يكشنبه 19 بهمن 1382

پاسخ شوراي نگهبان به منتقدين نظارت استصوابي: به مشروح مذاکرات گذشته مجلس رجوع فرمائيد، سايت شوراي نگهبان

حضرت عالي به مشروح مذاکرات مراجعه فرمائيد
استاد بزرگوار آيت الله سيد عبدالکريم موسوي اردبيلي ، در مطلبي که از قول ايشان توسط ايلنا ، نقل شده است شهادت داده اند که :

"بسمه تعالي
به مقتضاي آيه شريفه لاتكتموا شهادتكم عرض مي‌‏شود: در تصويب قانون اساسي منظور از نظارت بر انتخابات دو مرحله شدن گزينش نبود. منظور اين بود كه اصل انتخابات به وسيله وزارت كشور انجام شود و براي اينكه نتوانند كسي را با تهمت و افتراء از ميدان بيرون كنند، ناظري برانتخابات گزارده شود تا به راي ملت محترم درست رسيدگي شود و حقي از بين نرود تا مردم در انتخابات به خواسته خود اميدوار باشند و هيچ گونه ربطي به جريانات اخير ندارد."

توجه ايشان و ديگر بزرگواران را به اين نکته ساده حقوقي ، جلب مي نمائيم ( اميدواريم جسارت ما را ببخشند ) که ، هر يک از ادله اثبات دعوي ، جايگاهي را دارند و بزرگاني چون آيت الله موسوي اردبيلي ( که سالها رئيس قوه قضائيه بوده اند و در عاليترين سمت هاي قضائي حضور داشته اند) بهتر از هر كس مي دانند که ، شهادت شهود و يا سوگند ، در جائي است که ادله ديگري ، خصوصا اقرار و يا سند رسمي وجود نداشته باشد
با توجه به اينکه مشروح مذاکرات نمايندگان مجلس خبرگان قانون اساسي توسط يک نهاد رسمي ، منتشر گرديده است ، نيازي به شهادت شهود ، وجود ندارد
در مجلس خبرگان ، در خصوص انتخابات مجلس شوراي اسلامي و شيوه نظارت شوراي نگهبان بحث نشده است ولي در خصوص شيوه انتخابات و کانديداهاي رياست جمهوري بحث هاي فراوان شده است و حضرت عالي نيز معتقد به دومرحله اي بودن انتخابات و معرفي کانديداها از سوي ولي فقيه بوده ايد و حتي اصرار داشتيد که همه چيز با نصب ايشان باشد تا تضاد حکومت عرفي و شرعي ازبين برود و با توجه به وحدت سياق در اصل 99 انتخابات مجلس نيز همين ديدگاهها وجود درد
از مواضع جنابعالي صريح تر ، سخنان آقاي منتظري است که اولا محتقد بود بايد رئيس جمهور را ولي فقيه منصوب کند و کاري به حرف جغله ها نداشته باشد
بعدا که خبرگان اين سخنان را نپذيرفتند ، گفت که ، حد اقل رهبري افراد را کانديدا کند تا مردم ازبين آنها کسي را انتخاب کنند
سپس به احراز صلاحيت توسط شوراي نگهبان ، براي جلوگيري از افراد بي صلاحيت ، معتقد شد ، که همين راي آورد

آقاي منتظري در مجلس خبرگان ، 22/7/1358 :
« من يك جمله ميگويم و آن اين است كه امضاي حكم رياست جمهوري پس از انتخاب مردم و نوشتن صلاحيت ، اين جمله اي است بي تناسب . براي اينكه تناسبش محفوظ باشد اين جمله را بنويسيد " امضاي حكم رياست جمهوري منتخب مردم پس از احراز صلاحيت داوطلبان به تاييد شوراي نگهبان" ».( صفحه 1191)

