پنجشنبه 19 شهريور 1383

دوم نوامبر همه راي بدهيم !، طاهر بن جلون، برگردان : سيامند

لوموند 5 سپتامبر 2004

و اگر روز دوم نوامبر آينده, همزمان با ميليونها امريکايي, همه مردم جهان در حوزه هاي راي گيري براي راي دهي حاضر شوند چي ؟ همه ي کساني که در انتخاب رئيس جمهور بزرگترين قدرت جهان شرکت مي کنند مشروعيتي خواهند داشت. به همين دليل ساده که زندگي و آينده شان به نحوي از انحا به آن وابستگي خواهد داشت. حرکتي سمبليک, کلامي جهاني براي اشاره به اينکه سرنوشت جهان مستقيما و بدون هيچ ابهامي به انتخابات رياست جمهوري امريکا وابسته است. ويتنامي ها, شيليايي هاي ديروز و عراقي هاي امروز مي دانند از چه سخن مي گويم.
بر اساس اينکه رئيس جمهور کنوني ببازد يا اينکه دوباره انتخاب شود, سرنوشت صدهاهزار خانواده در عراق, فلسطين, اسرائيل, سراسر خاورميانه, مغرب و در افريقا, امريکاي لاتين و در بسياري سرزمين هاي ديگر, با تغييراتي جدي مواجه خواهد شد. اين تنها انتخابات رياست جمهوري اي است که سرنوشت اين تعداد ملل ديگر خارج از کشوري که انتخابات در آنجا برگزار مي شود, به آن وابسته است. اين نتخابات تنها به مردم امريکا ارتباط ندارد, نه, در همه ي زمينه هاي ديگر نيز دخيل است, دخالت آن در اقتصاد از همه واضح تر و مشهودتر است.
از آنچه بطور روزمره در عراق مي گذرد, چيزي نگوئيم. عراقي ها قدم به روند جنگ داخلي اي نهاده اند که پيش از شروع دخالت امريکا و بريتانياي کبير در اين کشور همه ي ناظرين پيش بيني کرده بودند. عراقي ها و همينطور فلسطيني ها از همه گونه حقوق مشروع براي شرکت در اين انتخابات برخوردارند.
منظور اين نيست که اگر جان کري انتخاب شود, شرايط را کاملا در عراق تغيير خواهد داد, ولي مي توان گمان برد, که به هر صورت شر اتفاق افتاده, حال مي بايست که ملل متمدن, براي جبران خسارات عظيم پديد آمده توسط قدرتي که با اتکا به دروغ و سرپيچي از قوانين بين المللي شبه توجيهي براي سياستش دست و پا کرده, متحد شوند.
کساني که در آرزوي انتخاب مجدد جورج بوش هستند, افراد القاعده اند. خودشان اعلام کرده اند. چرا که سياستهاي او بهتر از همه با استراتژي آنها خوانايي دارد. مگر نه اينکه با دخالت نظامي در عراق, بهترين فرصت را به تروريست ها و اين گرايش براي گسترش و معرفي خود به جهان عرب به عنوان مقاومت در مقابل اشغالگران استعماري, اعطا کرد ؟ اگر بوش براي لااقل نيمي از امريکاييها مايه ي ناخرسندي است, براي تمامي کساني که در خارج از ايالات متحده از اثرات اعمال و رفتار او که توسط انديشه اي بنيادگرا و مجمل ديکته مي شوند, در رنجند, فاجعه است.
مثلا فلسطيني ها, اگر بدانند که عدالت توسط چوبدستي اي سحرآميز به آنها بازداده نخواهد شد, حتي اگر اين چوبدستي سحرآميز در دست جان کري باشد, آنها مصائب اشغالگري اسرائيل را روزمره زندگي مي کنند, اسرائيلي که برکات و تشويق تيم بوش سود مي برد. وضعيت فلسطيني ها, از زمان به قدرت رسيدن شارون و بوش به قدرت هرگز تا اين حد فاجعه بار نبوده است.
گذشت دوران مطالبات صلح جويانه ي جيمي کارتر و يا حتي تلاشهاي, هر چند دير ولي ارزشمندِ بيل کلينتون. حالا ديگر همه ي جهان مي دانند که بدون يافتن راه حلي بر پايه ي گفتگو ميان فلسطيني ها و اسرائيل ( طرح ژنو همچنان معتبر است ), تمام خاورميانه, چه بزرگ و چه کوچک, عرصه ي پيکارهاي خونين و جنايتکارانه خواهد ماند. خشونت کور, آزمايشگاه هر نوع تروريسم از سر نااميدي و يا انتقام گيري, تروريسم شخصي و يا دولتي.
