دوشنبه 9 آبان 1384

بهزاد نبوي در گفتگو با ايلنا: اگر انرژي‌‏هسته‌‏اي به اقتصاد و امنيت ما آسيب بزند، از آن دفاع نمي‌‏كنيم

- "اقتدارگرايي"خطر اصلي و "تحجر" ابزاري در خدمت آن است
- هدف اصلي اقتدارگرايان مقابله با دموكراسي و آزادي‌‏ سياسي است

تهران- خبرگزاري كار ايران

برگزاري انتخابات نهمين دوره رياست‌‏جمهوري به عنوان واقعه‌‏اي اثرگذار در روند معادلات سياسي و فضاي كشور عاملي است كه بالطبع تحولاتي را در عرصه سياسي, اقتصادي, اجتماعي و فرهنگي به همراه داشت، به همين جهت تلاش شده است كه در گفت‌‏وگويي تحليلي با بهزاد نبوي؛ عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، ارزيابي از آخرين وضعيت كشور در زمينه‌‏هاي مختلف صورت گيرد.

تحليل وضعيت جديد سياسي كشور، روند پيگيري مسايل هسته‌‏اي و نوع تعامل ايران در عرصه سياست خارجي، بررسي بحران‌‏ها و مشكلات اساسي و مبتلا به جامعه، پيش‌‏بيني تحولات و مشكلات احتمالي آينده و سخن مختصري در خصوص وضعيت تشكيلاتي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، اهم مطالبي است كه در اين گفت‌‏وگو مورد توجه قرار گرفته است.
بهزاد نبوي در تحليل وضعيت جديد سياسي كشور و مشكلات موجود بر خلاف آنچه كه پس از انتخابات اخير رياست‌‏جمهوري به كرات از سوي اصلاح‌‏طلبان مطرح شده است، معتقد است: كاربرد تحجر به عنوان ابزاري در خدمت اقتدارگرايي و براي اثبات "تضعيف ديانت" در دوره اصلاحات و ضرورت مقابله متدينين با اصلاحات، طراحي شده بود. اكنون كه قدرت به طور كامل در اختيار آنهاست و دين خدا تقويت شده(!) ديگر نيازي به وااسلاماي متحجرين نخواهد بود و حتي شايد براي جلب نظر روشنفكران ژست‌‏هاي ترقي‌‏خواهانه نيز ضرورت يابد.
بهزاد نبوي در گفت‌‏وگويي تفصيلي با خبرنگار سياسي "ايلنا"، درتحليل شرايط سياسي كشور پس از برگزاري انتخابات رياست‌‏جمهوري، گفت: فضاي داخلي و خارجي كشور در شرايط كنوني به‌‏گونه‌‏اي است كه امكان حاكميت خفقان و استبدادي كه پيش از انتخابات دوره نهم تصور مي‌‏شد در كوتاه مدت وجود ندارد. وضعيت جهاني و داخلي فعلي شرايط را براي حاكميت يكه‌‏سالاري و ايجاد اختناق دشوار كرده است. به همين دليل پس از انتخابات اخير رياست جمهوري شرايط دچار تغيير جدي نسبت به دوره قبل نشده است، حتي مانور بازكردن فضا نيز ديده مي‌‏شود كه نمونه آن بحث‌‏هايي نظير، دادن نشريه به احزاب سياسي است كه طرح آن از طرف اقتدارگرايان سابقه نداشته است. البته فعلاً معلوم نيست اين بحث‌‏ها چقدر در عمل اجرا شود، اما طرح شعار آن هم از جانب كساني كه تاكنون نسبت به اين نوع موضع تند، مخالفت داشته‌‏اند، مهم است و آنچه كه از اين شرايط بر مي‌‏آيد، اين است كه امكان ايجاد فضاي استبدادي در كوتاه مدت وجود ندارد، نه به اين معنا كه عزم ايجاد چنين فضايي در صورت نياز، وجود نداشته باشد، بلكه امكان تحقق آن نيست.

