چهارشنبه 4 شهريور 1383

نسل جوان، عدم رهبریت و اپوزیسیون فعال! عرفان قانعی فرد

این روزها در این فکر بودم که راستی چرا دیگر هشدار به مردم ایران بی فایده است!... آیا چون مردم دیگر نه به اپوزیسیونش اعتماد دارد نه به جماعت سیاسیونش؟!...چون احساس می کند , هدف منفعت است نه خدمت؟!..انگارمردم ما رهبریت جنبش ندارند.!..هیچ شخصی در جلوی صف نایستاده است!... انگار کسی نمی داند مردم ایران رهبریت ندارد!... چون در بین ان همه پرچم و حزب و دسته, کسی کسی را قبول ندارد؟!...همه اظهار نظر می کنند و ادعا؟!...اما کسی باور, تحمل , صبوری و مدارا نیاموخته است!...از حرکت خمینی و ملاتاریا, لااقل هنوزکسی درس نیاموخته است!.. انگارازآنها فقط انحصار و تسلط و ادعا و هوچی گری را آموخته ایم!...هنوز دردرس اول تمرین آزادی و دمکراسی مانده ایم!....هنوز در تعریف رسالت روشنفکری و هدف سیاسی مشکل داریم!..
آقایان احزاب!...آقایان مستقل!....آزادیخواهان!..
راستی چرا حمایت و سخنان هیچ کدامتان در مردم امروز ایران تاثیر و نفوذ ندارد؟...چون هنوز خودتان درس وحدت و اتحاد نیاموخته اید؟!!...پس مردم امروز ایران و نسل جوان را وانهید تا به زندگانی اش بپردازد؟!!...آن لقمه نان وحشت را هم از او دریغ نکنید!..مردمی زود باور و محجوب, که گاه به یک مجلس بزم نیز دل خوش است!..چون شادی و آرامش را از او دریغ کرده اند!...مردمی که به شما خارج رفتگان چشم امید دوخته اند , شما به حرکت و خیزش آنان!...که چه؟ سوار بر موج آنان به وطن بازگردید؟!!... مردم دنیا هم به ما می خندند؟!!...


پس در این ۲۶ سال چه آموخته اید؟...این همه راه پیمایی و اعلامیه و اطلاعیه و هشدار چه شد؟...گاه آن " روسپی بزرگوار " که کنار خیابان می ایستد را تحسین می کنم!..لااقل شهامت و صداقت دارد!..."من این کاره ام و نرخم آن! "...اما مردم و نسل جوان امروز ایران به شهامت و صداقت که بنازد؟!..نسل پدرم , ما جوانان را از فعالیت باز می دارد و می ترساند.!..
مادرم می گوید:" بابا جان !..حالا که درست تمام شده زن بگیر!..دختر اعظم خانوم خوبه!.. پراید هم داره!....از بانک پارسیان هم تقاضای وام کن , یه آلونکی هم داشته باشی!...بگذار منم به مردم بگم , پسرم استاد دانشگاه شده...خانه و مبایل داره!."...

پدرم می گوید:" بابا...گول این جماعت را نخور...نشسته آمریکا ویسکی اش را می خورد...می گه مردم بلند شید!...خوب راست می گی خودت پاشوبیا!.. نمی داند مردم گرفتار زندگی اند ...واسه یه لقمه نون باید جلوی دولت و ملت خم و راست بشی!...ما انقلاب کردیم سیر بودیم!...شما جوان ها چی؟..از گرسنگی میمیرید!...این آخوند ها رحم و شفقت ندارند...به خدا همه تان را گلوله باران می کنند!...کدام اپوزیسیون؟...نشسته پای ماهواره و قر کمر زنها را نگاه می کنه!.. به اندازه ء آخوند پا پتی هم عرضه ندارند!..اولا اینها به این راحتی ها تکان نمی خورند...جاشون راحته !..مردم ما هم که دارند سواری شان می دهند!... هرکسی هم ناراحته آخوند می گوید:" یا بیرون یا گلو له! "......بعدش: خوب پشت سر چه کسی بلند بشویم؟....کدام رهبر؟...

امروز هم در ایران مردم هاژ و واژ مانده اند .. که آینده آنان چه خواهد شد؟ ... به اصطلاح , فعالان سیاسی داخل کشور هم, غم شان رئیس جمهور آینده شده است!...اما مسلما مردم مانند انتخابات شوراها و مجلس ۷ برخورد خواهند کرد...چون دیگر مردم ما , به کسی باور ندارد !

