يكشنبه 15 شهريور 1383

ایران، امریکا، برنامه هسته ای و بحران عراق، توصیه ها برای سیاست گذاری، فرخ نگهدار

حمایت از عصیان مسلحانه در عراق با هر نیتی، سیاستی نابخردانه، ضد ملی و ضد انسانی است. در وضع فعلی هیچ چیز به اندازه طولانی شدن بحران عدم امنیت در عراق یک پارچگی و امنیت کشور را به خطر نمی اندازد. ایران باید نشان دهد که علاقه مند به همکاری با امریکا، دولت عراق و تشویق دیگر نیروهای عراقی برای پیوستن به روند سیاسی و آشتی ملی است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

farrokh@homechoice.co.uk

اشاره

روز 13 سپتامبر جلسه نوبتی شورای حکام آژانس انرژی هسته ای در وین تشکیل می شود. گزارش آژانس در باره فعاللیت هسته ای ایران که روز اول سپتامبر منتشر شد نشان می دهد که نگرانی آژانس در مورد ماهیت، اهداف و ابعاد برنامه های هسته ای ایران هنوز بر طرف نشده و موضوع هم چنان در دستور کار آن خواهد بود. در این ارتباط دولت ایالات متحده امریکا اعلام کرده است که ایران در ابعاد گسترده ای دارد برنامه ساختن سلاح هسته ای را دنبال می کند و لذا خواهد کوشید مجازات آن کشور به شورای امنیت سازمان ملل محول شود.

در مذاکرات ماه گذشته با اتحادیه اروپا شروط درخواستی ایران برای از سرنگرفتن غنی سازی اورانیوم چنان سنگین و عجیب بوده است که همه جا گفته شده هدف آن به بن بست کشاندن واسطه گری اروپا بوده است.

رئیس جمهور و سایر مقامات دولت جمهوری اسلامی مکرر تاکید می کنند که ایران قصد تجهیز به سلاح هسته ای را ندارد ولی از حق خود برای برخورداری از تکنولوژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز دست نخواهد کشید. جمهوری اسلامی امریکا و اسرائیل را متهم می کند که صرفا به علت دشمنی با ایران به چنین اتهاماتی متوسل شده اند.

بسیاری از صاحب نظران و محافل مخالف جمهوری اسلامی تاکید می کنند که ایران برنامه تولید سلاح هسته ای را رها نکرده و همین امر موجب حساسیت "جامعه بین المللی" شده و به صورت تهدیدی فوق العاده جدی علیه امنیت و منافع ملی ایران در آمده است.

از حدود یکسال پیش، من – نظر به اهمیت و حساسیت فوق العاده ای که این بحران در سرنوشت کشورم دارد – سیر رویدادها و اسناد و اطلاعات مربوط به آن، و نیز مواضع و دیدگاه های طیف وسیع نیروهای سیاسی کشور، اعم از مخالفین یا حکومت گران را با جزئیات دنبال کرده ام. نه صرفا به عنوان کسی که مخالف رژیم است بلکه، به مثابه کسی که مایل است این بحران به سمت وخیم شدن پیش نرود، کوشیده ام سمت گیری ها و سیاست های درست را از نادرست تشخیص دهم.

بیانیه شورای سیاسی اتحاد جمهوری خواهان ایران، که امروز در اختیار رسانه ها قرار گرفته و منتشر شده است، از معدود اسنادی است که در طول یکساله اخیر روحیات، دیدگاه ها، ارزیابی ها، نگرانی ها و مطالبات نیروهای طرفدار صلح و دموکراسی در کشور، حول بحران هسته ای و رهیافت های آن، را با وضوح و دقتی دخور بازتاب داده است. ضمن قدر دانی از تهیه کنندگان این بیانیه، و در استقبال از دعوت آن برای بسط گفتگو میان نحله های مختلف سیاسی و نظری، نوشتار زیر در 7 محور تدوین و عرضه شده است.

* * *

چرا غرب نگران است
بررسی وضعیت حاکم بر منطقه و جهان نشان می دهد که واکنش بین المللی در برخورد با تلاش کشورها برای برخورداری از تکنولوژی هسته ای تابعی است از مناسبات آنها با ایالات متحده امریکا و متحدین اصلی آن.

