دوشنبه 28 ارديبهشت 1383

جامعه با ارزش و دشمنانش! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان

««...هاشمي شاهرودي همچنين با تاکيد بر دقت بيشتر قضات بر عملکرد ضابطين قضايي در برخورد با مردم گفت: اگر اين نظارت به ميزان کافي وجود مي داشت ديگر شاهد حادثه مرگ زهرا کاظمي زني که هيچ براي جامعه ما ارزشي ندارد نمي بوديم تا اين همه هزينه براي جامعه ما نداشته باشد و اين مسئله دستاويزي براي دشمنان نيز نمي شد و يا از سوي ديگر اگر اين حادثه براي يکي از شهروندان ما اتفاق مي افتاد چه کسي مي بايست از حقوق اش دفاع مي کرد...»» خبرگزاري مهر

زماني كه رئيس قوه قضائي كشور ، انسان ها را مانند نخود و لوبيا ارزشگزاري مي كند ، اين داد و هوار در مورد حق و حقوق ، چه نمايشي است!؟ در ثاني مگر از حقوق خانم كاظمي دفاع شده است كه مقابل به مثل را شاهد مي آوريم! خانمي خبرنگار ايراني ( با داشتن پاسپورت كانادائي ) دستگير و به وضع اسفناكي كشته ميشود ، جسد اين خانمي كه از نظر آقاي شاهرودي هيچ ارزشي هم ندارد! به فرزند وي ( مقيم كانادا) داده نميشود و سريع در كشور به خاك سپرده ميشود! تا ارزش ها دست دشمنان نيفتد! اگر به ايراني بودن اين خانم شك بود و وي شهروند كاناد است چرا جسد وي در ايران دفن و از فرستادن آن به كانادا خودداري شد!؟

قوه قضائي كشور ما مصيبتي است ويژه خود! مسئولين آن نيز اين مسئله را كتمان نمي كنند! تشكيلاتي است مفلوك و در مانده كه وظيفه اش در اين مورد خلاصه مي شود كه حق را بگيرند ، بدهند به ناحق! مدت ها است الم شنگه را ه انداختند كه ما زنداني سياسي نداريم! خودشان از پرونده هاي سياسي نام ميبرند! در كشوري كه زنداني سياسي وجود ندارد! قانون و لايحه اي هم در اين مورد نيست ، چرا پرونده سياسي داريم!؟ خود مسئله اي است مربوط به پرتقال فروش معروف! آنقدر خالي بستيم كه خودمان هم نمي دانيم ، جريان چيست!

««....رييس قوه‌ي قضاييه با تاكيد بر لزوم مطرح كردن اين تلاش‌ها در جامعه گفت: هرچند بحث اصلاحات در دو قوه‌ي ديگر مطرح شده اما در قوه‌ي قضاييه بيشتر به كار گرفته شده، لذا دستگاهي با اين مفلوكيت از نظر امكانات مادي، فشار و تنش و پرونده‌هاي سياسي كه در اين دوره تعدادشان بيشتر بود، كارهاي زيادي انجام داده كه حتي كساني كه در آن حضور ندارند به آن اقرار مي‌كنند...»» ايسنا

««.... روزنامه ايران: دادسراى عمومى و انقلاب تهران از بازداشت ۵۵ نفر به اتهام اقدامهاى سياسي و امنيتى عليه نظام در اولين ماه ۸۳ خبر داد....»»

از طرفي جماعت تو زندان ها را سياسي نمي دانيم ، اما پرونده سياسي برايشان ترتيب مي دهيم! به اين ميگويند تدبير و دورانديشي كه به اين سادگي هر جائي گير نمي آيد! عرض كردم خدمت شما. آنقدر جفنگ گفتيم كه خودمان هم قاطي كرديم ، چي ميخواهيم و چي ميگوئيم! شهر تقريبا پانزده ميليوني بمبئي در هندوستان ( اين آمار مربوط ميشود به سال دوهزار ـ دوهزار و يك) را صدو چهل ميليوني ميخوانيم( با يك اختلاف جزئي صدوسي و شش ميليوني ـ شايد هم اشتباه در تحرير باشد!) تا كرده خويش را ، توجيه كنيم!

««....به گفته وي در کشور هند با جمعيت يک ميليارد و 100 ميليون نفري هر قاضي در روز حدودا به يک پرونده رسيدگي مي کند و محاکم قضايي شهر 140 ميليون نفري بمبئي در سال به 4 تا 5 هزار پرونده رسيدگي مي کنند و مابقي پرونده در شوراهاي حل اختلاف ، داوري و غيره مورد رسيدگي و حل و فصل قرار مي گيرد...»» خبرگزاري مهر

آقايان شاكي هستند كه با نيروي كم و بودجه ناكافي ، دست و پنجه نرم مي كنند تا خدا خوشش بيايد! اين آقايان از خودشان نمي پرسند كه چرا و چگونه آنقدر خلاف در كشور شيوع پيدا كرده است! جامعه اي كه وارد جامعه عدل و توحيدي است ! چرا اين همه خلاف و خلافكار وجود دارد!؟ شايد هم خلافكاران از خارج از مرزهاي كشور وارد ميشوند تا جامعه مردم سالار ديني ما را از درون بخورند! نتيجه فيلترگذاري ، همين است! ظاهري آراسته ، باطني وحشتناك!

