سه شنبه 17 آذر 1383

"فراخوان رفراندوم" و برخورد آرا(2)، گفتگوي "شهروند" با محمدعلي عمويي و عيسي سحرخيز

محمدعلي عمويي و عيسي سحرخيز
محمدعلي عمويي و عيسي سحرخيز

خسرو شميراني

آراي ريخته شده به صندوق اينترنتي درخواست رفراندوم به مرز بيست هزار نزديك ميشود. آهنگ رشد كنوني افزايش هزار تا دو هزار راي در اين صندوق مجازي را به نمايش ميگذارد. سازمانها و شخصيتهاي بسياري در خارج از كشور نظر خود را اعلام كرده و تعداد معدودي به آن پيوسته اند. از ميان سازمانهاي حمايت كننده كه در روزهاي اخير نام آنها در ليست حاميان ديده ميشود، سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت) و "اتحاد جمهوري خواهان ايران" در بيانيه هاي جداگانه اي حمايت خود را نه از تشكيل "كميته اقدام براي همه پرسي" بلكه از طرح رفراندوم به عنوان يك گفتمان اعلام كرده اند.
در ايران اما در بر پاشنه ي ديگري ميچرخد. ازميان اصلاح طلبان داخل يا پيرامون حاكميت تا نيروهاي سياسي و اجتماعي كه در اپوزيسيون كامل با جمهوري اسلامي قرار دارند، هيچ سازمان و حزبي تاكنون به هيچ يك از اشكال "فراخوان" نپيوسته است. در رابطه با شخصيتهاي مطرح در صحنه ي سياست ايران نيز داستان بر همين منوال است.
براي انعكاس آراي مختلف موجود در ايران طي روزهاي گذشته با بيش از ده نفر از افراد صاحب نظر تماس گرفته و گفت و گو كردم. بسياري از اين شخصيتها از اعلام موضع علني خودداري كرده و دلايل مختلفي براي اين منظور ارائه دادند اما يك فصل مشترك در ميان تمامي آنها به چشم ميخورد: به استثناي شخصيتهاي درون و يا مرتبط با جنبش دانشجويي ديگر افراد مورد گفت و گوي ما اظهار داشتند كه از اين امر و شكل گيري چنين فراخواني تا لحظه ي علني شدن آن نامطلع بوده اند.
دكتر حبيب الله پيمان تنها به اين توضيح اكتفا كرد كه او و "جنبش مسلمانان مبارز" به هيچ شكلي در جريان "فراخوان رفراندوم" قرار نگرفته بودند. او همچنين افزود طبق اطلاع وي بسياري از شخصيتهاي ملي مذهبي ديگر نيز از شكل گيري چنين حركتي بي خبر بوده اند.
خانم سيمين بهبهاني به ما گفت: "اين خبر براي من خلق الساعه بود. در حال حاضر نميتوانم اظهار نظر كنم و "فراخوان" را امضا نخواهم كرد. هنوز به بررسي بحثهاي موافق و مخالف مشغول هستم"
دو نظر ارائه شده در بالا كم و بيش مخرج مشترك نظرات شخصيتهاي مورد گفت و گوي ما را تشكيل ميدهد. اين امر مستقل از آن بود كه آيا اين افراد با اصل طرح شعار رفراندوم موافق يا مخالف هستند.
شهروند در شماره جمعه خود به نظرات فعالان درون و پيرامون جنبش دانشجويي در اين زمينه خواهد پرداخت.
از آقايان محمدعلي عمويي و عيسي سحرخيز براي شركت در اين گفت و گوها و همچنين از خانم سيمين بهبهاني و دكتر حبيب الله پيمان براي ابراز نظرشان به شهروند سپاسگزاريم.
خ. ش

محمدعلي عمويي از رهبران سابق حزب توده ايران:
به عقيده من اين عمل (فراخوان رفراندوم) به شكل عجولانه اي انجام شده است. اينكه آقاي سازگارا ادعا ميكنند با همه و يا بسياري از نيروها گفت وگو شده است مورد تاييد من نيست. بنابه اطلاع من مشورتها به هيچ وجه گسترده نبوده است. به عقيده ي من امري با اين اهميت به نظرخواهي و مشاورات قبلي نياز دارد و مطرح كردن زودرس آن عملا ميتواند به "سوزاندن" آن بيانجامد. دريک لحظه ي مشخص طرح رفراندوم ميتواند مهمترين شعار روز و مركز حركت نيروهاي فعال جامعه ي ما باشد. در حاليكه همانطور كه گفتم طرح پيش از موعد شعاري كه ميتواند در يك روز مفيد و موثر باشد، سوزاندن آن است. شخصا معتقدم علاوه بر اينكه در اين كار عجله شده است راهكار در پيش گرفته شده نيز خيلي انديشيده به نظر نميآيد.

