دوشنبه 27 بهمن 1382

آقايان؛ حالا ديگر چه مي گوييد؟ محمد ملکي

اگر معجزه اي قرار است رخ دهد به اين صورت خواهد بود، همة آن ها كه مشكل را در قانونِ اساسي و نظام ولايي مي دانند با نقد اعمال و روش هاي گذشتة خود با شكل دادن به يك ائتلاف ملي براي انجام رفراندوم ساختاري گردِ هم آيند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بسم الحق


با نامِ آزادي، آگاهي و عدالت

به آنها كه در دفاع از حقوقِ مردم
زندان و شكنجه و مرگ را پذيرا شدند

doctormaleki@yahoo.com
هموطنانِ آگاه و مبارز:
اين روزها گذشتِ بيست و پنج سال از سقوطِ «نظام شاهي» و تأسيس «نظام ولايي» را به نظاره نشستهايم. براي كساني كه 2۵ سال نظام سلطنتي و 2۵ سال نظامِ جمهوري اسلامي را تجربه كردهاند، مقايسه دو نظامي كه فصلالخطاب امورش را يك نفر رقم بزند بسيار آموزنده و عبرتانگيز است. اگر در نظام شاهي مقامات مملكت مجبور به اطاعت از «فرمان ملوكانه» بودند در نظام ولايي همة مقامات از جمله رئيسجمهور و رئيس قوة مقننه جز تسليم در برابر «حكم حكومتي رهبر» راهِ ديگري ندارند اگرچه اين احكام برخلاف قانونِ اساسي و قوانين مورد تأييد خود نظام باشد. بخوانيد قسمتي از نامة آقايان خاتمي و كروبي را به آقاي خامنهاي:
گرة ايجادشده در امر انتخابات كه مهمترين حادثه در عرصة مردمسالاري ديني است. با راهنماييهاي گرهگشاي حضرتعالي به اعضاء محترم شوراي نگهبان قابل گشودن بود… اينك بدونِ رعايت رهنمود جنابعالي ليستي ارائه شده است كه نهتنها بخش عمدة تقاضاي حداقلي ما را تأمين نكرده است بلكه متأسفانه همين عمل را نيز مستند به حكم حكومتي حضرتعالي كردهاند…
با سپاس فراوان از اهتمام دلسوزانة حضرتعالي از عنايتي كه فرموديد بهاستحضار ميرسد كه نظر مؤكد حضرتعالي مبني بر برگزاري انتخابات در روزِ اولِ اسفند ماهِ سالِ جاري توسط وزارت كشور و همة همكاران دولت در سراسرِ كشور برگزار خواهد شد.

و اين هم پاسخ آقاي خامنه اي به نامة ملتمسانة رئيس جمهور و رئيس مجلس شوراي اسلامي:
بارِ ديگر از شما آقايان محترم و نيز از شوراي محترم نگهبان و ديگر دستاندركاران و مجريان انتخابات تشكر ميكنم.

حال بد نيست گفته هاي وزير كشور، مجري انتخابات، را نيز بخوانيم.
انتخاباتي كه برگزار ميشود متأسفانه فاقد عنصر اصلي رقابت است و در خيلي از حوزههاي انتخابيه از هماكنون رقابتي وجود ندارد.
من از ديروز صبح تلاشم اين بوده كه از بعضي از اعضاي ستاد كه استعفا دادند خواهش كنم مجدداً سركارشان بروند و با استانداران تاكنون دو جلسه داشتم و تقاضا كردم كار اجراييشان را شروع كنند. عين همين مسأله در نقاط مختلف كشور بايد با فرمانداران، بخشداران و همة كساني كه از سرِ دلسوزي معترض به روند انتخابات بودند صحبت شود كه بر حسب وظيفه و در موعد مقرر كارشان را انجام دهند. اين اولين دغدغة من است. با فشاري كه بر من است تا آنها را قانع كنم تحت شرايط جديد كارشان را انجام دهند.
ياس نو، دوشنبه 20 بهمن 82
از سوي ديگر هيأت مؤسس كانونِ مدافعانِ حقوقِ بشر ميگويد:
بنابر مراتب فوق كانون روند فعلي انتخاباتِ مجلس را مغاير با موازين حقوقِ بشر و مندرجات قانون اساسي ارزيابي مينمايد.

