سه شنبه 7 مهر 1383

امان از حقانيت! س. باستان

(از مجموعه مقالات طنز در طنز)

بعضي ها با بعضي ها ، آبشون با هم توي يك جوب ( جوي ) نمي رود! خدا بيامرز پدر من هميشه اين مطلب را براي ما تكرار مي كرد! آن موقع ها كه پدر بود ، ماهم بچه تر بوديم و از اين حكايت ها چيزي نمي فهميديم! اگر هم از سر بچگي مي پرسيديم بابا يعني چي؟! براي اين كه ما را شير(...) فهم كند ؛ ميگفت : من آبم با بعضي از فاميل هاي مادرتان ، توي يك جوب نمي رود! مادرتان هم ، چشم ديدن مادر و فك و فاميل مرا ندارد . پس بنابراين آب مادر شما هم با مادر من (يا بعضي از افراد فاميل من ) توي يك جوب نمي رود ، نهايتا بهتر است با هم يا اصلا و يا خيلي كم رفت و آمد داشته باشيم ، براي سلامتي هر دو طرف ، جدائي لازم است!

پدر وقتي فوت كرد و عمرش را به داد شما ، خوب ما كمي بزرگتر شده بوديم و كم كم داستان مادر شوهر ، خواهر شوهر ، مادر زن و بقيه اطرافيان را بيشتر درك كرديم! همانطور كه ميدانيد در فرهنگ ما مرده پرستي جايگاه ويژه اي را بخود اختصاص داده است! عروسي و جشن تولد همديگر نمي رويم، اما سرخاك و مراسم عزاداري ديگران شركت مي كنيم ( حتي اگر طرف را دشمن فرض كنيم!).

در مراسمي كه براي فوت پدر برگزار شد. كساني آمده بودند ( منظور از اعضاي خانواده ) كه ما بچه ها از بزرگان خود شنيده بوديم كه با ما فاميلند! خلاصه سرتان را درد نيآورم! بقول پدر آن بعضي ها كه آبشان با هم تو يك جوب نمي رفت ! با شركت خود در مراسم ختم پدر اتفاقا آبشان رفت توي يك جوب و چه جوبي هم ! ماچ و بوسه هائي بود كه نثار شد. حال و احوالپرسي همراه تاسف از مرگ پدر ، جوب معروف را پر آب كرد! به زبان ديگر آن چرخ دنده هائي كه سالهاي متمادي همديگر را رد مي كردند و با هم كار نمي كردند، با فوت پدر ، روغنكاري و باهم جور شد و براه افتاد!

در هر حال : سوم ، چهل و سال پدر برگزار شد و تمام شد و ملت رفتند منزل خودشان. دوباره روز از نو روزي از نو! آب ها برگشتند به جوي سابق و رفت و آمد ها قطع شد! حالا باز جاي شكرش باقي است كه تا يك نفر بميرد ، آدميزاد مي فهمد چند نفر كس و كار دارد! مي فهمدكي فاميل نزديك و دور است! كي دوست و كي آشناست!

در دنياي سياست هم كه پيش درآمد را با خاطره اي از خود آغاز كردم. وضع همينطور است! بعضي ها ( با تفكرات گوناگون ) آبشان با بعضي ها توي يك جوب نميرود! طبيعي هم هست! چگونه يك متعصب مذهبي مي تواند با يك غير متعصب رابطه خانوادگي ، فرهنگي ، سياسي و... داشته باشد! اگر هم بر حسب تصادف ويا موقعيت هاي خانوادگي ، اجباري در كار باشد! اين رابطه استوار و با دوام نخواهد بود. از قديم هم گفته اند. كبوتر با كبوتر ، باز با باز و....!

يكي از علل عمده اين حكايت به نظر اينجانب سراپا تقصير ( چون خودم هم آبم با بعضي ها توي يك جوب نمي رود ) حقانيت است ! داشتن حق و حقانيت از آنجا سرچشمه مي گيرد كه هيچ كس نمي گويد ماست من ترش است! بقول تحصيلكرده ها از خود انتقاد كردن ، كار شاقي است! داشتن حقانيت به آدميزاد اجازه مي دهد كه هميشه ديگران را مقصر و خود را تبرئه كند! با نگاهي به اين خبرنامه ها و خبرگزاري هاي اينترنتي و تلويزيون هاي متعدد بهتر ميشود موضوع را گرفت!

بخش عمده فعاليت بعضي ها ، صرف حقانيت داده هاي خويش و محكوم كردن داده هاي ديگران است! اصولا گله كردن و نيش قلم بعضي ها تنها براي رو كم كردن بعضي ها است! خودشان ( مانند پدر اينجانب ) مي دانند كه آبشان باهم درون يك جوي نمي رود! معهذا طوري وانمود مي كنند كه قضيه عكس است! اينجانب اشكالي نمي بينم كه تفكري ، افكار بنده را دوست ندارد و رد مي كند و پشت سر فحش هم مي كشد به همه فك و فاميلم! كاريش نمي شود كرد! اگر قرار بود با تمام دنيا وارد جنگ شد كه بايد آخوند بود!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مشكل از جائي سرچشمه مي گيرد كه دال بر آگاهي بر اين مورد، بجاي ول كردن قضيه ، سعي در توجيه آن مي شود كه جدائي را بيشتر مي كند و در مواردي سرخاك آدميزاد هم نخواهند آمد و نهايتا دوست را به آشنا. فاميل را به عزرائيل تبديل مي كند! خانم و يا آقائي در مطلبي انتقاد و گله اي مي كند كه چرا بايد اين شود و آن نشود! در اين مورد ، حقانيت ( براي بعضي ها ) بلافاصله فعال ميشود كه بايد اين شخص گلايه دار و يا منتقد را بدون صرف وقت به خاك سياه نشاند!

معمولا هم « حقانيت داشتن » حكم مي كند كه انتقاد را نبايد با انتقاد خشك و خالي پاسخ داد چون نمكش كم است لذا براي خوش مزه گي بايد از ادويه اتهام بهره گرفت! يك دفعه شخص منتقد سر ازجاسوس خانه ها سر در مي آورد! نوكر و جيره خوار اجنبي ميشود! اگر كمي حيا را هم كنار بگذاريم ( كه در بعضي موارد متاسفانه نيز چنين است ) نسبت طرف و زن و بچه اش را به جاها و كار هائي مي رسانيم ...... كه گفتن ندارد!

اگر انتقاد را با انتقاد جواب دهيم ( البته بدون اتهام زدن و رعايت احترام ) خوب كار شاقي نكرديم ، رسم و رسوم مردم متمدن بايد همين باشد! اگر هم غير از اين ،لااقل مي توانيم از تز معروف بعضي ها و آب استفاده كنيم و قبل از اينكه خود و ديگران را خراب كنيم! از كنار يكديگر رد شويم و همديگر را به خاك سياه ننشانيم! والله كار سختي نيست! كمي اراده و سعه صدر ميخواهد و انتقاد پذيري! فكر نمي كنم از ديكته نوشتن سخت تر باشد!

ما كه ميدانيم آبمان با آب بعضي ها در يك جوب نمي رود، اصرار قضيه كار را بجائي نخواهد رساند غير از اينكه راه خود را برويم و گير ندهيم چون فكر مي كنيم حقانيت داريم و هميشه حق به جانب ما است! با تشكر از دوست نا آشناي هموطني كه انتقاد خود را با فحش خواهر و مادر و زن وبچه ، قاطي كرد و از طريق پست الكترونيكي به اينجانب رساند!

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12440

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'امان از حقانيت! س. باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016