««....وي با اشاره به رسيدگي به 5 ميليون پرونده در سال گفت: اينکه فقط در دادسراي عمومي و انقلاب تهران سالانه به 600هزار پرونده رسيدگي شود و هر سال نيز 15 درصد به اين پرونده ها اضافه شود عمل معقولي نيست. چقدر به يک قاضي مي توان پرونده تحميل کرد يعني اگريک قاضي سال گذشته ماهانه به100 پرونده رسيدگي مي کرد امسال در هفته بايد به اين تعداد رسيدگي کند...»» خبرگزاري مهر

فرض كنيم بودجه و پرنسل قوه قضائي ، دادگستري و دادگاه و دادسراها فزوني يابد! يعني امثال آقاي قاضي مرتضوي و شركاء چند ميليون شوند! آيا خلاف و خلافكار ، راهي غربت و پناهنده كشورهاي اروپائي و آمريكائي خواهند شد!؟ از اينكه نيروي انتظامي مردم را كتك ميزند و غيره! صحبتي نيست زيرا آقاي شاهرودي خود اذعان دارد كه دوستان ، دست بزن دارند! خدا نكند كسي پايش به اين لانه زنبور ها بيفتد!

««...هاشمي شاهرودي در اين راستا اظهار داشت: فردي به من مي‌گفت كه فرزندش را در نيروي انتظامي كتك زده‌اند، چه كسي مسوول نظارت بر آگاهي‌ها، كلانتري‌ها و نيروي انتظامي است؟ .... به مجرد هر اتهامي كه به هر فردي زده مي‌شود فورا به آگاهي برده مي‌شود. امنيت كشور به اين چيزها نيست، سوء استفاده‌ي دزدان اصلي هر روز بيشتر مي‌شود. نيروي انتظامي اگر مرد است برود آنها را بگيرد....»» ايسنا

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ايشان از دزدان اصلي كه هر روز تعداد آنان نيز بيشتر ميشود ، سخن مي گويند و خواستار دستگيري آنان است. نيروي انتظامي كشور ما ، گويا مرد نيست و جرات اين كار را ندارد ، شايد هم رودربايستي دارد! در هر حال دزدان اصلي قرار است به دزدي خويش ادامه دهند تا زماني كه خودشان يكطوري يكديگر را لو دهند! اين داستان قديمي است كه هميشه آفتابه دزد و تخم مرغ دزد ، گير مي افتد! شتر دزد ، تا زمانيكه شتر را در اختيار ، بزرگتر ها قرار دهد! قادر خواهد بود تريلي بدزد! اين رسم روزگار است و كار آنچناني نميشود عليه آن كرد!

اصولا دزدي و رشوه خواري در مملكت محبوب ما ، به سنت تبديل شده است! كسي كه اهل اين كار ها نباشد! (( بي عرضه ، بي بخار ، دست و پا چلفتي و...)) رقم ميخورد! لذا هموطنان (( دست طلائي )) به غيرت مباركشان بر ميخورد ، آنان را (( بي بخار)) بنامند! بدين منظور كوشش ميشود ، سو استفاده ها روز بروز بيشتر شود ، تا القاب آنچناني بر پيشاني متبرك آنان نخورد! آدميزاد قابل ترقي است! هميشه كه نميشود آفتابه دزد باقي ماند! ماشالله خرج سرسام آور زن و بچه و كرايه خانه ، انسان را مجبور مي كند كه از فاز (( بي بخاري )) خارج و با بخار شود!

آقايان سوار كار مملكت ما به خوبي ميدانند كه داستان جامعه چيست و به كجا ميرود! نه توان حل معما و پيچيدگي هاي جامعه را دارند ! نه خود را از تكاپو مي اندازند. اين آقايان شايد فكر مي كردند با چند كلمه موعظه ، جامعه را مي توان به سوي آن چيزي كه خود مي انديشيدند؛ كشاند! چون قرار است (بود) ايدئولوژي جواب تمام مسائل را بدهدكه در هيچ جاي دنيا نداده است! مرتب ارگان هاي دولت و حكومت ( روساء و مديران و...!) حال يكديگر را مي گيرند تا مدال مصيبت را از گردن خويش خارج و گردن ديگري اندازند!

چنانچه واقفيد : قوه قضائي را نمي شود ( آكبند) از خارج خريداري و وارد كرد! اگر هم قابل خريد باشد: بايد رنگ و روغن وطني به آن زد. چون اين كالا براي جامعه فروشنده تهيه و تدوين و تنظيم شده است! بايد مهرMade in Mardomsalare Dinie of Iran به آن زد! در واقع بزك ايراني شود و مانند پاپ ايراني ، توده ( با حزب توده اشتباه نشود) پسند شود تا جنبه هنري آن زير علامت سئوال قرار نگيرد. بخشي از اين كار ها كم و بيش انجام گرفته است! تئوري و قوانين جزائي اسلامي چاشني آن شده است! اما متاسفانه به دست پختي تبديل شده است كه خود آشپز حاضر نيست ، طمع آن را بچشد! در واقع اين دست پخت ، حق دار و حق خور را دوتائي روانه بيمارستان ( بخش مسموميت) كرده است!

چون نبايد نا اميد بود! آقايان شاهرودي ، عليزاده ، مرتضوي و بقيه زعماي دانا و با تدبير ! قرار است اين دكان مفلوك ، مخروبه و درمانده را نوسازي و مدرن كنند! حالا با چه نيروئي ، چه تفكري و چه وسيله اي ، خدا مي داند! ملت غيور خلافكار و غير خلافكار بايد صبوري كنند تا شايد بيست و پنج سال آينده اين دكان رونق يابد! با تشكر از حوصله انقلابي شما

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/7817

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جامعه با ارزش و دشمنانش! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016