advertisement@gooya.com |
|
پس از دو سال تحقيقات و چالشهاي سنگين مبتني بر سوء ظن و گمان و نيز كوشش همه جانبه ايران براي اعتمادسازي (حتي فراتر از مرزهاي قانوني حقوق بينالملل نهايتا شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي زير فشار سنگين ايالات متحده و بازيهاي سه كشور اروپايي با ايران به تعليق غنيسازي اورانيوم ايران حكم داد.
هر چند كه مهلتي دو ماهه در اين قطعنامه وجود دارد كه تا آن هنگام نميتوان قضاوت نهايي را پيرامون كاركرد دستگاه ديپلماتيك ايران به عمل آورد ولي شايسته است در هرگونه قضاوتي نكات ذيل در نظر گرفته شود در همين حال دستگاه ديپلماسي و كارگردانان پروژه مذكور نيز شايسته است به پرسشهايي كه درباره روند مذاكرات و استراتژي حاكم بر آن به عمل ميآيد توجه جدي نمايند.
1- هرگونه قضاوت تند نسبت به عملكرد هيات مذاكره كننده ايراني از دو جهت نادرست است. اولا شرايط موجود حمايت از آنان را ميطلبد تا دو دستگي در نزد تصميم گيرندگان كشور را القا نكرده و فرصتي را براي بيگانگان جهت اعمال فشار بيشتر بر ايران فراهم نياورد، ثانيا؛ در نظر نگرفتن فشارهاي محيطي و قدرت آمريكا در القاي نظرات خود كه حتي در آخرين لحظات كشوري را به سود خود و عليه ايران به تجديد نظر واداشت، بيانصافي و غفلت از واقعيات عيني است. لذا بدون آن كه باب انتقاد بسته شود مصلحت در حمايت از مذاكره كنندگان است.
2- در استراتژي اصولا دولت ايران براي فضاسازي و اعتمادسازي به سود خود، متاسفانه به نظر ميرسد بيشتر از حد به متن توجه و به حاشيههاي موثر بياعتنايي شد هر چند سفرها و ديدارهاي اخير با مسوولين هلندي و... مفيد بود ولي اين ديدارها به صورت انفجاري و پر حجم بايد در فاصلهاي كوتاه با تمامي كشورهاي عضو شوراي حكام در رده بالا صورت ميگرفت. چنانچه نبايد فراموش كنيم، هيچ لحظهاي را نبايد واگذاشت و تا دو ماه ديگر بايد از هر دقيقه براي اعتمادسازي با اعضاي شوراي حكام و توجيه شرايط براي آنان بهره گرفت، لذا اگر در روز گذشته اين امر مغفول بود، در فرصت باقيمانده نبايد غفلتي صورت گيرد.
3- شايد هنوز قضاوت در باب استراتژي وارد كردن سه كشور انگليس، آلمان و فرانسه به بازي و برجسته كردن نقش آنها زود باشد ولي آيا سكويي را كه ما برجسته كرده و ارتفاع بخشيديم، براي پرسش آمريكاييان و اعمال فشار بر ايران به كار رفت يا برعكس؟
امام خميني(ره) در مصاحبههاي مهم بينالمللي ميكوشيد كه خبرنگاران و رسانههاي كشورهاي اسلامي را برجسته نمايد، چرا در مورد كشورها اين چنين اقدام نكرديم؟ اگر قرار بود كشورهايي «ممتاز شده» و به عنوان «موتلف» به كار روند، چرا از كشورهاي اسلامي يا غير متعهد بهره برده نشد؟ البته پاسخ روشن ديپلماتها تفاوت نقش اين سه كشور با ميزان نفوذ كشورهاي اسلامي است، ولي نفوذ سه كشور اروپايي كه تحت فشار افكار عمومي خود نبودند، عليه ما به كار رفت يا له ما؟ گمان دارم اگر هيات كشورهاي اسلامي و غير متعهد به جاي خبرنگار آسوشيتدپرس دعوت ميشدند و با آنها اعتمادسازي ميشد، شايد تاثير بيشتري ميداشت؟
در جريان مذاكرات، كشورهاي غير متعهد تا حد توان بدون اين كه لطف ويژهاي را از ايران ديده باشند، در صف دوستان قرا ر گرفتند، آيا نبايد نسبت به تقسيم الطاف و توجه خاص ديپلماسي به كشورها تجديد نظر صورت گيرد؟
4- صدور قطعنامه فعلي و حتي اتخاذ مواضع شديدتر احتمالي در ماه نوامبر نبايد تعادل ديپلماتيك ما را در هم ريخته و باعث صدور اقدامات يا سخنان احساسي شده و بهانه لازم را براي اثبات مدعيان آمريكاييان به دست دهد.
ميتوان هم از موضع اقتدار و ابتكار، عمل كرد و هم سكان خرد و خويشتنداري را فرو ننهاد.
در پايان، سخن مهم با مجلس شوراي اسلامي و نخبگان سياسي از جناحهاي مختلف است، شايد احساسات بر عزيزاني غلبه كرده و پيشتر از آن بتازند كه بايد و تندتر از آن سخن گويند كه شايد.
در شرايط فعلي هرگونه القاي دو دستگي در حمايت از ديپلماسي كه شكاف ميان تصميمگيرندگان را به نمايش گذارد سم مهلك است، به عبارتي معقول نيست افرادي از مسوولان بيشتر از حد (به ظاهر از موضع عقل) احتياط نمايند و يا افرادي در جايگاه تاثيرگذار بيش از حد (از موضع غيرت) خط و نشان كشند.
خرد حكم ميكند، اين پروژه را تا ثانيههاي آخر با درايت در كمال آرامش و خردمندي همزمان با شجاعت به پيش بريم، زيرا آن كسي شكست خورده ميدان است كه خرد را تابع احساس كرده و جانب عقل و درايت را فرو گذارد.