سه شنبه 13 بهمن 1383

گفت و گوی شیوا هندی با ناصر رحیم خانی، پیرامون کتاب "جمهوری خواهی در ایران"

رد ايد‌ئولوژي­ها و دستگاه­های فکری سياسی و مذهبی و استبدادی، رد "سنت سلطنت"، "ولايت فقيه" و "ديکتاتوری مسلکی"، و به­جای اين­همه پذيرش و احترام به فرد و آزادي­های فردی، دموکراسی و جمهوري خواهی، حاصل نگاه جديد به مفاهيم بنيادی جهان مدرن است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

حضور و نقش زنان به آغاز جنبش مشروطه و در مواردی به پیش از مشروطه برمی­گردد. حضوری که چندان پذیرایش نبودیم یا اگر بودیم آن را در خدمت امری دیگر و در ذیل سیاست خواسته­ایم، یا به هیئتی دیگرگون در آوردیم تا بتوانیم آن حضور را بپذیریم. این پذیرش مردانه و تلاش برای دیگرگون کردن چهره و نماد زنان را بانوی نازک اندیش خانم افسانه نجم آبادی در دیباچه ظریف کتاب «معایب الرجال» و در نکته بینی­ها و ژرف­اندیشی­های کتاب «حکایت دختران قوچان» بررسی کرده است. همچنین در سنجش هم ژرف و هم شوخ شعر فروغ فرخزاد و شعر ایرج میرزا.

«جمهوری­خواهی در ایران؛ پیشینه­ی تاریخی»، کتابی است از ناصر رحیم­خانی که به­تازگی توسط نشر «باران» منتشر شده است­. این کتاب که به سیر اندیشه­ی جمهوری­خواهی، و تلاش جمهوری­خواهانه در متن عمومی تحولات فکری و سیاسی ایرانیان از مشروطه تا امروز می­پردازد، کمتر به حضور زنان در این مسیر تاریخی پرداخته است. همین کمبود باعث شد با او از سر کنجکاوی گپی بزنم و بیشتر به بهانه طرح همین پرسش؛ که در نهایت تبدیل به یک گفت و گوی جمع و جور شد.

کتاب، اطلاعات خوبی می­دهد؛ با زبانی موجز و ساده. در واقع یک گزارش مفصل است. در پایان آن نیز فهرست خوبی از منابعی که به آنهابرای تدوین این پژوهش مراجعه کرده، ارائه شده است که برای فرد علاقه­مند می­تواند مفید باشد.

و اما کتاب: رحیم­خانی، در پیشگفتار با اشاره به اینکه جمهوري­خواهی و جمهوری در ايران، پيشينه‌ای صد، صدوبيست ساله دارد، نوشته است: «ايده جمهوري­خواهی و نهاد جمهوری با انقلاب بهمن 1357 و استقرار حاکميت اسلامی زاده نشد؛ بلکه حاکميت اسلامی خود ثمره‌ی ناسازگاری بنيادی با دموکراسی و با نظام جمهوری‌ است» و «انديشه‌ی ‌جمهوري­خواهی در اساس از راه برنامه‌ها و شعارهای احزاب چپ و کمونيست هم نبود که به ايران راه يافت». رحیم­خانی ادامه داده است: «بيش و پيش از اين­همه، اين مشروطه طلبان، تجدد خواهان و هواخواهان انديشه‌های ليبرال دموکراسی غرب بودند که انديشه جمهوری را پيش راندند و بعدها بزرگترين کارزار تبليغاتی و سياسی را برای انقراض قاجاريه و تاسيس جمهوری در ايران به راه انداختند.»

رحیم خانی تاکید می­کند که در دوران مشروطه، جمهوري­خواهی ايرانيان، گونه‌ای ‌از نظام سياسی مبتنی بر «قانون اساسی» و «حقوق اساسی» برگرفته از انديشه‌های سياسی جديد مغرب زمين است. آگاهی ايرانيان درباره مفاهيم «جمهوری» و «جمهوري­خواهی» عمدتا در حد مباحث سياسی و ناظر بر قدرت سياسی باقی ماند و به مبانی فلسفی و بنيادهای انديشه سياسی نوين راه نبرد. با اين­همه مجموعه مفاهيم در چارچوب مفاهيم حقوق اساسی مدرن درک و فهم مي­شد.

