جمعه 11 ارديبهشت 1383

گل آقا هم رفت...، ف. م. سخن

آمد تا "دو کلمه حرف حساب" بزند. زد و چه خوب زد. در جائي که حرفي زده نمي شد، دو کلمه اش هم بسيار بود.

"دو کلمه حرف حساب" او شد هفته نامه اي با صدها کلمه و ده ها تصوير. در جائي که کلمه را سر مي بريدند و تصاوير را پاره پاره مي کردند، ده ها و صدها، ارقامي بزرگ و بي شمار بود.

"هفته نامه" براي مردم عادي بود و جاي بحث هاي جدي نبود. "ماهنامه" آمد تا کمي جدي تر بگويد. در جائي که طنز، لودگي بود و خنده، سبکي، جدي گفتن از طنز کاري آسان نبود.

بچه ها براي هفته نامه عکس و نقاشي مي فرستادند. گل آقا با قلم سبزش به آنها جواب مي داد و گل ِ خنده بر لب فرزندانش مي نشاند. اگر فرزند خودش را از دست داده بود، هزاران فرزند ديگر به دست آورده بود که هر هفته منتظر ورود گل آقا به خانه شان بودند. مي خواستند گل آقا ها را دور خود بچينند و با آن ها عکس بگيرند و براي گل آقا و شاغلام عوام بفرستند. دلنگران شاغلام بودند که گل آقا او را با عصاي مبارکش دنبال نکند. غضنفر بي سواد را عضوي از اعضاي خانواده خود مي دانستند. آبدارخانه ي مبارکه در ذهن و قلب شان واقعا وجود داشت و تصويري مجازي نبود. بچه ها بزرگ تر از آن بودند که خود نشريه نداشته باشند. گل آقا با گل هاي رنگارنگ کلمه و نقاشي، دسته گلي درست کرد به نام "بچه ها گل آقا" و در جائي که گل ها را درو مي کردند و بر رنگ ها رنگ سياه مي پاشيدند، آن را به بچه هاي ايران تقديم کرد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

لبخند بر لب مردم نشست. هفته اي يک بار، مردم حس مي کردند که چيزي به نام اميد وجود دارد. حس مي کردند که نبايد همه چيز را تمام شده فرض کرد. حس مي کردند هنوز دري، دريچه اي براي باز شدن وجود دارد. حس مي کردند هنوز کسي هست که به فکر آن ها باشد و از دردها و شادي هاشان بگويد. حس مي کردند هنوز کسي هست که نتوانند زبان او را به راحتي ببرند و روانه ي سياه چالش کنند. شايد تا خنده ي از ته دل، راهي دراز در پيش باشد، اما راه تبسم را هنوز نبسته اند. گل آقا با مجموعه ي نشرياتش آمد تا لبخند بر لب پير و جوان بنشاند. نشاند و چه خوب نشاند.

زيباترين گل ِ باغ ِ گل آقا، در ميان بهت و حيرت مردم به ناگهان خشکيد. "هفته نامه" تعطيل شد. حادثه اي رخ داده بود. اهميت آن را نمي شد به سرعت درک کرد. آيا امروز روز مرگ خنده است؟ بر سر لبخند چه خواهد آمد؟ اميد چه خواهد شد؟ هفته نامه رفت، و جاي خالي آن را هيچ نشريه اي پر نکرد. پنجره به ناگهان بسته شد. کدام دست آن را بست؟ بر هيچ کس معلوم نشد.

به مردم تسليت مي گويم. به همه ي بچه هاي ايران که هر هفته منتظر بچه ها گل آقا هستند تسليت مي گويم. گل آقا رفت ولي به ما گفت که لبخند هست، شادي هست، اميد هست. خدا کند که باشد. گل آقا گفت: بايد که باشد!

[وب لاگ ف.م.سخن]

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/7051

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گل آقا هم رفت...، ف. م. سخن' لينک داده اند.

درگذشت کیومرث صابری و لینک های مرتبط
...
Persian Weblog | Iranian Artists'Site
April 30, 2004 05:35 PM

درگذشت کیومرث صابری و لینک های مرتبط
...
Persian Weblog | Iranian Artists'Site
April 30, 2004 05:36 PM

Copyright: gooya.com 2016