امروز اگر نسل من کسی بیاید و بگوید :" رضا پهلوی!.."...همه می آیند و می گویند :
" ما انقلاب کردیم تا از ستون استبداد شاهنشاهی رها شویم...دیگر هیچ ملتی استفراغ خود را باز نمی خورد!...او پرونده اش برای همیشه بسته شده است! .... پادشاهی در بین مردم ایران دیگر جایگاه ندارد!.... دیگر بس است مشروطه خواهی!.... دوای درد مردم ایران جمهوری فدراتیو و فدرالی است , نه شاهنشاهی! "
از طرفی , وفتی با رضا پهلوی -- در روز سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۱ -- تلفنی صحبت می کنم , چنین می گوید: " من به نسل جوان امید دارم...باید صادقانه کار کرد و مردم را آزاد گذاشت تا خود انتخاب کنند...شما نسل جوان , ۳۰ سال باید شب و روز تلاش کنید , تا وطن عزیز را آباد کنید! "....
از دیگر سو, در مصاحبه اولم با بنی صدر- شنبه ۴ آبان ۱۳۸۱- او درباره رضا پهلوی می گوید: " بچه بنشین سر جایت ! ..کسی از تو حمایت نمی کند!.. هیچ دولتی او را قبول ندارد!".......
در مصاحبه ام با دکتر ابراهیم یزدی- عصرشنبه۲۳ اسفند ۱۳۸۲-
او درباره رضا پهلوی می گوید: ایشان را نمی شناسم ! .... چه کاره هستند؟...دربارهء این خواب و خیال ها چیزی از من نپرسید!... رضا پهلوی , کاره ای نیست! ".
اگر در نسل من می گوئیم جناح فلان... , یکی دیگر از راه می رسد و پرونده اش را افشا می کنند!...می گوئیم قلان حزب... دیگری از راه می رسد و می گوید چنین است و چنان ! " مبادا گول آنها را بخورید! می خواهد مطرح شود! " و بعد بازار گرمی تهمت و بهتان و پرونده سازی . که در این مورد همه بلا استثنا مشغولند!

دگرمردم و نسل جوان چهار شاخ مانده ایم, این شوالیه پاک و مطهر را ازکجا بیاوریم؟!...در داخل هم فلان جبهه و فلان حزب دولتی فعالند...مردم و نسل من هم دیگر به امثال آقایان " بهزاد نبوی , مجاهدین اسلامی, دفتر تحکیم وحدت , محمدرضا خاتمی , جبهه مشارکت , جلائی پور , یزدی , تاج زاده , حجاریان , عسگر اولادی و .. "باور ندارد!...
دیگرخسته شده ایم!..آنها نه برای نسل من دل سو زانده اند!.......دم از آزادی زدنشان , برای میز مقام گرفتن است !... اما بی خبرند از آنکه در برابر نسل من مسئولند و پاسخ گوی گذشته شان! هرچند , تمام تریبون ها در اختیار آنان است و شب و روز در این محراب و آن منبر, افاضه کلام می فرمایند!... در گوشه و کنار دنیا هم صدها روشنفکر و آزادیخواه و فعال ادبی و سیاسی در داخل و خارج از کشور از" کانون نویسندگان ایران ...از سیمین بهبهانی تا درویشیان...از عباس معروفی تا بهمن فرزانه.....یا روزنامه نگاران از پرهام تا بهنود..از گنجی تا معین و نوری زاده...چه مستقل و چه وابسته...از ابوالحسن بنی صدر تا دیگر احزاب سیاسی" ...هر کدام به شیوه ای فعالند , اما فعالیتی فردی , بدون داشتن مدارا , گفتمان , روحیه کار جمعی , اتحاد, صبوری ...هرچند هنوزهم در بین خود این افراد , سانسور و حس منفعت طلبی به گونه ای فعال است!
پس اول اپوزیسیون ما , درد خود را دوا کند و بعد به مردم و من نسل جوان مژده آزادی دهد و رهایی!
مثلا امروز پیام دکتر ابوالحسن بنی صدر به مردم ایران راشنیدم و خواندم که :
" موقعیت آرمانی کشور ما فرا رسیده است!،... در ایران ، ملاتاریا اگر هم بخواهدقدرت را قبضه کند و همچنان مدار بسته ای را بوجود آورد که به هدف خویش برسند و سنگین ترین بها را ملت ایران پرداخت کنند... امروز ، بار دیگر ، ایران در موقعیتی است که مدار باز است . مدار باز ، استبداد را بی محل می کند و در معرض انحلال قرار می دهد . از این رو است که مافیایی نظامی – مالی به وحشت افتاده و با تمام توان می کوشند ، ایران را گرفتار مدار بسته ای با آمریکا و اسرائیل کنند . اینک در مرحله تهدید کردن و تهدید شدن هستند .
همانسان که ملاتاریا آلت فعل گروگانگیری و جنگ 8 ساله و صدام دستیار آمریکا و انگلیس در تجاوز به عراق شدند ، مافیای نظامی – مالی نیز دارند کار تهدید های متقابل را به بمباران نقاطی از خاک ایران و مجازات هایی می کشانند .
آقای خاتمی می گوید : اگر پرونده اتمی به شورای امنیت برود ، بهای آن را مردم ایران خواهند پرداخت . همزمان ، " وزیر " دفاع , امریکا و اسرائیل را تهدید به " جنگ پیشگیرانه " می کند . آیا خاتمی نمی داند که مسئول او است و بر او است که نگذارد ، بحران سازان ، بهای بقای استبداد خویش را به مردم ایران تحمیل نکنند ؟ "......
و سپس در پایان فرموده بودند:
....."مردم ایران ! ...از چه رو چنین بهت زده نظاره گر جنایتها ، فسادها و خیانت های مافیای نظامی – مالی شده اید ؟ از چه رو از تجربه گروگانگیری و جنگ 8 ساله که نسلی را بر باد داد و مافیاها را حاکم بر هستی شما کرد ، پند نمی گیرید ؟ حق دانستن ، حق هر انسان است . اگر از قرآن ، تنها این حق را آموخته بودید که به تکرار ، خاطر نشان می کند ، گرفتار استبداد و سلطه خارجی نمی شدید..... آیا آنقدر از این حق غافلید که به فکر سئوال کردن نیز نمی افتید ؟ شما مردم ایران ، نباید بدانید نیاز کشور به " برنامه اتمی سری " چیست ؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

