سه شنبه 9 خرداد 1385

‏ديدار و گفتگوي جمعي از اعضاي انجمن هاي اسلامي دانشگاه ها (دفتر تحكيم وحدت شاخه علامه)‏ ‏با آيت الله منتظري

‏در تاريخ ‏1385/2/7‏‏

‏در ابتداي اين ديدار دبير سياسي دفتر تحكيم وحدت ضمن تشكر و تقدير اظهار داشت : ما در مجموعه دفتر تحكيم ، جنابعالي را نه تنها به عنوان آيت الله العظمي‏ ‏منتظري و يك مرجع و مجتهد ديني بلكه به عنوان مرجع و الگويي كه در تمام ابعاد صاحب نظر هستيد مي‎شناسيم و از شما به عنوان مرجعمان الگوپذيري داريم .
‏ ‏وي افزود: خصوصيت خاص جنابعالي اين است كه شما به قدرت "نه " گفتيد; هر دليلي كه مدنظرتان بود به راحتي با قدرت متاركه كرديد. كاري كه شما كرديد‏ ‏خيلي ها حاضر به انجامش نيستند و دودستي قدرت را چسبيده اند. آنها كشور را امروزه متأسفانه تا حد جنگ پيش برده اند و به منافع ملي توجهي ندارند.
‏ ‏وي افزود: يكي از بحث هايي كه خواهي نخواهي در ميان مجامع علمي دانشگاهي و ميان دانشجوها مطرح است بحث ولايت فقيه است و اينكه برخي مطرح كرده اند‏ ‏كه مخالف ولي فقيه در مسلمان بودنش بايد شك كرد! مي‎خواستم در ابتدا جنابعالي در اين خصوص بياناتي بفرماييد.
‏ ‏‏
‏اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ، بسم الله الرحمن الرحيم ‏
‏اينكه كسي شخص ولي فقيه را قبول نداشته باشد يا نظريه ولايت فقيه را، اين دو مسأله است . ولي قبول نداشتن اين دو هيچ كدام منافات با مسلماني ندارد.
‏ ‏درباره نظريه ولايت فقيه ، اگر يادتان باشد - بعضي از شما شايد يادتان باشد - در اول انقلاب شعار مردم واقعا اين بود: "استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي ";‏ ‏استقلال معنايش اين است كه بيگانگان نخواهند در مسائل و امور كشور دخالت كنند. آزادي هم يعني مردم بتوانند حرفشان را بزنند. زيرا در زمان شاه مردم آزاد‏ ‏نبودند. آزادي يعني همه گروهها در مسائل اظهارنظر كنند. از آيت الله خميني در پاريس پرسيدند: كمونيست ها هم حق دارند اظهارنظر كنند؟ گفتند آنها هم انسانند‏ ‏و اظهارنظر اشكال ندارد مگر يك كساني بخواهند قيام مسلحانه بكنند كه با آنها برخورد مي‎شود. جمهوري اسلامي دو تا كلمه است ، جمهوري يعني حكومت‏ ‏ناشي از مردم ، آراء مردم اساس حكومت باشد، و اسلامي يعني حاكميت بر اساس موازين اسلام باشد. از باب اينكه ما عقيده مان اين است كه دين اسلام فقط‏ ‏منحصر به مسائل عبادي - اخلاقي نيست بلكه در همه شئون انسانها نظر دارد، اگر بنا باشد كه برطبق موازين اسلام كشور اداره شود، لابد كارشناس موازين اسلام‏ ‏يك مجتهد عادل است بلكه اعلم ، او در مسائل مي‎تواند اظهارنظر كند.