او با مروری بر جنگ جهانی دوم، دوران سلطنت پهلوی دوم و انقلاب می­نویسد: «نسل جديد ايرانيان از پس انقلاب و با تجربه انقلاب به خود و به جهان مي­نگرد. اين نسل مفاهيم و ارزش­های مدرن را نه بگونه­ی نسل اول روشنفکران مشروطه خواه به نوعی «مدرنيته ابزاری» تقليل مي­دهد و نه چون روشنفکران دهه‌های چهل و پنجاه از منظر جزميات ايدئولوژيک به جهان مي­نگرد. ‌می‌توان گفت‌‌ رد ايد‌ئولوژي­ها و دستگاه­های فکری سياسی و مذهبی و استبدادی، رد «سنت سلطنت»، «ولايت فقيه» و «ديکتاتوری مسلکی»، و به­جای اين­همه پذيرش و احترام به فرد و آزادي­های فردی، دموکراسی و جمهوريخواهی، حاصل نگاه جديد به مفاهيم بنيادی جهان مدرن است.»

لازم است تاکید کنم که این پرسش و پاسخ­ها به صورت کتبی انجام شده است.


* آیا پیش از انتشار کتاب «جمهوری­خواهی درایران» به­طور مشخص در این حوزه، کتابی منتشر شده بود؟

- نخست امیدوارم پرسش شما، به­ویژه پاسخ من تصور نوعی مقایسه بین آثار استادان پژوهشگر و این کار مختصر به­وجود نیاورد و بعد بگویم که پیش از این چندین پژوهش ارزنده در زمینه رویدادهای جمهوری­خواهی در ایران منتشر شده است؛ همراه بخشی از اسناد و مدارک تاریخی دراین حوزه. پژوهش شاپور رواسانی به نام «نهضت میرزا کوچک خان جنگلی و اولین جمهوری شورایی در ایران»، کتاب خسرو شاکری به نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران». کتابی در بیش از 700 صفحه به انگلیسی که متاسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده است؛ و همچنین مقاله مفصلی که او به­نام «پیشینه­های جمهوری­خواهی» در سال 1363 منتشر کرد. همچنین در مجموعه بسیار ارزشمند «اسناد جنبش کارگری، سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران» که باز هم به همت خسرو شاکری در طول سالیان دراز منتشر شده، می توان به اسناد و مدارکی در این زمینه دست یافت. درباره جنبش جمهوری­خواهی پس از 1300 شمسی هم به­طور پراکنده و در منابع مختلف اشاراتی شده است. بهترین و روشنگرترین اشارات کوتاه به این رویداد را می­توان در کتاب سیروس غنی به نام «برافتادن قاجار و برآمدن رضاخان» و همچنین در کتاب عبدالهادی حائری به نام «تشیع و مشروطیت در ایران» سراغ گرفت. یا مثلا در کتاب «سردار جنگل» ابراهیم فخرایی به رویدادهای جمهوری­خواهی اشاراتی شده است اما کوتاه و پراکنده. با این همه در این زمینه همچنان با کمبود منابع و پژوهش روبه رو هستیم، اما آنچه در کتاب «جمهوری­خواهی در ایران» گردآوری شده، به یک دوره خاص محدود نیست بلکه سیری است در اندیشه جمهوری­خواهی و همه رویدادها در این زمینه.


