پنجشنبه 14 مهر 1384

انرژی هسته ای يا سرمايه ملـی؟! مهدي. ف

از اخرين جلسه شورای حکام درباره پرونده هسته ای ايران بيش از يک هفته است که سپری شده است . در ان جلسه ايران متخلف شناخته گرديد و صلاحيت رسيدگی به پرونده را بدون قيد زمان به شورای امنيت سپردند . اين حکم همانطور که انتظار ان می رفت باعث واکنش کشورها و گروههای مختلف در داخل و خارج کشور شد .
کشورهای غربی و در راس انها امريکا ان را پيروزی بزرگی برای خود خواندند، چرا که گام بلندی در نزديکی به هدفشان يعنی مقصر جلوه دادن ايران از طرفی و ارجاع پرونده از وين به نيويورک از طرف ديگر می دانستند . مضاف بر اينکه در صورت توفيقشان در جلوگيری از دستيابی ايران به انرژی هسته ای انچه مقامات جمهوری اسلامی اپارتايد هسته ای می نامند نيز به محصول خود نزديکتر شده است .
و اما در داخل کشور گروهها که همانا برتابنده نظرات مردم هستند عکس العملهای متفاوتی از خود نشان داده ند . احزاب نزديک به حکومت ضمن محکوميت ان بر پافشاری بر حق ايران در دستيابی به اين فناوری ولو به هر قيمتی تاکيد نموده اند . جو کلی کشور نيز حاکی از ان است که اکثريت مردم ان را افتخاری ملی بحساب مياورند و در دستيابی به اين مهم در پشت سران مملکتی ـ با هر عقيده و نظری ـ قرار گرفته اند .
در مقابل اپوزيسيون داخلی بدون انکه روشی برای برون رفت از ان ارائه دهد، اوضاع را نگران کننده دانست و حتی تا انجا پيشرفت که ان را نه يک دستاورد ملی بلکه متعلق به حکومت اسلامی دانست .
اين افراد با استدلال بر گفته خود مبنی بر اينکه " مگر اين امكان براي مردم ايران فراهم بوده كه در محيطي امن و آزاد نظر خود را در باره سود و زيان دستيابي به چرخه سوخت هستهاي بيان كنند " ان را خارج از محيط منافع ملی ايران دانسته اند و بدين گونه با سوء استفاده از شرايط فعلی رژيم کنونی و فشارهای وارد بر ان ، سعی دارند ان را در اخر به ضرر ملت ايران نشان دهند .
برای اين افراد بايد چند نکته را روشن ساخت و يا حداقل به تضادهايی که در گفتارشان وجود دارد اگاهشان نمود :

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

نخست؛ اين گفته که " ابتدا بايد حقوق برابر افراد ملت را به رسميت شناسند و آنگاه اين نوع واژهها ـ ملی ـ را به كار گيرند و گرنه فقط الفاظ را از معناي حقيقي آنها تهي كرده اند " بسيار سخنی نامربوط است . مگرنه اينکه منافع ملی يک کشور ميتواند همزمان منطبق با يک حکومت بسته و حتی ديکتاتور باشد . با اين وجــود ، آيا در اين شرايط و برای فشار بر رژيم، خواسته ويا ناخواسته ، بايد سر منفعت ملی را بريد ؟
بايد به اين نکته توجه داشت که منافع ملی يک کشور علف خرس نيست که از ان برای تحت فشار قرار داردن و يا بعضن به شکست و خاری کشاندن حکومت از ان استفاده نماييم . اگر کمی بيشتر و با نگاهی ژرف به کشورخود ، ايران، بنگريم در خواهيم يافت که سرمايه های ملی ايران به تعداد انگشتان دست هستند و از اين رو نوشتن و سخن راندن در مورد انها بايد با کار کارشناسی صورت گيرد . اگر فقط همين موضوع را بخاطر داشته باشيم بجای ايجاد ابهام در ان سعی می کنيم راههای ميسر و برگرفته از خواست و اراده ملت را بيان نمايیـم .
با اين حساب ايا بهتر نيست بدنبال اهرمهـای فشار ديگری برای جايگزينی بجای انرژی هسته ای برای حکومت ايران باشیـم ؟
دوم ؛ ظاهرا برخی تحليلگران در تعريف از منافع ملی دچار مشکل شده اند . در نگاه اين دسته سرمايه ملی را بايد فقط به مقوله هايی همچون نفت و مواد معدنی محدود نمود .
دانش و فناوری روز که با زحمت و هزينه بسيار و توسط افراد بومی همان کشور توليد می شوند نيز جزو سرمايه های يک کشور محسوب می شونـد . والبته اين سرمايه اهميت بيشتری خواهد داشت هنگامی که در می يابيم در دهه های اينده صنعت يک کشور نه بر پايه طلای سياه بلکه از انرژی مواد قابل شکاف بدست خواهد امد و پيشرفت يا پسرفت ملتی را بر پايه ان ارزيابی می کنند.

سوم؛ متاسفانه عده ای نيز اينگونه وانمود می نمايند که دستيابی رژیــم به انرژی هسته ای ( و بطبع ان بمب اتمی ) باعث تقويت پايه های حکومتی خواهد شد و اميد خود را برای رسيدن کمک از خارج بکلی از دست خواهند داد !
واما اين طرز تفکر نقد و مطلب ديگری را می طلبد و به موضوع مورد اشاره هيچ ارتباطی ندارد !!!

مهدی ف. ( کـاسـا )
http://casa.persianblog.com/

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'انرژی هسته ای يا سرمايه ملـی؟! مهدي. ف' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016