کشورهایی که نام ایالات متحده امریکا را در راس دشمنان خود می نویسند؛ کشورهایی که دوستی و همکاری با این کشور را خیانت به منافع ملی می شمارند، در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم اجازه نخواهند یافت به تکنولوژی هسته ای – حتی برای مقاصد مسالمت آمیز – دست یابند. چرا که تجهیز به تکنولوزی هسته ای، حتی برای مقاصد مسالمت آمیز، زمان ضرور برای تولید سلاح هسته ای را عملا کوتاه تر می کند. این بسیار طبیعی است که در ایالات متحده امریکا نسبت به اهداف و نیات نهفته پشت "تلاش های صلح آمیز دشمنان خود" نگرانی عمده ای قوام یابد.

من به این نتیجه قطعی رسیده ام که تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا رسما روابطی خصمانه دارند. تا زمانی که دو کشور حتی فاقد مناسبات دیپلماتیک با یک دیگرند؛ تا زمانی که هر یک سیاست ها و اقدامات طرف مقابل را تهدیدی علیه منافع و امنیت خود تلقی می کند؛ تا زمانی که بنیاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، چه در قانون اساسی آن و چه در رفتار عملی آن، به دنبال احیای یک اتحاد بین المللی، حتی بلوک بندی نظامی، علیه منافع امریکاست، در سیاست رهبری ایالات متحده و متحدان وی امکان شکل گیری و پذیرش این تحلیل وجود نخواهد داشت که هدف ایران از "استفاده صلح آمیز" از تکنولوژی هسته ای پیگیری اهداف پنهان و دست یابی به سلاح هسته ای نیست.

من به این نتیجه قطعی رسیده ام که چه حاکمیت کنونی ایران در کلیت خود، چه حاکمیت قبلی ایران و چه هر بلوک دیگری که بر اثر تحولات سیاسی درونی ایران بر ایران حاکم شود، قطع نظر از تمایلات سیاسی و عقیدتی مسلط بر آن، چنانچه آرایش و سیمای امنیتی منطقه همین باشد که هست، در غیاب یک فشار غیر قابل تحمل خارجی، تصمیم به مسلح کردن کشور به سلاح هسته ای می گرفت. به زبان دیگر دکترین بنیادین هر حاکمیتی که مسئول حفظ امنیت کشور باشد این خواهد بود که کشورهایی که ایران در تیررس آنهاست از انباشتن سلاح های نامتعارف دست بردارند و در غیر این صورت ایران نیز به قدرت دفاعی متناسب با آن مجهز شود.

نگرانی ایران از پیشبرد برنامه تجهیز به سلاح هسته ای و ماندن آن در NPT یک دلیل بیشتر ندارد: ایران فکر می کند اگر این برنامه پی گرفته شود احتمال این که مجازات های بسیار سنگین تر از حد تحمل متوجه کشور شود چنان جدی خواهد شد که عملا آن برنامه را منتفی خواهد کرد.

رهبری جمهوری اسلامی ایران ممکن است هنوز هم تصور کند که ایران، بدون آنکه آماج مستقیم تعرض نظامی و یا محاصره و انزوای حاد سیاسی و اقتصادی قرار گیرد، می تواند به سلاح هسته ای دست یابد. اما این تصور تصور درستی نیست. سلاح اتمی که جای خود دارد؛ چنانچه فعالیت ایران در وضع فعلی واقعا فقط به غنی سازی اورانیوم، حتی در حد چند درصد، بپردازد هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که زیان های جدی متوجه منافع ایران نخواهد شد. حتی یک گام کوچک هم ایران را با خطرات بزرگ مواجه می کند. زیرا:

بنیاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر خصومت با امریکا و بر این فرضیه متکی است که امکان مانوور روی شکاف های بین المللی، امکان احیای یک اتحاد بین المللی، حتی یک بلوک بندی نظامی، علیه ایالات متحده امریکا در جهان امروز هنوز یک امکان واقعی است.

