پنجشنبه 27 فروردين 1383

كانون نويسندگان ايران "در تبعيد" و بحرانی ديگر، مسعود نقره کار

بحث وجدل های پيرامون جشنواره از "نزديك دوردست" علايم بيماری و تعفن "دمل چركينی"ست كه جنبش روشنفكری و روشنگری را زمينگير كرده است و كم‌ترين عارضه‌اش سقوط در قرنطينه‌ايست كه از آنجا فقط بتوان شاهد پيروزی های بيشتر جنبش روحانيت مرتجع ، جنبش سلطنت طلبی و جنبش "شبه روشنفكری" بود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

پنجشنبه ٢٧ فروردين ۱۳۸۳

٢٢سال از عمر كانون نويسندگان ايران "در تبعيد" می‌گذرد. كارنامه‌ی اين ٢٢سال حيات ، درخشان و غرورآفرين است ، و به ندرت تيره و غم آفرين.
مجمع عمومی ژانويه سال ١٩٩١، و بحث و جدل پيرامون جشنواره از "نزديك دوردست"(٢٠٠٤) در زمره تيره ترين های اين زندگی ٢٢ساله است.
در طول اين ٢٢سال نخستين بار نيست كه بسياری از اعضای كانون با موضع گيری هيات دبيران كانون مخالفت می ورزند، می توان نزديك به ١٠نمونه را مثال آورد، اما هرگز واكنش هيات دبيران وقت كانون و موافقين اش اين حدعصبی ، پرخاشگرانه ، تلافی جويانه و اتهام زنانه نبوده است. و هرگز عكس العمل مخالفين و معترضين به موضع گيری های هيات دبيران نيز اين حد شتابزده ، و به سادگی استعفادادن و رهاكردن پاره ای از جنبش روشنفكری و روشنگری در ورطه ی ركود و بحران نبوده است.
به راستی برما چه می رود ياران؟ اين چه سرنوشت تلخ و دردناكی ست كه در افزايش تلخ زايی و دردآفرينی اش نقش ايفا می كنيم؟ چرا اينگونه بی رحمانه به "خودزنی"روی آورده‌ايم؟
قصد من پرداختن به موضع گيری هيات دبيران و ورود به بحث و جدلی كه می رود سيمايی مخرب‌تر و زشت‌تر بخود بگيرد، نيست. مراد من از نوشتن اين چند سطر اين نيز هست كه نگرانی‌ام را درباره حضور جان‌سخت يكی از موانع و مشكلات جنبش روشنفكری و روشنگری ابراز كنم ،و دريغاگوی اين باشم كه كانون نويسندگان ايران "درتبعيد" می رود تا تجلی و نماد چنين حضوری شود.
اين مانع "برخی از ويژگی های روانی و رفتاری روشنفكران و روشنگران" است. كه بی تعادلی ، خودحق بينی ، حس ممتاز بودن(خودبزرگ‌بينی ،خودمحوری ،خودخواهی و...)، يك جانبه‌نگری ، اتهام زنی های واهی و غيرمستند، بدفهمی مقوله هايی همچون آزادی ،حزب ، تشكل صنفی و دموكراتيك ، ناهمخوانی گفتار و كردار و...نمونه‌هايی از اين دست‌اند.
بحث وجدل های پيرامون جشنواره از "نزديك دوردست" علايم بيماری و تعفن "دمل چركينی"ست كه جنبش روشنفكری و روشنگری را زمينگير كرده است و كم‌ترين عارضه‌اش سقوط در قرنطينه‌ايست كه از آنجا فقط بتوان شاهد پيروزی های بيشتر جنبش روحانيت مرتجع ، جنبش سلطنت طلبی و جنبش "شبه روشنفكری" بود.
نگذاريم بيش از اين شرمسار نسلی شويم كه چشم به گفتار و كردار به اصطلاح "نخبگان" فرهنگی و هنری تبعيدی ، و يكی از تشكل‌های ارزشمند جنبش روشنفكری و روشنگری ميهنمان دوخته است.

مسعودنقره كار
آمريكا / ١٣ آوريل ٢٠٠٤

پسنويس:
پيشنهاد به هيات دبيران: مجمع عمومی فوق العاده‌ی كانون را فرابخوانيد تا كميسينون های صالح و اعضای كانون درباره مسايل مطروحه در اين "بحث وجدل‌ها" نظر بدهند. می توان ترتيبی داد تا همه ی اعضا كانون در اين نظردهی و انتخابات شركت نمايند، چه با حضور خود در جلسه و چه از طريق فكس ، تلفن ، نامه ، پست الكترونيكی و.....
سخنی با اعضای كانون: آنچه در طول يكی دوسال اخير برسر كانون آمده است وظيفه‌ی ما را برای ايفای نقشی موئژتر در حيات كانون بر جسته‌تر كرده است. رخدادهای اخير نشان داده‌اند كه تا چه ميزان می بايد در انتخاب هيات دبيران و مسئولين دقيق و سنجيده عمل كرد.
متشكرم

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/6479

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'كانون نويسندگان ايران "در تبعيد" و بحرانی ديگر، مسعود نقره کار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016