سه شنبه 27 آبان 1382

فردا نامش را صدا خواهند كرد: فرشته عليزاده، امير فرشاد ابراهيمي

چند سال پيش دهكده اي مربوط به چندين صد سال پيش در غرب ايران از زير خاك سر برآورد كه به «شهر سوخته» معروف شد. باستان شناسان شگفت زده مشاهده كردند كه افرادي عادي و بدوي چگونه تمدني بسيار قوي داشتند، خانه اي، كوچه اي خيابانهايي مملو از بازار و مراكزي كه براي حل و فصل معضلات آن زمان و عقد امور مردم بوده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

گاهي فكر ميكنم اگر مثلا همين امروز در تهران كوه دماوند غرش كند و آتشفشاني روي دهد و تهران به زير خاك مذاب برود و بعدها باستانشناسان تهران امروزي را كشف نمايند چه خواهند ديد؟
باستان شناسان فرضي ما بي شك زير قشر خاكستري دوران جمهوري اسلامي چيزهايي پيدا ميكنند از قبيل زندان اوين، و ده ها بازداشتگاه و ساختمان هايي پر از سلول انفرادي و اتاقهاي بازجويي، ادارات و مراكزي پر از گزارشهايي محرمانه و بازجويي هايي درباره همه چيز و همه كس به اضافه مومياييهاي يك عده آخوند و پاسدار و بازجو و ماموران كوتوله و بي عرضه. و يك جماعت كثير انديشمند و فهيم و دانشجو كه يا در زندان بوده اند و يا در پي دود اگزوز موتورهاي لباس شخصي ها گم شده اند.
باستان شناسان ميكاوند و ميكاوند در جنوبي ترين قسمت شهر تهران گورستان هايي را مي يابند كه مملو است از قبرهاي بي نشان و بي نام در گورستاني كه در محله اي به نام خاوران قرار دارد قبر بي نام و نشاني را مي يابند كه متعلق است به دانشجويي مظلوم و معصوم به نام «فرشته عليزاده».
باستان شناسان دوباره گزارشها و بازجويي ها را مرور ميكنند و پي به راز قتل اين جوان معصوم ميبرند:
فرشته عليزاده، دانشجوي مظلومي كه در حوادث كوي دانشگاه تهران در سال 1378 توسط عناصر شبه نظامي حزب الله بازداشت و روانه بازداشتگاه ميگردد و پس از آن به جرم بيگناهي و دموكراسي خواهي به زير ضربات كابل گرفته ميشود، بي آن كه دستور بازداشت و پرونده اي برايش تشكيل شده باشد. پس از مدتي بالاخره در دادگاه انقلاب برايش پرونده اي مفتوح ميشود و «حداد» از قضات سرسپرده اطلاعات در شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامي دستور ميدهد پس از آن كه اثر شكنجه و زخمهاي تن «فرشته عليزاده» محو شده وي را به زندان اوين منتقل نمايند، امري كه هرگز اتفاق نمي افتد.
فرشته عليزاده در بازداشتگاه غيرقانوني حزب الله تاب تحمل شكنجه ها را نمي آورد و جان ميسپارد. پس از آن جنازه وي به ستادي كه معراج نام دارد و در جوار پزشكي قانوني است (پزشكي قانوني موازي سپاه و وزارت اطلاعات!) فرستاده ميشود و نهايتا وي در گورستان خاوران دفن ميگردد.
پيگيري خانواده فرشته، دفتر تحكيم وحدت و حتي نمايندگان جنبش دانشجويي در مجلس از جمله موسوي خوئيني ها به هيچ نتيجه اي نميرسد.
در آخرين مراجعات خانواده فرشته به قوه قضاييه تنها پاسخي كه ميشنوند اين است:
«پرونده وي بسته شده است و از سرنوشت وي خبري نداريم، ايشان تخلفات امنيتي زيادي داشته، شما هم بهتر است دنبالش را نگيريد...»
باستان شناسان فرضي ما سخت شگفت زده ميشوند چرا كه ميبينند در جمهوري اسلامي حتي براي مردگان هم حكم صادر ميكنند. ميكشند و حكم صادر ميكنند و تمام!
آنها ميمانند چه نامي براي اين «نسل سوخته» در زير ضربات كابل و باتوم بگذارند؟!

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1359

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فردا نامش را صدا خواهند كرد: فرشته عليزاده، امير فرشاد ابراهيمي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016