خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
رييسجمهور كشورمان طي سخناني در آكادمي علوم جمهوري آذربايجان يادآور شد: دستگاه عظيم ترور و مرگ و خشونت همهچيز و همهكس و از جمله صاحبان خود را در غرقاب فرو ميبلعد و موجب چيرگي مطلق توحش، ظلم و تجاوز بر همهجا و همهكس خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، حجتالاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي افزود: مسؤولان سياسي، وقتي در مراكز علمي سخن ميگويند با صرفنظر از موضوع و محتواي سخنراني، گويا در پيشفرض چنين امري، نسبتي خاص را ميان علم و سياست و عالمان و سياستمداران مفروض ميگيرند؛ اين نسبت البته همهجا و همهوقت، نسبت واحدي نيست. در نظر بعضي از قدرتمندان سياسي، ممكن است چنين فرض شود كه ما صاحبان قدرت، بايد براي علم و فكر نيز مثل مسائل سياسي و اقتصادي و اجتماعي، «رهنمون» بدهيم و از دانشگاه براي تحقق خواستههاي خود «استفاده» كنيم. در اين صورت سياستمدار كسي است كه در پشت الفاظ و جملات صريح و يا پوشيده و كنايي خود، خواستي بسيار روشن دارد و آن چيزي نيست جز متابعت دانشگاهيان از «برنامههاي» سياستمداران به قصد تحقق ارادهي آنها در عرصهي مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي.
حال اگر سياستمداري از كشوري بيگانه در مراكز علمي سخنراني كند، طبعا اين خواست منتفي است ولي او سعي ميكند در سخنان خود از نسبت ميان علم و سياست در كشور متبوعش، براي ميزبان و مخاطبان خود، توضيحاتي بدهد و مطالبي را مطرح كند. من بدون اين كه منكر اهميت بيان نظر سياستمداران در مجامع علمي و خطاب به اهل علم بشوم، هميشه سعي كردهام در چنين مجامعي، موضوعي را كه به نظرم داراي اهميت نظري و اجتماعي بوده و به نحوي به بهبود مناسبات زندگي كمك ميكرده است، مطرح، مخاطبان خود را به مشاركت و بحث دعوت كنم و از ايشان بخواهم در باب مسائل طرحشده تأمل و اظهارنظر كنند. در اين صورت، جلسهي ما صرفا به بيان نظريات گوينده اختصاص پيدا نميكند، بلكه جلسهاي خواهد بود كه مخاطب را دعوت به تأمل در باب مطالب ميكند و اين اولين قدمي است كه ميتوان در راه گفتوگوي ميان سياستمداران و دانشمندان برداشت. نظريهي گفتوگو، هميشه قائم به مشاركت فعال دو طرف است. من وقتي ميبينم كه مطالبي كه در سخنرانيهاي داخلي و خارجي خود مطرح كردهام، گاهي موضوعي براي بحث و گفتوگو ميان صاحبنظران شده است، بسيار خوشحال ميشوم و احساس ميكنم به هدف خود در راهي كه برگزيدهام، نائل آمدهام.
رييسجمهور اظهار داشت: شرط ورود به يك گفتوگوي حقيقي چيست؟ آيا هر نوع سخن گفتن و شنيدن و پاسخ گفتن، مصداق گفتوگوي حقيقي است؟ اگر چنين نيست پس لازم است بپرسيم صفت ذاتي و خصوصيت اصلي گفتوگوي حقيقي چيست؟ اگر اين صفت ذاتي را بشناسيم، شايد بتوانيم به معني گفتوگوي حقيقي نزديك شويم. اجازه بدهيم در قدم اول روشن كنيم كه وقتي از «گفتوگو» بحث ميكنيم، معناي وسيعتري از مبادلهي كلام و الفاظ در نظر است اين معناي وسيع را ممكن است با تعبير «ارتباط»، بيان كنيم اما خوب ميدانيم كه «ارتباط» نيز داراي چنان دامنهي گستردهاي است كه شامل انواع و اقسام روابط ميان انسان با انسان و انسان با محيط طبيعي و حوادث تاريخي نيز ميشود و طبعا تعريف گفتوگو به چنين معناي گستردهاي، در واقع آن را خالي از مصداق معين روشن ميكند. تعريف شيء به امر اعم، مطابق آنچه اصحاب منطق ميگويند، امري اجتنابناپذير است. از لحاظ منطقي هر وقت بخواهيم چيزي را تعريف كنيم ناچاريم، مفهومي را كه اعم از شيء يا مفهوم موردنظر است در تعريف اخذ كنيم؛ منطقيون براي مشكلي كه ذكرشده، راه چارهاي انديشيدهاند و گفتهاند: در تعريف بعد از ذكر امر اعم، لازم است «فصل» يعني مفهومي كه دامنهي شمول امر عام را كوتاه ميكند و آن را مناسب اطلاق بر شيء يا مفهوم موردنظر ميكند، ذكر شود.
