شنبه 31 مرداد 1383

عبدالكريم سروش: اسلام ديني سكولار است، ايلنا

انديشه‌‏هاي زاهدانه در اسلام نبوده و اگر هم بوده توسط عالمان ديني نفي شده است
كسي به اسم روحاني نمي‌‏تواند به عنوان شرط صحت عمل انسان (مسلمان) باشد


تهران-خبرگزاري كار ايران
عصر امروز(شنبه) در هجدهمين اردوي سالانه انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت معلم, دكتر عبدالكريم سروش محقق فلسفه تحت عنوان" سكولاريسم فلسفي و سكولاريسم سياسي" سخن گفت و بهترين تعريف از سكولاريسم را گيتي گرايي و مربوط به اين جهاني بودن دانست.
به گزارش خبرنگار سرويس فرهنگ و انديشه ايلنا,دكترعبدالكريم شروش گفت: امروز براي سكولاريسم معادل فارسي يافته نشده است ولي به فراخور آن‌‏را "لاديني", دنيويت گرايي و گيتي‌‏گرايي گفته‌‏اند و آن مكتبي است كه به جهان مادي , فارغ از جهان پس از اين جهان و فارغ از جهان برتر از اين جهان گفته مي‌‏شود. همچنين مي‌‏توان اينگونه گفت كه در اين مكتب ارتباط ماوراءالطبيعه, آخرت و حيات پس از مرگ با اين جهان از هم مي‌‏گسلد.
وي به واژه‌‏سازي‌‏هاي بسيار بعد از به عرصه تفكر وارد شدن سكولاريسم و نزاع‌‏هاي سر گرفته بر سر آن در تعيين مصداق‌‏هايش اشاره و تصريح كرد: مورخان در ابتدا معناي ساده‌‏اي تحت عنوان تَرك زهد و دنياگرايي را براي سكولاريسم انتخاب كرده‌‏اند, زيرا راهبان مسيحي كه در دامن مسيحيت افتاده بودند شرط حيات اُخروي را ترك كامجويي اُخروي مي‌‏دانستند و اين خط مشي در زندگي يك عكس‌‏العمل داشت كه كنار گذاشتن زهد و كامجويي در اين زندگي بود.
سروش كه در جمع دانشجويان حاضر در دانشگاه تربيت معلم سخن مي‌‏گفت به پا گرفتن جنبش اومانسيم از اوائل قرن‌‏هاي 14 و 15 در اروپا به معناي انسان‌‏گرايي و انسان‌‏محوري اشاره و تصريح كرد: اومانيست‌‏هاي مشهوري چون" اراسموس"," تپرارك" به ادبيات گذشته رومن (رومي) و يوناني رجوع كردند و اينكه اومانيسم را نهضتي ادبي مي‌‏نامند ممكن است درست باشد ولي از آنجايي كه ادبيات گذشته روم و يونان كامجويي را در صدر كار خود گذاشته و لذت بردن از اين جهان را توجيه مي‌‏كرد. اومانيست‌‏ها به ادبيات گذشته رجوع كردند زيرا معتقد بودند انسان نيامده كه افسوس بخورد و در اين زندان زمين گرفتار شده و به زور بايد در اين زندان زندگي كند.
مولف "قبض و بسط و تئوريك شريعت" سكولاريسم را ضد انديشه‌‏هاي صوفيانه‌‏اي دانست كه در تاريخ ايران با عنوان ترك دنيا و نفي لذت و زهدگرايي معرفي شده اند دانست و از اين منظر در تعريف اولين نوع سكولاريسم گفت: ترك زهد و بر گرفتن تنعم و كامجويي از جهان را مي‌‏توان سكولاريسم ناميد.
وي سپس به نمونه‌‏اي تاريخي مبني بر عكس‌‏العمل حافظ در مقابل زهد خشك غزالي اشاره و بيان داشت: غزالي معتقد بود هر بهره‌‏برداري از اين جهان تاواني در آن جهان دارد و اينجا هر چه بيشتر برداشت كنيد, در آن دنيا كمتر بر مي‌‏داريد و براي اين استدلال خود به آيات قرآن هم اشاره مي‌‏كرد. ولي حافظ در بيتي از اشعارش به كيمياي سعادت غزالي اشاره كرده و در مقابل او مهمترين كليد سعادت را مصاحب نيكو مي‌‏داند.
سروش در ادامه حافظ را به اين تعبير سكولار ناميد زيرا بهره جستن از نعمت‌‏هاي الهي را شرط مي‌‏دانست و ادامه داد: حافظ به اين آيه قرآن اشاره مي‌‏كند كه: "هر كس در اين جهان كور باشد در آن جهان هم كور است".
وي با توجه به گفته‌‏هاي فوق جهان صنعتي كنوني را سكولار ناميد و براي اين مدعاي خويش, گفت: اگر در مغرب زمين مدتي زندگي كنيد عبارت "ما فقط يك بار زندگي مي‌‏كنيم" را خيلي مي‌‏شنويد و اينكه "پس بايد خوش بگذرانيم", لذت‌‏جويي اصلي است كه بر زندگي غريبان حاكم است.
