یکشنبه 12 تیر 1384

آمريكا و اتهام به رييس جمهور جديد ايران به عنوان گروگانگير سابق، گفتگوي صداي آلمان با هوشنگ اميراحمدي

از روز پنجشنبه ۳۰ ژوئن اين خبر منتشر شد كه چند تن از ديپلماتهاى امريكايى‌ كه در سال ۱۹۷۹ به توسط گروهى از دانشجويان خط امام در سفارت امريكا در تهران گروگان گرفته شده بودند، مدعى‌اند كه محمود احمدى‌نژاد، رييس جمهور جديد ايران را به عنوان يكى از گروگان‌گيران آن دوره بازشناخته‌اند. ۵۲ گروگان امريكايى به مدت ۴۴۴ روز در اسارت گروگانگيران ايرانى بودند. موضوع گروگانگيرى ايرانيان تا هم امروز بر روابط ايران و امريكا سنگينى مى‌كند. دكتر هوشنگ اميراحمدى، استاد اقتصاد در نيوجرسى و مدير انجمن دوستى ايران و امريكا به پرسشهاى صداى آلمان در باره اتهام گروگانگير بودن به رييس جمهور جديد ايران پاسخ مى‌گويد.

مصاحبه گر: کیواندخت قهاری

دویچه وله: آقای دکتر هوشنگ امیراحمدی، این موضوع اکنون مطرح است که رییس جمهور جدید ایران از گروگانگیران آمریکایی ها در سال ۱۹۷۹ بوده است. این موضوع الان چه بازتابی در مطبوعات و رسانه‌های آمریکا دارد، انعکاس‌اش وسیع است؟

هوشنگ امیراحمدی: متاسفانه باید بگویم بسیار بسیار وسیع است. صفحه ی اول مهمترین روزنامه ی آمریکا «نیویورک تایمز» عكسى قديمى را كه مى‌گويند از آقای احمدی نژاد است با یک گروگان چشم بسته به صورت بزرگ در صفحه ی اول گذاشته و معمولا چنین وضعیتی بسیار مهم و خطرناک تلقی می شود. من نمی دانم داستان از کجا آب می خورد، ولی صادقانه واقعیت این است که نیروهایی هستند که دارند به این جریان دامن می زنند تا از طریق آن بین ایران و آمریکا درگیری ایجاد کنند. من در مصاحبه های قبلی هم، اگر یادتان باشد، گفته بودم که اگر این انتخابات به جایی برسد که آمریکایی ها دوست ندارند اینها به هرشکلی شده این جریان را به جایی می رسانند که بسیار برای کشور خطرناک خواهد بود. من راستش خیلی نگرانم. من اعتقاد دارم نیروهایی پشت سر این جریان هستند که هدفشان نابودی ایران است و اين در واقع یک بهانه است. من فکر می کنم اين بهانه ای بیش نیست. اولا من فکر نمی کنم که آقای احمدی نژاد همان آدم است و دوما، حتا اگر فرض کنیم که ایشان همان است، این جریان را عمده کردن تقریبا به این شکل بی سابقه است. اصلا بی معنا هم هست، ولی کسانی که دنبال بهانه می گردند دنبال معنا هم نیستند.

دویچه وله: یعنی چه چشم اندازی می بینید، این جریان چه تاثیری می تواند داشته باشد در رابطه ی ایران و آمریکا؟

هوشنگ امیراحمدی: بسیار بد. به این معنا که، در کوتاه مدت كه می بینید که وضعیت خیلی بد است. من امیدوارم که طرف ایران متانت، حسن نیت بخرج بدهد و سعی کند وارد این تله نشود. یعنی یک تله ای ست که عده ای گذاشته اند كه می خواهند ایران را مجبور به عکس العمل بکنند و بعد عکس العمل پشت عکس العمل و یواش یواش جریان برود به طرف یک درگیری، حالا لفظ‌ي يا نظامی، خود بحث دیگری ست. اما در این مقطع جز چیز منفی چیز دیگری از آن در نمی آید، جز آنکه درگیری لفظی بالا برود، فشارهای آمریکا روی ایران بالا برود یا آمریکا بخواهد به شکلی ایران را مجبور به عقب نشینی در خیلی از مواضع‌اش بکند. بهرحال جریانی ست که هدفش غیرمشروع کردن کامل این حکومت و بنابراین ایجاد بهانه برای اعلام یک سیاست رسمی تغییر رژیم خواهد بود.

دویچه وله: ارزیابی تان از موضعگیری هایی که تاکنون درایران وجود داشته چیست؟ در گذشته حتا به اینکه کسانی گروگانگیر بوده باشند افتحار می شد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

هوشنگ امیراحمدی: باید بگویم برای من خیلی جالب است. خود من ۵ـ۴ سال پیش، نمی دانم یادتان هست یا نه، در فرانسه من یک کنفرانس برپا کردم، شورای ایران و آمریکا، که یک گروگان آمریکایی و یک گروگانگیر ایرانی بنام آقاى عباس عبدی در یک کنفرانس، در یک هتلی ۶ـ۵ روز با هم بودند. روبوسی و دست بود و این جریان بسیار خوب برگزار شد و صحبت ها هم بعد از آن بسيار خوب بود . و حالا یکدفعه این جریان گروگانگيرى در سطح بالایی به این شکل درآمده است. این معنایش این است که وضعیت خیلی بد است. در مورد موضعگیری هایی که در ایران شده حقیقتا من موضعگیری رسمی ای ندیده و نشنیده ام هنوز، ولی خبرهایی که از گروگانگیرها و دیگران دارم این است که همه شان عملا گفته اند که آقای احمدی نژاد درگیر این جریان نبوده و اینطور هم دیده می شود که ایشان نبوده است. ۵ نفر از گروگانگیر ها یعنی آقای عبدی، آقای میرداماد، آقای اصغرزاده و کسان دیگری که در گروگانگیری شرکت داشته اند همه آنها گفته اند که آقای احمدی نژاد جزو دسته ی شان نبود، همراهشان نبود، ولی ۵ تا از گروگانهای آمریکایی گفته اند که بوده، او را می شناسند و حتا یکی گفته است که اگر ایشان مویشان را هم رنگ کنند، ریششان را هم بزنند بازهم من می فهمم که او همان است. البته این خود جای تعجب دارد برای اینکه این حرف بی معناست. چون طرف ۲۳ـ ۲۲ سالش بوده و حالا ۵۰ سالش است چطوری ممکن است یک آمریکایی یک نفر را بعد از ۲۷ سال، حتا مویش را هم رنگ بکند، بشناسد که این جای خودش را دارد. اما براساس همین هاست که به نظر من همه ی اینها یک جریانی ست که دارند می سازند و مهم نیست که واقعا این حرف درست باشد یا نه. هدف جریان سازی ست و این جریان تا حدودى ساخته شده و از این به بعد هم مرتب به آن دامن می زنند و مدام پربارش می کنند.

دویچه وله: آقای دکتر هوشنگ امیراحمدی، از شما برای شرکت دراین مصاحبه بسیار سپاسگزاریم.

Copyright: gooya.com 2016