* چرا با کمبود پژوهش روبه­روهستیم؟ این به کمبود پژوهشگر و علاقه­مند راستین به این حوزه برمی­گردد ویا به دیگر موانعی که فراروی فرد قرار دارد؟

- می­توان درباره برخی رویدادها، کمبود اسناد و مدارک تاکنون منتشر شده را یکی از موانع دانست. مثلا به گمان من درباره رویداد جنبش جمهوری­خواهی دوره رضاخان، بسیاری از اسناد و منابع در بایگانی مجلس، وزارت­خانه­ها و یا دستگاه­های دولتی آن­زمان به فراموشی سپرده شده است. مثلا می­دانیم که در تبریز، تهران و یا کرمان، کمیته­ها و انجمن­هایی از جمله با شرکت بازرگانان یا متنفذین محلی برای تبلیغ جمهوری و خلع قاجار تاسیس شده بود. احزاب و جریانات سیاسی، میتینگ­ها و کنفرانس­هایی برای توضیح مفهوم جمهوری­خواهی برپا می­کردند. در وزارت­خانه­ها و ادارات دولتی – گرچه به­صورت رسمی و اداری – به­هرحال جلساتی تشکیل می­شد و لوایحی در تایید جمهوری تهیه و خوانده می­شد. امیر لشکرهای مناطق مختلف، تلگراف­های پشتیبانی به مجلس و دولت مخابره می­کردند. دستیابی به مدارک این فعالیت­ها حداقل ما را به چگونگی درک و دریافت پیشینیان از مفاهیم سیاسی و مفهوم جمهوری و نوع انتظارات آن­ها آشنا می­کند. اینگونه مدارک هنوز منتشر نشده­اند. به­علاوه روزنامه­های تهران و شهرستان­ها؛ و همچنین در روزنامه­های ایرانیان خارج از ایران، مقالات گوناگون در این زمینه نوشته شده که هنوز به همه آن­ها دسترسی نداریم. می­توان گفت بایگانی­های ادارات و نهادهای دولتی اسناد و منابع روشنگری را در اختیار دارند.


* تحقیقات در خور تاملی در حوزه تاریخ ایران طی دو دهه اخیر منتشر شده که تعدادی از آن­ها به نویسندگانی تعلق دارد که در خارج از کشور زندگی می­کنند. زیستن و تحقیق کردن در چنین شرایطی چه مشکلاتی را پیش پای فرد می­گذارد؟

- بسیاری از استادان تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایرانزمین که« از بد حادثه اینجا به پناه آمده»­اند با مشکلات بسیار مادی و معنوی زندگی در غربت روبه­رو هستند. درد آورترین این مشکلات ریشه­کن شدن از محیط طبیعی زیستن و اندیشیدن و در اختیار نداشتن امکانات مطالعه و پژوهش و بعد انتشار اثر و ارتباط با خواننده است. بسیاری از پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ما در سالهای اول زندگی در خارج، توان مالی خرید حتی چند نسخه کتاب هم نداشتند. آنان فقط با دستمایه عشق و معرفت کارهای پژوهشی ارزنده خود را سامان­داده­اند. برای نمونه: فصلنامه­های ایران­شناسی و ایران نامه. کارهای شاهرخ مسکوب، احمداشرف، ناصر پاکدامن، داریوش آشوری، باقر مومنی، جمشید بهنام، رضا مرزبان، ماشاءالله آجودانی، عباس میلانی، جواد طباطبایی، هما ناطق، حورا یاوری، افسانه نجم­آبادی، فرزانه میلانی، ژانت آفاری و... و نیزکارهای آرامش دوستدار با نقد رادیکال مایوسانه او از بنیادهای فکری و فرهنگی تاریخ ما همگی در شمار کارهای ارزنده ای هستند که در این سال­ها انجام یافته است. صرف­نظر از نگاه انتقادی یا تاییدی خوانندگان، اینها همه نمونه­ای از تلاش فکری و فرهنگی ایرانیان است برای ایران و ایرانی.

چاپ و انتشار و توزیع آثار خارج از کشور هم اساسا به همت گردانندگان موسسات کوچک مثل انتشارات «خاوران» در پاریس، نشر «باران»، «آرش» و «ارزان» در استکهلم، «فروغ» و «البرز» در آلمان و... انجام گرفته. متاسفم که بگویم «مالداران» ایرانی که ثروت­های بسیار هم دارند کمکی به بنیادها و موسسات فرهنگی نمی­کنند. از این­رو می­گویم «مالداران» که رفتار فرهنگی اینان، شباهتی به رفتار فرهنگی صاحبان موسسات تجاری و صنعتی مدرن ندارد. اینان شباهتی به تاجران و بازرگانان دوران مشروطیت هم ندارند. بیشتر آنان خود اهل کتاب و فرهنگ و دانش بودند و در گسترش فرهنگ، انتشار روزنامه و کتاب و پایه­گذاری مدارس جدید نقش داشتند.


