خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
«سعيد حجاريان» در افتتاحيهي هفتمين اردوي سالانهي تشكيلات فرهنگي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي با عنوان جنبش دانشجويي و دموكراسي متني را به عنوان سخنراني خود ارائه كرد كه اين متن توسط يكي از اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي خوانده شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن سخنراني حجاريان به اين شرح است:
اگر ميدان سياست توسط يك نيرو پر شود آنگاه فضايي براي جولان ديگران باقي نخواهد ماند. همانگونه كه هگل تشريح ميكند رابطهي خدايگان و بنده چنين است كه خدايگان زمين سياست را به طور كلي پر كرده است و برده را چون شيء مينگرد. بردگان اشيايي هستند مانند حيوانات كه در معرض تصرف ارباب قرار دارند. گاهي در دوران مدرن نيز زمين سياست چنين ميشود. يعني يك دولت تمامتخواه با برداشتن مرز ميان عرصهي عمومي و خصوصي تمام سپهر زندگي مردمان را سياسي ميكند و آن را تحت نفوذ خود درميآورد. در اينجا چه روشي بايد به كار برد تا اين فضا بشكند؟ و مجالي براي مشاركت ولو ناچيز بخشي از مردم در عرصهي سياست باز شود؟
براي پاسخ به اين سوال به دو تجربهي مهم كه آن را آزمودهايم اشاره ميكنم.
ـــــ 1- تبليغ مسلحانه:
بعد از كودتاي 28 مرداد بهويژه بعد از سال 42 كه فضاي سياسي كاملا بسته شده بود و سياسيون حرفهيي، سياست صبر و انتظار را در پيش گرفته بودند، گروهي از جوانان كه دلزده از مماشات جبههي ملي و حزب توده بودند، به دنبال راهحلي ميگشتند كه آن را از جنبشهاي چريكي آمريكايي لاتين فرا گرفتند. امير پرويز پويان با اقتباس از كارلوس ماريگلا كتاب «مبارزهي مسلحانهي ورد تئوري بقا» را نوشت و به دنبال وي احمدزاده و رهبران سازمان مجاهدين خلق به اين مشي رويآور شدند. بعدها كتابي در نقد اين مشي توسط تورج حيدري بيگوند به نام «تبليغ مسلحانه» نوشته شد. منظور از تبليغ مسلحانه اين است كه در جامعهاي كه مردمش دچار خمودگي هستند و نيروهاي سياسي دچار انفعال و انزوا شدهاند، تنها راهي كه وجود دارد اين است كه عدهاي با فداكاري (فدايي) فضاي سكوت و رعب را بشكنند و نشان دهند كه رژيم مستقر همچنان كه مينمايد پايدار و باثبات نيست و عمل آنها گوش به گوش در جامعه پخش شود و مردم جرأت پيدا كنند كه خود نيز به صحنه آيند؛ بهويژه نسل جوانتر كه تجربهي ضربات و هزينههاي نسل گذشته را ندارد.
فيالواقع خلاصهي اين مشي را در اين شعر مشهور دوران محمدرضا شاه به خوبي ميتوان عيان ديد؛ تودهها باروتند، تودهها منتظر شعلهي شمعي هستند و اين شمع جز تبليغ مسلحانه چيز ديگري نيست. اما اين مشي جز در موارد معدودي قرين موفقيت نبوده است. جز در كوبا و در بعضي كشورهاي آفريقايي جواب نداده است و تنها به طرف پليسي شدن و ميليتاريزه شدن رژيمهاي توتاليتر منتهي شده است.
در ايران نيز اين مشي، توفيقي نداشت. نكتهي لازم به ذكر آن است كه بايد ميان مشي مسلحانه و تبليغ مسلحانه تفاوت گذاشت، در مشي مسلحانه، گروه چريكي خود عهدهدار بسيج تودهيي شده و خود مستقيما با نيروهاي رژيم درگير ميشود و با ايجاد يك پايگاه لجستيكي مطمئن حملات خود را گسترش ميدهد تا مناطق بيشتري را تحت تصرف درآورد. از جمله نمونهي آن نيكاراگوئه بود و اخيرا هائيتي. اما در تبليغ مسلحانه مقصود مبارزهي تمامعيار با رژيم نيست بلكه فقط ايجاد يك شوك نظامي است كه مردم را از رخوت درآورد و به آنها بفهماند كه افسانهي شكستناپذيري رژيم تنها دروغپردازي تبليغاتي آن است.