ضمنا جاي اين سوال اساسي خالي است که چرا اين گونه شهادت ها در سال 1380 هجري شمسي و در جريان انتخابات رياست جمهوري داده نشد و اين دومرحله اي بودن در آن زمان به چاش کشيده نشد
جهت اطلاع عرض مي کنيم که در آن تاريخ ( در سال 1380 هجري شمسي ) 99 درصد داوطلبان رياست جمهوري که در بين آنها ازهمه اقشار وجود داشتند ، از سوي همين شوراي نگهبان و با همين مکانيزم اصل 99 قانون اساسي ، رد صلاحيت شدند و احدي توضيح نخواست و هيچ کس انتخابات را تعطيل نکرد ، و هيچ جناحي اين ضبهه را که تکرار نکرد که مگر مردم صغيرند و قيم مي خواهند که اول شوراي نگهبان انتخاب کند بعدا مردم انتخاب نمايند ، و هيچ کس ، احدي را براي مذاکره با شوراي نگهبان ، در جهت احراز صلاحيت داوطلبان اعزام نکرد ، بلکه با لذت هرچه تمامتر بر سر اين سفره نشستند و از غذاهاي لذيذ نظارت استصوابي ، بهره مند نيز شدند . براي ما علت روشن است ، براي جنابعالي چطور ؟
کما اينکه شما نيز بر اين باور بوده ايد که نمايندگان مصونيت ندارند و اين سخنان را طاغوتي مي دانسته ايد حال اگر در گذر زمان ، تغيير ديدگاه داده باشيد ، حق طبيعي شماست ، ليکن در دادن شهادت نسبت به گذشته ، همان که اتفاق افتاده است را ، بنويسيد


"صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
جلسه هشتم
31/5/1358
2ـ ادامه بحث پيرامون مصونيت پارلماني نمايندگان
نايب رئيس (بهشتي) ـ پيرامون ماده پيشنهادي برادرمان آقاي مرادزهي در مورد مصونيت نمايندگان مجلس در مدت نمايندگي، بحث را ادامه ميدهيم.
و اگر دوستان نظري به عنوان آخرين نظر دارند، تشريف ميآورند و اظهارنظر ميكنند.
آقاي موسوي اردبيلي بفرمائيد.
موسوي اردبيلي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
من به عنوان مخالف با اين پيشنهاد صحبت ميكنم.
اصولا مصونيت به اين معني كه سابق هم مرسوم بود يعني براي نمايندگان مجلس يك امتيازي قائل ميشوند كه اينها چون نماينده هستند، هر صحبتي بكنند و يا هر كاري بتوانند بكنند و يك امتيازي نسبت به ديگران دارند كه قابل تعقيب نيستند و كسي نبايد با اينها كاري داشته باشد، مگر اول بايد از نماينده سلب مصونيت بشود.
اين تشريفات از مراسم دوره طاغوتي است.
افرادي كه در اينجا هستند بايد حتي منزهتر از آنهائي باشند كه مسئووليت را به عهده نگرفته اند و اگر يك وقتي حرفي يا مطلبي را گفتند كه خلاف بود، نه تنها مصونيت نداشته باشند، بلكه مسؤوليت بيشتري را بايد احساس كنند، و مؤاخذه آنها بيشتر باشد.
حالا اگر بيشتر نبود نميتوانند خودشان را از ديگران جدا كنند و بگويند چون من نماينده هستم اين حرف را ميتوانم بزنم اما اگر نبودم نميتوانستم بگويم و يا ميتوانستم بگويم ولي قابل تعقيب بودم.
حالا اگر شدت مجازات را تصويب نميكنيد، حداقلش بايد مساوات بين نماينده با ديگران باشد، زيرا به عقيده من اگر حرف يا عمل قابل تعقيب است، نمايندگي هيچگونه امتيازي نمي آورد."