غنی سازی موکول است به عادی سازی
با توجه به ماهیت سیاست خارجی کشور و با توجه به اهرم های فشاری که در اختیار طرف مقابل است کاملا قابل درک و پیش بینی است که ایالات متحده امریکا بتواند هر پروژه ای برای غنی سازی اورانیوم را اقدام در جهت تجهیز یا نزدیک کردن خصم به سلاح های نامتعارف بفهمد و برای توقف آن پروژه تا هر حد که بتواند اعمال فشار کند. اتحادیه اروپا، روسیه و چین در این زمینه مسلما در برابر موضع امریکا نخواهند ایستاد و مقاصد ایران را مطابق تفسیر ایران نخواهند فهمید.

زمانی که ایران در اکتبر گذشته اعلام کرد که داوطلبانه غنی سازی را متوقف می کند و قرارداد الحاقی را می پذیرد در گسترده ترین محافل ایرانی یک حالت تسکین و تائید بروز کرد. وقتی اخیرا ایران زمزمه کرده است که توقف داوطلبانه غنی سازی برای همیشه نبوده است بسیاری از محافل در سطح ملی و بین المللی ابراز نگرانی کرده نسبت به عواقب آن هشدار دادند. مجموعه تجاربی که طی 18 ساله اخیر به دست آمده نشان می دهد که نه تنها برخورداری کشور از تکنولوژی هسته ای، بلکه حتی تدارک یک قدرت واقعا موثر دفاعی برای کشور و تضمین امنیت و یک پارچگی آن نیز با ادامه خصومت با ایالات متحده امریکا سازگار نیست.

به طور صریح و قاطع باید دید که بهره وری امن ایران از تکنولوژی هسته ای و نیز امکان بهره گیری از بسیاری از ظرفیت های عاطل مانده اقتصادی کشور در گرو تغییر سمت بنیادین سیاست کشور نسبت به ایالات متحده امریکاست. غنی سازی قطعا باید به بعد از ازسرگیری گفتگو میان دو کشور موکول شود.

صاحب نظرانی با برنامه و فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران به این دلیل مخالفت می کنند که این برنامه برای یک کشور دارای منابع فراوان انرژی فسیلی مناسب نیست. کسان دیگری برای زیان این پروژه برای محیط زیست نگرانند. این که ایران به انرژی هسته ای نیاز دارد یا ندارد، این که آیا تاسیسات هسته ای به محیط زیست تا چه حد آسیب میزند مسایلی تا حد معین داخلی هستند که جای تصمیم گیری پیرامون آنها در تهران است. پرداختن به مساله از این زوایا پاک کردن صورت مساله است.

مساله واقعی این است که دشمن اصلی حکومت ایران تجهیز ایران به هرگونه توان هسته ای را تهدیدی علیه منافع خود و متحدینش در منطقه حس می کند. لذا پیشرفت ایران در این مسیر پیش رفت در مسیر تشنج افزایی و جنگ است. تمام بحث ها در مورد فوائد یا زیان های اقتصادی و زیست محیطی مربوطه باید در فضایی مطرح شود که بر آن تهدید امنیت ملی خطر مسلط نیست.

برنامه هسته ای و اپوزیسیون ایرانی
مخالفت عده بیشتری با برنامه هسته ای ایران از زاویه مخالفت با رژیم و ماهیت آن است. آنها می گویند از آنجا که رژیم سرکوبگر است تسلیح آن به سلاح هسته ای صلاح نیست و لذا جامعه بین المللی جلوی جمهوری اسلامی را بگیرد که مجهز به سلاح هسته ای نشود. آنها می گویند بازداشتن ایران از دست یازی به سلاح هسته ای مقدم بر عاری سازی منطقه از سلاح های هسته ای و انعقاد یک قرارداد امنیت دسته جمعی است. یک نگاه افراطی حتی تشویق امریکا به "اقدام جدی" علیه ایران را مبنای سیاست گذاری قرار می دهد.

