جمعه 13 آذر 1383

نامه سرگشاده حسين خداداد به عبدالكريم سروش

به نام خدا

با عرض سلام و احترام به جناب آقاي دكتر عبدالكريم سروش

سخنان اخير شما در پاريس شجاعت شما را مجددا در تاريخ ايران ثبت كرد. خبر برخورد ظالمانه و جلوگيري از سخنراني شما در مشهد را از جناب اقاي ابطحي شنيدم و بسيار ناراحت شدم. چگونه از روش معاويه استفاده مي كنند و مانند خوارج جلوي سخنراني را مي گيرند، فقط خدا مي داند.
تماسهاي مكرري با اقايان آيت الله منتظري، محسن كديور، احمد قابل، محمد علي ابطحي، احمد رضا احمدپور و ... داشتم و با اينكه فردي ناشناس و عادي هستم، اين عزيزان لطف مي كنند و جواب مي دهند، در حاليكه بيشتر شخصيتهاي ايران به هيچ نامه ايي توجه نمي كنند چه برسد به پاسخ نامه هاي مردم. همه مي دانند كه اگر اجازه مي دادند، شما و افرادي مانند خانم محترم شيرين عبادي كانديد رياست جمهوري بشوند، مردم با علاقه شديد وارد انتخابات مي شوند ولي امروز ميدان انتخابات براي مردم بسيار تنگ شده است.
از آنجايكه نوانديشي در دين را نمي توان با اكثريت شخصيتهاي مذهبي بحث و گفتگو كرد، اگر اجازه بدهيد، با شما گفتگويي داشته باشيم.
البته اين نامه تمام سخنان دانشجويان و مردم نيست، ولي شايد تا حدودي بيانگوي سخنان مردم باشد. متاسفانه در زماني قرار گرفته ايم كه از دين چيزي نمانده است جز نامش، و از قران چيزي نمانده است جز قرائتش.
1- لباس روحانيت
لباس روحانيت كه آنرا مقدس مي دانند و به آن عشق مي ورزند، فقط براي نشانه اختلاف طبقاتي بين مردم و درجه تقوا بيان مي شود. احترام زيادي براي آن قرار داده اند و با درجه گرفتن در دستگاه روحانيت، محاسن نيز بلندتر مي شود!. نامهاي مختلف براي آن قرار دادند كه بيان درجه در اين دستگاه است. در تاريخ اسلامي ثبت شده است، هنگامي كه كشيشان با لباس خاص جامعه روحانيت كشيشان نزد پيامبر آمدند، بعضي از مسلمانان تقاضا كردند كه مانند كشيشان نيز لباسي ايجاد كنند. پيامبر با اين درخواست مخالفت شديد نشان دادند. لباس كشيشان را يك تبعيض اجتماعي و نشانه مقام دانستند و اين عمل را خارج از اسلام معرفي كردند. نظر شما در مورد لباس مخصوص عالم ديني چيست؟
2- تجاوز به حقوق زنان
حذف زنان در قضاوت و حتي رياست جمهوري، اجبار در ازدواج، كتك زدن زن، تعداد زوجات، پوشش سر اجباري، ختنه كردن، مجازات اعدام، سنگسارو شلاق و... تمام اينها ظلم و تجاوز به حقوق مردم است. بعضي از احكام (مانند دست بريدن و يا برده داري) فقط براي بيان مردمسالاري و احترام به روش مردم آن زمان تا حدودي پذيرفته شد ولي غير مستقيم با آن مبارزه شده است. تعداد زوجات در آن زمان امر مطلوب جامعه بوده است. امروز همين برده داري و سنگسار ديگر جايز نيست و جامعه امروز با جامعه آن زمان بسيار متفاوت است. ختنه كردن مرد و زن ديگر نبايد نشانه مسلمان بودن باشد.
3- جدا ساختن رابطه اجتماعي زن و مرد
متاسفانه تفكر طالباني زن را ريشه فساد مي دانند. براي همين به مردان اجازه همنشيني با زنان را نمي دهند. تا جايي پيشرفت كرده اند كه حتي در مكانهاي عمومي مرد و زن را مي خواهند از هم جدا كنند. حتي رئيس جمهور حق ندارد با همسر خود در عموم ظاهر بشود!. زن و مرد حق سخن و غذا خوردن در مكانهاي عمومي ندارند. اين افراد مي خواهند حتي در مهمانيها و مجالس زنان را از مردان جدا كنند!. بايد زنان در يك اطاق قرار بگيرند و مردان در اطاق ديگر! حتي براي تحصيل نيز مي خواهند دختران و پسران را از هم جدا كنند. آيا واقعا بهترين عبادت زن خانه نشيني و حذف وي در اجتماع در كنارهم است؟ آيا بايد در دانشگاه و مدارس دختران و پسران را از هم جدا كرد؟
4- سنت پرستي
تقليد از سنت را واجب مي دانند. تقليد كوركورانه را به حدي مي رسانند كه حتي تمام رفتار شخصي پيامبر را بايد انجام داد!.مي خواهند جامعه نوع لباس پوشيدن و رفتار را بدون بكار بردن عقل تقليد كنند. هركاري پيامبر كرد كه نبايد تقليد كرد. چگونه پيامبر مي نشستند، چگونه پاهاي خود را در نشستن قرار مي دادند. چگونه با دست غذا مي خوردند. چگونه پيامبر لباس مي پوشيدند و چگونه عمامه را مي بستند. مي خواهند نوع لباس و غذا خوردن و آب نوشيدن را نيز تقليد كنند حتي چون پيامبر محاسن و موهاي خود را رنگ مي كردند، مي خواهند تقليد كنند. چيدن ناخن را از انگشت اشاره دست راست شروع مي كنند، زيرا پيامبر اينچنين كردند. در حاليكه امام علي (ع) اين نوع تقليد را افراط مي دانستند و محاسن خود را به رنگ نبستند و همچنين امامان ديگر مانند زمان خود لباس پوشيدند و نه مانند پيامبر.