مولف "تفرج صنع" در ادامه سخنانش بر اين مدعاي خويش تكيه كرد كه اسلام ديني سكولار است و چنين ادامه داد: انديشه‌‏هاي زاهدانه در اسلام نبوده و اگر هم بوده توسط عالمان ديني نفي شده است.
سروش براي اين مدعا به كتاب "مهجت‌‏البيضا" فيض كاشاني اشاره كرد و گفت: او بر غزالي خرده مي‌‏گيرد كه اين همه سخت‌‏گيري را كه بر خورد تحميل كرده‌‏اي از كجا آورده‌‏اي؟ و براساس كدام گفته پيامبر و آيه قرآني است؟.
وي پس اينگونه نتيجه گرفت كه: "فيض" مي‌‏گويد آنچه از قرآن و پيامبر مي‌‏فهميم زندگي عادي و معمولي است كه بايد از لذت‌‏ها هم استفاده برد و رهبانيت و زهد به احتمال زياد از مسيحيت و يهوديت وارد اسلام شده است.
سروش به شادخواري‌‏هاي دربار پادشاهان مسلمان و شب‌‏هاي افسانه‌‏اي هزار و يك شب اشاره كرده و اين احتمال را دور نداشت كه رشد تفكر زهد و رهبانيت در قبال اين رفتارها شكل گرفته باشد. وي گفت: امروز بسياري از ارزش‌‏ها كه قناعت را ترغيب مي‌‏كنند به دوران تاسيس مربوط مي‌‏شوند, نه دوران استقرار زيرا در تكوين اوليه يك نظام تنعم از جهان سودجويي و تجارت جايي ندارد.
مولف "آئين شهرياري و دينداري" به دوران تكوين اسلام در زمان پيامبر اسلام اشاره كرد و گفت: ابتداي اسلام بزرگ‌‏ترين فضيلت مجاهدت و شهادت بود ولي بعداً مركب علما از خون شهيدان بالاتر داشته شد و تداوم بخشيدن به اخلاق دوران تاسيس در دوران استقرار امري اشتباه است.
دكتر سروش در قسمت ديگر سخنانش به معناي دوم سكولاريسم پرداخت و گفت: نفي دخالت روحانيت در امور معناي ديگري است كه از سكولاريسم ناشي مي‌‏شود.
وي به معناي واژه روحاني و روحانيت از سه منظر اسلام, يهوديت و مسيحيت اشاره و تصريح كرد: در اسلام هيچ عمل و قانوني نداريم كه بايد براي اجراي آن حضور روحاني شرط لازم باشد گرچه ممكن است در عمل اينگونه اعمال ديده شود ولي در تئوري چنين چيزي نداريم.
سروش "ازدواج" را مثال زده و گفت: براي ازدواج در اسلام حضور روحاني شرط لازمي نيست و اين كار مي‌‏تواند در حضور هر كس ديگر انجام شود, ولي در مسيحيت براي عقد شرعي حتي به معناي قانوني هم حضور كشيش (روحاني مسيحي) لازم است زيرا او نماينده خداست و او هنگام عقد مي‌‏گويد "من شما را به همسري هم در مي‌‏آورم".
مولف "سياست‌‏نامه" به نقش كليسا و روحانيان مسيحي در واسطه‌‏گري بين خدا و انسان اشاره و تصريح كرد: كلمه روحانيت در اسلام وجود نداشت زيرا در قرآن داريم "ان اكرمكم عندالله اتقكم" يعني "برترين شما نزد خدا با تقواترين شماست" و لي نيامده است كه هر كس روحاني‌‏تر, عالم‌‏تر و يا آگاه‌‏تر باشد به خدا نزديك‌‏تر است و هيچ‌‏كس نمي‌‏تواند در اسلام به نام روحانيت بين مردم و خدا واسطه باشد و كسي به اسم روحاني نمي‌‏تواند به عنوان شرط صحت عمل انسان (مسلمان) باشد و يكي از بناهاي سكولاريسم كوتاه كردن دست روحانيت از اين واسطه‌‏گري است.
دكتر سروش كه در دانشگاه تربيت معلم سخن مي‌‏گفت به نهي نشدن كامجويي در دين اسلام توسط پيروانش اشاره كرد و افزود: با اين تعريف اسلام ديني سكولاريست است و ضرورتي نيست كسي و يا صنفي مستقل به نام روحانيت واسط مردم با خدا باشد و به اين دليل غرب جامعه‌‏اي سكولار شد زيرا از نقش روحانيان در نهادهاي دنيوي بسيار كاسته شد.
مولف "تضاد ديالكتيك" به پا گرفتن "وانيكان" اشاره كرد و گفت: به همين دليل مردم مغرب زمين, واتيكان را از ساير كشورها جدا كرده و بقيه سرزمين‌‏ها براي دنيا را به كامجويي خود اختصاص دادند.