‏ ‏در قرآن كريم مي‎خوانيم : (أفمن يهدي الي الحق احق أن يتبع أمن لا يهدي الا ان يهدي فما لكم كيف تحكمون ) "كسي كه مردم را به حق هدايت كند سزاوار پيروي است يا‏ ‏كسي كه خودش هدايت نمي شود مگر ديگران هدايتش كنند." (لا يهدي ) اصلش "يهتدي " بوده است ، كسي كه مي‎تواند هدايت كند مردم را لابد بايد علمش را‏ ‏داشته باشد تا هدايت كند. (افمن يهدي الي الحق ) كسي كه مردم را هدايت مي‎كند به حق (احق أن يتبع )سزاوارتر است كه پيروي بشود (أمن لا يهدي الا ان يهدي ) يا‏ ‏كسي كه خودش هدايت نمي شود مگر ديگران هدايتش كنند. (فما لكم كيف تحكمون ) شما چه جور قضاوت مي‎كنيد؟ همچنين قرآن مي‎گويد: (هل يستوي الذين ‏ ‏يعلمون والذين لا يعلمون ) يعني "آنان كه عالم اند با غير عالم مساوي اند؟" مساوي نيستند. در نهج البلاغه هم خطبه 173 مولا اميرالمؤمنين (ع ) مي‎فرمايد: "ان أحق ‏ ‏الناس بهذا الامر اقواهم عليه و اعلمهم بامرالله فيه " سزاوارترين مردم به امر حاكميت - امر يعني حاكميت - "اقواهم " آنكه توانايي اش را بيشتر داشته باشد "واعلمهم‏ ‏بامرالله فيه " و داناترين مردم باشد به دستورات خدا در امر حاكميت . يعني در امور مربوط به حاكميت از همه عالم تر و داناتر باشد.
‏ ‏بر اين اساس ولايت فقيه اين است كه جهات اسلامي حاكميت را ولي فقيه‏ ‏تشخيص دهد نه اينكه اداره تمام شئون كشور دست او باشد و هر جايي‏ ‏بخواهد دخالت كند. چون هركاري تخصص خاص خود را دارد. دنياي امروز‏ ‏دنياي تخصص است . سياست خارجي متخصص دارد، امور اقتصادي‏ ‏متخصص دارد. كارهاي ديگر همگي متخصص دارند. در روابط بين كشورها‏ ‏مثلا با آمريكا رابطه داشته باشيم يا نداشته باشيم ، اينجا بايستي كساني كه‏ ‏تخصص دارند در اين امور نظر بدهند. بنابراين اينكه يك نفر بخواهد در همه‏ ‏امور دخالت كند درست نيست . و لذا در بازنگري قانون اساسي كه اواخر عمر‏ ‏مرحوم آيت الله خميني (ره ) انجام شد، در بحث ولايت فقيه كلمه مطلقه را‏ ‏اضافه كردند ولي من قبول نداشتم ، با اينكه اينجانب ولايت فقيه را نوشته ام و‏ ‏در چهار جلد چاپ شده اما كلمه مطلقه را من قبول نداشتم و به آن رأي هم‏ ‏ندادم و خيلي ها هم رأي ندادند، براي اينكه خلاف عقيده مان بود. مرحوم شيخ‏ ‏محمدحسين اصفهاني كمپاني مي‎فرمايند: هيچ تناسب ندارد اموري كه‏ ‏مربوط به فقيه نيست ، آن فقيه در اين چيزها نظر بدهد. فقيه يعني آن كسي كه‏ ‏فقه بلد است بنابراين در اموري كه مربوط به فقه و دانش اسلامي است‏ ‏متخصص مي‎باشد و نظرش متبع است ، اما در اموري كه او متخصص نيست‏ ‏اصلا معني ندارد بگوييم نظر او متبع باشد بلكه بايستي به متخصصش مراجعه‏ ‏بشود. پس ولايت فقيه كه يك مشكلي شده است براي شماها و ديگران اگر‏ ‏بخواهد قدرت مطلقه باشد، من هم قبول ندارم . درست هم نيست و بر خلاف‏ ‏عقل و منطق هم هست . اگر مي‎خواهيد بگوييد اصلا فقيه دخالت نكند،‏ ‏بنابراين "اسلامي " كه در جمهوري اسلامي گفتيد بايد حذفش كنيد; در‏ ‏صورتي كه ما مي‎گوييم كشور ما كشور اسلامي است و با اين اضافه كه دين‏ ‏مقدس اسلام منحصر به مسائل اخلاقي و عبادي نيست و در ساير مسائل چون‏ ‏اقتصاد، سياست و نحوه حاكميت نيز قرآن و سنت اظهارنظر كرده اند. عقل هم‏ ‏مي‎گويد عالم بر غير عالم مقدم است ، توانا بر غيرتوانا و عادل بر فاسق مقدم‏ ‏است . بنابراين مسأله ولايت فقيه را شما ديكتاتوري فرض نكنيد، گرچه در‏ ‏مقام عمل اين گونه جلوه كرده است . گاهي بعضي ها از آن سوءاستفاده مي‎كنند‏ ‏كه كار غلطي مي‎كنند. عرض كردم در بازنگري كلمه مطلقه را آوردند ولي من‏ ‏قبول ندارم و رأي ندادم با اينكه بنده متخصص اين فن بودم .
‏ ‏در مجلس خبرگان قانون اساسي كه بوديم من و مرحوم دكتر بهشتي‏ ‏مي‎خواستيم درباره ولايت فقيه صحبت كنيم ، مثال مي‎زديم و مي‎گفتيم : در‏ ‏حكومت كمونيستي شوروي چون آنها بر اساس ماركسيسم مي‎خواستند‏ ‏حكومت كنند قهرا يك كسي كه ايدئولوگ آنان بود مي‎آوردند روي كار، حالا‏ ‏يك وقت اشتباه مي‎شد مسأله ديگري است اما بالاخره آن كسي كه روي كار‏ ‏مي‎آمد بايد ايدئولوگ مسائل ماركسيسم باشد تا بتواند اقتصاد را بر اساس‏ ‏مسائل ماركسيسم اداره كند. ما هم كه مي‎گوييم : "اسلامي "، بايد اداره كشور بر‏ ‏اساس مسائل اسلامي باشد; اما اينكه همه امور به او مربوط باشد غلط است .‏ ‏معناي دولت همين است كه هر وزيري متخصص يك قسمت و امور مربوط‏ ‏به آن باشد. من از اينكه شما دانشجوها در عين حالي كه درستان را مي‎خوانيد‏ ‏- و حتما بخوانيد براي اينكه اگر شما كه متعهد هستيد درس نخوانيد ديگراني‏ ‏كه بي تعهدند درس مي‎خوانند و آينده كشور مال آنها مي‎شود، براي اينكه دنيا‏ ‏و آخرت بر اساس علم مي‎چرخد. پس درستان را خوب بخوانيد و هميشه‏ ‏نمره بالا داشته باشيد - در امور كشور هم اظهار نظر مي‎كنيد از شما تشكر‏ ‏مي‎كنم .