بخشهائي ازصورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
جلسه چهل و يكم
هيجدهم مهرماه 1358 هجري شمسي
سخنان أيت الله موسوي اردبيلي : رهبري کانديدا بدهد تا تضاد حکومت عرفي و شرعي ازبين برود
موسوي اردبيلي ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
من با اين اصل اين طور كه تنظيم شده معتقدم هم زيادي دارد و هم كسر دارد البته كسرش را اينجا من متوجه شدم ما راجع به نصب نخست وزير فكر ميكرديم نه به عنوان نصب، به عنوان اينكه بالاخره بايد يك جوري باشد انتصابي، حالا من عرض ميكنم كه خودم چطور فكر كرده بودم انتصابي به مقام رهبري داشته باشد تا اين نحو تضادي كه در فكر من هست و شايد در فكر آقايان هم باشد راجع به حكومت شرعي و عرفي و امثال اينها اين به كلي از بين برود و حداقل ما بگوئيم اين مأذون از طرف او است منتها بحث بر سر اين بود، كانديد بدهد، كانديدهاي ديگر آزاد باشند، كانديدهاي ديگر آزاد نباشند، يك فرض آن هم اين است كه شرايطي كه بعد براي رئيس جمهور تعيين خواهد شد كه من بعد به نظرم رسيد كه بهترين طرز آن اينست مرجع اين كه تشخيص صلاحيت بدهد مقام رهبري باشد اين خودش امضاي او است.
(نايب رئيس ( بهشتي ) ـ شما مربوط به كل اصل صحبت ميفرمائيد.)
راجع به فرمانده كل قوا هم عرض خواهم كرد راجع به اين موضوع كسر اصل است و من معتقدم اگر او نباشد كه بالاخره روي او اصرار هم هست چون ما عزلش را گفتيم ولي راجع به نصب او اينجا چيزي نيامده من نميدانم در اصل ديگر ميخواهد بيايد؟ چون اگر جاي ديگر هم بيايد موردي ندارد البته اين موضوعي را هم كه عرض كردم فكر من نيست و در جلسه ياد گرفتم و پسنديدم كه يك رأي اين بود كه او كانديد بدهد و رأي فكر من نيست و در جلسه ياد گرفتم و پسنديدم كه يك رأي اين بود كه او كانديد بدهد و رأي ديگر اين بود كه شرايط را كانديدها را هر كه ميخواهد بدهد...


......

