یکشنبه 4 بهمن 1383

سومی آمد و زر را زد و برد، فرهنگ اعتمادی

مدافعین دموکراسی و حقوق بشر در ایران جدی هستند. آقای گلنام، از پاسخ دوستانه شما با عنوان "جدی بودن یا نبودن، پرسش این است" (1) به مقاله "آسیب شناسی یک گفت و گوی سیاسی" (2) ممنونم. نوشته بودم "وقتی ما هنگام طرح انتقاد و سوال، اتهام های فردی و اخلاقی و طعنه و کنایه های تحقیر و تهدید آمیز به کار می بریم، راه گفتگوی سیاسی (و همکاری و هماهنگی) را می بندیم و فضا را برای یک جدل توهین آمیز و تفرقه انگیز آماده می کنیم و این روش نه تنها از نظر اصولی بلکه از نظر سیاست عملی هم منطقی به نظر نمی رسد". حال سعی می کنم از همین منظر به موضوع بپردازم:

گفت و گوی سیاسی

هدف من اشاره به مشکل اخلاق گفتگوی سیاسی بود که به نظرم در نحوه برخورد شما (و یکی دیگر از مدافعین طرح رفراندوم) با "اطلاعیه 255 فعالان سیاسی داخل ایران" (3) دیده می شد. می نویسید که در مطلبتان "با مهره هاي مؤثر اصلاح طلبان حکومتي سخن رفته است که هدف اصلي آن نوشته بوده اند نه همه آن 255 تن". خوشحالم که همه را به یک چوب نمی رانید. می پرسید: "آيا دوست گرامي از آقايان اصلاح طلبان حکومتي و آن بر خوردهاي زشتي که با فراخوان رفراندم کردند از آن ميان سخنان دشمن گونه و تمسخر آميز آقاي سعيد حجاريان، از همآن "امضاء کنندگان مهم" اين بيانيه، نيز به همين گونه انتقاد کرده اند؟" به نظر من برخورد ناشایست و مغایر ادب آقای حجاریان و یکی دو نفر دیگراز اصلاح طلبان نزدیک به جبهه مشارکت با طرح رفراندوم بیش از همه به وجهه سیاسی خود آنها ضربه زد و با وجود پاسخهای صریح آقای ملکی، آقای زر افشان و خانم کار و دیگران، موردی برای اظهار نظر من نبود اما روش نادرست آقای حجاریان و ... نمی تواند دلیل مقابله به مثل ما با استفاده از همان شیوه در مورد آن افراد و احیانا تعمیم آن به دیگران باشد. در ادامه مطلب می گویید: "امروز پس از گذشت نزديک به 26 سال از حاکميت"جمهوري" اسلامي و انبوه گرفتاري ها يي که مردم را در آن غرق کرده و آسيب هاي فراواني به آنها وارد آورده اند، ديگر نمي توان با زبان تعارف با کسي گفتگو کرد". در مورد عملکرد جمهوری اسلامی با شما موافقم و این را هم خوب درک می کنم که تحمل بیش از ربع قرن بی عدالتی و فشار، انسان را به ستوه می آورد اما به نظر من استدلال شما صحیح نیست زیرا من تعارف را توصیه نمی کنم و بر عکس به بیان صریح اندیشه ها و تحلیلها و انتقادات سیاسی اعتقاد دارم و به همین دلیل آلودگی فضای سیاسی به تحقیرو اتهام و توهین را درست نمی دانم .

اشتراک در هدف، تفاوت در تحلیل

تفاوت در تحلیل کلی از شرایط کشورمان، باعث تفاوت روش سیاسی است. برخوردهای متفاوت ما نسبت به "اطلاعیه 255 فعالان سیاسی داخل ایران" تنها موردی از این تفاوت تحلیل است. بگذارید به این تفاوت نظر بپردازم. به نظر می رسد دو دیدگاه در بین فعالین سیاسی طرفدار دموکراسی بیرون حکومت وجود دارد:

- از یک دیدگاه در شرایط کنونی برای رسیدن به دموکراسی و استقرار حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خودشان، باید از طریق اصرار، جدیت و تمرکز نیروها بر خواستهای اساسی مثل سرنگونی رژیم یا رفراندم برای تعیین نوع حکومت و یا تدوین قانون اساسی جدید اقدام کرد. از این دیدگاه هر حرکتی که خواستهایی کمتر از این را مطرح کند نادرست، سازشکارانه و مضر یا بی فایده است.

- از دیدگاه دیگر در شرایط کنونی برای رسیدن به دموکراسی و استقرار حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خودشان، باید از سیاست "گام به گام" و رفرمیستی از طریق طرح و مبارزه برای خواست های سیاسی و حقوق بشری مشخص (مثل کوشش برای تعلیق احکام اعدام، بهتر شدن وضعیت زندانیان، به حداقل رسیدن فشار بر زندانیان سیاسی، حذف شکنجه، آزادی زندانیان سیاسی، بازتر شدن فضای سیاسی، پایین آوردن ریسک فعالیتهای سیاسی، کاهش فشار بر اطلاع رسانی کتبی و الکترونیک و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی...) اقدام کرد. این دیدگاه با رفراندوم هیچ مخالفت اصولی ندارد و در مراحل بعد ممکن است آنرا در دستور کار سیاسی خود قرار دهد اما در مرحله فعلی این تحلیل را دارد که طرح خواست های حداکثری، واقع بینانه نیست و مضر یا بی فایده است.