‏ ‏نكته اي كه درباره "جمهوريت " بايد گفته شود اين است كه معني جمهوري‏ ‏يعني حكومت مردمي ، يعني حكومت طبق آراء مردم تعيين شود، حتي‏ ‏ولي فقيه هم بايد از ناحيه مردم تعيين شود. در صورتي كه چند نفر حائز‏ ‏شرايط ولي فقيه باشند مردم ببينند كدام عادل و اعلم است و او را تعيين كنند.‏ ‏دنياي امروز بر اساس تشكيلات و احزاب اداره مي‎شود و بايستي احزاب‏ ‏زيربناي حاكميت باشند، آنها حكومت را بياورند روي كار، آنها هميشه به‏ ‏حكومت نظارت داشته باشند و حدوثا و بقائا نقش داشته باشند. دليلش هم‏ ‏اين است كه خداوند تبارك و تعالي مي‎فرمايد امربه معروف بر همه واجب‏ ‏است ، جميع مؤمنين و مؤمنات امربه معروف و نهي از منكر كنند. امربه‏ ‏معروف و نهي از منكر دو مرحله دارد: يك وقت در امور جزئي است ، مثلا‏ ‏كسي مي‎خواهد دروغ بگويد، بگويي دروغ نگو. يك وقت مي‎خواهيم اساس‏ ‏كشور بر اساس معروف باشد و منكر در جامعه نباشد. در امور اجتماعي ،‏ ‏سياسي ، اقتصادي و امور كلي مي‎خواهيم امربه معروف و نهي ازمنكر داشته‏ ‏باشيم كه اين توقف دارد بر تشكيلات و تحزب . حالا اسمش را دفتر تحكيم‏ ‏وحدت بگذار يا اسم ديگر. اين مسأله كه همه متشكل باشند مهم است چون به‏ ‏تنهايي نمي توان كاري كرد. بايستي تشكيلات باشد تا اين تشكيلات بتواند در‏ ‏يك مسأله اساسي كشور اظهارنظر كند. مثلا انرژي هسته اي داشته باشيم يا‏ ‏نداشته باشيم ؟ در زمان پيغمبراكرم (ص ) و ائمه (ع ) تشكيلات عشايري بوده ،‏ ‏پيغمبراكرم (ص ) هم وقتي كه در مدينه مي‎آيند با رؤساي عشاير بيعت‏ ‏مي‎كنند، در عقبه مني هم رؤساي عشاير با پيغمبر(ص ) بيعت كردند، رئيس‏ ‏عشيره مثل رئيس حزب حالا بوده است ، اين مسأله عشيره كه در صدر اسلام‏ ‏بوده حالا به صورت تحزب و تشكيلات چون تحكيم وحدت ، حزب‏ ‏مشاركت ، همبستگي و ديگر احزاب درآمده است . بالاخره بايستي تشكل‏ ‏باشد. در اصول فقه مي‎خوانيم : مقدمه واجب ، واجب است . اگر امربه معروف‏ ‏و نهي ازمنكر واجب باشد مقدمه اش تشكل است . بر اين اساس نخبگان‏ ‏- آنهايي كه عقل جامعه مي‎باشند - متشكل بشوند و وظيفه شان را انجام دهند.
‏ ‏مولا اميرالمؤمنين (ع ) در وصيت آخرشان به امام حسن و امام حسين (ع )‏ ‏مي‎فرمايند: "اوصيكم و من بلغه كتابي " آنجا وصيت هايي مي‎كنند آخرش‏ ‏مي‎گويند: "لا تتركوا الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي عليكم شراركم‏ ‏ثم تدعون فلا يستجاب لكم " امربه معروف و نهي ازمنكر را - اين امربه معروف‏ ‏و نهي ازمنكر همان امربه معروف و نهي ازمنكر در مسائل كلي اجتماعي است -‏ ‏ترك نكنيد، اگر ترك كنيد بدها فرصت را مغتنم مي‎شمارند و بر شما مسلط‏ ‏مي‎شوند سپس هرچه دعا كنيد ديگر مستجاب نمي شود. براي اينكه هركاري‏ ‏را بايد از راهش وارد شويد. شما از اول تشكل داشته باشيد و در مسائل‏ ‏اجتماعي كلي و مسائل سياسي اظهارنظر بكنيد تا قدرت دست آدمهاي خوب‏ ‏باشد، در غير اين صورت بدها فرصت را مغتنم مي‎شمارند و مسلط بر جامعه‏ ‏مي‎شوند پس ديگر هر چه دعا كنيد فايده ندارد. اين وصيت نامه آخر‏ ‏اميرالمؤمنين (ع ) است . بنابراين اين تشكل ها امر واجبي است ، البته سعي كنيد‏ ‏آدمهاي نخبه بي غرض كه اهل فكر و اهل تأمل هستند انتخاب كنيد و‏ ‏نظرياتتان را هم بگوييد، اظهارنظر بكنيد، اگر عملي نشد بگوييد خدايا ما آنچه‏ ‏وظيفه مان بود انجام داديم . انسان نبايد مأيوس باشد بلكه بايد وظيفه اش را‏ ‏انجام دهد. من با اينكه حالا در جهات سياسي كشور به اصطلاح مسئوليتي‏ ‏ندارم ، اما با اين حال نظرياتي اگر دارم در مصاحبه ها و جاهاي ديگر مي‎گويم و‏ ‏اين را به عنوان انجام وظيفه مي‎گويم .