- انرژي هسته‌‏اي و سياست خارجي؛
نبوي با پرداختن به وضعيت پرونده هسته‌‏اي و مواضع دولت در اين خصوص، گفت: علي رغم شعارهاي تندي كه در اعلام مواضع رسمي از سوي حاكمان جديد در خصوص مساله انرژي هسته‌‏اي داده مي‌‏شود به نظر من بعيد است كه صرفا به اين شعارها اكتفا شود، بلكه عقل حكم مي‌‏كند براي حفظ و تداوم حاكميت خودشان مذاكرات پشت پرده‌‏اي داشته باشند. البته من خبر از چنين مذاكراتي ندارم، اما به لحاظ تحليلي معتقدم كه چنين اقدامي محتمل است.
وي افزود: موضع‌‏گيري‌‏هاي تندي كه در مورد مسايلي نظير امضاي پروتكل الحاقي و مذاكره و رابطه با آمريكا در سال‌‏هاي قبل اتخاذ مي‌‏شد، عمدتاً براي جلوگيري از تحقق شعارهاي تنش‌‏زدايي و عادي‌‏سازي روابط خارجي دولت اصلاحات بود و با توجه به سوابق حضرات به هيچ وجه جنبه ارزشي نداشت.
نبوي تصريح كرد: در شرايط كنوني كه جناح اقتدارگرا مجلس و دولت را در اختيار گرفته است، با توجه به آنچه كه گفته شد، دليلي وجود ندارد كه به تنش‌‏زدايي نپردازد چرا كه عقل حكم مي‌‏كند كه براي خودشان دردسر درست نكنند، به ويژه اين كه در شرايط كنوني با توجه به يكدستي حاكميت، كسي معارض چنين تنش‌‏زدايي‌‏هايي نيست، بر خلاف دولت اصلاحات كه نسبت به كوچكترين اقدامش حساسيت وجود داشت و جنجال به پا مي‌‏شد.

