22 بهمن جشنى از سكه افتاده!! اميد بهروزي

در آستانه ي تحريم نمايش انتخابات مجلس توسط مردم و برگزارى پررويانه ي!!! آن توسط دشمنان مردم، جادارد حال كه فرياد آى دزد، آى دزد توسط دزدان اصلى انقلاب بيش از صداى ِ غارت شده ها و مال دزديده ها و صداى: مردمسالارى مردمسالارى از دهان مستبدين!! و صداى اهميت انتخابات از دهان انتصاب كنند ها .... بيشتر به گوش ميرسد(عجب رويى؟ سنگ پا چيه؟!) به مناسبت سالگرد پيروزى ظاهرى بر استبداد گذشته، بد نيست از زاويه ي ديگرى به آغاز بناى اين جمهورى نگاهى كوتاه بياندازيم و ببينيم آيا انقلاب اسلامى در طول اين 25 سال گذشته حيات خود، كارايى هم داشته است؟ اگر داشته، دستاوردهاى آن چيست؟

اگر بخواهيم با انصاف به مسائل انقلاب سال 57 نگاه كنيم، مجبوريم يك كار تخصصى و يك كارنامه ي مفصل از زمينه هاى مختلف تعيين كرده و در هر مورد و زمينه ايى، نمره داده، در انتها معدل گيرى و با توجه به معدل كل، كارايى و يا عدم كارايى آن را مورد ارزيابى قرار دهيم و يا بطور تجربى و ساده، كاراييش را با يك كشور مشابه ، مقايسه كنيم. به طور حتم اين كار كارشناسى توسط مورخان مستقل و به كمك زمان، انجام خواهد شد ولى در يك نگاه سرانگشتى، ميتوان گفت يكى از دستاوردهاى انقلاب، پاك شدن ذهنيت مديريت اديان است كه در آن زمان تصور ميشد با لباس دين ، دروغ از بين ميرود، ريا كارى همچنين، مال اندوزى ارزش بى ارزش ميشود، ربا خوارى، مال مردم خورى، دزدى،غل و زنجير، سانسور جاى خود را به اخلاق نيك، پاكى، از خود گذشتگى،....آزادى ميدهد و اعتبار ما نزد جهانيان، بلحاظ داشتن آنها، بيشتر ميشود ، صداقت در تمام امور جاري شده ، مسايل معنوي جوابگوي تمام ناپاكيهاي جامعه خواهد بود و ...

ولى چه سود كه پاك شدن اين ذهنيت نزد مردم، باعث بالا رفتن درك مسئولان از اوضاع داخلى( از جمله ذهن) مردم نشد، چرا كه آقاي رفسنجاني بعنوان مخ د تحليل كننده ي مسئولان، در نماز جمعه ي اخير مدعي شده اند:« چيزي جز اسلام نميتواند مدعي شود كه در وقوع انقلاب نقشي داشته است؟» تا ضمن مبرا كردن غير مسنقيم رژيم شاهنشاهى، مردم را آماده ي پذيرش سلطنت اسلام(خودشان) كنند!! گفتنى است حاج داوود ( رئيس زندان قزل الحصار) نيز به زندانيان ملى كش(كسانى كه حكمشان تمام شده بود ولى آزاد نشده بودند) ميگفت: «اسلام و خدا نميگذارد شما آزاد شويد!!»(يعنى خودشان) آيا براستى،اسلام در وقوع انقلاب نقش داشت و فساد سراسرى رژيم پهلوي در ايجاد و شكل گرفتن انقلاب، نقشي ايفا نكرد؟ آيا استبداد و خودرايي پادشاه، نقشي در انقلاب نداشت ؟ آيا اعمال ساواك و شكنجه هاي آن، نقشى در ايجاد انقلاب نداشت؟ به زندان انداختن جوانان غير مطيع ولى آزاديخواه، در وقوع انقلاب موثر نبود؟ عدم وجود احزاب ملي و تشكيل حزب دولتي و نبود آزادي بيان در انقلاب تاثير نداشت؟ آيا تشكيل مجالس فرمايشى و احسنت گو در اعتراضات خشمگيانه ي مردم تاثير نداشت؟ فساد ادارى، كاغذ بازى،..... آيا دستور فضاي باز سياسي و تصميم گيري كنفرانس گوادالوپ در انقلاب نقشي نداشت؟

اگر عوامل بسيارى بر روى هم تلبار شده و در وقوع انقلاب نقش بازى كرده اند، پس بنظر شما، چرا عده ايى هنوز با سوء استفاده از اعتقادات مذهبى مردم ، سعي بر اين دارند كه به نسل جديد هم القا كنند كه پدران و مادران شما، فقط براي اسلام انقلاب كردند؟

