جمعه 1 اسفند 1382

آغاز پایان رهبری که در امتحان تاریخ ایران مردود شد، سين. ابراهيمي

ebrahimisin@yahoo.fr
روز جمعه ، چهل و هفت میلیون نفر ، می توانند به آقای خامنه ای لبیک بگویند و به پای صندوق های رای در سراسر ایران مراجعه کرده و در انتخابات مجلس هفتم شرکت کنند. رهبر جمهوری اسلامی و تشکل وابسته به آن - هرچند یک تشکل حزبی قانونی نیست !! ولی مانند حزب عمل می کند- تلاش می کنند، آمار شرکت کنندگان را حداقل به چهل میلیون نفربرسانند. چون تحقق یافتن چنین امری با شرایط سیاسی موجود در جامعه غیر ممکن به نظر می رسد؛ اخبار متفاوتی از تدارک تقلب و رای سازی از سوی ناظران حاضر ( هیات نظارت منصوب از سوی شورای نگهبان ) در حوزه ها ، با بهره گیری از امکانات پشتیبانی ولجستیکی سپاه پاسداران ، منتشر شده است.
حسین لقمانیان نماینده مستعفی همدان در مصاحبه امروز خود با خبرکزاری کار می گوید:« اگر این انتخابات بدون هیچکونه دخل و تصرف و تقلب در آرا مردم برگزار شود ، می تواند نوعی رفراندوم باشد و بسیاری از چیز ها را برای مردم و مسئولین روشن کند. »
جمعه شب معلوم خواهد شد ، که آیا آقای خامنه ای که عملا به رهبر لیست آبادگران تبدیل شده است ، در برنامه خود موفق شده است یا نه ؟ اگر چهل میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. چند نفر از آنان به لیست آبادگران اسلامی رای داده اند ، وایشان را به عنوان رهبر بلامنازع می پذیرند.
اگر چه نتیجه این رای گیری هیچگونه اعتبار سنجش دموکراتیک خواست های مردم را ندارد.
ولی آیا با این همه می توان از ارقام حاصل از آن، نتیجه گیری سیاسی کرد.
رهبری که حتا از تجلی اراده مردمی ضعیفی که در چارچوب قانون اساسی میسر است ، وحشت زده شده و گریزان است . در صورتی که در همین انتخابات نمایشی تبدیل به رهبر یک چهارم ایرانیان شود . آیا به پایان راه خود نرسیده است؟
برای بررسی این آغاز پایان کار رهبری که از اوج یک مبارز دوران شاه به حضیض یک فرمانده استبداد نعلین افتاده است. نیاز به بررسی وسیعی دارد ، ما این جا به طور خلاصه فقط به نحوه گماردن وی از سوی مجلس خبرگان که بر پایه آرایش نیرو های حکومتی درسال شست و شش و دو ماه پس از عزل آقای منتظری صورت گرفت، اشاره کرده و می گذریم.
کیهان شریعتمداری که بهتر است پس از مطالعه هر شماره آن ، مبلغی کفارهً مصاحبت با شیطان داد. اخیرا مصاحبه طولانی با اقای رفسنجانی انجام داده است، وی در این گفتگو شرح می دهد، که
پس از درگذشت آقای خمینی در جلسه مجلس خبرگان، ایشان پیشنهادانتخاب شورای رهبری با شرکت آقایان مشکینی ، موسوی اردبیلی و خامنه ای می دهند و مجمع روحانیون ( تشکل کروبی و خاتمی ) هم رفسنجانی و احمد خمینی را به این سه نفر اضافه و پیشنهاد می کنند. ولی عده ای ( احتمالا به ریاست واعظ طبسی ) با رهبری فردی آقای خامنه ای و سیزده نفر از جامعه مدرسین هم با رهبری فردی اقای گلپایگانی موافق بودند... در نتیجه اول برای رهبری فردی رای گیری کردند. طرفداران رهبری فردی اکثریت آوردند، و درا نتخابات رهبری فردی ، آقای خامنه ای بیش از آقای گلپایگانی آورد و انتخاب شد.
البته پس از این رای گیری به خاطر رهبر جدید ، شرط مر جعیت برای رهبری را و به خاطر آقای رفسنجانی- برای کم کردن دخالت های مجلس - پست نخست وزیری را از قانون اساسی جدید حذف می کنند.
مشکل اساسی آقای خامنه ای همین است .برای دست یابی به رهبری جمهوری اسلامی ، ایشان به آن بخش از روحانیونی که قبلا رهبری آقای گلپایگانی را قبول داشتند بدهکارو از لحاظ سیاسی نزدیک تر شده است، ولی همین گروه از روحانیون ، اکنون با تشویق آقای نوری همدانی در مسایل حکومتی به آقای هاشمی شاهرودی اقتدا می کنند.و جانشین ایشان می دانند.