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خاطر نشان كرد: كساني كه امروز مسووليت‌‏هايي در عرصه سياست خارجي دارند، در زمان دولت خاتمي انتقادهاي شديدي به روند مذاكرات هسته‌‏اي وارد مي‌‏كردند، اما امروز به دنبال ادامه يافتن همان تفاهم‌‏ها و مذاكرات هستند و حتي به دنبال يافتن راهي براي مذاكره با آمريكا هستند و احتمالاًَ هم يافته يا خواهند يافت. تنها مساله‌‏اي كه ممكن است وجود داشته باشد، عدم تمايل و عدم همكاري طرف مقابل است و در اين صورت تيم ايران مجبور به دادن امتيازات بيشتر خواهد شد.پ
- تغيير جايگاه ايران در عرصه سياست خارجي نسبت به دوران اصلاحات
نبوي با مقايسه شرايط و جايگاه ايران در عرصه بين‌‏المللي در زمان رياست‌‏جمهوري سيدمحمد خاتمي و وضعيت كنوني كشورمان، گفت: زماني كه آقاي خاتمي در سال 2001 در اجلاس سازمان ملل در نيويورك شركت كرده و سال 2001 به پيشنهاد ايران و تصويب مجمع عمومي سازمان ملل، سال "گفت‌‏وگوي تمدن‌‏ها" نام گرفت، كلينتون؛ رئيس‌‏جمهوري وقت آمريكا بارها خواست ديداري با رئيس‌‏جمهوري ايران داشته باشد. در آن زمان امكان حل مشكلات بدون پيش شرط وجود داشت، ضمن اين كه البرايت؛ وزير امور خارجه وقت آمريكا در مصاحبه‌‏اي كه از صدا و سيما هم پخش شد، اعلام كرد كه آمريكا در كودتاي 28 مرداد دخالت داشته و از اين بابت از ملت ايران پوزش خواست و جاي تعجب است كه وقتي درمناظره‌‏اي تلويزيوني، نماينده يكي از كانديداهاي انتخابات رياست‌‏جمهوري اخير به آن گفته البرايت استناد كرد؛ نماينده كانديداي رقيب چنين مصاحبه‌‏اي را انكار كرد.
وي تأكيد كرد: طرح مسايل ايران و آمريكا در شرايطي كه سال 2001 به پيشنهاد ايران و تصويب مجمع عمومي سازمان ملل؛ سال "گفت‌‏‏وگوي تمدن‌‏ها" نام گرفته بود و خاتمي از موضع بالا در مجمع عمومي سازمان ملل شركت كرده بود، مي‌‏توانست نتايج بسيار بهتري بدهد نسبت به امروز كه پرونده ايران در آستانه ارجاع به شوراي امنيت است، آن موقع اجازه مذاكره با آمريكا كه به عادي‌‏سازي روابط منجر مي‌‏شد، داده نشد و حتي افرادي از قوه قضاييه اعلام كردند كه هر كس صحبت از مذاكره با آمريكا كند، دستگير خواهد شد.
وي افزود: مذاكره و برقراري رابطه ايران در شرايط كنوني قطعاً از موضع ضعيف‌‏تري انجام خواهد شد، البته هنوز هم نقاط قوت خوبي داريم به شرط آنكه واقعاً عاقلانه عمل شود و به ويژه اين كه ديگر نيازي به شعار دادن براي جلوگيري از توفيق اصلاح‌‏طلبان نيست.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ابراز عقيده كرد: مذاكرات ايران در خصوص مسايل هسته‌‏اي هر چه زودتر انجام شود، بهتر است، چرا كه زمينه مذاكره در شرايط فعلي بهتر از زماني است كه پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع داده شده و احكامي نيز عليه ايران صادر شده باشد. در واقع هر قدر كه زمان مي‌‏گذرد وضع نامطلوب‌‏تر مي‌‏شود. اگر چه مسووليت ايجاد بن‌‏بست در عرصه سياست خارجي برعهده اصلاح‌‏طلبان نيست، اما از آنجا كه تداوم اين وضع به زيان كشور, انقلاب و نظام است به شدت ما را نگران مي‌‏كند.
وي تصريح كرد: اگر چه ما معتقد هستيم كه استفاده صلح‌‏آميز از انرژي هسته‌‏اي حق مسلم ملت ماست، اما اگر قرار باشد برخورداري از اين حق باعث تهديد منافع ملي و حقوق بزرگ‌‏تر ملت ايران شود، در اين شعار با ديگران همراهي نمي‌‏كنيم، به اين معنا كه اگر به دست آوردن اين حق بخواهد اقتصاد و امنيت كشور را دچار آسيب كند، از آن دفاع نمي‌‏كنيم.
- تحجر و اقتدارگرايي
نبوي در خصوص طرح مكرر مساله تحجر از سوي اصلاح‌‏طلبان با بيان اين كه خطر تحجر از آغاز انقلاب اسلامي و حتي پيش از آن در كشور وجود داشته و هنوز هم وجود دارد، گفت: در شرايط فعلي اين مساله مشكل اصلي در كشور ما نيست، بلكه تحجر خود ابزاري در خدمت اقتدارگرايي است. اقتدارگرايي، ايجاد حاكميت استبدادي و يكه‌‏سالاري خطر اصلي امروز است و معتقدم تحجر در حال حاضر در خدمت اين جريان قرار گرفته است.

