جمعه 11 دی 1383

فراخوان رفراندم و نقش رسانه هاي راديو تلويزيوني (قسمت اول)، عبدالستار دوشوكي

عبدالستار دوشوكي

طرح فراخوان رفراندم مورد استقبال اكثريت قاطع نيروهاي سياسي و شخصيت هاي دمكرات و مستقل شده است. تعداد نيروهاي دمكرات و آزاديخواهي كه بدلايل گوناگوني مخالف و يا بيطرف با اين طرح بوده، و اكنون به صف حاميان اين طرح پيوسته و يا بطور روزمره در حال پيوستن هستند، رو به افزون است. اما متاسفانه با اين حال دشمني، خصومت عصبي و هيستريكي اندك قليلي از هموطنان همچنان مرا بهت زده كرده است. اينان معتقدند كه اين توطئه بزرگي است كه توسط رژيم آخوندي و عوامل استعمار طرح ريزي شده است و قرار است يك بار ديگر مردم را فريب بدهند. حال اين ناجيان و قهرمانان ايزوله براي جلوگيري از اين خيانت بزرگ تاريخي جامه به تن دريده و قدم به ميدان نهاده اند. به قول اينان اينبار خطر آنچنان جدي است كه هف مقدس اينان استفاده از هر وسيله و كانال تبليغاتي را توجيه مي كند. متاسفانه در رابطه با اين طرح ملي، بعضي از كانالهاي شهر فرشتگان كارهاي را مي كنند كه شايسته فرشتگان نيست. فراهم نمودن پلاتفرم خودكشي سياسي براي تعداد انگشت شماري از سياسيون ايزوله كه اينك قهر كرده و با سرعت تمام، برعليه طرح رفراندم، دست به مصرف خود گشوده اند، اميدوارم اشتباه لفظي من باشد، و نه جيزي بيشتري.

سقوط رقت انگيز به ژرفناي نكبت و تهيدستي روشنفكري آنگاه آغاز مي شود كه هدف هر وسيله اي را توجيه و تطهير كند. به قول علي رضا قلي در كتاب جامعه شناسي نخبه كشي، عوامفريبي و عوام زدگي يك بيماري رفت بار و انديشه كش اجتماعي است. ما غالبا در بررسي انحطاط اجتماعي و بلاهاي سياسي، فكري و اقتصادي كه دچارش مي شويم تنها به استعمار و توطئه هاي عوامل دروني و بيروني آن توجه داريم. همه پريشاني ها و شومي ها را به گردن ديگران انداختن ، اغفال مردم از طريق تبليغ پروژه هاي پشت پرده و ادعاي توطئه هاي دشمنان ملت از واقعيت هاي زشت داخلي است كه چون بيماري مهلكي گريبانگير ما شده است. رفتار ما بيش از اينكه مبتني بر تجزيه و تحليل منطقي و شناخت علمي واقعي از پديده ها باشد ، با خودبيني وخصومت هاي شخصي و خرافه هاي افسانه اي و اساطير آميخته است. از قدرت و اثر دست هاي نامرئي پشت پرده "پروژه ها" به گونه اي حرف مي زنيم كه اجداد و نياكان ما از غول و شيطان و جن و ارواح خبيثه موذي و بادهاي اسرارآميز جادويي سخن مي گفتند، و اين معلول سه عامل است. يكي عدم شناخت واقعي و عيني استعمار و استثمار . . . و عامل ديگر عدم بررسي علمي و تحليلي پديده هاي مختلف از جمله استعمار و استثمار (استبداد دروني). زيرا در طول مبارزات ضد استعماري و ضد استبدادي ، روشنفكران ما بيشتر به استعمار و استبداد فحش داده اند و عليه آن تظاهرات به پا كرده اند و كمتر از آن حرف زده اند و آن را به مردم شناسانده اند. اين شيوه "لعن و نفرين" و دعا و صلوات و به عبارتي سنن عاطفي در "تولي و تبري" را كه از تربيت غلط مذهبي گونه خويش داريم در زمينه روزنامه نگاري، سياسي و اجتماعي و در دوره "روشنفكري" خود نيز حفظ كرده ايم. عامل سوم نيز همان درد مزمن خودپرستي و خودمحوري از جانب كساني هستند كه فقط شخص شخيص خودشان را مبداء نصف النهار تمام تحولات اجتماعي سياسي باور دارند و تنها ذهن برتر خودشان را چشمه تمام ايده ها و طرح هاي مردمي مي دانند و بس!

