يكشنبه 25 مرداد 1383

عليرضا جباري در مرخصي: ويرايش آخرين ترجمه ام را در زندان به پايان رساندم، شهروند،ـ خسرو شميراني

shemiranie@yahoo.com

علیرضا جباری مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران پس از ماه ها، چهارشنبه 11 آگوست به مرخصی آمد. او پس از بسته شدن زندان قصر به زندان گوهردشت منتقل شد و از آن زمان در محل جدید در بند است.


آقاي جباري از اينكه صداي شما را خارج از زندان ميشنوم خوشحال هستم. چه مدت بود كه مرخصي دريافت نكرده بوديد؟
ــ سال گذشته ششم آبان از آخرين مرخصي خود ‌به زندان رفتم و طي نزديك به ده ماه گذشته با وجود كوششهاي وكيل و همسرم نتوانسته بودم مرخصي بگيرم. در اين فاصله همسر من مجبور شده است به خانه اي كوچكتر با مخارج كمتر نقل مكان كند.
چند ماه ديگر دو سال خواهد شد كه من با دستگيري و زندان درگير شده ام و طبيعتا امكان كار و كسب درآمد نداشته ام.

براي چه مدت به مرخصي آمده ايد؟
ــ پانزده روز

در اين مدت وضعيت ملاقات چگونه بود؟
ــ از طرف مسئولان زندان مشكلي وجود نداشت ولي خوب به لحاظ عملي گاهي 3ــ2 ماه موفق نميشدم آذرنگ دختر بزرگم را ببينم. من تخلص ادبي خود را از نام او دارم و او به من بسيار وابسته است. اما به دليل اينكه در شهرستان مشغول تحصيل در دانشگاه است، خيلي اوقات نميتوانست خودش را براي روزهاي ملاقات برساند.

مگر به لحاظ حقوقي شما حق مرخصي نداريد؟
ــ چرا! اما آخرين بار وقتي كه تقاضاي مرخصي كردم، آقاي صابري ظفرقندي قاضي پرونده من با آن موافقت نكرده بود و نوشته بود كه من حق رفتن به مرخصي ندارم. پس از آن همسرم همواره تلاش كرده بود و حتي شب عيد هم مرخصي ندادند. اخيرا پس از تماسهاي مكرر با دادستاني، همسرم موفق شد اجازه پانزده روز مرخصي را كسب كند. وقتي حكم دادستاني به زندان رسيد، داديار ناظر گفت كه با توجه به نظر قاضي او در سنديت حكم دادستاني مشكوك است، پس، از دادستاني استعلام كرد اما سرانجام اجازه نهايي صادر شد و اكنون ميتوانم با شما صحبت كنم.

وضعيت سلامتي شما چگونه است؟
ــ ناراحتي قلبي من داستاني باسابقه است و سالهاست كه با آن دست به گريبان هستم. در آخرين مرخصي تقريبا تمام مدت مشغول به مداوا بودم و عملا اين بار نيز چنين خواهد شد.

پرونده شما اكنون در چه مرحله اي است؟
ــ طبق موازين و نظر وكيل بايد ماهها پيش آزاد ميشدم، طبق پرونده زندان به روايتي 14 بهمن ماه گذشته و به روايت ديگر 12 فروردين ماه دوره ي زندان من پايان يافته است، اما قاضي پرونده آقاي صابري ظفرقندي معتقد هستند كه من بايد در زندان بمانم.
البته الان به دليل بيماري قلبي تقاضاي "عدم تحمل كيفر" كرده ام. تقاضاي من توسط پزشك معتمد زندان تاييد شد و 29 فروردين نامه آن به دادگاه ارسال شد. در تيرماه، پس از پيگيري همسرم، دادگاه اعلام كرد كه نامه را دريافت نكرده است.
سرانجام نزديك به 3 هفته پيش بنابه درخواست مسئولان به پزشكي قانوني برده شدم تا نظر پزشك معتمد را بررسي كند. دوباره چند روز پيش نامه اي به زندان رسيد كه بايد مجددا به پزشك قانوني برده شوم.
به هر روي همسرم و وكيلم آقاي دكتر بهراميان در خارج از زندان و خودم در داخل زندان پيگيري ميكنيم تا شايد بتوانم پس از رهايي از زندان تحت كنترل و مداواي پزشك متخصص قرار بگيرم.

در كدام بخش زندان هستيد؟ سلول شما چگونه است؟
ــ من در بند كارگري، سالن يك، اندرزگاه 2 هستم. با دو جوان 8 ــ37 ساله كه به دلايل غيرسياسي زنداني هستند و اخلاق كاملا متفاوتي دارند در يك سلول انفرادي به ابعاد تقريبي دو متر در سه متر جا داده شده ام.