به نظر من اختلاف این دو دیدگاه (تغییر اساسی یا رفرم) به علت هدف کمابیش مشترک، صوری است و در مبنا تضادی با هم ندارند یعنی در سیاست عملی می توانند بدون بدون رد یکدیگر، با روشهای متفاوت، در یک تقسیم کار سیاسی معطوف به دموکراسی حرکت کنند. توضیح می دهم: عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در کلیت خود تا کنون غیر دموکراتیک و سرکوب گر بوده است و با توجه به این که امکانات فعالان سیاسی طرفدار دموکراسی محدود است، هدر رفتن نیروها در جدال با یکدیگر، می تواند به نفع هیئت حاکمه سرکوبگر باشد. برای تحت فشار گذاشتن این قدرتمداران مستبد، به همه نیروهای داخل و خارج ایران نیاز است و پیوند دادن این نیروها و پر کردن شکاف بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور نیاز مبرم ما است. اگر خواستهای حقوق بشری حداقلی (محدود کردن و پر هزینه کردن اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، ممنوعیت شکنجه، دسترسی به وکیل، مشخص بودن مکان زندانی، عدم امکان زندان انفرادی و آزاد بودن دست بازجوها برای اعمال فشار روانی بر زندانی و ...) به کمترین نتیجه ای برسد به نفع همه نیروهای طرفدار حقوق بشر است و اگر خواستهای سیاسی که در اطلاعیه 255 نفر فعال سیاسی داخل ایران مطرح شده با کمک فشارهای داخلی و خارجی به نتیجه می رسید به نفع همه فعالان سیاسی طرفدار دموکراسی و به نفع مردم ایران بود. در این بین تفاوت شرایط درون و بیرون کشور را هم نباید از یاد برد که امکانات و محدودیتهای خاص خود را دارد. اپوزیسیون درون و بیرون ایران باید شرایط یکدیگر را درک کنند. در صورت درک متقابل می توان مبنای گفتگو را بر التزام عملی به دموکراسی و قوائد بازی دموکراتیک گذاشت و از طرح همه خواسته ها و همه فعالیتهای یکدیگر که می تواند شرایط را به طور نسبی یا قطعی تغییر دهد حمایت کرد.


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مثالی می زنم. گروهی از فعالان سیاسی و حقوق بشری و از جمله خانم شیرین عبادی در تهران گرد هم می آیند و در یک اکسیون مشخص (4) تحت عنوان مخالفت با زندان انفرادی، به تشریح شکنجه های روحی و جسمی که در زندان تحمل کرده اند می پردازند و ماهیت سیستم قضایی و حکومتی را بار دیگر افشاء می کنند که مورد توجه سازمانهای حقوق بشر قرار می گیرد. می توان با طرح این واقعیت کلی که اصلا کسی نباید به علل سیاسی زندانی شود، این اکسیون را بی ارزش کرد که چرا عنوانش اعتراض به زندان انفرادی بوده و مسئله اصلی و مهم را مطرح نکرده اند. گویی این افراد با زندانی شدن خودشان موافق بوده اند و فقط اعتراض کرده اند که چرا زندان ما انفرادی بوده؟ این مثالی از غلبه الگوی فکری همه یا هیچ بر ذهنیت ما است که از ظلم و ستم مستبدین حکومت به تنگ آمده ایم و به نظر خودمان به کم راضی نیستیم در حالی که آنچه به نظر ما کم است برای کسی که در زندان است کم نیست و امروز در زیر نگاه منتقد سازمانهای حقوق بشر جهانی، بازجوهای تحت مسئولیت آقای خامنه ای و آقای شاهرودی برای اعمال شکنجه و اعتراف گرفتن به زندانهای مخفی و انفرادی که زندانی به هیچ کس (تا چه برسد به وکیل) دسترسی نداشته باشد نیاز دارند.

سومی آمد و زر را زد و برد

الگوی فکری همه یا هیچ و بی ارزش کردن کار یکدیگر از هر طرف که باشد به ضرر همه ما است. تا ما گرم ضد و خورد هستیم سومی می آید و زر را می برد. کار خودمان را بکنیم و کارهای مثبت دیگران را قدر بشناسیم و حمایت کنیم. ایران به همه نیروهای طرفدار حقوق بشر و دموکراسی خود نیاز دارد.

با تشکر از آقای گلنام که با پاسخ خود زمینه گفتگو بین دو دیدگاه ره به وجود آوردند و به امید روزی که ایرانیان در یک انتخابات آزاد و عادلانه سرنوشت خود را انتخاب کنند

با احترام
فرهنگ اعتمادی
farhang_etemadi@yahoo.co.uk

1) کوروش گلنام: جدي بودن يا نبودن، پرسش اين است !
http://asre-nou.net/1383/bahman/1/m-golnam.html

2) فرهنگ اعتمادی: آسیب شناسی یک گفت و گوی سیاسی
http://jomhouri.com/a/03art/002467.php

3) بيانيه 255 فعال سياسي ، ‌فرهنگي و دانشگاهي در مورد شرايط نهمين انتخابات رياست جمهوري
http://asre-nou.net/1383/day/21/m-bayanie.html

(4) کنفرانس مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر در مورد زندان انفرادی
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/01/050117_a_jb_iran_ebadi.shtml

همچنین نگاه کنید به مسعود بهنود: سلول انفرادی، مساله این نيست
http://behnoudonline.com/2005/01/050121_004251.shtml

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17332

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سومی آمد و زر را زد و برد، فرهنگ اعتمادی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016