ویران کردن ﺁرامگاه عبدالحسین سپنتا، در اصفهان، بار دیگر ایرانیان را در برابر این واقعیت قرارداد که در رژیم مافیاهای نظامی – مالی و ملاتاریائی که دارد دست نشانده مافیاها می شود، در ﺁرمگاه ابدی نیز، کسی از تجاوزهای عمال ﺁن در امان نیست . تبدیل کردن ﺁرامگاه سپنتا به ویرانه و توهین به پیکره گزارشگر خودکامگی تاریک اندیش ترین و تبهکارترین « ﺁدم » ها در ایران و دیگر کشورهای جهان است . با این تفاوت که ، در ایران، این جماعت دولت را به تصرف خود درﺁورده اند .
زنده یاد سپنتا در 1286 شمسی در تهران دیده بر جهان گشود . تحت سرپرستی مادر و دائی خود ﺁموزش و پرورش یافت . در دوران جوانی ، همراه مشروطه خواهان ، مخالف کودتای رضا خانی و سخت پای بند مبارزه ضد استعماری بود . می دانست جوانی را اگر در جوش و خروش بنای ﺁینده ای ﺁزاد تر نگذارد، زندگی را ناکرده از دست داده است .
دستی توانا در روزنامه نگاری داشت و ادیبی تیز بین و شاعری توانا بود . اصفهانیان و دیگر مردم ایران او را پدر سینمای ایران می شناسند . فیلم برداری با صدا را او ﺁغاز کرد . فیلم « دختر لر » که او ساخت، همچنان در خاطره ها است .
او در زمره میهن دوستانی بود که با سلطه انگلستان بر ایران مبارزه می کردند : در جنبش ملی کردن صنعت نفت به رهبری مصدق، در مخالفت با جدا کردن بحرین از ایران ، مبارزی کوشا بود .
در سن لوئی و هند تحصیل کرد . در روزنامه هائی چون « فروهر » مقاله می نوشته و پیرامون تمدن و فرهنگ ایران بسیار نوشته و سروده از خود برجا گذاشته است . به زبان انگلیسی چیره بود و ترجمه های زیادی از ﺁثار نویسندگان انگلیسی را در اختیار ایرانیان نهاده است . بر زبان پهلوی دانا بود و بر ادب فارسی تسلط داشت .
از مجموعه کارهایش ، می توان از 1 – اشک سپنتا ، 2 – اخلاق در ایران باستان ، 3 - نوﺁموز مزدیسنا در دو جلد ، 4 – پرتوی از فلسفه ایران باستان ، 5 – زرتشت که بود و چه کرد ؟ ، – مجموعه اشعار ملی عارف قزوینی ، 7 – منتخبات اشعار میرزا عبدالوهاب گلشن ایران پور
advertisement@gooya.com |
|
8 – در باره سخنوران دوران پهلوی ، 9 – ایران و اهمیت ﺁن در ترقی و تمدن بشر ، 10 – سروده های دهقان سامانی و... یاد کرد .
شادروان عبدالحسین سپنتا در ایران و هند به روزنامه نگاری نیز می پرداخت . بویژه در سالهای پیش از جنبش نفت و در طول این جنبش ، روزنامه نگاری فعال در خدمت مردم ایران بود .
اینک که تاریک اندیشان زورپرست به ﺁرامگاه او یورش برده و ﺁن را ویران کرده اند، بر دوام حیات او گواهی داده اند و گفته اند در ویرانه ای که از ﺁرامگاه او ساخته اند، ﺁئین مرگ و ویرانی خویش را کتیبه کرده اند .