‏ ‏من ضمن تشكر از حضور شما عرض مي‎كنم : اولا درس خوب بخوانيد كه‏ ‏آينده مال شما باشد، و ثانيا در مسائل كشور نيز اظهارنظر كنيد براي اينكه‏ ‏معني جمهوري يعني حكومت هم حدوثا و هم بقائا وابسته به مردم است . در‏ ‏مصاحبه اي كه اخيرا با خبرنگاري از تركيه داشتم - شايد ديده باشيد - اين‏ ‏جهت را تذكر دادم كه اگر يك حاكميتي باشد، حرف اول را در مسائل مهم‏ ‏هميشه مردم بايد بزنند. در كشور تركيه با اينكه رئيس جمهور و نخست وزير‏ ‏دارد اما ارتش به قدري مسلط است كه در مسائل مهم ، ارتش حرف اول را‏ ‏مي‎زند. متأسفانه كشور ما هم دارد اين جور مي‎شود، حرف اول را نيروهاي‏ ‏نظامي و انتظامي و بسيج مي‎خواهند بزنند، و اين درست نيست . بايستي نظر‏ ‏مردم باشد. همين انرژي هسته اي هم واقعا بايد نظر مردم ملاك باشد. و اينكه‏ ‏بخواهند از خارج به ما تحميل كنند و بگويند شما حق انرژي هسته اي نداريد،‏ ‏درست نيست . البته چيزي كه هست عقلاي قوم كه قدرت دستشان هست‏ ‏نخواهند با زور برخورد كنند. دنياي امروز دنياي جنگ و زور نيست . در‏ ‏جنگ ويتنام كه آمريكا با ويتنام جنگ مي‎كردند، جنگ در ويتنام برقرار بود‏ ‏ولي در پاريس هم جلسه مذاكره ديپلماسي داشتند. بايستي كه مسائل با‏ ‏ديپلماسي و با زبان خوش حل بشود. همه اش درگيري و تنش نباشد كه ما‏ ‏شعار بدهيم عليه آنها و آنها هم عليه ما. بالاخره صاحبان قدرت چه بسا‏ ‏چماقي برخورد مي‎كنند، جلوي زبان زور را حتي المقدور بايد گرفت ، عقل به‏ ‏آدم اين جور مي‎گويد. اما در عين حال زير بار زور هم نرويد.
‏ ‏ان شاءالله شما موفق و مؤيد باشيد و مأيوس هم نشويد و آنچه را وظيفه تان‏ ‏تشخيص مي‎دهيد با مشورت و با هم انديشي و ترك تكروي وظايف خود را‏ ‏انجام بدهيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .
‏ ‏

‏پرسش و پاسخ ‏
‏- حاج آقا در حد مقدور ما را نصيحت كنيد.