5- توبه و گناه پيامبران
در قران كريم خطاهاي پيامبران بيان شده است و هيچ نوع محافظه كاري و يا سكوت براي بهانه دادن به دشمنان بكار گرفته نشده است. خداوند گناه و خطاي پيامبران را بيان مي كند و توبه و پشيماني آنها را نيز بيان مي كند. اين نشان مي دهد كه مانند هر انسان ديگر جايزالخطا بودند. اين متحجران پسگرا، عصمت پيامبران را مطلق مي دانند، در حاليكه عصمت پيامبران اكتسابي بوده است. بعد از توبه ديگر گناه محسوب نمي شود. فقط خداوند عصمت مطلق دارد. بعد مي گويند عالمان دين وارثان پيامبران هستند و عصمت مطلق دارند! درك نمي كنند كه وارث بودن يعني عالمان بايد بيشتر دقت كنند و لجبازي نكنند و در هنگام خطا، برگشت داشته باشند.
6- سيد و سادات
در اسلام تبعض نژادي وجود ندارد. خون ، فاميل و نژاد باعث احترام خاص يا صدقات و يا هر نوع زكات و خمس نمي شود. هيچ فرقي بين مردم نيست و همه محترم و يك نوع حقوق دارند. اين صهم سادات كه درست كردند غير اسلامي است. اگر شخصي سيد نباشد همان حقوق را دارد و مورد احترام است كه سيد باشد. حتي در لباس روحانيت سيد بايد عمامه مشكي بر سر كند و غير سيد سفيد!. احترام سيد بيشتر بايد باشد؟
7- خرافات
خرافات را به حدي زياد كردند كه در تفاسير نيز مجبور به تحريف شده اند تا خرافات يك عمل ديني قرار بگيرد. انتقاد از خرافات را شرك مي دانند. جناب آقاي سروش ايا زمان آن نرسيده است كه از خرافات فاصله بگيريم؟ چشم زدن و چشم زخم بوجود آوردند. ديدار معصومين را بوجود آوردند. داستانهاي سروده اند كه از هر منطقي جدا است. امام زمان (عج) خود فرمودند در زمان غيبت هر شخصي گفت مرا ديده دروغ مي گويد. ( كاش اگر كسي واقعا قدرت چشم زدن داشت، اين استبداد ديني را چشم مي زد)
8- اجبار و زور در دين
در زمان پيامبر اعتقادات و احكام ديني اجباري نبود. متاسفانه پايه و اساس تفكر اصولگرايي بر اجبار و زور بر جامعه حاكم است. با اجبار كسي بهشت نمي رود و نديده ايم با اجبار كسي مؤمن بشود بلكه بيشتر از دين فراري مي شوند. اينها فقط با زور خانواده و حكومت فكر مي كنند مردم ايمان پيدا مي كنند و حتي به ايمان خودشان نيز اعتماد ندارند. به ايمان نسل جديد نيز اعتماد ندارند. ازادي دردين براي آنها فقط معناي فساد دارد زيرا خودشان اينچنين هستند.
9- تفسير قران
اينهمه احاديث جعلي و بي خود داريم كه مي توان يك كتاب خانه بزرگ تاسيس كرد. ولي مشكل اينجاست كه حديث را با قران نمي سنجند بلكه قران را با احاديث مي سنجند! اخبارگري به اندازه ايي رشد كرده كه فقط يك ((قال)) از امام مي تواند تمام معناي قران را تغيير بدهد در حاليكه امامان فرمودند اگر با ايات خدا هماهنگي ندارد، اين حديث از امام نيست.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

10- اختلاف شيعه و سني
مسلمانان را به دو گروه شيعي و سني تقسيم كرده اند تا بتوانند از اين اختلاف سود كنند. همه مسلمانان مي دانند كه در زمان پيامبر اين تقسيم بندي نبوده است. همه با قرائتهاي مختلف هميشه يك نام داشتند(( مسلمان)). افراطگري تا حدي زياد شده است كه در تمام عبادات و مراسم مذهبي اختلاف هست. از وضو ، نماز، محل سجده، هنگام غروب، مراسم حج و... . به جايي رسيده كه اعمال يكديگر را باطل مي دانند! چگونه يك عالم ديني روش عبادت عالم ديني ديگري را باطل مي داند؟

ببخشيد نمي خواستم مطالب زياد بشود. با تشكر از توجه شما، منتظر بيان شيرين و شفاف شما هستيم.
حسين خداداد
Hosseeinkhodadad@hotmail.com

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15167

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نامه سرگشاده حسين خداداد به عبدالكريم سروش' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016