دوشنبه 6 بهمن 1382

سانسور و جولان مگس، شهرام عديلی پور

سانسور یکی از انواع شکل های خشونت و بدترین شکل آن ست . حتا ضرب و شتم فیزیکی هم به اندازه ی سانسور زشت و ناپسند نیست . تصور کنید پدری که فرزندش را به خیال خام خود کتک می زند تا مثلا او درس بخواند یا ادب بیاموزد یا معلمی که از روی دل سوزی شاگردان اش را تنبیه می کند تا به آنان دانش و معرفت و هنر بیاموزد ، هیچ کدام از این ها با هدف تحمیق و سرکوب و از سر بی منطقی و در ماندگی و استیصال و به قصد جلوگیری از آگاهی این کار را نمی کنند که بر عکس همان طور که اشاره شد با قصد و هدفی نیک و برای رشد و آگاهی از این روش ناپسند استفاده می کنند و چه بسا کودک یا شاگرد پس از عبور از غفلت های کودکانه و به قول معروف به جایی رسیدن و کسی شدن قدر آن کتک ها را هم بداند و از آن به نیکی یاد کند و بگوید : تازیانه بر زدی اسب ام بگشت / گنبدی کرد و ز گردون بر گذشت . و آفرین ها بر دست و بازوی پدر یا معلم اش نثار کند . سانسور اما به کلی از مقوله ای دیگر ست. کسی که سانسور می کند آگاهانه جلوی جریان آزاد اطلاعات را می گیرد و غیر مستقیم به نادانی و سفاهت و بی منطقی و درماندگی خود اعتراف می کند ، او به جرم خود و آلوده دامنی اش اعتراف می کند . در واقع او به زبان بی زبانی می گوید من توان ایستادگی در برابر اندیشه های گوناگون را ندارم ، من از راه های منطقی نمی توانم پاسخ گوی مشکلات باشم ، من درمانده ام ، من فریب کارم ، کاسه ای زیر نیم کاسه دارم و به دلیل تمام این نا توانی ها و فریب کاری ها و ریگ هایی که به کفش دارم ، چاره ای جز حذف و سانسور ندارم . بر من ببخشایید من باید جلوی آزادی اندیشه و آگاهی را بگیرم چون می ترسم ، از هر چیز و هر کس حتا از سایه ی خود. در گذشته حاکمان و پادشاهان زبان می بریدند و چشم در می آوردند ، امروزه سانسور شکل دیگری از زبان بریدن و چشم دریدن ست . آن که چشم در می آورد از دیدن می ترسد این ست که جلوی دیدن را می گیرد و ابزار دیدن را حذف می کند. سانسور چی هم دقیقا با همین دید و با همین روش کارخود را پیش می برد.
در روزهای اخیر ، جمهوری اسلامی که این همه ادعای آزادی خواهی دارد و دبیر شورای نگهبان اش همین دو روز پیش در خطبه های نماز جمعه فریاد می زد که در هیچ کشوری به اندازه ی ایران به حقوق انسان ها احترام گذاشته نمی شود ( در حالی که ارزش انسان ها را با فضله ی موش یکی می داند و اصلا به گفته ی رئیس خبرگان اش فلسفه ی وجودی شورای نگهبان جدا کردن آرد سالم از فضله های موش ست ) دست به سانسور گسترده ای در شبکه های اینترنتی زده است . بسیاری از سایت ها فیلتر گذاری شده اند و به علت پهنای نوار فیلترینگ در سیستم مخابرات ، سرعت لازم برای ورود به سایت های دیگر هم بسیار کند شده است و اختلالی بزرگ در شبکه به وجود آمده. جالب این که این عمل در آستانه ی انتخابات که نظام به شدت به رای مردم نیاز دارد صورت گرفته است. لابد از ترس آگاهی هایی که در اینترنت نشر می یابد . آخرین حربه ی نظام برای به بازی گرفتن مردم و گرم کردن تنور انتخابات به مدد سیل مقاله ها و مطالبی که در سایت های مختلف منتشر شد و نمایشی بودن انتخابات را نشان داد ناکام ماند و حالا این واکنش طبیعی