‏ ‏آيت الله منتظري : عرض كردم هيچ وقت درستان را فدا نكنيد، خوب بخوانيد‏ ‏و بدانيد كه دنيا و آخرت مربوط به علم است . در "باب العلم كافي " حديث از‏ ‏پيغمبراكرم (ص ) است : "قال رسول الله : طلب العلم فريضة علي كل مسلم الا و‏ ‏ان الله يحب بغاة العلم " طلب علم بر هر مسلماني واجب است ، آگاه باشيد خدا‏ ‏طالبين علم را دوست مي‎دارد. "بغاة " جمع "باغي " يعني طالب . آن وقت كه شما‏ ‏اهل مطالعه باشيد خدا دوستتان دارد. من اين را هميشه براي آقايان عرض‏ ‏كرده ام كه دو قسم علم داريم : يك علم هايي واجب عيني است ، يك قسم‏ ‏واجب كفايي . واجب كفايي هم واجب است ، اصول عقايد و اخلاق اسلامي و‏ ‏فروع دين كه مربوط به دين است واجب عيني است كه بايد همه بلد باشيم .‏ ‏يك علومي هم واجب كفايي است ، مثلا مهندسي ; مردم نياز به مهندس دارند.‏ ‏در زندگي امروز بايد مهندس و پزشك در قسمت هاي مختلفي كه مورد نياز‏ ‏جامعه است باشند، اينها نيز واجب است . ولي واجب كفايي يعني به اندازه‏ ‏نياز. اگر ما دكتر و مهندس به اندازه نياز داشته باشيم به وظيفه عمل شده ، اگر‏ ‏كمبود داشته باشيم همه گناهكارند كه چرا نرفتند اين كمبود و خلائ را پر كنند.‏ ‏پس شما در آن رشته كه درس مي‎خوانيد به واجب كفايي عمل مي‎كنيد. واقعا‏ ‏ما پزشك اگر به اندازه كفايت نداشته باشيم و يك عده از مردم دچار مرض و‏ ‏مرگ بشوند همه مسئوليت دارند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

‏ ‏- حاج آقا ببخشيد من از اينكه مزاحم وقتتان مي‎شوم معذرت خواهي مي‎كنم .‏ ‏قبل از اينكه بخواهم سؤال كنم يك توضيحي راجع به جمع حاضر بدهم ، اينها‏ ‏همه بزرگترينشان متولدين اواخر دهه شصت هستند، زماني كه حضرتعالي قائم‏ ‏مقام رهبري بوديد، اصلا حتي به ذهنشان نمي آيد، به قول آقاي كديور مي‎گفتند‏ ‏روز به روز كه مي‎گذرد به تاريخ كه رجوع مي‎كني ما به ارزش افرادي مثل شما‏ ‏بيشتر پي مي‎بريم ، سؤالي من اينجا دارم راجع به مسائل هسته اي است ، نمي دانم‏ ‏شما بيانيه هسته اي ما را خوانديد؟ مي‎خواهم راجع به همين مسائل سؤال كنم ، ما‏ ‏در بيانيه اشاره اي داشتيم در اين زمينه كه در حكومت حاضر ما برخي حاكمان‏ ‏ناشايسته اي داريم حالا خيلي رك و پوست كنده بخواهم بگويم الان در حال‏ ‏حاضر برخي از كساني كه زمامدار حكومت ايران هستند بر قد و قواره آنها اين‏ ‏قبا سنگيني مي‎كند. مسأله هسته اي به يكي از مسائل روز تبديل شده است ، ما‏ ‏وقتي نگاه مي‎كنيم مي‎بينيم كه گر چه اين پديده را به عنوان يك پروژه ملي ياد‏ ‏مي‎كنند ولي ملت ما كوچكترين نقشي در مسائل هسته اي ما ندارند، حتي‏ ‏حضرتعالي در ديدارتان با اعضاء نهضت آزادي حديثي را بيان كرده ايد. به هر‏ ‏حال عوام نگاه مي‎كنند ببينند باد به پرچم چه كسي دارد مي‎خورد.
