يكشنبه 30 آذر 1382

يلدا تولد مهر، در طولاني ترين شب سال، ايلنا

تهران-خبرگزاري كار ايران
دورترها هنوز ايران و ايراني بوي خوش زندگي و سرزندگي را در كالبد زمانه سرد و بي انتهاي تنهايي حفظ كرده بود.
آن روزها كه دستان پينه بسته مادربزرگ، هنوز مي‌‏توانست در روزهاي سرد و برفي زمستان، بساط كرسي و لحاف و مجمعه بزرگ روي آن را برپا كند، دل آدمي سرخوش از روزهاي به ظاهر هميشگي و ماندني، خاطرات عشق و صفا و صميميت را با همه لحظات خود به يدك مي‌‏كشيد.
يلداي آن سالهاي دور و به ياد ماندني، هنوز در پستوي سرد و نمور خاطرات دوران كودكي رخ نمايي مي كند.
اهالي مهربان و بي ادعاي اين مرز و بوم، روزگاري نه چندان دور، در ميان همه سردي و سياهي زمستان، شبي را پاس مي داشتند كه پيش از هر چيز نمايشگر انس و الفتي بود كه كودكان سرخوش و بزرگترهاي سبك خيال آن زمان، در زير لحاف سنگين كرسي و بوي زغال سوخته زير آنرا ، حس مي كردند.
شب يلدا، داستان كهنه و دوست داشتني شبهاي دوري است كه همه اهالي يك فاميل، آن را به نشانه عشق و صداقت نهفته در دلهاي بي ريا، در جمع ساده و مهربان خود نقل مي‌‏كردند.
آن روزها نه از گراني بي حد و حصر خبري بود و نه از گلايه هاي بي وقفه صاحبخانه كه به جد مخالف هرگونه فاميل و فاميل بازي و احياي سنتهاي ديرين ايراني است.
كيسه دخل خانواده هاي ايراني در آن روزها، سرشار از اشرفي هاي پر بركت ايمان و راستي بود و به جاي آنكه در ابتداي هر ماه سرريز جيب صاحبخانه و دانشگاه هاي پر هزينه و فروشگاههاي پر زرق و برق شود، نقل و نبات مهرباني را در سفره ساده و پر جمعيت خانه مي نشاند.
سوقات آن روزهاي دور، يادگاري از همه آيين‌‏هاي فراموش شده اي است كه امروز در كم رنگ ترين وجه خودنمايي مي كند.
آن روزهاي دور با وجود آنكه هنوز چند صباحي از پايان آنها نمي‌‏گذرد، آنقدر دور و دست نايافتني به نظر مي‌‏رسند كه گويي از داستانها و افسانه هاي اساطيري آمده اند.
اهالي قديم ايران، شبهاي پر خاطره يلدا در واپسين روز پاييز را، با توشه‌‏اي از عشق و گرمي به استقبال زمستان سرد و نمور مي رفتند و در آغاز اين ديدار، هندوانه خنك و آجيل نيروزا را چاشني شب طولاني سال مي‌‏كردند.
امروز اما آدميان محصور در ميانه سنگ و چوب و آجر، نه تنها گرمي محبت و عشق را از ياد برده اند، كه حتي با يادآوري شب يلدا و خرج هاي كلان اين شب، همه غم و نگراني عالم را به يكجا در دل خود مي بينند.
شهروندان شهر خسته و دود زده پايتخت، با تداعي همه وام هاي عقب افتاده، و نگراني‌‏هاي روزمره زندگي خشك و بي روح شهري، شب يلدا را به برگه هاي فراموش شده آلبوم هاي قديمي و اوراق تاريخي سپردند كه در حال تلاشي و فراموشي است.
يلداي اين روزها، نه خبري از نقالي هاي شاهنامه و مثنوي دارد و نه ارمغاني از خنده هاي از سر دلخوشي گذشته هاي دور را به ياد مي‌‏آورد.
اين روزها روزمرگي مردمان شهر شيشه و آهن به حدي رسيده است كه شب يلدا را تنها دقيقه اي بيش از شب گذشته مي دانند و با سخره همه آيين هاي گذشتگان و نياكان، در گرداب هولناك زندگي مغروق غفلت و ناداني خويش هستند.
يكي از پژوهشگران فرهنگ عامه مردم ايران، معتقد است: آيين هاي به جا مانده از نياكان ما همواره در معرض تغيير و تبديل هستند، همانطور كه از دورن الزامات جامعه گذشته بيرون آْمده و كاربرد پيدا كرده اند، زماني كه اين الزامات از بين برود و ضعيف شود، آيين ها هم حذف مي شوند و چيزهاي تازه‌‏اي جاي آن را مي‌‏گيرد.
محمود احمد پناهي سمناني، افزود: آيين هاي فولكلوريك، وفاق و يكدلي وهمراهي را به جامعه عرضه مي‌‏كردند و جامعه بسته قديمي كه نياز به تعاون بيشتري داشته، با آن ها همخواني داشته است.
به گفته وي، هر قدر جامعه وسيعتر شود ضرورت تعاون جمعي و اقدامات گروهي ضعيفتر مي شود در نتيجه آن آيين ها نيز رو به اضمحلال مي روند.
وي بالاتر ين پيامد اين فراموشي فرهنگي را تنش ها، استرس ها، ناراحتي ها، بي اعتمادي ها و تلاش هايي دانست كه فرآيند آن بازده مادي دارد اما خوشبختي و وفاق و همدلي را به همراه نمي آورد.
اين پژوهشگر خاطرنشان كرد: يلدا از آيين هاي كهن اساطيري ايران است كه از تضادهاي طبيعت در فرايند مبارزه دو عنصر اهورايي و اهريمني در نظام طبيعت به وجود آمده است.