نظام ست . حالا که دم سرد اصلاح طلبان در مردم برای شرکت آنان در انتخابات اثر نکرده است و حالا که تشت این وری ها و آن وری ها هر دو از آسمان افتاده وهیچ کس از نمایش تحصن حمایت نکرده است ، واکنش عصبی نظام از سر درماندگی و خستگی و یاس چیزی نیست جز سانسور منابع خبری و اطلاعاتی حتا به قیمت از دست دادن کسانی که تا چند هفته ی پیش نظر مثبتی نسبت به شرکت در انتخابات داشتند یا کسانی که در شرکت یا عدم شرکت مردد بودند. و این طنز تاریخ ست که در آستانه ی انتخابات ، حق انتخاب و آگاهی و نشر اطلاعات از شهروندان یک جامعه سلب شود. اما چه خیال باطلی . این آقایان فکر می کنند اکنون عهد بنی امیه یا محمود غزنوی ست که بشود با سرکوب صداهای مختلف قبرستانی ساکت و بی صدا به وجود آورد . واقعا در این عرصه ی سیمرغ جولان مگس هم خودش کاری ست !
آقای خاتمی رئیس جمهور آزادی خواه و دموکرات ! چندی پیش در ژنو در مصاحبه با خبرنگاران با گردنی افراشته اظهار داشتند که بله دویست و چند سایت اینترنتی فیلتر گذاری می شوند و بعد افزودند این اصلا به معنای سلب آزادی و سرکوب اندیشه نیست ! ما فقط سایت هایی که به ارزش ها توهین می کنند و سایت های مستهجن اخلاقی را فیلتر می گذاریم . آدم می ماند که بخندد یا بگرید . وقتی در آسمان دروغ وزیدن می گیرد / دیگر چه گونه می توان به سوره های رسولان سرشکسته ایمان آورد ؟
آقای رئیس جمهور از چه سخن می گوید ، اخلاق !؟ آن هم در نظامی که دخترکان معصوم شهروندش به شیخ نشینان خلیج فارس فروخته می شوند و خبرنگار تنها ی بی پناه اش پس از تجاوز به دست زندان بانان به قتل می رسد ؟ در نظامی که نویسندگان و روشن فکران اش فله ای به قتل می رسند و حتا متهمان دست چندم و مامور و معذورش هم که در دادگاه نمایشی خود محاکمه شده اند به مجازات نمی رسند ؟ در نظامی که روزنامه نگاران و دانش جویان اش در بند واسیرند و از کوچک ترین حقوق خود محروم ؟ در نظامی که قصه ی اختلاس های میلیاردی و بریز و بپاش های بی کرانه اش بر هر سر بازاری هست ؟ . اخلاق ؟ ارزش ها ؟ یکی نیست به این آقای خنده رو و آزادی خواه بگوید تازه از این ها گذشته مگر شما قیم مردم اید که می خواهید از اخلاق و ناموس و ارزش هاشان دفاع کنید ؟ نکند شما هم می خواهید با پس گردنی مردم را به بهشت ببرید ؟
سانسور بدترین شکل خشونت و سانسور اینترنت بدترین آن هاست که اکنون نظام جمهوری اسلامی پس از مدت ها برنامه ریزی و از پس قلع و قمع مطبوعات به سراغ اش آمده است ، این یعنی مردم در کنج خانه هاشان هم آزادی انتخاب و آموختن و دانستن ندارند . بر همه ی روشن فکران و آزادی خواهان ست که مسئله ی سانسور را فوق العاده جدی بگیرند و در هیاهوی مسائل و صداهای مختلف آن را به فراموشی نسپارند . امروز آزادی بیان و اندیشه و نفی سانسور باید در صدر نیازها و مطالبات مدنی ملت ایران قرار بگیرد که گره ی کور انبوه مشکلات ریز و درشت تنها با گذشتن از شاه راه آزادی باز می شود.

شهرام عديلی پور
6 بهمن 1382

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3902

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سانسور و جولان مگس، شهرام عديلی پور' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016