دكتر سروش سومين معناي سكولاريسم را سكولاريسم سياسي عنوان كرده و ادامه داد: جدا كردن دين از حكومت و نه از سياست معناي سوم سكولاريسم است زيرا جدا كردن دين از سياست به دلايل مختلف امري نخواستني و نشدني است.
وي درباره جدايي دين از دولت و يا حكومت اينگونه اظهار داشت: اين جدايي حقوقي است يعني حكومت و حاكمان نمي‌‏توانند حق حاكميت را از دين و دينداري برگيرند و روحاني بودن كس هيچ حقي براي حكومت او بر ديگران ايجاد نمي‌‏كند.
اين صاحب نظر فلسفه به نظريه ولايت فقيه اشاره و بيان داشت: براساس اين نظريه يك فقيه از آن نظر كه فقيه است حق حاكميت دارد به بيان ديگر با برخورداري از جايگاهي ديني, شخص فقيه يك جايگاه ديگر را دريافت مي‌‏كند و اگر اولي را داشته باشد دومي را هم به دست خواهد آورد.
وي سپس به كتاب "اسلام و اصول حكومت" نوشته "علي عبدالرزاق" در سال 1924 كه اتفاقاً سال سقوط حكومت ديني عثماني هم بوده است اشاره و بيان داشت: عمده استدلال اين كتاب كه بعدها كتاب مهمي شد اين است كه ما حكومت ديني نداريم و به بيان او در اسلام ديانت و حكومت به معناي حقوقي از يكديگر جدا هستند.
سروش به محروميت‌‏هاي ايجاد شده اعم از خلع از مقام استادي و آتش زدن دفتر كار اين مولف مصري براي ابراز نظرش در اين مورد اشاره كرد و گفت: معناي دوم برداشت شده از اين سكولاريسم, جدايي تشريعي ميان دولت و دين است به اين معنا كه هم پيوند حقوقي ميان حكومت و ديانت را قطع كرده و هم پيوند قانوني و فقهي ميان شريعت و فقه را خواهان است.
عبدالكريم سروش به نظام فعلي حاكم بر ايران اشاره و بيان داشت: حكومت فعلي بر ديانت مبتني است و احكام شرعي نيز بر كرسي قانون مي‌‏نشينند.
وي پس به جامعه اروپا و آمريكا و "بي‌‏طرفي ايدئولوژي حكومت" اشاره و تصريح كرد: جامعه اروپا بر ديانت خاصي مبتني نيست و نسبت به اديان ديگر هم بي‌‏طرف است. در آمريكا حكومت سكولار حاكم است تا جايي كه حكومت حق ساختن يك كليسا را ندارد, حكومت نمي‌‏تواند ماليات مردم را صرف ساختن مراكزي مثل كليسا كند.
مولف "اخلاق خدايان", "بي‌‏طرفي ايدئولوژيك حكومت" را قبل از آنكه دليلي داشته باشد واجد علت دانست و گفت: جامعه پلوراليست دولت را به بي‌‏طرفي در انديشه ديني ملزم مي‌‏كند؛ چنانچه اروپا در رسيدن به اين علت, جنگ‌‏هاي مهيب و بدون علتي را بين مسيحيان كاتوليك و مسيحيان پروتستان تجربه كرد و حكومت تصميم گرفت نسبت به ديانت بي‌‏طرف باشد.
وي در ادامه سكولاريسم را به دو نوع "مهاجم" و "معتدل" تقسيم كرده و درباره "سكولاريسم فلسفي" به عنوان معناي چهارم برداشت شده از سكولاريسم, گفت: تبيين نكردن جهان بر وفق مفاهيم ديني, تعريف اين نوع سكولاريسم است و به عبارت ديگر نمي‌‏توان پديده‌‏اي طبيعي را بر وفق آموزه‌‏هاي ديني تبيين كرد.
سروش در ادامه به خاطره‌‏اي از دوران جنگ تحميلي در مورد فتح "فاو" و سپس سقوط آن اشاره كرد و گفت: در آن زمان در نماز جمعه گفته شد, سقوط "فاو" به دليل گناهان ما بود و حال سوال اين است كه اين نوع تبيين غير علمي درست است يا نه؟
به عقيده سروش دانشگا‌‏ه‌‏ها به دانشجويان علم سكولار را آموزش مي‌‏دهند و اين انديشه سكولار ناآگاهانه در ذهن افراد جاي مي‌‏گيرد.
وي سپس به نظريه تكامل داروين و تاثير آن در رشد سكولاريسم در مغرب زمين اشاره و تصريح كرد: داروين با اين نظريه قوي‌‏ترين سنگر دينداران را فتح كرد. زيرا آنان حيوانات, گياهان و همه موجودات را بنا به نظر ديني خود كه نظراتي غايت گرايانه بود در خدمت انسان مي‌‏دانستند و او تبييني غير ديني و غير الهي به پديده‌‏هاي زيستي داد و از اين رو به حق او را نيوتن علم بيولوژيك ناميده‌‏اند.