از طرف دیگر باید به روحانیونی که مانند ایشان ، قبلا از آقایان خمینی و منتظری تقلید می کردند نیز توجه کند، به ویژه شماری ازآنان که در حیات آقای خمینی به اجتهاد رسیده بودند ، اکنون مانند آقای موسوی اردبیلی ، صانعی و.. حتا مرجع هستند. اگر به این ها ، آقایان وحید، شبیری زنجانی ،بهجت ، جواد تبریزی را هم اضافه کنیم ، به شمار دیگری از مراجع دست یافته ایم که کمابیش از سیاست های کنونی رهبر ناراضی هستند و به نقش مردم در جمهوری اسلامی اعتقاد دارند . باید توجه داشت ، نه تنها میلیون ها نفر بلکه در مورد برخی ، اکثریت ساکنان چند استان مهم یا واحد ملی فرهنگی کشور از آنان تقلید می کنند. و به نظریاتی در حکومتداری رسیده اند که شبیه نظریات آقای منتظری در ایران و آقای سیستانی در عراق می باشد . این طیف روحانیون دیگر از تشکیل حکومت اسلامی سخن نمی گویند ، و برعکس جناح طالبان در ایران به رهبری آقای شاهرودی ، افغانستان ملا عمر و عراق صدر و تا حدودی حکیم ، به انتخابات آزاد بدون واسطه اعتقاد دارند.
همین نظریات را ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت اسلامی در مبارزات سیاسی ایران ابراز می کنند و در سطح جامعه مدنی و روشنفکران اسلامی از آن دفاع می کنند.
در روز هفدهم بهمن ، آقای ناطق نوری زیرکانه لیست آبادگران اسلامی به عنوان لیست رهبری در جلسه 1800 نفر از ائمه جمعه که اکثرا از جامعه روحانیت مبارز هستند ، معرفی کرد ،و از علما خواست تا مردم را راهنمایی کنند. در ضمن "اف کردن " کردن به نمایندگان متحصن ، اعتراف کرد رهبری در تنظیم لیست نهایی حضور داشته ، و خود را به عنوان شاهد تلاش های رهبری معرفی کرد و با گفتن این که ، من در بیت رهبری هستم و میدانم رهبر کجا را زد، در حضور روحانیون ، بیشتر به سوی آقای منتظری ، اردبیلی و صانعی نظر داشته است .
یک جنبش نیم بند مطالباتی که در حد اپوزیسیون رسمی ولایت فقیه بماند. در صورتی که در ساختار موجود و تعادل ضعیف حاکم تغییری ایجاد نمی کرد، اگر مورد پذیرش رهبری بود ، اما راست طالبانی که همان «اسلام آمریکایی» آقای خمینی است که از نفوذ آن در شورای نگهبان در سال های نخستبن انقلاب ،همواره شاکی بود ، همین دموکراسی درون نظام را هم قبول ندارد تاب و توان تحمل آن را نداشته است. . این روحانیون « حکومت اسلامی خا لص» بدون تاثیر پذیری از مردم ، را می طلبند. یعنی به طور واضح نسخه ایرانی طالبان ملا عمر را جستجو می کند..
آقای خامنه ای با پذیرش حذف اراده مردمی از مجلس هفتم ، و پیوستن صریح و واضح به اردوی مخالفان سیاسی دیروز آقای خمینی به نقش سیاسی خود به عنوان رهبر واقعی جمهوری اسلامی در تاریخ ایران پایان داد. زیرا در این مبارزات از خوف جنبش مردم به جناحی پناه برد که او رهبری آن را دارا نیست. مجمع روحانیون مبارز با فاصله گرفتن از یاران دیروز و آوردن شانه های خود می خواستند ،که رهبر جمهوری اسلامی بر آنان تکیه کند و با زیر پاگذاشتن دموکراسی درون نظامی ، پل ارتباط خود با مردم را قطع نکند ، ولی او که در مقابل خود ، فردا ها ،هفتاد میلیون « گردن کلفت » مشاهده می کرد و توان درک واقعیت های جامعه امروز ایران را نداشت ، به آن ها وقعی نکذاشت. هر چند مجمع دوستان گذشته خود را تبدیل به چوب دو سر طلا کرد. ولی روز های پس از انتخابات متوجه خواهد شد. که در ایران امروز ، حتا در جمهوری اسلامی فقط با اراده ولی فقیه چرخهای ماشین حکومت و جامعه به گردش در نمی آید. و با پشت کردن به مردم ، جز تکیه بر سرنیزه و سرکوب نمی توان حکومت کرد.