حيرت من از آنجاست كه بسياري از اينان كه در تلويزيون ها ظاهر مي شوند، طرح را ناخوانده به گوشه اي گزاشته اند و تنها با تراوشات ذهني خود به تصور اينكه در طرح آمده است ، به جدل برخاسته اند. هر چه به اينان مي گوئيم عزيزان محترم ! طرح فراخوان هرگز چنين چيزي را كه شما ادعا مي كنيد نگفته است. فرياد بر مي آورند خير ! شما دروغ مي گوئيد . شما را اغفال كرده اند ! جالبتر اينكه من در عرض اين چند سال گزشته هرگز هيچكدام از اين به اصطلاح مدافعان دو آتشه مردم را نديده بودم كه در سخن گفتن بر عليه رژيم جمهوري اسلامي اينگونه پرانرژي، بي محابا و پر خصومت و عناد باشند. حال جمهوري اسلامي را به كناري گزاشته و "جهاد مقدس" خود را بر عليه دانشجويان ، زندانيان و اكثر احزاب و شخصيت هاي اپوزيسيون آغاز كرده اند. براستي چطور مي شود كه مثلا بسياري از راديو تلويزيونهاي به اصطلاح سياسي لس آنجلسي كه همواره ادعا مي كردند بر عليه رژيم جمهوري اسلامي هستند و خواهان سرنگوني آن مي باشند، اكنون تمام انرژي و وقت خود را صرف نابود كردن طرح رفراندم مي كنند، يعني در عمل كاري را مي كنند كه صدا و سيماي لاريجاني بايد مي كرد. چطور شد كه تا قبل از طرح فراخوان براي رفراندم ، اكثريت اين تلويزيونها بيش از نيمي از زمان و انرژي خود را مشغول جمع آوري كمك مالي مي كردند و به صراحت اعلام مي كردند كه اگر مردم كمك نكنند ( ظاهرا مردم نيز كمك نمي كردند) ، اين تلويزيونها تا پايان ماه ( يعني ماه نوامبر) تعطيل خواهد شد. حال چه شده است؟ چرا در عرض شش هفته گذشته حاضر نشدند حتي يك ساعت از وقت مبارزه براي نابودي طرح رفراندم را به كمك آوري و پشتيباني مالي اختصاص بدهند؟ پس آن مشكلات عديده مالي و تعطيلي قريب الوقوع بعضي از اين تلويزيونها چي شد؟ آيا طرح رفراندم مشكل مالي شما را به طريقي حل كرد؟ و يا دشمني و نابود كردن اين طرح از هر جيز ديگر واجب تر است؟

بعضي مواقع از ديدن بعضي از شخصيت هاي سياسي عقب مانده از قافله در اين تلويزيونهاي لس آنجلسي نيز غمگين و آزرده مي شوم. با تاسف مي بينم كه چگونه يك شخصيت سياسي كه علاقه داشته و دارد كه محور تمام توجه ها باشد، اينك با چه سادگي و چه ساده لوحانه با تخريب خود تلاش دارد كه طرح فراخوان رفراندم را نيز در زير آوار سياسي خويش مدفون كند. عليرغم توضيحات مكرر امضاء كنندگان و صدها حمايت كننده طرح رفراندم در طي هفته هاي اخير، باز هم مي بينيم كه اين شخصيت سياسي براي چند لحظه ظاهر شدن در تلويزيون به دام بعضي از مجريان مغرض و يا بيسواد مي افتد و مدعي مي شود كه اين رفراندم براي تغيير در قانون اساسي است كه قرار است توسط خود رژيم جمهوري اسلامي برگزار شود. وي با تكبر و پز فراوان نقش فيلسوف و كاشف بزرگ قرن را بازي مي كند و عليرغم نوشته هاي ساده متن رفراندم، كشفيات عجيب و غريب خود را از فراخوان تقديم مجري مشتاق تلويزيون مي گزارد ، و سپس هر دو با توجه به كشفيات اين عالم علوم سياسي به تكفير طراحان و حاميان طرح مي پردازند. داستان به تكفير و توهين ختم نمي شود، بلكه مجري بيطرف تلويزيوني، فيلسوف قرن را تشويق مي كند كه دقت بيشتري به خرج داده و دستهاي نامرئي دشمنان ملت ايراني را در لابلاي سطور كشف و به مردم معرفي نمايد. متاسفانه اينگونه نمايشهاي شبانه بطور مكرر تكرار مي شود.