درباره ي اصل ماجرا، يعني شعار رفراندوم مستقل از چگونگي طرح آن در "فراخوان" مورد بحث، نظر شما چيست؟
ــ به نظر من رفراندوم يك راهكار مهم براي حذف نارسايي هايي است كه در قانون اساسي ما وجود دارد. من تقريبا يك سال پيش در مصاحبه اي به شكلي اين مطلب را مطرح كرده ام. در آنجا گفتم كه اساس جمهوريت متكي بر آراء مردم است اما موادي در قانون اساسي ما وجود دارد و امتيازاتي به ارگانهاي معيني داده شده است كه تعيين سرنوشت توسط مردم را به كلي تحت شعاع قرار ميدهد. سپس نتيجه گرفتم كه قانون اساسي نياز به بازبيني دارد. طرح نكته ي اخير نقطه ي آغازين راهكاري است كه بتواند كاستي هاي مورد نظر را برطرف كند. همان هنگام نيز معتقد بودم هرگاه بحثهاي گسترده ميان نيروهاي جريانات و نخبگان سياسي صورت بگيرد نتيجه آن بي شك، رسيدن به راهكار فراندوم خواهد بود.


عيسي سحرخيز روزنامه نگار و فعال سياسي اصلاح طلب:

ــ بحث رفراندوم جديد نيست. در سالهاي گذشته نيز مطرح بوده و حتي يك بار "رفراندوم آزمايشي" در دانشگاهها طرح شد. نكته اينجاست كه آيا انجام رفراندوم بر روي اينترنت پاسخگو است؟
آيا اين اقدام به ضد خود تبديل نخواهد شد؟ اگر تعداد شركت كنندگان پايين باشد طرف مقابل، مابه ازاي جمعيت ايران را به عنوان راي خودشان به حساب نخواهد آورد؟
گرچه كه طرح بحث رفراندوم به هر گونه و از هر ديدگاهي ميتواند مفيد باشد، اما روش و زمان اين كار اكنون با مشكل مواجه است. در رابطه با فاكتور زمان توضيح اينكه، نابهنگام بودن اين حركت ميتواند به دلسردي و يأس و سرخوردگي مجدد مردم بيانجامد. از نظر من شيوه كار بيانگر آن است كه پشت اين داستان جريان سلطنت طلب يا مشروطه خواه قرار دارد. از آنجا كه اين جريان تا به حال نتوانسته است مواضع خود را پيش ببرد به شعاري كه بسياري از نيروها پيشتر مطرح كرده بودند چنگ انداخته و طبيعتا برخي نيروها جذب آن شده اند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ديگر اينكه به عقيده من انسان نميتواند استفراغ خود را بخورد. همكاري با نيروهاي مشروطه خواه و سلطنت طلب در اقدامي كه اصولا بايد رو به پيش باشد، مصداق همان است که گفتم. آنها تا امروز تكليف خود را با تبهكاري هاي رژيم قبل، برخورد ساواك با روشنفكران و روزنامه نگاران و... روشن نكرده اند و مرزي ميان خود و آن اعمال نكشيده اند. البته تاكيد ميكنم بحث من اين نيست كه آنها در يك حكومت مردم سالار حق راي و نظر ندارند. در يك نظام دمكراتيك اگر مردم آنها را بخواهند طبيعتا ميتوانند نامزدهاي خود را داشته باشند. تاكيد من بر اين است كه مردم يك بار از آنها عبور كرده اند حال اگر بيايند موش خود را در آش بياندازند و سهم خواهي كنند، مسلما جوابگو نخواهد بود. به عقيده من از ابتدا بايد نيروهاي جمهوريخواه، صلح طلب، مردم سالار و طرفداران حقوق بشر تكليف خود را روشن كرده و صفوف خود را مشخص كنند. اين دقت در موضوع مورد بحث انجام نشده است و ميتواند پيامدهايي را به بار بياورد كه در نتيجه آثار منفي جريان طرح شده بر آثار مثبت آن بچربد.


در رابطه با بخش اول گفته هاي شما تصريح كنم كه هيچ كدام از مناديان «فراخوان» ادعا نكرده اند كه بر روي اينترنت رفراندوم انجام ميدهند بلكه آنها ميگويند امضاءكنندگان «خواستار برگزاري رفراندوم» ميشوند.

ــ من قدم هاي اول اين حركت را مد نظر دارم. آنها طرحي را بر روي شبكه گذاشتند و انتظار داشتند كه تعداد زيادي امضاء جمع آوري كرده و سپس با ليست تهيه شده مانور مشخصي بدهند.