محمد پوراستاد، سيد محمدعلي دادخواه، سيد محمد سيفزاده، عبدالفتاح سلطاني، محمد شريف و شيرين عبادي
ياسنو، يكشنبه 19 بهمن 82

و اين همه در شرايطي است كه آقاي رئيس جمهور و رئيس مجلس شورا بارها گفته بودند ما زيرِ بار انتخاباتِ فرمايشي نخواهيم رفت و وزير كشور دوبار در نامه به شوراي نگهبان اعلام كرده بود انتخابات آزاد و قانوني در روز اول اسفند شدني نيست، حال بايد پرسيد جناب وزير و رئيس ستاد انتخابات (سيد مرتضي مبلّغ) به چه دليل و مستند قانوني ميگويند:
«بهدليل دستورِ مقام رهبري انتخابات را روز اول اسفند برگزار ميكنيم.»

ياسنو، يكشنبه 19 بهمن 82

هموطنانِ آگاه:
آنچه اين روزها در كشور ما ميگذرد اثري از آثار قدرت فراقانون ولايت مطلقه فقيه است. راستي پس از گذشت 2۵ سال نبايد اين سئوال مطرح گردد كه آيا مردمِ ما در سالِ 13۵7 قيام كردند تا با سقوطِ استبداد شاهي نظامي را بر سر كار آورند كه رئيس جمهور و رئيس مجلس و همة كارگزاران حكومتياش مجبور به اطاعت از فرماني باشند كه به قولِ حقوقداناني چون برندة جايزة صلح نوبل مغاير با موازين حقوق بشر و مندرجات قانوني اساسي ميباشد؟ بايد پرسيد در چنين شرايطي آقاي محمدرضا خاتمي دبيركل حزب مشاركت چگونه ميخواهند از شكم نظامِ ولايي و قانونِ اساسيِ آن مردمسالاري بيرون بكشد؟ چگونه ميخواست قانون اساسي را دموكراتيزه نمايد؟ حالا بعد از حوادث اخير و حكمِ حكومتي ديگر چه ميگويد؟ آن قانونِ اساسي كه با يك حكم حكومتي از حيّز انتفاع ميافتد آيا ميتواند جامعة ما را به مردمسالاري و قانونمداري برساند؟ آنها كه مرتب تكرار ميكنند اصلاحات زمان ميطلبد و بايد گام به گام پيش رفت بگويند اين گامها بايد به جلو باشد يا عقب؟ آيا پس از گذشت حدودِ هفت سال از اعلام شعار اصلاحات فاصلة ما از مردمسالاري و قانونمداري بيشتر شده يا كمتر؟

هموطن؛
ما امروز در كجاي تاريخ ايستاده ايم و به كجا ميرويم؟ تا چند روز ديگر (اول اسفند 82) انتخابات «فرمايشي» انجام خواهد شد و حاكميت با دستگاه عظيم تبليغاتي و جمع آوري عواملِ دستآموز خود در پاي صندوقهاي آراء و فيلمبرداري و سرهم كردن آنها و اعلام اينكه به علت كثرت شركت كنندگان در انتخابات مجبور به تمديد مدتِ رأيگيري شده، سر و ته انتخابات مجلس هفتم را بههم ميرساند و جمعي از عواملِ مورد نظر را روي كرسيهاي مجلس خواهد نشاند و اگر اعتراضي از سوي مردم برخاست با تهديد و تحبيب سروصداها را ميخواباند و در خيالِ خامِ خود چند صباحي ديگر «نظام ولايي» را سر پا نگه ميدارد و اگر لازم باشد با خارجيها حتي آمريكا و اسرائيل نرد عشق خواهد باخت و با حكم حكومتي آنگونه كه در مورد پروتكل الحاقي انجام شد از «آمريكاي جنايتكار» هم يك كشور دوست و مدافع آزادي و حقوق بشر خواهد ساخت و شعار «مرگ بر آمريكا» را از ذهنها و در و ديوار شهر پاكسازي خواهد كرد و «مرگ بر منافقين جديد» سر خواهد داد و احتمالاً با كمكِ بيگانگان و سرمايهدارانِ داخلي سر و سامان مختصري در وضع زندگي و معيشت مردم بهوجود خواهد آورد و دگرانديشان را با اتهام اخلالگر، وابسته به بيگانه، جاسوس، برانداز، منافق، محارب، مرتد و … سركوب خواهد كرد و فضاي گورستاني را دگربار بر كشور تحميل نموده و از انفعال و نااميدي مردم كه در نتيجة 7 سال ناكارآمدي و بيبرنامگي مدعيان اصلاحات بهوجود آمده حداكثر بهرهگيري را خواهد كرد. اما آيا شرايط داخلي و جهاني اجازه خواهد داد پندار ذوبشدگانِ در ولايت تحقق يابد؟ اين سئوالي است كه ذهنِ بسياري از ايرانيانِ داخل و خارجِ كشور را به خود مشغول كرده است. حال در چنين شرايطي و با بهكارگيري 2۵ سال تجربة نظام ولايي و آنچه امروز در جامعة ايران ميگذرد وظيفة دلسوختگان ملك و ملت چيست؟