دكتر آيت ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
توجه بفرمائيد زبان فارسي گاهي اوقات لطيفه هاي جالبي دارد داستان معروف را شنيده ايد كه ميگويد از سطح زمين تا لب بام از آن من از لب بام تا به ثريا از آن تو، ما آمديم در مورد ولي امر در حدود شش روز يا بيشتر بحث كرديم و سر و صدا ايجاد شد، مقالات نوشته شد تا اصلش به تصويب رسيد اما حالا به مقامات نوشته شد تا اصلش به تصويب رسيد اما حالا به اختيارات كه رسيدهايم درحقيقت هيچ، شما بخوانيد تنها قسمتي كه ميشود گفت حساس است و جزء اختيارات هست همين فرماندهي كل قوا است بقيه تعاريف است و مطلبي نيست و اين را هم الان ميگويم كه چرا تعارف است حالا راجع به اين فرماندهي كل قوا عرايضم را بكنم تا بعد برسيم به تعارفات.
ما يك انقلاب كرده ايم و بديهي است كه اين انقلاب بايد حفظ بشود و ادامه پيدا بكند.
در دنيائي هستيم كه ميبينيم انقلابات متعددي شده است و كودتا شده و آن انقلاب را از بين برده و عموماً وقتي بر ميگرديم و ريشه كودتاها را پيدا ميكنيم ميبينيم در ارتش بوده و علتش هم اين بوده است كه ابتكار عمل در ارتش دست ديگران بوده اينكه ما ميگوئيم فرماندهي عالي كل قوا بايد به عهده رهبر باشد اول به اين دليل است كه خواهناخواه در اين قانون ما بايد اين فرماندهي را به عهده يك مقامي بگذاريم و چه مقامي مطمئنتر از امام و رهبر است.
دوم اين كه گفتيم ميخواهيم مانع از بعضي از اعمال بشويم و باز آن رهبر است كه ميتواند مانع بشود اين هم كه گفته شد امام يا رهبر نبايد در تمام امور ارتش دخالت بكند هيچ وقت فرماندهي كل قوا مفهومش اين نيست من صبح هم گفتم شما قوانين اساسي دنيا را اگر بخوانيد رؤساي جمهور و سلاطين، فرماندهي كل قوا را دارند، معمولا هم نظامي نيستند در تمام امور هم مداخله نميكنند فرماندهي كل قوا يعني اين كه اولا مقامات خيلي حساس و بالاي ارتش نصبشان به امضاي او است و او هم خودسرانه اين كار را نميكند پيشنهاد ميكنند اما تا او امضاي آخر را نگذارد كار تمام نميشود و اين ابتكار عمل بايد در دست رهبر باشد كه ديگري يا ديگران نتوانند مهرههاي خودشان را در پستهاي حساس بگذارند و آنها كاري را كه نبايد، انجام بدهند.
ديگر اينكه آماده باشد و مراحل خيلي مهم به دستور فرماندهي كل قوا هست و مفهومش غير از اين هيچ چيز ديگر نيست و گفتم در تمام قوانين اساسي دنيا اين موضوع ذكر شده است اگر در آنها عيب است اين هم بايد عيب باشد اگر به ديگري ميدهيم كه آن هم ممكن است عيب باشد روي اين اساس هست كه به خاطر جلوگيري از كودتا تا آنجائي كه ممكن است و به خاطر حفظ انقلاب و تداوم انقلاب و گذشته از آن از نظر شرعي و مذهبي هم ولي امر مهمترين اختيارش همين است كه ارتش و قواي مسلح به طور كلي در اختيارش باشد ولي اين كه ترفيعات چه شكلي هست چه كسي افسر ميشود چه كسي امير ميشود اين بديهي است كه يك قواعد و قوانيني هست حالا از اين گذشته اگر هم بخواهيد بعضي چيزها را جدا كنيد اينجا به طور كلي ذكر ميكنيم در اصول آينده ميشود بعضي قيود را در بعضي موارد كه لازم است بياوريم هميشه رسم است در قانون اول عام را ميآورند و بعد استثنائات را ذكر ميكنند پس فرماندهي كل قوا بايد در اختيار امام باشد چون مطمئنترين فرد است، چون ميخواهيم كه انقلاب ادامه پيدا كند بعد ساير مسائل را ميشود در اختيارات هيأت دولت و رئيس جمهوري و ساير مقامات گذاشت اگر ميخواهيد استثنائاتي باشد در آنجا بياوريم و السلام.
......