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مولف "قمار عاشقانه" سپس كار فيلسوفان در عرصه فلسفه را همپاي كار داروين دانست و گفت: فيلسوف مي‌‏كوشد انسان را بر اساس طبايع اشياء تبيين كند.
سروش فلسفه اسلامي را سكولار ناميده ولي در برابر عرفان ديني و اسلامي واژه "خيلي غير سكولار" را استفاده كرد و گفت: عرفان همه جهان را زير اسماء الهي مي‌‏داند و جهان را تجلي خدا و عارفانرا قهرمانان تجربه ديني‌ معرفي مي‌‏كند.
وي سپس مفهوم "آخرت" را غير سكولارترين عنصر دين اسلام ناميده و گفت: خدا و نبوت بيرون دين و مستقل از دين اثبات مي‌‏شوند اما معاد صددرصد درون دين است.
سروش ادامه داد: اديان علي‌‏الاصول براي زندگي اخروي و جهت‌‏گيري اصلي‌‏شان, آن جهاني هستند و انسان را براي آن جهان آماده مي‌‏كنند.
به عقيده دكتر عبدالكريم سروش مهمترين عنصري كه زندگي آدمي را غير سكولار مي‌‏كند توجه به زندگي ديگر (آن جهاني) و آماده شدن براي آن است. به ميزاني كه غلظت توجه به آن جهان كم شود سكولاريسم قوت مي‌‏گيرد و تماماً دنيوي انديشيدن سكولاريسم را تحقق كامل مي‌‏بخشد.
دكتر سروش مفهومي را كه در هر 4 نوع سكولاريسم بيان شده و توسط وي تبيين شد را اينگونه برشمرد: توجه به اين دنيا در مقابل توجه به جهان ديگر, و يا توجه به اين زندگي در مقابل آن زندگي.
وي سپس در مورد نحوه برقراري توازن بين اين دو گفت: در مقابل اين دوگانه‌‏ها بايد به وصل و اتصال آنها فكري كرد, زيرا در مقابل آن مشكل داريم و در مقابل با اين زندگي يا آن زندگي نبايد يك طرف را نفي كرد. فرض دو زندگي در كنار هم معضلات زيادي به وجود مي‌‏آورد؛ اگر يك زندگي مطرح بود ديگر دعوايي نبوده و سكولاريسم پديد نمي‌‏آمد. پس اين دو جهاني و حركت بين اين دو جهاني وجود دارد.
دكتر سروش در انتها در اين معنا غرب و خصوصاً اروپا و كشورهاي اسكانديناوي را ضد دين دانست كه از زندگي اخروي غافل هستند, وي گفت: در آمريكا مردم ديني‌‏اند و به زندگي اخروي توجه داشته و تجليات آن در زندگي‌‏شان نمايان است ولي حكومت سكولار از ارزش‌‏هاي اخروي غافل است و قانوني نمي‌‏گذارد كه متضمن سعادت اخروي انسان باشد.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11134

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'عبدالكريم سروش: اسلام ديني سكولار است، ايلنا' لينک داده اند.

http://blog.malakut.org/margin/archives/005435.html
مولف «سياست‌‏نامه» به نقش كليسا و روحانيان مسيحي در واسطه‌‏گري بين خدا و انسان اشاره و تصريح كرد: كلمه روحانيت در اسلام وجود نداشت زيرا د...
Havaashi
August 22, 2004 01:43 AM

http://blog.malakut.org/margin/archives/005435.html
مولف «سياست‌‏نامه» به نقش كليسا و روحانيان مسيحي در واسطه‌‏گري بين خدا و انسان اشاره و تصريح كرد: كلمه روحانيت در اسلام وجود نداشت زيرا د...
Havaashi
August 22, 2004 01:50 AM

Copyright: gooya.com 2016