نباید بپرسید چه مقامی ، و چرا تصمیم به اجرای این برنامه گرفته است ؟ بدستور چه کسی در مقام نمایندگی از ایران ، به دنیا ، دروغ می گویند ؟ چه کسانی ، مسئله " برنامه اتمی " را بوجود می آورند و آن را دستمایه تبدیل بحران سیاسی به بحران نظامی می کنند ؟ نمی بینید که ربع قرن است ، مغزها از کشور می روند و استبدادیان می گویند : مهم نیست ، ما زیاد داریم ! نفت پیش فروش می شود ، سرمایه ها می گریزند ، در برابر ، جنگ و ویرانی می آید؟

شگفتا ! چگونه می گذارید بهترین فرصتها را که باید برای برخاستن و به حاکمیت مافیاهای نظامی – مالی پایان دادن ، مغتنم بشمارید ، رایگان در اختیار مافیاها می گذارید تا برای شما بحران بسازند و کارش را به جنگ بکشانند ؟ آقای بوش و همدست او شارون دروغ می گویند . چرا که در واقع تهدید به جنگ آنها، گرفتن فرصت عمل از مردم ایران و دادن آن به مافیاهای نظامی – مالی است . بر وجدان جهانی است که نگذارد ، بوش و بلر و شارون و خامنه ای ، ماجرای عراق را در ایران تکرار کنند و بر ایرانیان آزاده است که وجدان جهانی را نسبت به بحران سازی جنایتکارانه حساس کنند ."

امروز پیام آقای بنی صدر منتشر شد . اما از ۷۵ میلیون نفر جمعیت ایران چند نفر آن پیام و هشدار زیبا را شنید؟ ... انگار مردم , چشم به راه یک رهبرند!.. یک منجی.... تا مردم کم کم باور کنند.......با این همه امکان و پیشرفت بشری هنوز در انحطاط مانده ایم!.. و اینکه" راستی چه باید کرد ؟" را از هم بپرسیم!... راستی آیا هنوز وقت عمل فرا نرسیده است؟....
دریغا که باید گفت : ایران رهبریت جنبش ندارد و انگار اپوزیسیون آن مرده است!... دیگر چه توقعی از دانشجو و نسل جوان امروز ایران دارید؟....جوان امروز خود را هزینه منافع و مطامع کسی نمی کند!.. آن کسی در عقیده اش راست می گوید , که اول خود را در راه آن فدا کند....جوان امروز واقعیت ها را می داند و مردم امروز ایران هم چنین رشد یافته اند... به قول پوینده و مختاری " وجود این انقلاب , برای ما لازم بود تا خویشتن خویش را بشناسیم!"...
با این همه ماهواره و روزنامه و ارتباطات در دنیای قرن ۲۱ , هنوز اندر خم یک کوچه مانده ایم !...ملاتاریا در پشت پرده چه می کند که ما خفتگانیم!....چون اپوزیسیون هیچ اندیشه و فکری راهنما به من نسل جوان تزریق نکرد!...

پس از ۲۶ سال , هنوز می گوئیم " چه بکنیم؟ " راستی آنقدر ستون ملاتاریا قوی و رخنه ناپذیر است؟.. .با احساسات می گوئیم " بنایشان بر آب است" ...اما بی خبر از آنیم که در اولین حادثه مردم من به ۲ بیماری مبتلایند: " ترکیدن عقده ها و تسویه حساب های شخصی! " با کدام عقل و منطق می توان آن حادثه را جمع کرد؟ ...آیا آمریکا سلسله جنبان نسل من است؟......آیا بعد از این همه سال باید چشم به راه قداره کشی همچون "بوش " باشم؟..

دکترعرفان قانعی فرد
Erphane@hotmail.com

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11278

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نسل جوان، عدم رهبریت و اپوزیسیون فعال! عرفان قانعی فرد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016