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

البته ادعاها و عملكرد بعضي از راديو تلويزيون هاي لس آنجلسي مرا ناخودآگاه ياد اداره ريشه كني مالارياي شهرستان چابهار مي اندازد. بياد دارم كه يك روز با رئيس اداره و مامورين ريشه كني مالارياي شهرستان چابهار گفتگو مي كردم و به آنان گفتم "اميدوارم مالاريا براي هميشه ريشه كن شود و ما از دست مالاريا خلاص بشويم." ناگهان رئيس اداره ريشه كني مالاريا رشته كلام مرا قطع كرد و از من خواست كه توضيح بدهم منظورم از نابودي مالاريا چيست. به او گفتم كه اميدوارم مالاريا براي هميشه از بين برود. رئيس اداره مالاريا كه گويا از سخنان من ناراحت شده بود با حالتي رنجيده به من گفت: منظورت چيست؟ يعني ما پنحاه شصت نفر كارمند از كار بيكار بشويم و زن و بچه هايمان گرسنه بمانند؟. بلافاصله متوجه شدم كه آرزوي خود را در جمعي اشتباه به زبان آورده ام. حال مي بينم كه مثلا چرا در طي هشت سال اخير عليرغم عدم بارش باران و خشكسالي بي سابقه ( به استثناي چند روز اخير كه باران و سيل بي سابقه اي بلوچستان را فرا گرفته است) ، و عليرغم تلف شدن تقريبا همه حيوانات زنده از بي آبي ، پشه مالاريا كه حياتش با آب راكد و بركه هاي آب وابسته است ، همچنان رشد كرده و بيماري مالاريا همچنان مانند گذشته شيوع دارد. حال اين ادعاهاي بعضي از تلويزيونهاي لس آنجلسي كه براي مبارزه با رژيم جمهوري اسلامي بوجود آمده اند ، مرا ياد اداره ريشه كني مالارياي شهرستان چابهار مي اندازد. البته خداي ناكرده سوء تفاهم نشود، منظورم هيچگونه ناشكري و يا ابراز ناسپاسي از مسئولين عزيز تلويزيونها نيست. همانگونه كه بايد به صراحت بگويم بنده زندگي و هستي خود را مديون اداره ريشه كني مالارياي شهرستان چابهار هستم. بنده در زندگي دو بار مبتلا به بيماري مالاريا شدم و اگر اداره ريشه كني مالارياي شهرستان چابهار نبود من نيز اينجا نبودم. در نتيجه خداي ناكرده احدي نبايد انتقاد جزئي مرا بعنوان ناسپاس گزاري از اين اداره محترم و يا تلويزيونها لس آنجلسي تلقي كرده، و اصل مطلب را خدشه دار كند. حال اداره ريشه كني مالارياي شهرستان چابهار واقعا در پي ريشه كني مالاريا است يا نه ، اين را بايد از رئيس اداره مالاريا پرسيد. جواب هر چه كه باشد ، تشكر بنده از خدمات واصله حداقل به اين حقير همچنان پا برجاست.

نكات فراواني در درون و بيرون طرح رفراندم هستند كه مورد اعتراض بعضي از هموطنان مي باشند. البته جواب منطقي در برابر بهانه جوئي هاي بهانه گيران و خودمحوران انزواطلب چپ و افراطيون راست وجود ندارد. اما ما بايد جوابهاي خود را از طرق مختلف به گوش هموطناني كه صادقانه پرسش هاي خود را مطرح مي كنند، برسانيم ، كه همواره چنين كرده ايم و خواهيم كرد. بسياري از هموطنان عزيز به آنچه كه در فراخوان نيامده اعتراض مي كنند. بسياري نيز به برداشت هاي غلط خودشان از متن فراخوان اعتراض دارند. گروهي نيز به دليل آنكه از آمدن اين طرح پيشاپيش خبر نداشتند، پريشان و آشفته خاطر گشته اند. عده اي نيز بر ملاء ساخته اند كه "مخالفت" كيش آنان مي باشد و آنان موجوديت و حيات سياسي خود را در مخالفت جستجو مي كنند، و اينكه ما نبايد از نيش آنان گله اي داشته باشيم. عده اي نيز دليل مخالفت خود با اين طرح رفراندم را مواضع ناپايدار و متغيير آيت الله منتظري مي دانند. عده اي ديگر نيز دخالت فتوايي ايشان را علت مخالفت خود ابراز مي كنند. گروهي نيز به دليل عدم تاكيد فراخوان بر روي جمهوريت بودن نوع نظام آينده، با آن مخالفند و نوعي ائتلاف تلويزيوني با گروهي ديگر كه عدم تاكيد فراخوان بر روي پادشاهي بودن نوع نظام آينده را بنياد مخالفت خود ابراز مي دارند، تشكيل داده اند. حال اين دوگروه ( مثلا حزب كمونيست كارگري و تلويريون آزادي) يار غار يكديگر شده اند و همچون اصحاب كهف به ديگران مي تازند.اما بقول حفظ بايد گفت:
صوفي از پرتو مي راز نهاني دانست
گوهر هر كس از اين لعل تواني دانست
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
كه نه هر كو ورقي خواند، معاني دانست

در قسم دوم اين مقاله جمعبندي كلي خواهم داشت از نقش مثبت و منفي تلويزيون هاي فارسي زبان در رابطه با طرح رفراندم ، و پاسخ ده سوال مهم را كه در رابطه با اين طرح در اين رسانه ها مطرح شده ، با كمك بعضي از دوستان كه طرح را امضاء كرده اند ارائه خواهم نمود.

دكتر عبدالستار دوشوكي
ad@balochfront.org
جمعه يازدهم دي 1383

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/16300

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فراخوان رفراندم و نقش رسانه هاي راديو تلويزيوني (قسمت اول)، عبدالستار دوشوكي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016