وي يادآور شد: بهره‌‏برداران اصلي جريان تحجر اتفاقاً كساني هستند كه خود ميانه‌‏اي با متحجران نداشته و ندارند و هرگز جزو متحجران محسوب نمي‌‏شده‌‏اند، ولي مصالحشان ايجاب كرده كه در طول سال‌‏هاي اخير با متحجران ارتباط برقرار كرده‌‏اند. البته اين ارتباط به نظر من صرفاً براي مقابله با اصلاحات بوده است.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خاطر نشان كرد: اصلاحات در بطن خود نوانديشي ديني, اسلام مترقي و پيشرو و بحث‌‏هايي نظير تساهل و تسامح ديني را دارد كه برخورد با آنها نيازمند ابزارهايي بوده كه يكي از آنها تحجر بوده‌‏است. در زمان امام خميني (ره) هم مساله تحجر وجود داشت، البته هرگز مباحث امروزي جرأت طرح پيدا نمي‌‏كرد و امام به لحاظ تئوريك قوياً در مقابل آن مي‌‏ايستاد، به عنوان مثال در دوره امام (ره) هرگز بحث مسجد جمكران به شكل كنوني، جرأت طرح پيدا نمي‌‏كرد، اما امروز بحث چاه جمكران و نامه انداختن در آن هم مطرح مي‌‏شود كه از مصاديق سازمان يافته تحجر از سوي اقتدارگرايان است.
وي با اشاره به برخي از مصاديق تحجر كه به دلايل خاصي مطرح مي‌‏شوند، گفت: مداحي‌‏هايي كه امروز با مضامين خاص انجام مي‌‏شود به شدت بر تفكرات متحجرانه ديني استوار است و عمدتاً براي مقابله با حركت اصلاحي مطرح شده است و با توجه به يكدست شدن حاكميت و از سوي ديگر ورشكسته شدن ديدگاه‌‏هاي متحجرانه در كشور، تصور نمي‌‏كنم كه در آينده جريان اقتدارگرا سراغ بحث تحجر برود و بحث‌‏هاي اين‌‏چنيني از اين پس بعيد است مطرح ‌‏شود.
وي در تاييد اين مطلب، گفت: به عنوان مثال بحث رهبري و ولايت فقيه و اين كه نصب ولي از سوي خدا و كشف آن به عهده مردم است، از مباحثي است كه در دوره اصلاحات خيلي مطرح بود، اما آقايان حالا كه اتفاقا تمام تريبون‌‏ها را در اختيار دارند، ديگر مطرح نمي‌كنند، چون طرح آن را زيان‌‏بار از لحاظ افكار عمومي و غير لازم مي‌‏دانند.
نبوي تصريح كرد: تحجر، ابزاري در دست اقتدارگرايان و به طور خاص در دوره پيروزي و حضور اصلاح‌‏طلبان در عرصه حاكميت بود، تا بتوانند در بعد داخلي هم اصلاح‌‏طلبان را با مشكل مواجه كنند و بگويند اسلام از دست رفت و بي‌‏ديني حاكم شد، بحث‌‏هايي نظير تحجر و حتي مفاسد اجتماعي كه در زمان دولت خاتمي به شدت مطرح بود و در ماه‌‏هاي اخير مطرح نمي‌‏شود، دليلش اين نيست كه جامعه يك شبه متحول شده است، بلكه ديگر "خرشان از پل گذشته است" به عبارت ديگر طرح اين مباحث براي شكست اصلاحات و به دست گرفتن قدرت به طور كامل بوده، كه حاصل شده است.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي پيش بيني كرد كه احتمالاً از اين پس، شاهد مانورهاي نوانديشانه هم باشيم؟!
نبوي افزود: در واقع خطر تحجر اگر چه خطر مزمن است كه هميشه وجود دارد، اما در شرايط كنوني خطر جدي نيست و ديدگاه‌‏هاي هيچ يك از گردانندگان جريانات كنوني، ديدگاه‌‏هاي متحجرانه به معناي دگم آن نيست و بعيد است كه اين ابزار از اين پس ضرورت استفاده داشته باشد. خطر اصلي در حال حاضر خطر استبداد و اقتدارگرايي است و اگر چه شرايط براي حاكميت استبداد فعلاً چندان مساعد نيست، اما عزم، عشق و اشتياق به ايجاد اختناق و استبداد به شكل بالقوه و از نظر تئوريك، وجود دارد.

