پيش را گرفته اند كه عقب نمانند!!

اين فرد ضد امام خمينى !! و ضد انقلاب سال 57 و ضد مردم ، ضد آقاى رفسنجانى!! كه هيچ مدعى العمومى هم حكم بازداشتش را صادر نميكند!! متاسفانه اعلام نكرده اند كه اگر مشروعيت نظام در بيعت مردم با او بدست نمى آيد، به نظر ايشان ، مشروعيت نظام از كجا بدست ميآيد؟ و چرا حضرت على بيست و پنج سال سكوت كرد؟ و چرا بعد از بيعت مردم، سكوت را شكست؟ و ...

چون در نظام مردمسالار كه تصميم داريم از فرداى اول اسفند گود بردارى آن را شروع كنيم، ابراز عقيده آزاد است و از همين امروز، اين آزادى براى همه، از جمله آقاى ترقى هم برقرار ميباشد، از ايشان بدون توجه به نيت قلبيشان ولى به دليل عضويتشان در انجمن مهندسان كشور، سئوال ميكنم:« آيا براى تشخيص مشروعيت و نا مشروعيت يك دختر، يك پسر، يك زمين، يك ماشين... و يك نظام، ميتوان از تست دى_ ان_ اى براى اثبات دزدى نبودن آن، مصادره اي نبودن آن، حلال زاده بودن آن كمك گرفت؟ يا نه؟ اگر با اين تست معلوم شود كه وجود آقايان در نظام جمهورى نامشروع است، آيا آنوقت حاضريد و حاضرند داوطلبانه و بدون ديدن زلزله ي خشم مردم ازاريكه ي قدرت پايين آمده و مملكت را بدست صاحبان اصليش، مردم بدهيد؟ چون ميدانم كه لااقل به اسم، ترقى هستيد و مهندس، مبنى را بر قبول گرفته، ادامه ميدهم: آيا براى تست نامشروع بودن رژيم فعلى، ميتوان از ژن ِآقاى خمينى به عنوان ژن ِاوليه ي جمهورى اسلامى، بعنوان ژن بنيانگذار استفاده كرد و نامشروع بودن حكومت فعلى را به اثبات رساند؟ حتماً قبول داريد كه آقاى خمينى بنيانگذار جمهوري اسلامى هستند؟ بعنوان اسپرم دهنده!! اين ولد؟ پس حال كه به توافق رسيديم كه ژن آقاى خمينى ملاك مشروعيت و نامشروع بودن نظام جمهورى اسلامى باشد (از ژنهاى بعد از تولد ولد صرفنظر ميكنيم چون حتماً ميدانيد كه آن ژنها ارتباطى با اين ولد جمهوري اسلامى ناميده ندارد و مربوط به ولد قدرت است كه در علم ژنتيك، به ولد قبلى كارى ندارد)، بعنوان يك نمونه به اين جمله كه بيست و پنج سال پيش توسط ايشان بيان شد توجه كنيد:« شاه، شهرهاى ما را خراب كرد و قبرستانهاى ما را آباد» لطفاً اين نمونه را برداشته و يك سر به قبرستانهاى ايران و مخصوصاً شهر بم بياندازيد و ببينيد آيا وجود شما در راًس پنهان و اصلى اين نظام، نامشروع نبوده و نيست؟ بعد از نخواندن ژن اوليه با ژن فعلى شما در نظام، آنوقت بگويد كه شما و دوستان ِپر قدرت شما در موتلفه و بنياد مستضعفان و بنياد شهيد و كميته امداد و دفتر رهبرى و سپاه و راديو تلويزيون و دادگاهها و زندانها و .... بدليل نداشتن حضور گسترده ي مردم در پشت سر خود، نامشروع هستيد يا باز هم نه؟ آيا ميتوان بدليل اين ناهمخوانى ژنها، شما را در حكم ِ.... زاده تلقى كرد ؟ آيا با وجود نداشتن ژن اوليه ى بنيانگذار ، سهمى از اين قدرت و ثروت، به شما تعلق ميگيرد؟(لااقل به لحاظ فقهى؟)

بله؟ بازمشروعيت داريد؟ ماشالله عجب رويى!! اشكال ندارد براى تست مجدد، حال كه باز به مشروع بودن خود مصر هستيد به اين ژن هم توجه كنيد كه :« من به پشتوانه ي اين ملت، دولت تعيين ميكنم.» « ميزان، راًى مردم است» «اين مردم هستند كه شما را به خاك سياه نشاندند»« هر كس با اين مردم به مخالفت برخيزد، حذف خواهد شد» « شما هنوز اين مردم را نشناخته ايد» « فصل الخطاب همه ي اختلافات، راًى مردم است» ... باز هم مرغ يك پا دارد؟

جناب آقاى ترقى! ما ترقى نخواستيم!! حال كه نرود ميخ آهنين بر سنگ!! يك جور ديگر موضوع را مطرح ميكنم، برگرديم به بيست و پنج سال پيش، لطفاً بگوييد اگر مشروعيت نظام، از حضور گسترده ي مردم در انتخابات بدست نمى آيد و نيامده، ميتوان گفت كه رفراندم جمهوري اسلامى هم مشروعيت نداشته و اين نظام از ابتدا نامشروع بوده؟ آيا ميتوان با اين ملاك شما گفت:« قانون اساسى آن هم كه با حضور گسترده ي مردم در انتخابات قانون اساسى به تصويب رسيد هم، مشروعيت ندارد؟......

اگر باز هم بله!! پس لطفاً به ما بگوييد مشروعيت نظام از كجا ناشى شده؟ از مشروعيت ِكنفرانس ِگوادالوپ؟ يا از زدو بند هاى ِپشت پرده؟ ... از كجا؟ به هر حال از اينكه اعتراف كرده ايد كه حضور گسترده ي مردم را پشت سر خود نداريد، متشكرم. اميدوارم كه شما و دوستانتان فردا كه پيشگاه حقيقت شود عيان(بى هويتى شما در انتخابات) براى شرمنده نشدن، تقلب نكرده، راًى سازى صورت ندهيد.
اميد بهروزى
Beh_eas@yahoo.com
پنجشنبه دوم بهمن ماه 1382

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3813

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مشروعيت نظام از كجا بدست آمد و چگونه از بين رفت؟ اميد بهروزي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016