پنجشنبه 11 اسفند 1384

آقای مسعود بهنود، چقدر هنوز خواهيم خنديد! ناهید خیرابي

n.kheirabi@gmail.com

ناهيد خيرابی
ناهيد خيرابي


آقای مسعود بهنود در برنامه راديو تلويزيوني صداي امريكا «میزگردی با شما» که هفته اول بهمن ماه 84 از صدای آمریکا پخش شد، بیاناتی ایراد داشتند که از دو منظر قابل تامل است: اول، واژگان، لحن، حرکات سر و صورت و میمیک ایشان است.دوم مضمون این بیانات است که با تحریف تعمدی و دانسته تاریخ این مردم، در صدد تبرئه قدرت های امپریالیستی، استعمار گر و استبداد برآمده اند.
این نوشتار با خطاب به آقای مسعود بهنود، روبه جوانان وطنم دارد که مرعوب واژه «استاد» نشوند:
آقای مسعود بهنود :«... ملت نجیب ایران هر 25 سال یک بار، یعنی هر نسلی یک بار، یک عمل تندی انجام می دهد... قبل از انقلاب هم، 25 سال قبلش با ماجرایی که مشهور شده است به کودتای 28 مرداد روبرو بودیم...شوخی بود، شوخی بود (انقلاب بهمن 57 ) .. »
1-‌ واژه "نجیب" به معنای بی احترامی به مردم ایران تعمدا به کار رفته است.
2‌- استفاده از «یک عمل تند» به جای انقلاب نفی حقوق اساسی مردم ایران و به مسخره گرفتن انقلاب های ( هر چند ناكام و مصادره شده) ملت ایران در طول 100 سال گذشته است.
3‌- «ماجرایی که مشهور شده است به کودتای 28 مرداد»این بیان بازهم نشان از به زیر ضرب بردن حقوق اساسی مردم ایران دارد. آقای بهنود، چرا دانسته و تعمدا انجام کودتایی را که خود دست اندرکارانشان یعنی امپریالیزم آمریکا و انگلیس انجام آن را در جهت نابودی دولت ملی دکتر مصدق پذیرفته اند و همین چند سال پیش آمریکا بابت آن از مردم ایران عذر خواهی کرد را نفی می کنند؟ تجاوزی که اسناد و مدارک آن بارها منتشر شده است.آیا این طرز تفکر در خدمت استعمار واستبداد نیست؟
4- آقای بهنود، انقلاب بهمن شوخی نبود، هرچند این انقلاب هم سقط شد و نشد که به بار بنشیند، ولی همین اشاره بس که از پذیرش واژه "جمهوری" ناگزیر شدند. خواهید گفت که با واژه "جمهوری" ، جمهوریت برقرار نمی شود، کما اینکه نشد، ولی اولا این یک آغاز است و در ثانی نشان از قدرت انقلاب و مطالبات 100 ساله این ملت دارد.
‌آقای بهنود در پاسخ دیگری می گویند:«... در این 25 ساله گذشته هزینه اعمالمان را داریم پس می دهیم... در این یکصد سال وضعیت خاص ایران یک جوری بود که همیشه یا خارجی ها یا رجال ایران آمدند و قبل از اینکه ما کار دست خودمان بدهیم... آمدند و به یک شکلی يا كودتاي سوم اسفند،يا كودتاي 28 مرداد، ... به هر حال قبل از اینکه کار ما به بن بست بکشد دخالت کردند... حالا در این 27 سال هزینه عملی را که در سال 57 انجام دادیم پس می دهیم...»
1‌- آقای بهنود، پس قبول دارید که در مقاطع مختلف در طول 100 سال گذشته یا خارجی ها، یا رجال ایران، انقلاب و خواست های آزادی خواهی و عدالت خواهی ملت ایران را سرکوب کردند.