-تغيير يافتن ابزارهاي اقتدار گرايي
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در ادامه گفت‌‏وگوي خود با خبرنگار "ايلنا"، ضمن اشاره به تغيير يافتن ابزارهاي اقتدارگرايي، تأكيد كرد: ريختن اشك تمساح براي فقر، فساد، مشكلات معيشتي و فساد اجتماعي و همچنين حمايت از تحجر و تنش‌‏زايي در عرصه سياست خارجي، مخصوص زمان رياست‌‏جمهوري خاتمي بود و حالا كه قدرت به طور كامل در اختيار اقتدارگرايان است ديگر نيازي به اين بحث‌‏ها نيست و اگر بخواهند عاقلانه برخورد كنند، بايد همان شعارهايي را كه در زمان انتخابات رياست‌‏جمهوري سر دادند، نظير؛ " آوردن درآمد نفت بر سر سفره‌‏هاي مردم" را پيگيري كنند. البته چنين كاري به اعتقاد من خيانت است، چرا كه درآمد نفت نبايد به صورت مستقيم بر سر سفره‌‏هاي مردم بيايد، بلكه بايد هزينه سرمايه گذاري‌‏هاي توليدي و زيربنايي شود و محصول آن رفاه اقتصادي مردم باشد، اما شعار آنها زودتر نتيجه مي‌‏دهد و احتمالاً مورد استقبال عامه مردم هم قرار خواهد گرفت.
وي تصريح كرد: اين جريان سعي مي‌‏كند به طرح‌‏هايي نظير صندوق مهررضا بپردازد و مدل شهرداري تهران يعني طرح‌‏هاي رفاهي زود بازده را به سطح كشور تعميم دهد.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، اظهار داشت: آنچه كه مقابله با آن براي جريان اقتدارگرا مهم است، مساله دموكراسي و آزادي‌‏هاي سياسي است. اين جريان در مسايل اجتماعي، برخلاف تظاهرهاي زمان خاتمي، چندان سخت‌‏گير نيست، در حالي كه در دوران خاتمي به مطبوعات به دليل ترويج فساد حمله مي‌‏شد، ولي وقتي نوبت توقيف و تعطيل مي‌‏رسيد، سراغ سياسي‌‏ترين نشريات نظير سلام، مشاركت و عصر ما مي‌‏رفتند.
- نظارت مجمع تشخيص مصلحت نظام
نبوي در قسمت ديگري از اين گفت‌‏وگو، ضمن اشاره به مباحث مطرح شده در خصوص وظايف نظارتي مجمع تشخيص مصلحت نظام، تصريح كرد: آنچه كه تحت عنوان سياست كلي مطرح مي‌‏شود، مبناي قانوني ندارد. برداشت من اين است كه سياست‌‏هاي كلي چيزي بين قانون اساسي و برنامه‌‏هاي پنج ساله توسعه است كه تكليف آن را بايد قانون عادي مشخص كند. پيش از اين تمام برنامه‌‏هايي كه به تصويب مجلس رسيده و به دولت ابلاغ شده، مبتني بر سياست‌‏هاي كلي بود كه توسط دولت پيش از تنظيم و تدوين برنامه، به تاييد رهبري مي‌‏رسيد كه البته آن هم مكانيسم قانوني نداشت. سياست‌‏ها به صورت كوتاه و كلي به تاييد رهبري مي‌‏رسيد و بعد براساس آن، برنامه را تدوين مي‌‏كردند و به تصويب مجلس مي‌‏رساندند.