سایت خبری بازتاب که به وسیله اطرافیان سردار رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام اداره می شود، بیست و شش بهمن مقاله ای با عنوان "چوب حراج جناح ها بر اعتبار رهبری " چاپ کرده و گناه رهبری را به گردن دیگران می اندازد. دراین مقاله آمده است :
" آیا اگر رهنمود رهبری در قضیه محاکمه آغاجری مورد توجه قرار می گرفت و از منظری که ایشان نشان دادند-یعنی احترام دم و جان انسان ها در اسلام – تجدید نظری در حکم وی صورت می گرفت ،امروز یهتر از دستگاه قضایی دفاع نمی شد؟
اگر شورای نگهبان در جریان تایید صلاحیت ها ، به راهگشایی اولیه رهبری توجه نشان می داد و به اندازه ای که آقایان مصلحت می دانستند!از نظریات ایشان تبعیت نمی کردند، بلکه کاملا مطیع نظر رهبری در عرفی دانستن احراز صلاحیت می شدند ، دستاورد بیشتری نصیب جامعه نمی شد؟ " نویسنده سپس ادامه می دهد " موارد فراوانی از این دست وجود دارد که متاسفانه از عدم توجه کامل به مصلحت اندیشی ها و گره کشایی ها ی رهبری از سوی این طیف از مدعیان دفاع از ولایت حکایت می کند."
دو هفته قبل از این مقاله بازتاب ، آقای رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گرماگرم تحصن و سفارشات علنی آقای خامنه ای به شورای نگهبان ، در گفتکو با خبر گزاری دانشجویان گفته بود:
"اگر رهبری مرجع تقلید نباشد ، مردم طبق نظر خودشان مسایل را تحلیل می کنند." و ادامه داده بود : یک مرجع تقلید باید شجاع ، پیگیر و آشنا با درد ها باشد که تاکنون این ویژگی ها در کسی جز امام (ره) جلوه نکرده است ."
مشخص است پیکان سخنان یار غاررهبر به چه سویی پرتاب شده است.
روز دوم اسفند ، رهبر جمهوری اسلامی کارنامه مردودی خود را به دست می گیرد ، متوجه می شود . که بیش ازنیمی از مردم کشور به خواست وی برای رای دادن به لیست آبادگران اسلامی پاسخ منفی داده اند.
اکنون می توان به خوبی ، علت ترس ، خوف ویا رعب رهبری را از انتخابات آزاد درک کرد ، وی که آزادیخواهان جامعه ، جوانان ، دولتمردان و به ویژه نمایندگان پیگیر اصلاح طلب را گاهی «گردن کلفت» و زمانی دیگر « مرعوب» می خواند ، با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات تصویب شده جمهوری اسلامی ، با بهره گیری غیر قانونی از زیر مجموعه های زیر رهبری خود ، از قدرت نظام ، بسیج و سپاهی که در اساس برای حفظ و صیانت میهن درمقابل تهاجم بیگانه به وجود آمده اند ، علیه اراده مردمی استفاده می کند.
ایشان چنان از نتایج برآمده از حماسه جنبش انتخاباتی دوم خرداد به هراس افتاد ، که از آغاز کار مجلس ششم ، چماق حکم حکومتی را بر فرق اراده مردمی اصلاحات کوبید. ،مردم ایران و جهان شاهد بوده اند ، که این دو صفت ، رعب و ترس از اراده مردمی ، و تعرض ، گردن کلفتی با زیر پا گذاشتن حتا قوانین موجود جمهوری اسلامی ، با اظهارات و اقدامات ،چه نهان و چه آشکار ، خود شخص ایشان مطابقت دارد و زیبندگی دارد. ما هر چند منتقد رهبر هستیم ، ولی آن چه را ایشان دارد از آن خود او می دانیم.
از فردای روز اول اسفند از یک سو ، مبارزه برای آزادی همه ، تولدی دیگر بر اصلاح طلبی مردم ما خواهد داد . و از سوی دیگر رهبری که نتوانست ، نقش تاریخی خود را برای پاسخگویی به نیاز های انباشته شده مردم ایفا کند و دستور حذف اراده مردمی در حکومت را داد . با مبارزه زود رس برای جایگزینی خود مواجه خواهد شد. و در صورت تشدید سرکوب ، بخشی از نیرو های جامعه را به دامن تروریسم نوع فرقانی سوق خواهد داد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4879

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آغاز پایان رهبری که در امتحان تاریخ ایران مردود شد، سين. ابراهيمي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016