2‌- چرا وضعیت خاص ایران را باز نمی کنید و از روی آن دانسته می گذرید؟چرا نمی گویید که ایران به لحاظ جغرافیای سیاسی برای امپریالیست ها و استعمارگران خاص است؟چرا نمی گویید که چاه های نفت ما برای بقول شما خارجی ها و رجال خود فروخته ایران خاص است؟ منابع زیر زمینی ، کار ارزان و الی آخر، چرا نمی گویید؟
3‌- آقای بهنود، از آنچه که در کشور ما می گذرد تا این حد سوء استفاده و عوامفریبی نکنید و کودتای رضا خانی و 28 مرداد را به منزله نجات ما از بن بست و کار دست خودمان دادن وانمود نکنید.نه آقای بهنود، ما وقتی به بن بست می رسیم که حرکت هایمان بوسیله همین خارجی ها و رجال خود فروخته، یا ساقط و یا مصادره می شود .
4‌- آنچه پس می دهیم هزینه عمل ملت ایران در بهمن 57 نیست!
5‌- و باز هم آقای مسعود بهنود :«... 27 سال است سر این می جنگیم ، یک عده ای می گویند BBC کرد، یک عده ای می گویند در گوادالوپ این تصمیم گرفته شد... انگار ما می خواهیم بگوییم که همه کردند غیر از ملت ایران... که گاهی تیر می اندازند و یا می روند پاسگاه خالی می کنند (انقلابیون)...»
1‌- آقای بهنود، همین الان گفتید که «خارجی ها آمدند و... »، بله که BBC و کنفرانس گوادالوپ و ...جلوی قوام گرفتن و رسیدن انقلاب را گرفتند . ملت ایران انقلاب کرد ولی در نیمه راه باقی ماند!
2- توجه کنید به جملات «گاهی تیر می اندازند» و یا «می روند پاسگاه خالی می کند» که تخفیف مبارزات مردم ايران است.
در ادامه :«... در هر جای دنیا طبقه متوسط انقلاب ایجاد می کند...»
1‌- انقلاب را کسی ایجاد نمی کند، انقلاب از بطن و ضرورت های مناسبات اجتماعی بر می آید و طبقات در آن نقش های متفاوت ایفا می کنند.
2‌- بسته به تضاد عمده جامعه است که ممکن است طبقه متوسط نقش عمده بازی کند و یا نکند. در انقلاب بهمن 57 ضربه تعیین کننده را به رژیم شاهنشاهی ، کارگران با بستن شیر های نفت وارد کردند (والبته الان می بینیم که حتی حق در خواست های صنفی خود و تشکیل سندیکا راهم ندارند!)
در ادامه :«... طبقه متوسط ما اصولا خیلی منافع خودش را نمی داند...»
در این مورد، آقای بهنود، کاملا با شما موافقم . اگر می دانستند و یا می شناختند، که انجمن صنفي روزنامه نگارانشان، «اکبر گنجی» ها را در کنار من و شما قرار نمی داد!
در ادامه:«... در حالی که طبقات دیگر کشور منافع خود را می دانند ... شما می دیدید که گروه های خیلی تندرو، توی سخنرانی هایشان کسانی با کفش پاشنه بلند وخیلی آراسته حضور داشتند، چرا نمی شد تصور بکنند که به هر حال این گروه با این تمایلی که دارد، اگر قدرت بگیرد... با کفش های او چه خواهد کرد؟...آقای احمدی نژاد نماینده آن طبقات دیگر است... طبقه متوسط ... داشت شکل می گرفت... در این 16 سال ... این طبقه محروم، آقای احمدی نژاد و دوستانش آن را شناختند...بنابر این شعار هایشان را مثل او دادند...»
1‌- آقای مسعود بهنود، چرا خودتان را به آن راه می زنید؟ یعنی شما نمی دانید که مشکل ما اقتصاد در حال احتضار، فقر، تورم، گرانی، اعتیاد، فحشا، قاچاق، اقتصاد نفتی، مافیاهای مختلف اقتصادی و... و عدم آزادی های اساسی، عدم آزادی تشکل های صنفی، مدنی، احزاب و... است؟یعنی شما نمی دانید جامعه ما آنچنان قطبی شده که دیگر طبقه متوسط هم در خط فقر و یا در زیر خط فقر نسبی است؟آقای بهنود، مشکل ما پاشنه های کفشمان نیست!