اگر «ارتباط»، مفهومي اعم از گفتوگو است، بايد بپرسيم «فصل» در اينجا چيست؟ يعني آن مفهومي كه بايد مصداق موردنظر ما را از مصاديق بسيار گوناگون «ارتباط» معين و مشخص كند، چيست؟
به نظر ميرسد فصل مميزي كه هم «گفتوگوي حقيقي» را از ساير انواع گفتوگو و هم از ساير انواع ارتباط ممتاز ميكند، «تفاهم» است. بنابراين ميتوان گفت، گفتوگوي حقيقي، ارتباطي است كه مقصد آن حصول تفاهم است. اما اگر ما دربارهي هر مفهومي دچار سوء تفاهم بشويم، نميتوانيم درباره مفهوم تفاهم، به سوءتفاهم مبتلا شويم.
تفاهم، امري سهلالوصول، معمولي و در دسترس نيست. كافي است كه اندكي به موانع تفاهم توجه كنيم تا معلوم شود كه كسب تفاهم چقدر ديرباب و نادرالوجود است. مهمترين اموري كه تفاهم توسط آنها ايجاد ميشود نظير زبان، دين و تاريخ به سادگي و به فراواني به نقيض تفاهم تبديل شده و خود وسيلهاي براي ايجاد سوءتفاهم ميشود.
رييس جمهور گفت: زبان همزمان دو كار ميكند هم كاشف است و هم مقرب و هم حجاب است و هم مبعد. گرچه ما سعي ميكنيم تا به وسيلهي زبان مكنونات خود را بيان كنيم ولي از آنجا كه ما مالك الرقاب زبان نيستيم بلكه كساني هستيم كه تا چشم بر جهان گشودهايم در دامن زمان پرورش يافتهايم، پس گرچه درست است كه بگوييم زبان هر كس در اختيار اوست ولي از افقي وسيعتر و تأملي دقيقتر هم ميتوان گفت اين ارتباط از جانبي ديگر ارتباطي دوجانبه است يعني آدميزاد نيز در اختيار زبان است و اين حقيقت معارض با آزادي و اختيار انسان نيست بلكه دامنهي آن را دقيقتر ميكند و از خيالپردازيهاي سادهلوحانهاي كه انسان را موجودي مطلقالعنان و قادري متعال فرض ميكند جلوگيري ميكند و در حقيقت حدود هستي آدمي را روشن و مشخص ميكند. ما مختاريم اما در درون مرزهاي وجودي خود و يكي از اين مرزها زبان است.
رييس جمهور در ادامه يادآور شد: آنچه در باب عملكرد دوگانهي زبان گفتم كوششي بود براي وصف ماهيت زبان انسان به طور مطلق اما ما به خوبي ميدانيم كه انسان براي كسب منافع خود سعي ميكند با زيركي زبانبازي كند و كلمات و مفاهيم را در معاني مورد قصد خود به كار برد و اين امر بيش از همهجا در سياست رايج است.