در میان نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی یک نگاه می گوید در وضع فعلی هر نوع اقدام هسته ای ایران، حتی صرفا مسالمت آمیز، به علت سیاست خصمانه ایران در قبال امریکا، ایران در معرض مجازات های سنگین بین المللی حتی حمله نظامی قرار خواهد داد. نگاه دیگر می گوید برای مهار رژیم باید این فشارها را تقویت و حمایت کرد. نگاه اول سمت اصلی انتقاد خود را متوجه ادامه خصومت با امریکا و امتناع رژیم از عادی سازی مناسبات با آن کشور می کند و می گوید هر نوع پروژه هسته ای باید به بعد از عادی سازی موکول شود. نگاه دوم پنهان و آشکار می گوید ایران دارد پنهانی بمب اتمی می سازد و جامعه بین المللی باید جلوی آن را بگیرد.

برخی فعالین آزادیخواه با گفتگوهای مستقیم ایران و امریکا از این نظر مخالفند که تصور می کنند آغاز گفتگو باید به بهبود وضع حقوق بشر در ایران مشروط شود. آنها تصور می کنند که وخامت رابطه دو کشور، که مستقیم ترین پی آمد آن تهدید صلح و امنیت ملی است، بیشتر به رعایت حقوق بشر کمک می کند یا آغاز گفتگو و بهبود روابط.

اگر این برداشت به یک دکترین سیاسی فرارویانیده شود معنای آن این خواهد بود که "جنگ سهل ترین راه رسیدن به صلح است". کسی که گفتگو میان دولت ها را رد می کند صلح را رد می کند. و کسی که صلح را رد می کند نخستین شرط حقوق بشر، حق زندگی را به نام "حقوق بشر" قربانی می کند. چنین نظریه ای هولناک و نفرت انگیز است. اما اگر این برداشت به یک تجربه مشخص، به شرایط خاص ایران، مربوط شود آنگاه اثبات پوچ و غیر مستند بودن آن سهل تر خواهد شد؛ زیرا: حتی خود تریبون های طرفدار این برداشت هم مطمئن هستند که وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران طی 25 سال اخیر همواره وخیم بوده است و در عین حال شاهد بوده اند که روابط ایران و امریکا نیز طی این دوره به همان اندازه وخیم بوده است.

خطر مرگ اپوزیسیون دموکراتیک زمانی جدی می شود که کسب قدرت سیاسی برایش اصل ارزشی محوری بشود؛ یعنی کسب قدرت ماوراء منافع کشور و امنیت ملی قرار گیرد.

فکری که نظر به ماهیت رژیم جمهوری اسلامی از تشدید تهدید بین المللی علیه ایران استقبال می کند، فکری که صلح را فدای "حقوق بشر" می کند، فکری است که، نهان یا آشکار، کسب قدرت را والاترین اصل ارزشی و راه نمای عمل خود قرار داده است.

واکنش فعالین سیاسی در قبال ادعاهایی که در محافل بین المللی در باره خطر هسته ای ایران مطرح می شود یک شاخص مهم شناسایی ماهیت آنهاست. کسانی که در بحران هسته ای موجود مصالح مبارزه با رژیم را مقدم بر مصالح حفظ امنیت ملی قرار می دهند، کسانی که گزارش های خود در باره برنامه هسته ای ایران را بر مبنای گزارش های سازمان های اطلاعاتی تنظیم می کنند؛ کسانی که حتی اگر احتمال دهند که این گزارش ها دست کاری و اغراق شده اند امساک دارند امریکا و اسرائیل را به تامل و بازنگری تشویق کنند، کسانی هستند که در آخرین تحلیل مصالح مبارزه با رژیم را مافوق مبارزه برای حفظ صلح قرار می دهند.

تجربه تلخ جنگ عراق، و مرور استنادات آقایان جرج دبلیو بوش و تونی بلیر در مورد وجود ذخائر سلاح های کشتار جمعی در عراق، باید به ما بیآموزد که گزارش های منابع اطلاعاتی، که فعالیت ایران در زمینه هسته ای را تحت نظر دارند، نیز می تواند به اغراض گروه های معین آلوده باشد؛ گروه هایی که، چه ایران ازNPT تخطی کند چه نکند، به دنبال داغ کردن sex up مساله و بحرانی کردن مناسبات دو کشور بوده اند و هستند. این گزارش ها قطعا محتاج رسیدگی مستقلند.