* در این تحقیق، هیچ به جایگاه، حضور و فعالیت زنان نپرداخته­اید. چرا؟

- به دو دلیل: نخست اینکه اسناد و مدارکی که در این موارد داشتم حقیقتا محدود بود و به دوره معینی هم مربوط می­شد. همین­جا بگویم از میان کتاب­های در زمینه حضور و فعالیت­ زنان در اجتماع، کتاب آقای محمد حسین خسروپناه، به نام «هدف­ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی»، کتاب جالبی است با جزئیات مفصل؛ اما در این کتاب هم درآنچه به موضوع پرسش شما بر­می­گردد اطلاعات بسیار کمی می­یابیم.

دوم اینکه دریافت من از یکی دو اطلاعیه­­ای که به امضای این یا آن انجمن زنان در دفاع از جمهوری­خواهی دیدم، این بود که آن­، کاری بوده است تبلیغی و ذیل فعالیت سیاسی گروه­ها و احزابی به تمامی مردانه و مردسالار.

نخواستم یک یا دو اطلاعیه را که حداقل محدود بودن مخاطب آن را هم تشخیص می­دادم - اطلاعیه خطاب به کمیسیونی از زنان در یک کشور اروپایی- دست­مایه گزارشی از حضور و فعالیت زنان کنم. معنای حرفم این نیست که زنان حضور نداشته­اند و یا محدود بودن این فعالیت یا ذیل فعالیت احزاب مردانه بودن­، توجیه­گر ننوشتن در این­باره است. فعالیت­های ارزنده فرهنگی زبان و انجمن­های زنان پیشرو در انتشار روزنامه و مجله و تاسیس و مدیریت مدارس دخترانه جدید، از کارهای فرهنگی تشکل­های زنان در این دوره است. می­توان از انجمن­های زنان و کوشندگان آن دوره نام­های بسیاری را به­خاطر آورد: محترم اسکندری، ملوک اسکندری و مهرانگیز اسکندری از خانواده­ای با گرایشات سوسیالیستی و چپ، نورالهدی منگنه، عباسه پایور، خانم شریفی، ملکه ابوالفتح زاده، طوبا بقایی، فخرعظمی ارغون و توران افشار. همگی از پیوستگان به «جمعیت نسوان وطن­خواه ایران» از سال 1301 شمسی به بعد. و اما درآنچه به طور مشخص به فعالیت جنبش جمهوری­خواهی سال­های 1300 برمی­گردد اطلاعات من ناچیز بود.

حرف من درباره فعالیت جمهوری­خواهانه و در دوره معینی است. وگرنه حضور و نقش زنان به آغاز جنبش مشروطه و در مواردی به پیش از مشروطه برمی­گردد. حضوری که چندان پذیرایش نبودیم یا اگر بودیم آن را در خدمت امری دیگر و در ذیل سیاست خواسته­ایم، یا به هیئتی دیگرگون در آوردیم تا بتوانیم آن حضور را بپذیریم. این پذیرش مردانه و تلاش برای دیگرگون کردن چهره و نماد زنان را بانوی نازک اندیش خانم افسانه نجم آبادی در دیباچه ظریف کتاب «معایب الرجال» و در نکته بینی­ها و ژرف­اندیشی­های کتاب «حکایت دختران قوچان» بررسی کرده است. همچنین در سنجش هم ژرف و هم شوخ شعر فروغ فرخزاد و شعر ایرج میرزا. همچنین نگاه کنیم به کتاب بانوی فرزانه خانم فرزانه میلانی به نام «حجاب و کلام».