وي افزود: طبيعي است كه اين كوشش به اصطلاح زيركانه موجب خالي شدن كلمات از مفاهيم آنها و رواج غوغا و همهمه به جاي مكالمه و مفاهمه خواهد شد. پس خطر ايجاد سوءتفاهم به وسيلهي بزرگترين وسيلهي ايجاد تفاهم يعني زبان هم ذاتي و ناخواسته است و هم عرضي و عمدي.
رييس جمهور در ادامه با بيان اينكه گفتوگو به ويژه در سياست كار بسيار دشواري است، يادآور شد: علاوه بر موانع ذاتي زبان مصنوعي و ديپلماتيك نيز به سهم خود مانع برقراري مفاهمه ميشود. پس با توجه به اين مشكلات بايد به كلي از گفتوگوي حقيقي دلسرد و نااميد شويم و آن را امري محال بدانيم، بالعكس توجه به موانع براي عبور كردن از موانع است. اگر ما سادهلوحانه كار گفتوگو را امري بسيار ابتدايي و ساده فرض كنيم تنها در خيال خود گفتوگو كردهايم و چون فكر ميكنيم كه گفتوگوي ما نهتنها خيالي نبوده بلكه بسيار واقعي و روشن بوده است، طبعا با خيال راحت به كارهايي ميپردازيم كه فكر ميكنيم دربارهي آنها گفتوگو كردهايم و اين يعني آغاز افتادن در بيراههي سوءتفاهم و اختلاف.
خاتمي با طرح اين پرسش كه براي غلبه بر اين موانع بايد چه كرد؟ اظهار داشت: هرچه راه سختتر باشد رهرو بايد عزمي محكمتر و ارادهاي خللناپذيرتر داشته باشد. صلحدوستي و مسالمتجويي و تكريم حقوق انسان فضائلي نيست كه به سادگي و آسان بدست آيد. همهي دولتها و به ويژه دستگاههاي مسؤول بينالمللي موظفند اقداماتي را طراحي و اجرا كنند كه فرهنگ صلح به فرهنگ غالب، مطلوب و مورد اعتماد همهي مردم در همهي كشورهاي جهان تبديل شود.
رييسجمهور اظهار داشت: بدون عزم جدي دولتها و مؤسسات بينالمللي بزرگ نظير سازمان ملل متحد و يونسكو براي ايجاد صلحي مستقر و مستحكم، صلحي كه مبتني بر عدالت و آزادي و تكريم انسان استوار شده باشد دم زدن از گفتوگوي فرهنگها و تمدنها، پرداختن به امري تفنني و ذوقي و يا نهايتا يك سرگرمي فلسفي و نظري خواهد بود.
وي افزود: تحليل تربيت كودكان و نوجوانان يكي از ضروريترين اقدامات براي پرورش نسلي است كه به جاي صداي تفنگ، از حنجرهي آدميزاد براي بيان خواستهي خود استفاده ميكند. صداي تفنگ در حقيقت صدايي است كه خواست مطلق و غيرمشروط صاحب زور را اعلام ميكند و لذا تفنگ وسيلهاي براي اعمال اراده و به سكوت واداشتن ديگران است. هرجا صداي تفنگ باشد، صداي آدميزاد نابود ميشود.
وي در ادامه اظهار داشت: همهي صداهايي كه در تأييد صداي تفنگ سر و صدا ميكنند، در حقيقت سخن نميگويند بلكه صداهايي توليد ميكنند كه با صداي تفنگ يعني صداي خشونت و تفرعن و زورگويي، مسانخ و مجانس است، با صداي تفنگ نميتوان استدلال كرد، نميتوان مهر ورزيد، نميتوان سخني را بيان كرد و نميتوان سخني را فهميد.
خاتمي ادامه داد: صداي تفنگ در حقيقت صداي گفتوگوي كرها و لالهاي قدرتپرستي است كه شأن انسان را نه در دوستي و مفاهمه و صلح كه در غلبه و زورگويي و بيعدالتي ميجويند.