این قابل تاسف است که در اظهار نظر محافل آکادمیک و یا کانون های مدافع صلح اروپایی و امریکایی موضوع میزان دقت گزارش های منابع اطلاعاتی و جاسوسی با حساسیتی فوق العاده واقعا زیر سوال است. اما این گونه گزارش ها توسط بخش معینی از اپوزیسیون ایرانی "حقایق مسلم" دیده می شوند. زیان مجازات يا تحريم اقتصادي و رنج ناشي از ضربه نظامي نه متوجه گروه هایی است كه برای رفتن پرونده ایران به شورای امنیت زمینه چینی می کنند و نه متوجه آنان که امروز بر كشور ما حكم ميرانند. دود اين گونه اقدامات بيش از همه به چشم اهالي بي پناه و بيگناه ايران خواهد رفت.

ماخذ اپوزیسیون ایرانی برای اظهار نظر در باره برنامه اتمی ایران نه گزارش های منابع وابسته به جمهوری اسلامی ایران است و نه گزارش های منابع اطلاعاتی و جاسوسی امریکا و اسرائیل و عوامل ایرانی و غیر ایرانی آنها. گزارش های آژانس بین المللی انرژی هسته ای البته می تواند، به نظر من باید، مورد استناد و ملاک قضاوت و موضع گیری اپوزیسیون دموکراتیک ایرانی قرار گیرد.

زیان محاسبه روی امکان دور زدن امریکا
جمهوری اسلامی ایران تا کنون کوشیده است با دور زدن امریکا با آژانس بین المللی انرژی هسته ای به توافق برسد. این تاکتیک کار نمی کند. مذاکرات سال گذشته سه وزیر اروپائی در تهران البته سازنده می بود هرگاه تهران می کوشید، علاوه بر توافق روی مسایل هسته ای مورد اختلاف، این توافق را شروع راهی برای بهبود رابطه با امریکا تلقی کند.

اما تلقی رهبری جمهوری اسلامی این بوده و هست که شکاف میان اروپا و امریکا واقعی و قابل بهره برداری است. این تلقی در زمینه مسایل امنیت بین المللی اساسا بی پایه و فریب دهنده است. به خصوص در این زمینه ی خاص ایالات متحده امریکا تعیین کننده است نه اروپا. اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد با آژانس به توافقی دست یابد که بتواند روی ثبات و استحکام حساب کند لزوما باید بپذیرد که ایالات متحده را نه می تواند از مذاکرات حذف کند و نه این حذف به سود حل مسایل با آژانس است.

محافل معيني هم در هيات حاكمه ايران و هم در دولت امريكا بر اين نظرند كه ميان اروپا و امريكا تضاد منافعي موجود است كه در مناقشه ایران و امریکا نقش ایفا می کند.

اما، به نظر من، اين دو قاره را بنيان هاي ارزشي متفاوت از هم جدا نمي كند. هم خير جهان و هم منافع ملل در گرو همكاري اين دو قاره است. عمل همآهنگ اروپا و امريكا در اكتبر گذشته به توافق با ايران و امضاي پروتكل الحاقي منجر شد. اين همآهنگي مي تواند و بايد ادامه يابد. همآهنگي این دو قاره بیش از رو در رویی (فرضی) آنان می تواند به سود دفاع از حقوق بشر، به سود صلح و به سود آماده سازي زمينه براي دوستي و همكاري ملل و به ویژه دو ملت ايران و امريكا تاثیر کند.

از دید مصالح اپوزیسیون دموکراتیک ایرانی نیز همکاری استراتژیک اروپا و امریکا قطعا بیش از تقابل استراتژیک آن دو مزایای عملی دارد. چنانچه رقابت آن دو به وجه عمده بدل شود آنگاه فرصت برای کاسه لیسان و یا مرتجعین متنفر از ارزش های دموکراتیک مساعد تر خواهد شد.