با آنها مشكلي نداريد؟‌
ــ اوايل خيلي سخت بود اما اخيرا كمتر اذيت ميكنند. به جرائم غيرسياسي و به زندانهاي طولاني مدت محكوم هستند، سالهاست كه در آنجا هستند و طبيعتا اعصاب درست و درماني ندارند و خيلي از نرم ها برايشان مهم نيست.

با مسئولان زندان چطور؟
ــ اگر از اينكه اصولا نبايد در زندان باشم بگذريم و مشكل ندادن مرخصي را هم در نظر نگيريم كه البته به قاضي برميگردد بايد بگويم كه برخوردها در مجموع احترام آميز و مثبت است. البته باز هم گاهي مسائلي پيش ميآيد كه نميدانم چگونه تفسير كنم.

مثلا؟
ــ مثلا شب گذشته هنگامي كه پروسه ي مرخص شدنم در جريان بود اسامي تعدادي را خواندند و گفتند كه در اتاق انتظار بنشينيم. پس از مدتي گفتند هر كس شلاق خورده خارج‌ شود و بقيه منتظر بمانند تا نامشان صدا شود.
تلاش كردم توضيح بدهم كه پرونده "عدم تحمل كيفري" من در جريان است. من در حال مرخص شدن كامل هم نيستم و فقط به مرخصي ميروم، اما زندانبان مرا با برخورد زننده اي به جاي خودم بازگرداند و حاضر به شنيدن توضيحات من نبود. سرانجام كاشف به عمل آمد كه ظاهرا نميخواستند كسي را شلاق بزنند اما براي چه آن كار را كرد، نميدانم.

وضع غذا، بهداشت، هواخوري و . . . چگونه است؟
ــ همانطور كه گفتم در بند كارگري هستم كه "بهترين" بند زندان است. تنها بخشي است كه به قسمت اداري تردد دارد. غذا زياد است و كيفيت آن خوب نيست. گاه چيزهايي در ظرف غذا پيدا ميشود كه به غذا ربطي ندارد.
براي حمام و دستشويي مشكلي نداريم. گرچه آب حمام هميشه گرم نيست ولي هر وقت بخواهيم ميتوانيم از آن استفاده كنيم. هر روز هفت تا هفت و نيم صبح آمار ميگيرند. روزي 2 ساعت، يك ساعت قبل از شام و يك ساعت بعد از آن قدم ميزنم. قبل از شام در فضاي آزاد به عنوان هواخوري و بعد از آن در كريدور. پنجشنبه و جمعه تمام روز هواخوري آزاد است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

آيا به كار خاصي در زندان مشغول هستيد؟
ــ در كتابخانه مشغول هستم. بيشتر كتابها قديمي و مذهبي است. شايد فقط سه چهار درصد جديد ‌باشند.

اخيرا چه كتابهايي مطالعه كرده ايد؟
ــ "كيانيان" مقايسه اي است تطبيقي ميان تاريخ و اساطير، سير حكمت در اروپا و تاريخ بيداري ايرانيان از كتابهايي هستند كه اخيرا خوانده ام.
البته در عين حال موفق شدم ويرايش نهايي آخرين ترجمه ام را كه به سفارش "مركز نشر دانشگاهي" انجام داده بودم به اتمام برسانم.

نام كتاب چيست؟
ــ "كنترل آماري كيفيت" يك كتاب تخصصي است.

در فاصله اي كه شما در زندان بوديد شنيدم كه به عضويت افتخاري انجمن قلم انگلستان پذيرفته شديد‌. . .
ــ بله! اولا از اين فرصت استفاده ميكنم و از تمامي دوستان و همكاراني كه در خارج از زندان به فكر ما هستند تشكر ميكنم، به همين ترتيب از انجمن قلم انگلستان هم سپاسگزارم. البته من يك نامه تشكر برايشان فرستادم كه نميدانم دريافت كرده اند يا خير زيرا در سه ماه اخير چيزي از آنها به دستم نرسيده است. درحالي كه ميدانم دست كم يك كتاب برايم ارسال شده است.

آقاي جباري براي اين گفت و گو از شما متشكرم.
اين گفت وگوي تلفني پنجشنبه 12 آگوست 2 بعدازظهر به وقت ايران انجام شده است.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10910

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'عليرضا جباري در مرخصي: ويرايش آخرين ترجمه ام را در زندان به پايان رساندم، شهروند،ـ خسرو شميراني' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016