در رابطه با بخش دوم گفته هايتان آقاي محسن سازگارا چندين بار از جمله در گفتگو با شهروند اظهار كرد كه مجموعه اعلام كنندگان «فراخوان» اجازه تعيين تكليف براي مردم را به خود نميدهند. مردم تصميم خواهند گرفت كه كدام نوع از حكومت مطلوب آنهاست.
ــ اين بحث كاملا طبيعي است. اما نكته مورد نظر من اين نيست كه آيا تمام مردم و تمام تفكرات در اين رفراندوم شركت ميكنند يا خير. بحث اين جاست افرادي كه به عنوان نيروي سياسي و پيشرو اين كار را آغاز كرده اند بايد تكليف خود را روشن كنند. آنها دست كم بايد بگويند كه مرزبندي دارند، بايد اعلام كنند كه به دنبال يك نظام رو به جلو هستند، بايد بدانند با افرادي كه در جنايات شركت كرده اند چگونه صف بندي ميكنند. بايد مشخص كنند كه اگر بر نقطه ضعف هاي قانون اساسي كنوني انگشت گذاشته اند آيا ميخواهند با نيروهايي قانون اساسي جديدي تدوين كنند كه به حكومت موروثي اعتقاد دارند؟
در مرزبندي ها بايد روشن شود كه با قدرت متكي بر مقامهاي انتصابي مخالف هستند، حال اين انتصاب ميخواهد دلايل قومي، عشيره اي، طبقه اي و يا موروثي داشته باشد و يا هر چيز ديگري. اين خطوط بايد از ابتدا روشن باشد. بايد گفته شود كه ما از قانون اساسي سخن ميگوييم كه در آن هيچ كس بر كس ديگري حقي ويژه ندارد. عدم انجام اين عمل مصداق همان مثالي است كه در ابتداي حرفم گفتم.

يكي از اشكال رايج در صحنه روشنفكري ما «تئوري توطئه» است در اين رابطه نيز برخي در همزماني اين فراخوان با آغاز دوره جديد دولت جرج بوش و اظهارات دولتمردان وي كه جمهوري اسلامي از دوره چهارساله آينده جان سالم به در نخواهد برد، ارتباط مشخص ميبينند و دستهايي را پشت پرده در كار ميدانند...
ــ ببينيد من زياد به تئوري توطئه اعتقاد ندارم. اما بگذاريد از فرصت باقيمانده براي طرح يك مطلب ديگر استفاده كنم.
به عقيده من آنچه امروز در دستور كار قرار دارد تلاش براي برگزاري انتخابات آزاد است. اگر نيروهايي توان آن را داشته باشند كه يك انتخابات آزاد را بر بخش غيرانتخابي حكومت تحميل كنند، در قدم هاي بعد ميتوانند هدف هاي دورتري را دنبال كنند. اگر ما در اين فاز توانايي انجام اين كار را نداريم، بحث رفراندوم سنگ بزرگي خواهد بود كه علامت نزدن است. به نظر من راهكار امروز تلاش براي انتخابات آزاد است تا بتوانيم افرادي را كه به تفكر بخش هاي انتصابي حكومت اتكا دارند به بازي دمكراتيك وادار كنيم.

شعار رفراندوم در فضاي سياسي مشخص حاكم بر ايران طرح شده است. شما از انتخابات صحبت ميكنيد. بسياري صاحبنظران معتقدند كه فردي ميانه رو رئيس جمهوري آينده ايران خواهد بود منظور آنها از ميانه رو رفسنجاني، كروبي و يا فردي از اين نوع است كه ميانه محافظه كاران و اصلاح طلبان قرار دارد.
در شكل ايده آل كه احتمال آن قريب به صفر است، آقاي معين انتخاب خواهد شد. آيا به عقيده شما در هر کدام از اين دوحالت جامعه ايران شانسي براي برداشتن يك گام ديگر به سمت مردم سالاري خواهد داشت؟
ــ به نظر من در انتخابات آينده «اصلاح طلبان محافظه كار» و «محافظه كاران اصلاح طلب» شانسي براي موفقيت ندارند. در يك انتخابات آزاد، نامزد جريان پيشرو و راديكال اصلاح طلب پيروز خواهد شد. در صورت نبود انتخابات آزاد نيز جريان راديكال و خشن و نظامي و يا با پيشينه نظامي ــ امنيتي راست حاكم خواهد شد. در صورت وجود امكان و پيروزي اصلاح طلبان يقينا رئيس جمهوري پيروز شيوه آقاي خاتمي را دنبال نخواهد كرد و تاكتيك هاي ديگري برگزيده و بر اصول مشخصي ايستادگي خواهد كرد. البته من اميد زيادي به برگزاري يك انتخابات آزاد ندارم. با توجه به تجربه ي 8 سال گذشته آنها به سمت انتخابات آزاد نخواهند رفت، مگر اينكه شرايط داخلي و بين المللي آن را به آنها تحميل كند. در غير اين صورت انتخابات محدود به نامزدهاي تاييد صلاحيت شده خودشان بوده و همچون مجلس هفتم فرمايشي خواهد بود.


گفت و گوها در تاريخ 5 و 6 دسامبر 2004

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15268

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"فراخوان رفراندوم" و برخورد آرا(2)، گفتگوي "شهروند" با محمدعلي عمويي و عيسي سحرخيز' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016