حل بحران امنیت در عراق نیاز مشترک ایران و امریکا
حدت بحران در عراق و مساله بسیار حاد استقرار امنیت داخلی در آن کشور اهمیت و حساسیت رفتار ایران را در سیاست و ملاحظات منطقه ای امریکا به شدت برجسته کرده است. هیچ گاه رفتار و نقش ایران برای ایالات متحده امریکا تا این حد مهم و حساسیت برانگیز نبوده است. از سوی دیگر حضور سنگین ارتش امریکا در چهارسویه کشور ما اهمیت نقش و رفتار امریکا را برای ایران، به ویژه در زمینه مسایل امنیت ملی و منطقه ای، به حداکثر رسانیده است. نه اهمیت رفتار ایران برای امریکا با قبل از بحران عراق قابل مقایسه است و نه اهمیت رفتار امریکا برای ایران با دوسال قبل از این. این تغییر در موقعیت ها محاسبات تازه ای را به ذهن سیاست گذاران در هر دو کشور خطور داده است.

ایالات متحده امریکا باید ببیند و بپذیرد که بدون همکاری ایران هیچ طرحی برای ثبات و امنیت منطقه کارکرد لازم را نخواهد داشت. درست به همین گونه ایران نیز باید ببیند و بپذیرد که هیچ طرحی برای تضمین ثبات و امنیت منطقه بدون همکاری امریکا عملا دست یافتنی نیست.

دقت در اقدامات و اظهارات محافل مختلف موثر در روند سیاست گذاری در جمهوری اسلامی ایران گرایش ها و تلاش های متفاوتی را در رفتار آنان برجسته می کند.

· یک فکر موقعیت تازه را این طور می فهمد که چون ایالات متحده دیگر در وضعی نیست که بتواند تهدید یا تعرض نظامی تازه ای را علیه ایران را زمینه سازی کند و چون امریکا قادر به مهار سریع عصیان شیعیان و سنی ها در عراق نیست و این عصیان می تواند امریکا را به سوی وضعیتی شبیه به ویتنام سوق دهد، لدا در این شرایط تازه ایستادن بر توافق های قبلی با آژانس "ناعادلانه" و مذاکره و همکاری با ایالات متحده امریکا در زمینه بحران عراق "نابخردانه" است. ایران باید رفتاری در پیش گیرد که درگیری نظامی مستقیم امریکا با عصیان گران در عراق هرچه طولانی تر شود و با حداکثر بهره گیری از این مخمصه پروژه های هسته ای خود را شتاب بخشد و زمان تبدیل شدن به یک قدرت اتمی را کوتاه کند؛

· فکر دیگر مفهوم اوضاع تازه را این طور می فهمد که امکانات برای اعتماد سازی در روابط دو کشور و به دست آوردن موقعیت مستحکم تر در مذاکرات بین دو کشور دارد مهیا تر می شود. فرصت هایی برای ایران فراهم شده و کشور ما دارای موقعیت و توانی شده که دیپلماسی نسبت به گذشته بسیار کار ساز تر است. طی 18 سال اخیر هیچگاه طرف مقابل تا این حد محتاج مدارای با ما نبوده و هیچگاه تا این حد فرصت برای "مذاکره مفید" برای ایران فراهم نبوده است. لذا، میتوان و باید از موقعیت تازه برای اعتماد سازی و احیای مناسبات عادی بین دو کشور استفاده کرد.

چشم انداز تعدیل در سیاست خارجی امریکا
اکنون هر روز روشن تر می شود که وجه اساسی استراتژی نو محافظه کاران، که از جمله تکیه بنیادین روی بنیه نظامی و حاشیه ای کردن دیپلماسی، دارد حمایت اجتماعی خود را در ایالات متحده از دست می دهد. قطع نظر از این که در انتخابات آتی دموکرات ها پیروز شوند یا جمهوری خواهان، معتبر ترین تحلیل گران سیاسی دیگر بر این عقیده نیستند که ایالات متحده در وضعیتی خواهد بود که دیدگاه های رامزفلد- چینی- ولفوویتس بتواند سمت اصلی سیاست خارجی آن کشور معین کند. حتی هم اکنون هم – که همین گروه بر سر قدرت اند – روند کلی سیر رویدادها به وضوح در جهتی است که دارد این طرز فکر را در جامعه امریکایی به طرف مواضع تدافعی و "اصلاح شده" می کشاند. ارزیابی من این نیست که در روندهای بسیار نزدیک ایالات متحده امریکا برای لطمه زدن به زمینه گفتگو و تفاهم با ایران اقدام خواهد کرد. حتی اگر مجددا جرج دبلیو بوش به ریاست جمهوری رسد، (که احتمال آن هنوز 50-50 است) باز هم بخش زیادی از توصیه های سیاسی دموکرات ها در عمل مراعات خواهد شد. راست این است که این تعدیل ها از ماه ها پیش در سیاست خارجی ایالات متحده شروع به خودنمایی کرده بوده است. گشایش مجدد باب گفتگوی مستقیم با ایران می تواند از امروز تا فاصله چند ماه تحقق یابد.

