advertisement@gooya.com |
|
عده ای را گمان بر این است که مخزن سد کارون سه با همه آثار عصر سنگ تا معاصرش، موزه ای زیر آب خواهد شد. این گمان، چندان نابجا نیست؛ محوطه تاریخی ایذه، پس از زیر آب رفتن، موزه ای خواهد شد از بی تدبیری، سهل انگاری، بی همتی و عجز؛ و این همه دیدنی، یادگاری از همه ما برای آیندگان است.
از زمانی که آبگیری سد کارون سه در 28 کیلومتری ایذه خوزستان آغازشد، یعنی 18 آبان ماه امسال، مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، به بهترین شکل، بی تدبیری و سوء مدیریت خود را به نمایش گذاشتند. آنان نشان دادند که چگونه در بحرانی ترین زمان و اضطراری ترین شرایط می توانند پایبند قانون و رسم و رسومات اداری خود باشند. آنان نشان دادند که مدیریت شان در نظام بخشی عملیات نجات بخشی، که همواره باید در کوتاه ترین زمان و با کمترین اتلاف وقت و بیشترین اطلاع رسانی برای گروه های مرتبط و مدیران باشد، چگونه در حداقل استانداردهای مدیریتی است.
از روزی که آثار تاریخی محوطه ایذه در مخزن سد بتونی کارون سه، یک به یک زیر آب غرق شدند، مسئولان محلی، استانی و کشوری، سهل انگاری و بی توجهی خود را چنانکه شایسته فرهنگ چندین هزارساله خوزستان و ایران بود به صحنه آوردند. بسیاری از مدیران شهری و استانی خوزستان، ایذه و اطراف آن، حتی از وجود آثار تاریخی موجود در مخزن سد، تا روزهایی پس از اب گیری، بی اطلاع بودند. این موضوع، اگرچه اطلاع رسانی ناقص و ناکارآمد گروه نجات بخشی را می رساند، به کوته نظری مدیران نیز اشاره می کند. فرماندار ایذه اگرچه بهترین شرایط موقعیتی را برای همکاری با گروه نجات بخشی دارا بود و از همه نیز بهتر اوضاع این گروه را درک می کرد، شاید هنوز هم دقیقا نمی داند بر سر آثاری که هویت ایرانیان و فرهنگ بختیاری ها را به نمایش می گذارد، چه خواهد آمد. آنان هم که خود را نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی می دانند، سخن گفتن از آثار تاریخی ایذه را پرستیژ خود تلقی کردند و تذکری نیز به وزیر نیرو دادند. اما آثار ایذه زیر آب آرام گرفتند، همچنان که مدیران و مسئولان کشوری آرام گرفتند.
از آن زمان که موضوع غرق شدن یادگارهای منحصر به فرد هزاره ها و سده های پیشین در روزنامه ها و نشریات مکتوب و الکترونیکی مطرح شد، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و مردم، در معدود مواردی، اگر همتی کردند، با آنچه غرق شد یا آن که از نزدیک شاهد غرق شدن اش بود، همدردی کردند. روزها گذشت و جز اندک جماعتی، کسی را جز به همان اظهار همدردی، کاری برنیامد.
آنان که از مرداد ماه امسال در مخزن 50 کیلومتر مربعی سد کارون سه جا گرفته بودند، هر روزعاجزانه به آثاری ، چشم دوخته اند که روزانه و ساعت به ساعت، زیر آب می روند. آنان گاه می دانند چه می خواهند و گاه نمی دانند. آنان گاه دست و پایی می زنند و به این تلاش، گاه یادگاری از گذشته را نیز خارج می کنند و گاه آرام می نشینند و نظاره گر غرق شدن ایذه اند با همه تاریخش. آنان چندان بیمار گونه عاجز شده اند که راه و رسم رفتار در بحرانی ترین شرایط را نیز فراموش کرده اند. انان تنها به استغاثه و لابه خو کرده اند و نظاره گری نابودی همیشگی آثار ایذه، وظیفه شان شده.
آثار هزاره ها و قرن ها یک به یک و گاه جمعی زیر آب رفتند و شاهدی شدند بر بی تدبیری، سهل انگاری، بی همتی و عجز ما. اگر گذشتگان ما به تدبیر و دقت و همت و توان، یادگارهایی از خود به جا گذاشتند که امروز روزخلق شمایلی از ان نیز از ما و امثال ما بر نمی آید، ما را همین بس که دغدغه ای برای نجات این آثار نداریم. گروه نجات ایذه چشم به دست مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری دوخته؛ مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری، آداب دان، گزارش مکتوب از گروه نجات می خواهند؛ مسئولان محلی و استانی، کار را تمام شده می پندارند و افسوس خوارانه، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را محکوم می کنند؛ گروهی نیز به اعتراض، آنجه بر پا شده (سد بتونی و بلند کارون سه) را بهانه می کنند که مبادا اثر بی نظیرشان که عمری معادل زندگی یک نسل خواهد داشت، قربانی حفظ آثاری شود که پدران پدران ما نیز پدیدآورندگانشان را به خاطر ندارند.
اگر واضح نباشد، مرمت گران و متخصصان این امر گفته اند که آثار زیرآب رفته ایذه، چند صباحی بیشتر دوام نخواهند آورد. آنان گفته اند که سازه ها و آثار سنگ و سفال این منطقه در برخورد با فشار آب و رطوبت، پایداری خود را از دست خواهند داد. اما آن چه برای آیندگان به عنوان موزه خواهد ماند، نمایشگاهی از رفتارهای ما با آثاری است که هرکدام کتاب ها سخن برای گفتن دارند. کاش آنان که این روزها را به بی قیدی طی می کنند می دانستند که هنوز هم فرصت برای نجات آثاری از دوره های ایلامی تا معاصر، از سازه های ساده تا معماری پیچیده، و از سنگ نگاره و سنگ قبر تا سفال و آثار مفرغی، باقی است.
شيفته
shifte_mirass@hotmail.com