فرض كنيد واقعاً اين چنين بوده كه امروز به دروغ ادعا ميكنند ، پس كو اسلام ؟ آيا اين همه دزدي و دروغ علنى و چشم در چشم!! مسئولان رده بالا، اسلام است؟ آيا واقعاً در زندانهاي جمهورى اسلامى، زندانى سياسى و اعتقادى نداريم؟ آيا هيچكس به خاطر داشتن اعتقاداتش، اعدام و شكنجه و زندانى و محروم از حقوق اجتماعى و سياسى نشده؟ پس رو صلاحيتها چه ميگويد؟ آيا مردم در جمهورى اسلامى، بر امور خود سالارند؟ آيا ..... پس چرا مساجد خاليست؟ پس چرا نماينده هاي از فيلتر رد شده هم نماز نميخوانند؟ ....آيا اين همه فحشاء و فساد و رشوه و ...هم از اسلام سرچشمه گرفته؟ آيا فروش دختران ايراني به شيخ نشينان و راه انداختن خانه هاي عفاف ، نشانه هاي اسلامند؟ آيا اين سر تعظيم فرود آوردن به درگاه خارجيان و سركوب مردم در داخل ، از علايم اسلام است؟ آيا اين استبداد راي، از اسلام نشات دارد؟ پس كو « من استبد به راي هلك» ؟ كجاست آن مسلماني كه:« سر بر زمين نميگذارد، اگر برادر مسلمانش گرسنه باشد؟» پس كو آن خاموش كردن شمع بيت المال هنگام صحبت هاي شخصي ؟ كجاست آن آرامش روحي كه در پي قبول اسلام به قلبها ميرسد؟ پس كجاست ارزش گذاشتن به راستى و درستى و دورى از ريا و دورويى؟ كجاست خيرخواه مردم بودن وامر به معروف و نهي ز منكر واقعي ؟ پس كو آزادي و عدم سانسور ؟ آيا سانسور از اين بالاتر كه بحث در مورد جريان مذاكره مخفيانه با آمريكا ، جزو مباحث ممنوعه است؟ آيا سانسور بيشتر از اين كه پرداختن به عواقب و علتهاى سالروز هيجده تير ، پرونده قتل زهرا كاظمي، امضاي پروتكل الحاقي و .. از موارد ممنوعه است؟ آيا سانسور از اين بالاتر كه گفتن تحريم انتخابات از پيش نتيجه معلوم شده، رد شدن از خط قرمز نظام تلقى شود؟( راستى! آيا به همين خاطر نهضت آزادى بجاى به كار بردن كلمه ي تحريم، اعلام كرده ما در انتخابات شركت نميكنيم؟ آيا اين لحن(شركت نميكنيم) در مقابل تحريم، منفعلانه نيست؟) كجاست آزادي؟ كجاست استقلال؟( خودشان در حال فروختن ته مانده ي استقلال كشورند ، بقيه را متهم به همنوايى با خارجيها ميكنند!! از اين عجيب تر، بنظر شما، موضوعى هست؟)( قبلاً ميگفتند:« ديگ به ديگ ميگه روت سياه، نشنيده بوديم ديگ به آيينه و آب بگويد روت سياه!!)

امروز بيست و پنج سال از آن روز گذشته و ما در حالى كه كشورهاى عقب تر از ما هفت شهر پيشرفت و ترقى را طى كردند، هنوز اندر خم يك كوچه ايم!! كوچه ي بن بست استبداد، خود رايى، خفقان، ....حكم اعلىحضرت و حالا حكم حكومتى، كوچه ي مجلس فرمايشى، كوچه ي بن بست بدست آوردن حق حاكميت ملى،آزادى ، مخصوصاً آزادى بيان كه از هوا و غذا براى سلامت مهمتر است، ..... به همين خاطر، سالهاست كه مردم دهه ي فجر را دهه ي زجر مينامند و سالهاست جشن گرفتن بر امر ِبه نتيجه نرسيده(22 بهمن) حكم سكه ي از اعتبار افتاده را دارد كه هيچكس، آن را قبول نميكند، نقطه سر خط!!

بيائيد با هم از اول اسفند، با توجه به روشن و واضح شدن سه بعدى چهره ي خادم و خائن در پيشگاه مردم، خشت اول بناى مردمسالارى واقعى را"راست" بگذاريم و قدم اول را با آشتى و اتحاد آگاهانه ي خود به سوى ايجاد جشن واقعى نوروز برداريم كه مستبدين بعد از يكدست كردن خود(مثل رهبر!!) تصميم دارند به روياى ديرين( برچيدن عيد باستانى نوروز و جايگزينى آن با عيد غدير خم، همچون برداشتن جمهورى اسلامى و برقرار كردن حكومت اسلامى) همت گمارنند!!

اگر شما هم به اين نتيجه رسيده، معتقد شده ايد كه ديگران رد 25 سال پيش كاشتند و ما ميوه هاى تلخش را خورديم، پس با پاشيدن تخم تحريم و كار توضيحى در حد توان و امكانات خود مثل ِ پخش ايميل و.... در خصوص كار درست در اول اسفند، شما هم تخم رهايى و شكستن غل و زنجيرها را در آستانه ي بهار بكاريد تا بچه هايمان، لااقل آزادى و درستى و صداقت و پاكى را درو كنند و بخورند و از آن لذت برند و در سايه آن به پيشرفت و ترقى و سعادت و بهروزى برسند!!

اميد بهروزى

Beh_east@yahoo.com
چهارشنبه، 22 بهمن، 1382