* کتاب «جمهوری خواهی در ایران»، بسیار خلاصه و فشرده تدوین شده است. هدفتان از ارائه این تحقیق در ساختاری گزارشی چه بود؟

- واقعیت این است که علاقه­مندی به تاریخ معاصر ایران و به­ویژه تاریخ تحولات فکری و سیاسی دوران مشروطیت یکی از دغدغه­ها و دل­مشغولی­های بسیاری از دانشجویان، روشنفکران و کوشندگان سیاسی دهه چهل شمسی و به­ویژه نیمه دوم آن دهه است. پیش­فرض این بود که برای فهم شرایط سیاسی­ روز ایران باید تاریخ مشروطیت و دوره­بندی­های پس از مشروطیت را خواند و دانست و راست این است که بسیاری از جوانان آن­دهه از منظر تاریخ و ادبیات و فرهنگ با سیاست و مبارزه سیاسی آشنا شدند. این نیز البته درست است که محدودیت­های ایدئولوژیک اندیشه سیاسی و سیاسی بودن بخش بزرگی از ادبیات و نگاه به تاریخ و فرهنگ تاثیرات بازدارنده بر فکر و روان داشت. اما آن نسل پرسش داشت و در پی پاسخ پرسش­ها، به ادبیات، فرهنگ، تاریخ، و شعر و موسیقی روی می­آورد. در زندان سال­های 40 و 50 شمسی نیز گفت­وگو از تاریخ و فرهنگ معاصر و به­ویژه تاریخ مشروطیت همیشه در میان بود. من این شانس و علاقه­مندی را داشته­ام که از لذت این گفت­وگوها بی نصیب نباشم. در سال­های طولانی هرچه خوانده­ام، فیش برداری کرده­ام. گذشته از کتاب­ها و منابع مختلفی که در فهرست­ کتاب آمده هر کتاب و هر مقاله­ای را هرجا یافتم خواندم و یا روی کاغذ یادداشت­ کردم یا در گوشه­ای از ذهنم جا دادم. در ذهنم با رویدادهای تاریخی کلنجار رفتم و با شخصیت­ها و نقش­آفرینان آن رویدادها باز هم در ذهن گفت­وگوها کردم.­ نتیجه این شد که صدها و هزاران صفحه کتاب و ده­ها دفترچه یادداشت به­مرور فشرده و فشرده­تر شد و به دریافت­ها و نتیجه­گیر­ی­ها­یی رسید که در ساختار و زبانی فشرده و گزارشی نمود یافت. ممکن است دریافت­ها و نگاه کتاب مورد پسند خواننده یا خوانندگان، گرایش یا گرایشاتی نباشد، اما با همه فشردگی و کوتاهی، داده­ها و اطلاعات بسیاری را در اختیار خواننده قرار می­دهد. همزمان از پرگویی به جد خودداری کرده­ام. زیرا خواننده را آگاه­تر و متین­تر از آن دانسته­ام که به آوازه­گری درغلتم.

دلیل دیگر فشرده بودن کتاب این است که در آغاز بنا بود تاریخچه­ای از جمهوری­خواهی به صورت رساله­ای به سمینار جمهوری­خواهان لائیک در پاریس (5و6 ژوئیه 2003)ارائه شود. بنابراین، کتاب در قالب این ساختار و زبان فشرده، تدوین شد.


* کتاب زبانی ساده دارد و می تواند حتا با مخاطبی که به­تازگی به طیف علاقه­مندان این موضوع نیز پیوسته ارتباط برقرار کند. خودتان چه مخاطبی را در ذهن داشتید؟

- راستش این است که درمورد ساده و روان بودن زبان کتاب نه فکر کرده بودم و نه مخاطب ویژه­ای را انتخاب کرده بودم. شاید شیوه گزارش­دهی از تاریخ، و گزارش گونه بودن نوشته، همین زبان ساده را می­پذیرد؛ و یا شاید چون در مضمون کتاب و در نگاه من به رویدادها و برداشت­هایم «باید»ها و «نباید»ها چندان جایی ندارند و رویدادها به­صورت گزارش من به دیگران در می­آیند، زبان هم ساده و با گزارش­گونه­گی کتاب هم­خوان می­شود.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17707

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفت و گوی شیوا هندی با ناصر رحیم خانی، پیرامون کتاب "جمهوری خواهی در ایران"' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016