به گفته وي، بر اساس باورهاي اساطيري، دو نيروي موجود در دنيا،‌‏ آنچه نيكي و بدي در طبيعت وجود دارد را بين خود تقسيم كرده اند، اگرچه ساز و كار اين تقسيم، بر مبارزه با دو عنصر زير فرمان نيروهاي ياد شده است، اما از درون آن بايد يك نظام برادرانه براي اداره عالم به وجود آيد.
وي افزود: روز با روشني و زايندگي قلمرو اهورايي يزدان است و شب با سياهي و تباهي كه در درون خودش دارد اردوي اهريمني است، سياهي و تباهي كه در درون شب مي گذرد اردوي اهريمن را گرفته است، پليدي‌‏ها زير چادر سياه شب پناه مي گيرند و شب هراس آفرين، توانايي بالقوه اي را كه مي تواند ثمر بخش و سودآور باشد در خدمت پليدي مي گذارد.
وي با تاكيد بر آنكه شب مصداق سردي است كه زندگي را يخ مي زند و بايد از گزندش در امان بود و طرفندهايش را بازشناخت، اظهار داشت: يلدا اين شب طولاني و دراز سال، از اردوي اهريمن بيرون آمده و سردي و افسردگي را با خود مي آورد.
پناهي سمناني در تشريح عقيده گذشتگان درباره شب يلدا افزود: نياكان كوشيده اند از درون پديده اي ناهمساز و پر رمز و راز، معناها و مفهوم هاي سودمند و مثبت بسازند و در تحليل آخر، تضاد را به سود خودشان برگردانند.
به گفته وي، در فرهنگ عامه ما زمستان سرد و تاريك است اما دشمن مردم و طبيعت نيست‌‏، آزار مي دهد اما سودمند است، ذخيره و بركت آينده است پس بايد با آن دوست بود و با او از در دوستي درآمد.
وي تاكيد كرد: در فرهنگ فولكوريك ما، مردم با يلدا برخورد دوستانه دارند و آن را چله مي نامند و براي آن آيين هاي جذاب مي گيرند.
اين پژوهشگر فرهنگ‌‏عامه اضافه‌‏كرد: نياكان ما در شب يلدا تا پاسي از شب و يا گاهي تا صبح گردهم مي‌‏نشستند فال مي‌‏گرفتند، قصه مي گفتند، افسانه سرايي مي كردند و آجيل معروف شب يلدا را مي خوردند تا بدنشان قوي شود و در برابر سرما ايستادگي كند.
وي خوردن ميوه و به خصوص هندوانه را نشان از ان دانست كه در گذشته باور داشتند كه هندوانه آنها را در برابر سوز و سرما حفظ مي كند.
وي افزود: اما فرهنگ رسمي و ادبي ايران، چهره تاريك و خشن يلدا را در نظر مي گيرد، در ادبيات ما تيرگي زلف را به شب يلدا تشبيه مي كنند پس فرهنگ رسمي ما، يلدا را از اين چشم انداز تيرگي و سياهي مي بيند اما در فرهنگ فولكلوريك ما با آن مهربان هستند.
به گفته وي، در آيين هاي نمادين زمستاني خاصه در مناطقي كه معاششان مبتني بر كشاورزي و شباني و چوپاني (همدان كردستان و لرستان) ‌‏است، براي شب چله جشنهاي خاص برگزار مي كنند.
پناهي گفت: عده اي از ايرانيان شب چله را عمو چله جون مي نامند كه مهرباني هاي بابانوئل را به ياد مي آورد، دو روز مانده به شب چله فرش و لحاف خانه را تميز مي كنند، در و پنجره را باز مي گذارند، چراغ روشن ميكنند و با سفره اي با انواع غذا و شيريني و خوراكي به استقبال عمو چله جون مي روند، همانطور كه در اروپا به استقبال بابانوئل مي روند.
وي تاكيد كرد: بر اساس باور گذشتگان عمو چله جون، نماد آشتي ميان همسران است، اگر عمو چله جون از زن خانه راضي باشد خانه در آن سال روي خوشبختي مي بيند، در نيمه شب يلدا با احترام عمو چله جون را بدرقه مي كنند و او را تا لب رودخانه مي برند و با او خداحافظي مي كنند.
پناهي در ذكر نماد مونث يلدا گفت: نماد مونث يلدا را چله زري مي نامند كه عروس زمستان است و با آيين هاي جذابي از او استقبال مي كنند، از ميان دختران و دوشيزگان روستا به صورت قرعه يكي را انتخاب كرده و اسم او را چله زري مي گذارند، او را روي تختي در پشت بام خانه اش مي نشانند و به صورت عروس آرايش مي‌‏كنند، اطرافش شمع روشن مي كنند، آجيل مي گذارند و مادرش نقل سرش مي ريزد و مردم شادي مي‌‏كنند.
وي تاكيد كرد: يلدا اساسا آيين شگفت انگيزي است كه قوم و خويشي ميان ملتها را به ياد مي آورد، ريشه آن سرياني است و معناي واژگاني آن ميلاد عربي است، ما شب يلدا را تولد ميترا يا مهر مي دانيم همانطور كه مسيحيان شب تولد عيسي را جشن مي گيرند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2419

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'يلدا تولد مهر، در طولاني ترين شب سال، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016