‏ ‏آيت الله منتظري : مولا اميرالمؤمنين (ع ) در نهج البلاغه در خطبه 210‏ ‏مي‎فرمايند: "و انما الناس مع الملوك والدنيا الا من عصم الله " مردم نوعا با‏ ‏پادشاهان و قدرتمندان و دنيا هستند مگر كسي كه خدا حفظش كند. يعني مردم‏ ‏نوعا درك سياسيشان كم است . البته اين در سابق بوده حالا نوعا مردم بيدار‏ ‏شده اند، نخبگان در جامعه زياد هستند كه مسائل را تشخيص بدهند، اين طور‏ ‏نيست كه دولت هم بتواند از مردم مسائل را مخفي كند. واقعا بايستي با‏ ‏نخبگان جامعه مشورت كنند و از نظرات آنها بهره برند.
‏ ‏
‏ ‏- نظر شما در مورد برنامه هسته اي فعلي جمهوري اسلامي - كه من احساس‏ ‏مي‎كنم كشور دارد تا آستانه جنگ پيش مي‎رود - چيست ؟
‏ ‏آيت الله منتظري : در مصاحبه هاي اخير عرض كرده ام نبايد بگذارند به جنگ و‏ ‏درگيري برسد، بايد دوستانه مسائل را حل كنند. من بارها گفته ام كه روزگاري‏ ‏فكر مي‎كرديم اشغال سفارت آمريكا درست بوده - كه آن هم درست نبوده -‏ ‏حتي ما هم آن وقت تأييد كرديم ، اما درست نبود چون اشغال سفارت معنايش‏ ‏اشغال يك قسمتي از كشور آمريكاست . آن گذشت ولي فعلا بايستي مصالح‏ ‏كشور در نظر گرفته شود. به عقيده من غير از اسرائيل كه ما نمي توانيم روابط با‏ ‏آن داشته باشيم چون دولت غاصبي است با دولت هاي ديگر بايد روابط حسنه‏ ‏باشد و دوستانه مسائل را حل كنند.
‏ ‏
‏ ‏- حاج آقا ما معذرت مي‎خواهيم كه وقتتان را گرفتيم ، درباره مسأله حجاب در‏ ‏جامعه چه مي‎فرماييد؟
‏ ‏آيت الله منتظري : درباره حجاب و امثال آن ما آيه: (لا اكراه في الدين ) را داريم ،‏ ‏اما اگر فرض كرديم به گونه اي باشد كه بخواهند عده اي بي حجاب شده و‏ ‏باعث شود جوانها به فساد كشيده شوند و افراد فاسد سوءاستفاده كنند و‏ ‏به طور كلي عفت عمومي لطمه مي‎خورد، اينجا مي‎تواند دولت جلوگيري كند‏ ‏و بگويد در جامعه اين گونه رفت و آمد نشود. بالاخره مصالح جامعه را هم‏ ‏بايد درنظر گرفت گرچه اكراه در دين نيست . حجاب امر واجبي است ، اگر‏ ‏بي حجابي بخواهد توسعه پيدا كند و سبب بشود برخي سوءاستفاده كنند و جو‏ ‏فاسد و بي عفتي ايجاد شود دولت بايد دخالت كند. امربه معروف و نهي ازمنكر‏ ‏يكي از مصاديقش هم اينجاست كه جو جامعه از فساد به صلاح برسد،‏ ‏تشخيصش را بايد عقلاي قوم بدهند. البته با فشار و زور و بگير و ببند هم‏ ‏حجاب درست نمي شود. حتي المقدور بايد با نصيحت و موعظه و كار‏ ‏فرهنگي عمل شود; ولي بالاخره نمي شود در جامعه افراد آزاد مطلق باشند و‏ ‏هر كس هر كار مي‎خواهد بكند، دليل مهم آن اين است كه مصالح اجتماع بر‏ ‏مصالح فرد مقدم است ، به عبارت ديگر حق اجتماع بر حق فرد تقدم دارد.

‏دفتر آيت الله العظمي منتظري ‏
‏‏1385/3/8‏‏

Copyright: gooya.com 2016