علیرغم این که وقایع تلخ عراق و نیز رفتار اعتماد شکن حکومت های انگلیس و امریکا با مردم خویش تصویر زشتی از این دو کشور در ذهن بسیاری از ایرانیان مدافع تجدد و آزادی حک کرده است، اما این امر به تصور آنان از فرهنگ و تمدن غربي و ارزش های مدرن لطمه نزده است. آنها عموما هنوز ايالات متحده امريکا را "سرزمين فرصت ها" و نماد موفق اين تمدن مي بينند. بررسی های عینی نشان می دهد که افکار عمومی در ایران به خصوص نسل جوان برای غرب و فرهنگ تمدن آن ارزش والا قایل است. این وضع با هیچ یک از دیگر کشورهای عمده در خاورمیانه، به خصوص در میان ملل عرب، قابل مقایسه نیست. اشتباه بزرگی است هرگاه کسی تحلیل کند که اشمئزاز ایرانیان از سیاست های نومحافظه کاران با نفرتی که در سالهای پس از کودتای 28 از امریکا و غرب در ایران شکل گرفت قابل مقایسه است.

کشاکش عظیم، پر قدرت و امید بخشی که در ایالات متحده امریکا علیه نومحافظه کاران و نظامی گری جاری است به لحاظ ابعاد، میزان حساسیت و مشارکت اقشار اجتماعی و به لحاظ کنترلی که جامعه بر سیاست های حاکم اعمال می کند در تاریخ ایالات متحده امریکا کم سابقه است. این مقاومت و اعتراض، به ویژه قدرت شگفت انگیز جامعه مدنی در پاسخگو کردن حکومت گران اعتبار نام ایالات متحده امریکا را در ذهنیت ایرانیان ترمیم کرده است.

هرگاه آزادیخواهان ایران چه در امریکا و چه در ایران با سیاست های محافل نظامی گرا و افراطی به مخالفت برخیزند؛ هرگاه این فعالان با کسانی که امریکا را به وخیم کردن رابطه با ایران تشویق می کنند، مرز سیاسی روشن ترسیم کنند؛ هرگاه آنان تمایل رشد یابنده در امریکا برای روی آوردن به دیپلماسی و گشایش باب گفتگوی مستقیم بین دو کشور را در مرکز توجه قرار دهند؛ نه تنها رفتاری معقول و متضمن حفظ امنیت ملی و همساز با قدرت، امکانات و نیازهای واقعی دو کشور در منطقه را توصیه خواهند کرد، بلکه این توصیه با استقبال و حمایت وسیع ترین اقشار تجدد خواه و آزادی طلب ایران نیز مواجه خواهد بود.

راه کارها و رویکردها
بر اساس تحلیلی که ارایه شد اکنون می توان به راه کارها و رویکردهایی اشاره کرد که باید در وضع حاضر راهنمای عمل ایران باشد.

عمده ترین این راه کارها در بیانیه دوم سپتامبر شورای سیاسی اتحاد جمهوری خواهان برشمرده شده است: تداوم داوطلبانه تعلیق غنی سازی اورانیوم به شرط تضمین تامین سوخت، تصویب پروتکل الحاقی به منظور شفاف سازی کامل عملیات، عدم دخالت نهادهای نظامی در برنامه های هسته ای، و آزادی بحث همگانی حول آن.