هموطنانِ آگاه؛
نيازي نمي بينم از آنچه جامعة ما به ويژه نسل جوان در آن گرفتار آمده زياد سخن بگويم كه خود آگاهيد، تنها به چند مورد اشارتكردن بيمناسبت نيست.
آمارهاي ضدونقيض به اينجا ختم نميشود، آمار ديگري كه منتسب به يونسكو ميباشد از وجود 180 هزار دانشآموز معتاد (يك درصد) در ايران حكايت ميكند. براساسِ آمارِ يك منبع آگاه در آموزش و پرورش كه نخواست نامش فاش شود دانشآموزان معتاد به سيگار، مواد مخدر و … در سالِ 1377 دو ميليون و در سال 1380 سه ميليون و هفتصدو پنجاه هزار نفر بوده است، البته بايد توجه داشت كه سيگار و قرصهاي توهمزا و موادي چون آنها نيز از جمله مواد اعتيادي شمرده ميشوند.

مقالة معتاداني كه تكذيب ميشوند، ياس نو، دوشنبه 20 بهمن 82

گزارش يك تحليلگر مفاسد اجتماعي وضع امروز جوانان را چنين ترسيم ميكند:
قبل از پيروزي انقلاب در سالهاي ۵0 تا ۵7 جوانان بهويژه دانشجويان وقتي به هم ميرسيدند مخفيانه نوارها و كتابهاي دكتر شريعتي، طالقاني و اعلاميههاي سياسي و انقلابي را با هم مبادله ميكردند، اما امروز نسل جوان در كمالِ آزادي سيديهاي مستهجن و مواد مخدر و مجلات و كتابها و فيلمهاي سكسي را به هم تحويل ميدهند يا از اينترنت بهعنوان وسيلهاي براي پيدا كردن دوستِ پسر يا دوستِ دختر بهره ميگيرند و اين عمل يك كار عادي در ارتباط جوانان با يكديگر شده است!

چهكسي پاسخگوست كه جوانان ما چرا به چنين راههايي كشيده شدهاند و مقصر اصلي كيست؟ طبيعي است وقتي مردم و جوانان از كارهاي اجتماعي سرخورده شوند به اعتياد و فساد روي ميآورند، ثمرة 2۵ سال دروغ و فشار و نابودي باورهاي نسلي كه نخواست يا نتوانست نظامِ مبتني بر زور و استبداد و سركوب را تحمل كند و همة باورهايش به بازي گرفته شد جز اين نميتواند باشد. وقتي هر جنبش اجتماعي راستين سركوب ميگردد، وقتي وقايعي مانند 18 تير 78 و خرداد 82 در دانشگاهها بهوقوع ميپيوندد، وقتي با قتلهاي زنجيرهاي مخالفين و دگرانديشان سربهنيست ميشوند. وقتي حقايقي چون «سوناي زعفرانيه» و عياشيهاي مقامات افشا ميگردد، وقتي ثروتهاي بادآورده در برابر فقر و بيكاري جوانان قرار ميگيرد، وقتي با حكم حكومتي مجلس فرمايشي تشكيل ميشود، وقتي شوراي نگهبان، قانون اساسي را هر طور دلش خواست تفسير ميكند، وقتي لوايح دوگانة رئيسجمهور مدعي مردمسالاري به بازي گرفته ميشود و وقتي همين رئيسجمهوري با تمامِ شعارهايش چون موم در دستِ رهبري به هر شكل بخواهند درميآيد، در چنين شرايطي كه نزديك است ايرانزمين به يك سرزمين كاملاً سوخته تبديل گردد وظيفة وطندوستان براي نجات ملك و ملت چيست و چه ميتوان كرد؟