ـــــ 2- تبليغ مصلحانه
در تبليغ مصلحانه فضاي سياسي تفاوتي با حالت قبل ندارد اما براي شكستن آن از روشهاي مسالمتآميز استفاده ميشود، چون مردم مدتها در فضاي ركود و جمود و انزواي سياسي بودهاند و فضاي بياعتمادي بين آنها دامن زده شده است. گروهي كه ميخواهد فضا را بشكند سه وظيفه را در پيش رو دارد:
1- ايجاد اعتماد به نفس در بين مردم و خودباوري
2- ايجاد اعتماد به همنوع (اعتماد اجتماعي) به عنوان مهمترين سرمايهي اجتماعي
3- ايجاد اعتماد به يك مرجع بيرون از دستگاه رسمي
فيالواقع اين گروههايي كه ميتوانند اين كار را كنند انواع گوناگوني دارند كه به چند نمونهي آن اشاره ميشود:
1- گروه خيريهي وسيع (سراسري) مستقل از دستگاه رسمي
2- يك مرجع ديني كه بتواند شبكهاي از حوزههاي تابع خود داشته باشد مانند كليساي مورمونا در آمريكا و در ايران مراجع ديني
3- شبكهاي از انجمنهاي اخوت كه به موقع ميتوانند حركت سياسي هم داشته باشند يا يك سازمان غيرحكومتي مانند NGOهاي محيط زيست، حقوق بشر
4- يك حزب سياسي اگر وجود داشته باشد
5- انجمن روزنامهنگاران
نمونههايي در كشورهاي مختلف جواب داده است، مانند اخوانالمسلمين كه در مصر جواب داده است يا حزب رفاه در تركيه الگوي اخوانالمسلمين را گرفت و كمكم سياسي شد و روش پيامبران نيز تبليغ مصلحانه بوده است.
advertisement@gooya.com |
|
ـــــ مقايسه ميان تبليغ مسلحانه و تبليغ مصلحانه
تبليغ مسلحانه به صورت فرقهاي است اما تبليغ مصلحانه به صورت تودهيي است. در تبليغ مسلحانه تمام نيروهاي رژيم ساقط ميشوند و فضاي دو قطبي «با ما يا بر ما» ايجاد ميشود. اما در تبليغ مصلحانه، بعضي از نيروهاي رژيم حاكم نيز ميتوانند به مصلحان بپيوندند. در تبليغ مسلحانه اگر رژيم عوض شود به صورت كوتاهمدت به جواب ميرسند و مردم در آن تماشاگر هستند اما در تبليغ مصلحانه مردم كنشگرند. در تبليغ مسلحانه، با وارد شدن شوك (داخلي يا خارجي اعم از اپوزيسيون يا كشور خارجي)، رژيم در مقابل، عكسالعمل نشان داده و اين عكسالعمل باعث ايجاد فضاي امنيتي در كشور ميشود. تبليغ مصلحانه، به صورت شوك درونزاست اما شوك خارجي به صورت برونزاست.
مثلا در تبليغ مصلحانه، ميتوان از روش دكتر شريعتي نام برد و در تبليغ مسلحانه از گروههاي چريكي.
مثلا حملهي آمريكا به عراق شوك برونزا است و اگر تبليغ مصلحانه بود قطعا نتايج بهتري حاصل ميشد و اينقدر هزينه نيز پرداخت نميشد.
در تبليغ مسلحانه امكان تصحيح وجود ندارد اما چون تبليغ مصلحانه، به صورت تدريجي است امكان تجربه وجود دارد و با سعي و خطا امكان تصحيح به وجود ميآيد.
در تبليغ مسلحانه نتيجه مشخص نيست و ممكن است به ديكتاتوري ختم شود، اما تبليغ مصلحانه به دموكراسي نزديكتر است. تبليغ مسلحانه نسبت به تبليغ مصلحانه شكنندهتر است اما بعضيها ممكن است در تبليغ مصلحانه خسته شوند كه شعار به بنبست رسيدن اصلاحات توسط بعضي از اصلاحطلبان نمونهاي از آن است.
به هر حال روشهاي اصلاحطلبانه، روش درستي است و اگرچه به ظاهر اصلاحطلبان شكست بخورند، روشهاي اصلاحطلبانه ادامه خواهد داشت.