تابلوى سياهكل اثر بيژن جزنى يكى از شاهكارهاى هنر معاصر ايران است كه متاسفانه تاكنون كمتر به آن توجه شده است. جزنى اين تابلو را در سال 1350 و در زندان عشرت آباد كشيده. جزئيات فراوان و استحكام و تركيب بندى منسجم و زيبا از بارزترين خصوصيات اين تابلو است. زمينه ى تيره و مبهم اثر كه در آن دامون (جنگلى انبوه كه نور خورشيد به درستى به زمين آن نميرسد) با علف هايى هرز و خشك و يك لاشه خوار و يك گاو ديده مي شود قرار است تصويرگر فضايى باشد كه در آن گوزن شخصيت اثر كه با رنگ هايى شاد و روشن از زمينه مجزا شده، با تيرگي ها در نبرد باشد.
حماسه سياهكل به قدر كافى براى همگان آشنا است. گوزن سمبل چريك هايى بود كه آن سال ها اقدام به مبارزه مسلحانه عيله استبداد پهلوى مي كردند. نبرد حماسى سياهكل و تصرف پاسگاه ژاندارمرى آن توسط چريك ها در سال 49 نخستين بارقه هاى اميد را در دل طيف جوانان مبارز و روشنفكرهاى آن زمان شعله ور ساخت و راه نوينى در مبارزه عليه امپرياليسم و استبداد داخلى گشود. گوزن ـ چريك تابلوى جزنى نماد همان انسان هايى است كه با گذشتن از جان و جواني خويش محرك مبارزه در راه انقلاب بودند. به ياد بياوريد كه عنوان فيلم مسعود كيميايى كه در آن اشاراتى به جنبش چريكى ايران ميشود نيز "گوزنها" است. كيميايى در مصاحبه اى در زمان اكران فيلم گفته بود كه چون گوزن شاخ هاى زيبا و بلندى دارد. هنگام فرار از شكارچيان، شاخ هايش بين شاخه هاى درختان جنگل گیر می کند و شكار مي گردد. او خود چنين تصويرى را در سكانس شكار گوزن ها در ابتداى فيلم خط قرمز در سال57 بازسازى كرده است.
از اينكه تابلوى سياهكل اكنون كجاست و اينكه چه سرنوشتى بر آن رفته اطلاع دقيقى در دست نيست. تابلو به شكل يك مستطيل عمودى و احتمالاً حداكثر در ابعاد پنجاه در هفتاد سانتيمتر بوده است. و گوزنى را در حال دويدن نشان مي دهد كه شمشيرى را در دست چپ گرفته و فرياد مي زند. تيغه ى شمشير گوزن از ميان خفاش ها عبور كرده و در دل تيرگى (جهل) فرود آمده است. و دست راست اش روى نورى درخشان قرار گرفته و چشمى (آگاهى) در كف دست و ميان نور نقش شده. اين چشم مي تواند هم چشم راست گوزن باشد . از آنجا كه اين تابلو را مي توان در سبك كوبيسم جاى داد. طبيعى است كه هنرمند فرم و نحوه جايگزينى رئاليستى عناصر اثر را بنابه نياز محتوايى جابجا كند. فرم اندام گوزن بسيار استوار و جز سر و شاخ هايش خشن و با خطوط شكسته و مقطع ترسيم شده. و همچنين در رنگ بندي ها و قلمگيرى سعى شده پيكر گوزن به تنه درختان جنگلى شبيه شود. اين نكته خود استحكام بيشتر گوزن را نمايش مي دهد و عزم او را در راهى كه برگزيده به تصوير مي كشد. همچنين تاكيد بر مذكر بودن شخصيت تابلو به دو دليل صورت گرفته كه نخست قدرت مردانه را به رخ بكشد و همچنين زيبايى اندام مرد را كه متاثر از هنر پيكر تراشى و نقاشى يونان و روم باستان است يادآور شود. و در نهايت به اين طريق احترام و سپاس خود را نسبت به مردان حماسه سياهكل ابراز دارد. اين نكته ها تسلط هنرمند را بر تاريخ هنر و استفاده خلاقانه از انديشه اش را در راه نمايش هنرمندانه آرمان و ايدئولوژى نمايان مي كند كه در تاريخ نقاشى ايران تاكنون كمتر به چشم خورده است.