هموطنان آگاه و مبارز؛
صاحب اين قلم با پذيرش تمامِ خطرات و هزينه هاي مترتب بر نوشته ها، مصاحبه ها و گفته هايش بارِ ديگر اعلام مي كند مشكل اساسي كشور ما در قانونِ اساسي و نظامي است كه ربع قرن بر اين ملت فرمانروايي كرده و پايبند هيچ قانون و اصولي جز انديشه هاي خود كه مبتني بر منصوب بودن از سوي خداوند و نيابت از طرف امام غايب ميباشد نيست و آنچه مي كند و مي گويد را وظيفة الهي خود ميپندارد و مردم را تنها وسيله و ابزاري ميداند براي تأييد كارهاي خود. و در مواقع لازم با عنوان كردنِ «حكم حكومتي» بر تمام قوانين و مقررات و قانون اساسي خط بطلان ميكشد و همة اين اعمال را در حالي صورت ميدهد كه در اصلِ يكصد و دهم قانونيِ اساسي كه به اختيارات رهبر ميپردازد در هيچيك از بندهاي 11 گانه به آنچه اين روزها به «حكم حكومتي» تعبير ميگردد اشارهاي نشده است.براستي اگر اوايل مجلس ششم هنگامِ طرح لايحة مطبوعات نمايندگان مدعي اصلاحات در برابر «حكم حكومتي» ميايستادند آيا امروز با استناد به همان حكم ميتوانستند توي دهانِ مجلس و متخصنين و نمايندگان مستعفي و شخص رئيسجمهوري بكوبند؟ و آنها را وادار به تسليم براي انجام يك انتخابات «فرمايشي» كنند. آيا هنوز زمان آن نرسيده دلسوزان ملك و ملت متوجه اين واقعيت گردند كه مشكلِ ما در قانون اساسي و ولايت مطلقة فقيه است.

آقايان، نمايندگان متحصن؛
آن روزها كه مردم با آراء خود از شما پشتيباني ميكردند با بودنِ اين قانون اساسي و ولايت مطلقة فقيه نتوانستيد كاري انجام دهيد، حالا چگونه و با كدام پشتوانه ميخواهيد پيگير مردمسالاري و قانونمداري باشيد؟ آيا وقتِ آن نرسيده به مردم بگوييد با اين قانون اساسي و ولايت مطلقة فقيه و اختياراتِ فراقانون و وجود «حكم حكومتي» نميتوان فساد و فقر و بيعدالتي و استبداد را به مردمسالاري و قانونمداري تبديل كرد؟
دوستانِ مدعي اصلاح طلبي تا كي ميخواهند در انتظار معجزه باشند؟ اگر معجزهاي قرار است رخ دهد به اين صورت خواهد بود، همة آنها كه مشكل را در قانونِ اساسي و نظام ولايي ميدانند با نقد اعمال و روشهاي گذشتة خود با شكل دادن به يك ائتلاف ملي براي انجام رفراندوم ساختاري گردِ هم آيند و اعلام نمايند احزاب، گروهها، سازمانها، جمعيت ها و تشكلهايي كه معتقد به مردمسالاري و قانونمداري هستند ميتوانند براي تحقق آزادي، استقلال، جمهوريت و عدالت به اين ائتلاف بپيوندند و با يك برنامهريزي دقيق مقدمات همهپرسي آزاد و مردمي را براي همة كساني كه شناسنامة ايراني دارند فراهم نمايند. طبيعي است يكي از وظايف ائتلاف تهيه و آمادهسازي پيشنيازهاي رفراندوم ساختاري خواهد بود. از همة جمهوريخواهان، آزادانديشان، نويسندگان، هنرمندان، دانشگاهيان، فرهنگيان، كارگران، كارمندان،شهريان و روستاييان و آحاد ملت بايد خواست با پيوستن به اين ائتلاف نگذارند بار ديگر كشور دچار درگيريها و خونريزيهاي فرقهاي گردد. اگر از خشونت و برادركشي بيزاريد، اگر شورشهاي كور را مضر به حالِ ملك و ملت ميدانيد، اگر براي ايران و ايراني دل ميسوزانيد و اگر نميتوانيد بيش از اين شاهد فساد و فحشاء و اعتياد و فقر وبيعدالتي و از دست رفتن تمام ارزشهاي اخلاقي و انساني باشيد همه با هر فكر و عقيده در ائتلاف بزرگ رفراندوم ساختاري شركت كنيد.

والسلام
27 بهمن 1382

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4718

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آقايان؛ حالا ديگر چه مي گوييد؟ محمد ملکي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016