به علاوه بیانیه به درستی خواهان تصحیح بنیادین سیاست خارجی کشور است؛ زیرا بدون این تصحیح راه کارهای فوق صرفا گذشت رایگان از حق طبیعی و معلق کردن منافع کشوربدون کندن ریشه بحران است. ریشه بحران نه در تولید سوخت هسته ای که در ماهیت سیاست خارجی کشور نهفته است.

بسته شدن پرونده ایران و تضمین حل همیشگی این بحران دو گرو چرخش در سمت اصلی سیاست خارجی کشور است. بدین منظور ضروری است:

· گفتگوی مستقیم با ایالات متحده از سر گرفته شده و به اعلام آمادگی های طرف مقابل واکنش مثبت و مساعد نشان داده شود. هرگونه تعلل یا پیش شرط گذاری در این عرصه اشتباهی سنگین و یک فرصت سوزی دیگر است. ایران نباید اقدام برای مذاکره مستقیم را به نتایج انتخابات امریکا موکول کند.

· حل و فصل مسایل مربوط به امنیت منطقه ای با اتحادیه اروپا زمانی کارساز است که راه گشای رابطه با امریکا شود. مذاکره با سه کشور به قصد دور زدن امریکا به تامین امنیت بیشتر برای ایران کمک نمی کند. ایران باید سیاست دفاعی و تسلیحاتی خود را بر اساس واقعیت هایی که پس از پایان جنگ سرد در دنیا شکل گرفته تنظیم کند. قطب های اقتصادی – جغرافیایی جهان کنونی زمینه احیای یک قطب بندی های دفاعی- امنیتی تازه نیست. اصلا چنین زمینه ای وجود ندارد.

· حمایت از عصیان مسلحانه در عراق به نیت اعمال فشار بیشتر به امریکا، و یا به هر نیت دیگر، سیاستی نابخردانه، ضد ملی و ضد انسانی است. در وضع فعلی هیچ چیز به اندازه طولانی شدن بحران عدم امنیت در عراق یک پارچگی و امنیت کشور را به خطر نمی اندازد. تمام کوشش ایران باید متوجه کوتاه کردن دوران تثبیت حکومت تازه در عراق شود. ایران باید نشان دهد که آماده همکاری با امریکا، دولت عراق و تشویق دیگر نیروهای عراقی برای پیوستن به روند سیاسی و آشتی ملی است.

· اهمیت کلیدی دارد که کمک به حل بحران امنیت در عراق با تلاش برای حل مشکلات با آژانس بین المللی انرژی اتمی همزمان شود و یکی موکول به دیگری نشود. فکری که یکی را گروگان دیگری می بیند باید کنار گذاشته شود.

· پیشرفت در زمینه اعتماد سازی میان ایران وامریکا در زمینه برنامه هسته ای ایران و بحران امنیت در عراق باید به گام های مثبت در روابط اقتصادی دو کشور منجر شود. لغو تحریم ها از سوی ایالات متحده امریکا و استقبال ایران از سهم گیری معقول امریکائیان در اکتشاف، تولید و عرضه نفت و گاز، و در صادرات و واردات ایران از نخستین گام ها در این مسیرند.

لندن – جمعه سوم سپتامبر 2004

-------------------------------------------------------------------

خواندن این توصیه ها ممکن است برای برخی این سوال را مطرح کند که آیا فرخ نگهدار انتظار دارد که این ها به این راه کارها و رویکردها عمل کنند؟ و آیا او در پی تغییر نظام جمهوری اسلامی است یا تحکیم آن؟

صادقانه فکر می کنم ابعاد عملی شدن این سیاست ها به ابعاد فشار اجتماعی، معادلات قدرت در حکومت و رفتار عوامل بین المللی بستگی دارد. در مورد نکته دوم به اشاره می گویم: برای تولید قدرت آلترناتیو مقدم ترین و بنیانی ترین کار عرضه سیاست است مبتنی بر نیاز کشور و همسو با فشار اجتماعی.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11647

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ایران، امریکا، برنامه هسته ای و بحران عراق، توصیه ها برای سیاست گذاری، فرخ نگهدار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016