به گزارش ايسنا رييسجمهور در ادامهي سخنانش در آكادمي علوم جمهوري آذربايجان اظهار داشت: وضعيت كنوني جهان تأسفبارتر از آن است كه در فرصتي كوتاه بتوان به جوانب مختلف آن پرداخت. فاصلهي ميان ثروتمندان و اغنيا عليرغم تبليغات دربارهي حقوق بشر روز به روز بيشتر و بيشتر ميشود به حدي كه كشورهاي فقير را به زائدهاي در جغرافياي جهان تبديل ميكند. زائدهاي كه هر وقت انساندوستي ثروتمندان مصلحت ديد با لطف و رحمت پرصدا تعدادي از ايشان را از مرگ و بيماري نجات دهد.
وي ادامه داد: تحليل آرايش سياسي و تغيير در وضعيت جغرافيايي سياسي جهان امروز علنا جزو يكي از خواستههاي اعلامشدهي قدرتمندان قرار گرفته است. نكتهي بسيار اساسي اين است كه اين زياده طلبي و جنگجويي تنها سرزمين و منابع حياتي و انساني و اقتصادي كشورهاي مورد تجاوز را از بين نميبرد بلكه وقتي منطق حاكم بر سياست و اقتصاد بين پردهپوشي و به طور علني بيمنطقي، زور و خشونت و تجاوز شد اين منطق بيمنطقي حد سقف ندارد و كسي را استثناء نميكند و اين دستگاه عظيم ترور، ننگ و خشونت همهچيز و همهكس را از جمله صاحبان خود را نهايتا در غرقاب خود فرو ميبلعد و نهايتا موجب پيروزي مطلق توحش و ظلم و تجاوز بر همهجا و همهكس خواهد شد.
advertisement@gooya.com |
|
رييس جمهور ادامه داد: از آنجاست كه ترويج فكر و فرهنگ گفتوگو، تأمل در باب موانع گفتوگو، تربيت نسل آينده در دامن مفاهيمي چون صلح و مدارا و حقوق بشر جزو وظايف اخلاقي و تكاليف انساني دولتهاست.
رييسجمهور با بيان اينكه بايد جهان را از اين خطر وحشتناك نجات داد و براي نجات جهان در نخستين قدم به مفاهمه احتياج داريم و براي ايجاد مفاهمه در اولين گام بايد بپذيريم كه احتمال دارد طرف ما حق بگويد، يادآور شد: هزينهي كوشش براي اثبات نظرات خود نخست اين است كه بايد كوشش كنيم سخن او را آنچنان كه او ميگويد (نه آنطور كه ما دوست داريم او بگويد) دقيق و صحيح بفهميم و در هنگام فهم سخن او دائما بايد متذكر شويم كه گرچه ديگري غير از ماست اما قرار نيست كه ديگري چون ديگري و غير ماست پس لازم است كه هميشه غلط و دروغ و زور بگويد. فهم سخن ديگري با حفظ ديگري بودن او و نه قرار دادن او در ذيل خواست و فهم خود فرضي است كه ما را به شركت در يك گفتوگوي حقيقي قادر ميكند.
رييس جمهور در ادامهي سخنانش با بيان اينكه همهي مردم جهان به گفتوگو نيازمندند اما سياستمداران نيازمندترند، يادآور شد: در همهي تاريخ گفتوگو با همهي قدرت و قيمت خود نجاتبخش بوده است ولي امروز از همهوقت لازمتر و ضروريتر است و نهايتا اينكه وظيفهي انساني و اخلاقي هركس حكم ميكند كه نسبت به جنايت و فاجعه ساكت نباشد و صلحدوستي و عدالتخواهي و غلبهي زندگي بر مرگ را با صداي بلند فرياد بزند؛ فرياد انساني حتي در زمان غلبهي دهشتناك بمبافكنها و توپخانهها حتي در فضاي مسموم جنگهاي بيرحمانهي بيولوژيك و شيميايي تنها چراغي است كه در مسير اين تندباد مخرب ميتواند راهگشا باشد.
خاتمي در پايان سخنان خود اظهار داشت كه دستهاي خود را براي روشن ماندن اين شعلهي لطيف زندگي گردهم آوريم.