وي افزود: از چند سال پيش بحث تدوين سياست كلي در مجمع تشخيص مصلحت به صورت مفصل مطرح شد. در مجلس ششم مسئله سياست‌‏هاي كلي و چگونگي نظارت بر آنها مطرح شده بود و شايع بود كه قرار است شوراي نگهبان بر اجراي سياست‌‏هاي كلي نظارت كند. خيلي از دوستان نگران اين مسئله بودند كه شوراي نگهباني كه در مورد قانون اساسي به اين شكل عمل مي‌‏كند، اگر نظارت بر سياست‌‏هاي كلي را كه به مراتب مفصل‌‏تر و پيچيده‌‏تر است به دست گيرد، به مراتب بدتر عمل خواهد كرد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ابراز عقيده كرد: طرح واگذاري نظارت بر سياست‌‏هاي كلي به مجمع تشخيص مصلحت نظام مي‌‏تواند عللي نظير دلجويي از آقاي هاشمي با توجه تخريب ايشان در انتخابات اخير داشته باشد. ضمن اين كه تركيب مجمع تشخيص مصلحت نظام تركيب مشخصي است و در اختيار يك فرد نيست. بر اين اساس، ظاهر اين تصميم، نوعي امتياز دادن به هاشمي است و باطن اين كار دادن اختيار به نهادي است انتصابي، كه اكثريت آن تحت كنترل اقتدارگرايان است. منافع جنبي اين كار نيز در شرايط كنوني مي‌‏تواند اين باشد كه اگر مشكلي در اداره كشور پيش آمد، همه مسووليت‌‏ها به گردن اقتدارگرايان نيفتد و به بهانه همين نظارت، شريكي هم در ميان باشد.
وي با بيان اين مطلب كه نمي‌‏توان اهميت زيادي براي طرح مزبور قائل شد، گفت: نظارت مزبور علي‌‏القاعده بايد صرفاً در مورد برنامه‌‏هاي پنج ساله صورت گيرد و اين كار تاكنون به صورت غير رسمي توسط رهبري صورت گرفته و نظارت جديد شايد تنها بتواند برخي مواد برنامه توسعه مصوب را تغيير دهد و امور جاري ارتباط نخواهد داشت و در آن چارچوب، هر نهادي نظارت را انجام دهد، فرقي نمي‌‏كند. من در حالي اين مساله را مطرح مي‌‏كنم كه مجلس در اختيار جناح اقتدارگراست، اما معتقدم كه اگر مجلس فعلي حتي با برداشت‌‏هاي شوراي نگهبان كه اصل 110 را كف اختيارات رهبري مي‌‏داند كليه بندهاي آن اصل و از جمله سياست هاي كلي و امر نظارت را قانونمند كند، خدمت بزرگي كرده است و بالاخره معلوم خواهد شد اولاً طبق اصل مزبور آيا رهبري وظايفي هم دارد و يا همه اصل فقط اختيارات است و ثانياً آيا اين اختيارات حدود و ثغور دارد يا خير.
- تشكيلات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي
نبوي در آخرين بخش از گفت‌‏وگوي خود با خبرنگار "ايلنا"، در خصوص وضعيت فعلي تشكيلات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، گفت: تغييراتي در روند عضوگيري و فعاليت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي صورت نگرفته است. سازمان تا مدت‌‏ها قصد عضوگيري جديد نداشت، به اين منظور كه بتواند انسجام دروني را استحكام بخشد و پس از تحقق انسجام فكري، به گسترش مجموعه بپردازد. پس از دوم خرداد 76 فشارهاي زيادي بر سازمان براي گسترش فعاليت‌‏هاي تشكيلاتي آمد و مدتي هم سازمان مقاومت كرد، اما بالاخره از سال 78 تصميم گرفته شد كه عضوگيري صورت گيرد، البته نه عضوگيري به معناي گسترده، بلكه عضوگيري محدودي از ميان نخبگان و افراد خاص هم‌‏فكر سازمان يا افرادي كه با توجه به عدم امكان آموزش گسترده از سوي سازمان، نيازمند تغذيه فكري منظم و مداوم نباشند.
وي ضمن اشاره به اين كه از سال 78 تا به امروز تعداد اعضاي جديد پذيرفته شده در سازمان بسيار محدود بوده، افزود: در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اساساً بنا براين نبوده است كه مثل حزب جمهوري اسلامي و حتي جبهه مشاركت ايران اسلامي، عضوگيري گسترده صورت گيرد، بلكه بنا براين بوده كه آهنگ عضوگيري در حدي نگه داشته شود كه توان حفظ انسجام فكري وجود داشته باشد.

گفت‌‏وگو: كبري مرادي

Copyright: gooya.com 2016