گزارشي تحقيقي از Pew Research Center به ما نشان مي دهد که « سياست خارجي براي اولين بار از پس از جنگ ويتنام, جايگاهي معادل اقتصاد در مشغله هاي فکري امريکائيان به خود اختصاص داده است » ( لوموند 20 اوت ). اين هم دليلي ديگر براي اينکه مردماني که سرنوشت شان بسته به اين سياست است در انتخاب رئيس جمهور ايالات متحده شرکت داشته باشند. امري است کاملا منطقي, هرچند که عجيب و بخصوص غيرعملي به نظر برسد. ولي مي تواند رايي معرف باشد, نوعي علامت دهي به رئيس جمهور منتخب. اگر بوش ببرد, کلِ قضيه هيچ اثري نخواهد داشت, زيرا ميليونها اروپايي در خيابانها مخالفت خود را با ورود نيروهاي امريکايي – بريتانيايي به عراق اعلام کردند, ميليونها صدا براي هشدار دهي به تيم بوش در مورد خطرات چنين جنگي بلند شد. جنگي فاقد مشروعيت, عليرغم هولناکي سيستم صدام حسين و ديگراني در منطقه که از سلاله ي او هستند, ولي بوش و تيم او اين « راي » توده اي و جمعي را خوار شمرده و آن را زير پا گذاشتند. خوب, حرف زدن با فردي کله شق بي اثر است, فردي که تحت بدترين نوع تاثيرات, مذهب و ناداني قرار دارد.
اگر رقيب او برنده شود, اميدي هست, با دانش به اينکه سنتي قديمي هميشه اولويت را به منافع امريکا داده است. و اين بار خارج کردن نيروها ازعراق دقيقا در جهتِ پايبندي به اين منافع خواهد بود, با جبرانِ ملالهاي اين خلقِ ستمديده, با در پيش گرفتن راه حلي بر پايه ي گفتگو براي بحران خاورميانه, با پذيرش خطاها و رفتار قابل سرزنش قدرتي که در عوض احترام به قوانين و حقوق, از توانايي هاي خود سوء استفاده نموده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بسياري از امريکائيها هرگز اين دخالت در حيات سياسي شان را نخواهند پذيرفت. چرا يک هنديِ بوپال, يک افريقاييِ زئير سابق ( کنگوي کينشازا ), يک عرب يا يک اروپايي مي بايست در چنين انتخاباتي حق راي داشته باشد ؟ زيرا به سادگي, زماني که ايالات متحده ي امريکا تصميم به صدور « دمکراسي » به يک ديکتاتوري مي گيرد ( گويي دمکراسي قرصي حل شدني در آب آشاميدني کشور مورد نظر است ), نظرِ صاحبانِ اصلي آن محل را جويا نمي شود, گوش شنوايي براي پيام ميليونها تظاهر کننده ندارد, چشمش بر نظر سازمان ملل متحد پوشيده است. مي بايست تصور کنند که هر چيزي که براي ايالات متحده خوب است, الزاما بايد براي تمام کساني که آنها سرنوشتشان را در دست دارند نيز بايد مناسب باشد. وقتي که سلاح به دست و کوله پشتي به دوش تصميم مي گيرند در کشوري دخالت کنند, زحمتِ دانستن عقيده ي مردمان آن کشور را بر خود هموار نمي کنند.
اگر که مسئولين ديگر نقاط جهان مي پذيرفتند و در دوم نوامبر آينده انتخاباتي سمبوليک سازمان مي دادند, غرور و نخوت آنان و تحقيري که بر ديگران روا مي دارند, درس خوبي مي گرفت. معني آن مقابله ي استقلال طلبي و مقاومت عليه تفوق طلبي اي که در پوشش برخي ارزشهاي مذهبي, بسياري پيشداوريها و چند بهانه خود را تحميل مي کند, مي بود.

در همين زمينه:

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11798

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'دوم نوامبر همه راي بدهيم !، طاهر بن جلون، برگردان : سيامند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016