منتظري ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
من با تأييد فرمايشاتي كه آقاي صافي داشتند و يك قسمت از فرمايشات آقاي رشيديان و آن اينكه خلاصه غرب زدگي منحصر نيست به اينكه انسان لباسش يا كلاهش و يا دكور منزلش مثل غرب باشد، يكي از غربزدگيهاي ما اين است كه اعتماد به نفسمان را از دست دادهايم، براي اينكه نگاه كرديم به قاروقور آن اروپا و آمريكا و مثل اينكه آنها انسان هستند و همه چيز را ميفهمند و ماهيچ چيز نميفهميم و همه اش بايد يك كاري بكنيم كه آنها خوششان بيايد و آنها نگويند كه چرا اينها اينطوري هستند.
ما مسلمان هستيم و اعتماد به نفس داريم و آنچه وظيفه اسلامي و ديني خودمان است تشخيص ميدهيم و عمل ميكنيم و با كمال اعتماد به نفس و آنها ميخواهد خوششان بيايد، ميخواهد خودششان نيايد.
و اين هم كه ميگويند در داخل كشور جوآنهاشما را مرتجع ميدانند همه اينها دروغ است، وقتي من به دانشگاه ميروم ميبينم تمام جوانها دارند شعار ميدهند براي ولايت فقيه منتها اين شعارها متأسفانه در راديو و تلويزيون گذاشته نميشود و آنوقت چهار نفر جغله با يك نفر ميروند و چيزي ميگويند بعد ميآيند ميگويند كه جوانها ميگويند اينها مرتجع هستند، خير اينطور نيست اكثريت قاطع ملت ايران حتي جوانهاي تحصيلكرده و روشنفكر هم طرفدار ولايت فقيه و حكومت اسلامي هستند و خون دادند براي حكومت اسلامي و حكومت اگر بخواهد حكومت اسلامي باشد بايد متكي باشد به رهبري كه از طرف خدا معين شده ولو بواسطه، اگر يك رئيس جمهور تمام ملت هم به او رأي بدهند ولي فقيه و مجتهد روي رياست جمهوري او صحه نگذارد اين براي بنده هيچ ضمانت اجرائي ندارد و از آن حكومتهاي جابرانهاي ميشود كه بر طبق آن عمل نخواهد كرد و آن تضادي كه هميشه بين حكومت ظلميه و حكومت شرعي بوده برقرار خواهد بود و ما بحمدالله نشستهايم اينجا شايد اين تضاد را برطرف بكنيم حالا براي اينكه هم جمهوري باشد و هم اسلامي ما آن روزي كه مردم رأي ميدادند نگفتند جمهوري فقط، نگفتند جمهوري دموكراتيك، گفتند جمهوري اسلامي يعني در چهارچوب اسلام پس قوانين، قوانين اسلام است و مجري هم بايستي آن كسي كه در رأس مجري است و فرمان ميدهد كسي باشد كه عالم به ايدئولوژي اسلامي بر حسب آنچه كه خدا معين كرده است، در كلام حضرت سيدالشهدا هست كه «مجار الاموربيده العلماء باللّه الامناء علي حلاله و حرامه»حالا ممكن است فقيهي بيايد در پنج نفر و شش نفر و هفت نفر دقت بكند و بگويند كه مردم، از اين چند نفر هر كدام را شما رأي بدهيد من روي او صحه ميگذارم.
اين چند نفر را معرفي ميكند مثل كاري كه حزبها ميكنند، حزبها ميآمدند دو نفر را معرفي ميكردند ولي رهبر ده نفر را معرفي ميكند و ده نفر شناخته شده را كانديدا ميكند و ميگويد يا ايهاالناس شما به هر كدام از اين ده نفر رأي بدهيد مورد تصويب من است، ملت هم با كمال آزادي رأي ميدهند، آن كسي كه رأي اكثريت آورد مورد تأييد فقيه هم هست، حكومتش هم حكومت شرعي و لازم الاجراء، اگر اينكار را نكنيد حكومت، حكومت اسلامي نيست، جمهوري هست اما جمهوري اسلامي نيست و 2/98 مردم ايران به جمهوري اسلامي رأي دادند و پنجاه هزار جوان ما هم براي جمهوري اسلامي شهيد شدند.
بيائيد آنچه وظيفه اسلاميمان هست عمل بكنيم، اروپا چه ميگويد و حاكميت ملي چه ميگويند و دو تا بچه نفهم چه ميگويند اينها واقع جزو ملت ايران نيستند، همين جوانهاي دانشگاه اكثريت قاطعشان طرفدار حكومت اسلامي هستند و شعارهايشان را هم ما ميبينيم و طرفدار ولايت فقيه هم هستند.
خلاصه اعتماد به نفس داشته باشيد و وحشت هم نداشته باشيد و اميدوارم كه وحشت هم نداريد.
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.


صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
جلسه چهل و سوم
بيست و يكم مهرماه 1358 هجري شمسي
نايب رئيس (بهشتي) ـ جناب آقاي منتظري شما به عنوان موافق ميخواهيد صحبت کنيد ؟ (منتظري : بلي من موافقم ) بفرمائيد
منتظري - اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.
بسم الله الرحمن الرحيم.
من اول از آقاياني كه در اين مجلس حضور دارند خواهش ميكنم به رخ يكديگر نكشيد كه در غرب چگونه رفتار ميكنند و در دنيا چه خبر است و اگر ما مثلا اين طور رفتار بكنيم آنها به ما ميخندند.
ما خودمان بشر هستيم و عقل و هوش داريم ملت ايران شعور دارد، هوش دارد و هوشيار است.
ملت ايران جمهوري اسلامي را اختيار كرد و به آن رأي داده است، حالا ميخواهد دنيا اين را بپسندد و ميخواهد دنيا نپسندد.
ما در معنويات، دنياي غرب را خيلي از خودمان عقبتر ميدانيم.
حالا آنها توپ و تانك و تفنگ دارند، داشته باشند، مربوط به خودشان هست اگر ما بخواهيم حرفهائي كه در دنيا ميزنند ببينيم چگونه است كه محمدرضا شاهي بود و قدرت هم داشت و دنيا هم از او حمايت ميكرد جاويد شاه هم برايش ميگفتند، پس چه اصراري بود كه ما بيائيم انقلاب كنيم؟ ما بايد حالا انقلاب كرده ايم ببينيم حق و حقيقت كدام است؟ مردم به جمهوري اسلامي رأي دادند و ما حالا ميخواهيم قانون اساسي خود را طبق حكومت اسلامي تنظيم كنيم.
معناي حكومت اسلامي اين است كه بايد دستورات اسلام اجرا شود دستورات اسلام هم بايد زير نظر كارشناس اسلامي باشد و ما هم نگفتهايم كه هر آخوندي كارشناس اسلام است.
ملاك، عبا و عمامه نيست و ملاك هر آخوندي هم نيست، بلكه متخصص اسلام به نظر ما كسي است كه يك نفري باشد كه عالم در فقه اسلام و مدير و مدبر و شجاع و با تقوا و عادل است.
آيا چنين شخصي با اين خصوصياتي كه ذكر كرده ايم به اندازه يك آدم از اروپا برگشتهاي كه شما ميخواهيد او را رئيس جمهور بكنيد، چيزي نميفهمد؟ و يا اگر ما اين آدم فقيه، مدبر و مدير و شجاع و با تقوي و عادل را ميگوئيم فرمانده كل قوا باشد، يعني برود در سربازخانه و به سربازان پيش رو و پس رو بگويد، كه ميگوئيم نميتواند؟ اگر چنين فقيهي با چنين خصوصياتي اختيار و زمام امور كشور و فرماندهي عالي كل قوا را در دست بگيرد بهتر است، يا آدمي كه از امور اسلام آگاهي ندارد؟ جناب آقاي مكارم فرمودند كه ما رئيس جمهور را يك نفر فقيه معين كنيم، ولي ما وقتي ميخواستيم شرايط رئيس جمهور را معين كنيم عده اي گفتند شرايط او غير از ايراني الاصل بودن و مسلمان بودن چيز ديگري نبايد باشد، و ما جرأت نكرديم بگوئيم رئيس جمهور بايد فقيه باشد ما در اينجا اصرار كرده ايم كه لااقل رئيس جمهور از طرف يك فقيه كانديد شود يعني ما گفتهايم كساني كه ميخواهند كانديد رئيس جمهوري بشوند از طرف فقيه تأييد شوند.
مثلاً بگويد كه من اين ده نفر يا بيست نفر را به عنوان كانديداي رياست جمهوري تأييد ميكنم و البته بعد مردم ميروند و رأي ميدهند و هر كس رأي بيشتر آورد او انتخاب ميشود.
يعني در حقيقت مردم او را انتخاب كرده اند، ولي به هر حال عده اي حاضر نشدند كه از وظايف فقيه اين مطلب هم باشد بنابراين در شرايط رئيس جمهور نه فقاهت را ذكر كرده ايد و نه تأييد فقيه را.
يك آدمي كه ميگويد من مسلمانم كافي است كه رئيس جمهور شود.
محمدرضا هم ميگفت من مسلمانم و هر سال به كمرش بزند به زيارت امام رضا(ع) ميرفت و آن وقت يك چنين آدمي فرمانده كل قوا باشد به مملكت ضرر نميزند اما يك مجتهد مدبر و شجاع عادل با تقوا و با آن شرايطي كه ما ذكر كرده ايم، را فرمانده كل قوا بكنيم، ايراد پيدا ميكند؟ البته معني فرمانده كل قوا هم اين نيست كه خودش تمام كارها را انجام بدهد بلكه ممكن است به رئيسجمهوري كه اعتماد دارد بگويد در اين مدت اين اختيارات به عهده شما باشد و البته اگر ديد دارد پايش را كج ميگذارد ديگري را به جايش انتخاب ميكند و اين اختيارات را به او ميدهد.
بعضي از ما فكر ميكنيم فرمانده كل قوا يك آدم فقيهي است كه در قم نشسته و او را در سربازخانه ميآورند و ميگويند براي سربازان پس رو و پيشرو كن و اين، با مقام والاي فقاهت او مناسب نيست.
البته مقصود ما اين نيست ما ميگوئيم در حكومت اسلامي بايد قواي مملكت را اختيار كسي باشد كه آشنا به مسائل ديني و اسلامي و دلسوز ملت است، و او كارها را به مباشرت انجام نميدهد بلكه به تنفيذ انجام ميدهد ولي متأسفانه شما در شرايط رئيس جمهور شرط فقاهت را نگذاشته ايد و حتي نگفته ايد كه لااقل يك نفر فقيه او را تأييد كند آن وقت ما بيائيم قدرت قواي سه گانه مملکت را به دست يک آدم الدنگ بدهيم که از قدرتش سوء استفاده کند خري را ببريم بالاي بام که ديگر نتوانيم آن را پائين بياوريم آدم مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد، و جرأت نميكند قدرت و زمان مملكت را به دست كسي كه فقاهت ندارد و به علوم اسلام آشنا نيست بدهد.
عرض ديگري ندارم.
موسوي اردبيلي ـ شما فقيه را اضافه كنيد و فرمانده كل قوا را اگر به آن وضع برداريد در حقيقت همان پيشنهاد من ميشود.
(مكارم ـ ما موافقيم.)


صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
مرتبط با بحث کانديداها
تاريخ : 21/07/1358
جلسه 43
منتظري
آن وقت ما بيائيم قدرت قواي سه گانه مملکت را به دست يک آدم الدنگ(رئيس جمهور) بدهيم که از قدرتش سوء استفاده کند خري را ببريم بالاي بام که ديگر نتوانيم آن را پائين بياوريم آدم مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد، و جرأت نميكند قدرت و زمان مملكت را به دست كسي كه فقاهت ندارد و به علوم اسلام آشنا نيست بدهد.

تاريخ : 22/07/1358
جلسه 44
منتظري
پس اينطور شد «تشكيل شورايعالي دفاع ملي، مركب از هفت نفر از اعضاي زير»در قسمت چهارم «امضاي حكم رياست جمهوري»به نظر رسيد اگر آنجا بنويسيم «امضاي حكم رياست جمهوري پس از انتخاب مردم»صلاحيت داوطلبان رياست جمهوري بايد قبل از انتخاب مردم به تأييد شوراي نگهبان برسد چون مخصوصاً در دورة اول شوراي نگهبان تشكيل نشده است پس بهتر اين است كه براي هميشه بنويسيم به تأييد رهبري يا شوراي نگهبان و هيچ اشكال هم ندارد كه براي هميشه هم باشد «رهبري يا شوراي نگهبان »(مكارم شيرازي ـ ولي معنايش خيلي فرق ميكند.)

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4396

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'پاسخ شوراي نگهبان به منتقدين نظارت استصوابي: به مشروح مذاکرات گذشته مجلس رجوع فرمائيد، سايت شوراي نگهبان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016