جز اندام گوزن، سر و شاخ هايش با خطوط منحنى تصوير شده اند؛ به خاطر القاى اين حس كه انديشه و آرمان شخصيت اثر را زيبا نشان دهد. معمولاً براى نمايش زيبائي ها از خطوط منحنى استفاده مي شود و همچنين خط منحنى بيانگر حس آرامش و اطمينان نيز هست.
در رنگ گذارى تابلوى سياهكل به نكته جالبى مي توان اشاره كرد كه اثر را به دو پلان مجزا در پس زمينه و پيش زمينه تقسيم مي كند. جداى اينكه با تاثير از آثار مينياتور ايرانى و متاثران غربي از آن سبك نقاشي، مانند پابلو پيكاسو، بيژن جزنى به استفاده از رنگ هاى تخت در شخصيت و عدم استفاده از پرسپكتيو روى آورده تا بتواند در يك نظر كوتاه و ساده مخاطب را با خود درگير كند و پيام تابلو را بي هيچ پرده پوشى به وى انتقال دهد.
بخش پس زمينه تابلو، تيره و تار است؛ براى پوشش آن از رنگ هاى سرد استفاده شده. اين مسئله تداعى كننده جنگل است و هم مي تواند با ايجاد ابهامى كه رنگ هاى سبز و آبى ايجاد مي كنند، فضاى منفى براى حضور شخصيت تابلو ايجاد كند. چند عنصر مانند خفاش ها و لاشه خوار مي توانند نمايشگر استبداد و عوامل پيرامون آن باشند. و گاو كه در برابر گوزن و در پائين زمينه اثر كشيده شده است عنصرى است كه خشونت، استثمار و استحكام را توامان منتقل مي كند، از همين رو است كه نقش گاو از تمامى نقوش پسزمينه محوتر و بدوي تر ترسيم شده است. انتخاب خلاق و آگاهانه تركيب رنگ هاى سرد با توجه به اينكه بناى هنرمند نيز بر آن بوده كه تابلو تصويرگر واقعه سياهكل باشد، براى توصيف فضاى سياسى دوره اى كه واقعه سياهكل به وقوع پيوست يعنى سال هاى اوخر دهه چهل، كاركرد دارد.
advertisement@gooya.com |
|
در پيش زمينه، شخصيت گوزن بر خلاف پس زمينه با رنگ هاى شاد و گرم نقش بسته است كه علاوه بر برجسته كردن نقش او در تابلو بيان گر شور و هيجان انقلابى نيز هست. اغراق در چشم چپ گوزن كه مي تواند بيانگر ايدئولوژى و آگاهى باشد به همان اندازه كه فرياد خشن گوزن اغراق آميز است ترسيم شده و اين تركيب قرينه، مانع از آن مي شود كه تعادل خاص موجود در تابلو به هم بريزد. نقطه اتكاى تابلو، جايى كه نگاه مخاطب بر آن توقف مي كند، همين چشم زيباى گوزن است. كه بر عكس چشم ديگر كه در بالا قرار گرفته، هنرمند آن را با رنگ هاى پس زمينه پر كرده است. بدين معنى كه او سردى و تيرگى و ابهام و در يك كلام استبداد را ديده است و اكنون فريادش و شمشير كشيدن اش به خاطر ديدن آن و بر عليه آن است.
بيشترين تلاش جزنى در تابلوى سياهكل بر ترسيم شخصيتى استوار و ايجاد نظمى محكم در شخصيت گوزن ـ چريك در برابر آشفتگى پس زمينه اثر است و اين تضاد كه از بنيان كار تابلو را به تفسيرهاى زيباشناسانه مي كشد. تنها محصول يك ذهن خلاق و هنرمندانه است. مسلماً همانگونه كه نياز به بازخوانى تاريخ چپ در ايران احساس مي شود و بسيارى در گوشه و كنار جهان دست در اين كار دارند، بهتر آن است كه با بازخوانى انتقادى و نمايش مجدد محدود آثار هنرى بازمانده از بنيانگذاران اين جنبش؛ بخشى از تاريخ را اينبار از زاويه زيباشناسى مورد توجه قرار داد. نوشتار فوق تنها آغازى خام دستانه، تجربى و كوتاه در اين باره بود. باشد تا كوشندگان نكته هايى بيشتر برگيرند و بنگارند.
احمد زاهدی لنگرودی
ahmadzahedi@gmail.com
http://leebar.blogspot.com