2‌- آقای احمدی نژاد نماینده آن طبقات دیگر (بورژوازی- طبقه کارگر- طبقه کشاورز) است، یعنی ایشان نماینده همه این طبقات هستند؟
3 - آقای بهنود، باز هم برای اینکه دو پهلو حرف بزنید خود را به آن راه زدید، مگر طبقه ای بنام طبقه محروم هم در ادبیات اقتصاد سیاسی وجود دارد؟طبقه محرو م یعنی چه؟
4‌- محوری ترین شعار آقای احمدی نژاد که بیش ترین رای را به کمک بسیج وسپاه یا بدون کمک آنان برای ایشان به ثبت رساند، شعار«عدالت اجتماعی» بود. بگذریم که با این ساختار و بدون یک دگرگونی بنیادی ، اگر هم ایشان بخواهند، قادر به تحقق «عدالت اجتماعی» نخواهند بود، ولی به هر صورت این شعار را دادند و حتما آقای بهنود شما می دانید که این شعار، شعار زحمتکشان جامعه، اعم از کارگران، کارمندان ، کشاورزان، پرستاران ، معلمان و... است و نه شعار طبقه متوسط که دیگر اندک شمار هستند. و اتفاقا طبقه متوسط، عمدتا به کاندیدای موردعلاقه شما یعنی آقای هاشمی رفسنجانی رای دادند و بخش "اصلاح طلب" آنها نشان دادند که در نتیجه عملکردشان که ویژگی اصلی این عملکرد ترس از زحمتکشان و عدم سازماندهی توده های مردم بود، در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری فقط 4 میلیون هوادار دارند!
در ادامه:«بنابر این، این انتخابات(نهمین دوره ریاست جمهوری) فرصتی بود برای اینکه دوباره یک انقلابی شود . انقلاب بود در حقیقت ...»
1‌- انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی «در حقیقت انقلاب بود» ولی فروپاشی و برچیده شدن نظام دیر پای «شاهنشاهی» (هر چند نا تمام) و تغییر آن به «جمهوری» (هر چند اسلامی ) ، انقلاب نبود؟
در ادامه: «... در ماجرای 17 شهریور ما شنیده بودیم صدها هزار نفر کشته شدند... ولی بعد معلوم شد که این طور نبوده است ... 17 شهریور ... خونبارترین کل یک ساله انقلاب بود. اصولا انقلاب ایران انقلاب بسیار کم هزینه ای بود، به دلیل اینکه هم آن کسی که باید مقاومت می کرد، آدم دلرحمی بود... اهل اینکه مردم را به کشتن بدهد نبود... مقصودم شاه سابق ایران است...آن پیکره ای هم که رژیم شاهنشاهی برش گذاشته شده بود... در عمل که معلوم شد که آنها هم آدم های متسامحی مثل بقیه بودند... تیمسارهایی که ویلون میزدند، سه تار می زدند و... آقای ازهاری که دیگر تیر اندازی نمی توانست بکند طفلک و بنابر این آدم های دلرحم و مهربانی قرار گرفتند در آن ور... ما اهل این کارها که مثل انقلاب اندونزی (مثلا) 300 هزار کشته بدهیم نیستیم... انقلاب ایران... شوخی بودش دیگر...»
1‌- این تصور و تعریف از انقلاب که هر چه خونین تر پس قبول والا این انقلاب نیست یک تصور مکانیکی از درگرگونی های بنیادین اجتماعی است، البته در عمل هیچ طبقه ای که حاکمیت را در کشوری در دست دارد بدون مقاومت و خونریزی جای خود رابه طبقه بالنده، که حال ناگزیر باید جایگزین شود نمی دهد، ولی مطلق کردن خون چکان بودن این تحول صحیح نیست واین بسته به وضعیت نیروها در درون و جهان است، که انقلابات چه اشکالی به خود بگیرند. ولی آقای بهنود، انقلاب ایران شوخی نبود، مگر صدها هزار کشته شده در جنگ ایران و عراق ، کشته انقلاب 57 محسوب نمی شود؟مگر خیل کشته شدگان از هر دو طرف در کردستان، در ارومیه، در ترکمن صحرا، در خوزستان و.... کشته انقلاب محسوب نمی شود؟مگر خیل اعدام های بدون دادگاه ، کشته انقلاب محسوب نمی شود؟مگر امحای فیزیکی و کشتار هزاران تن از شریف ترین فرزندان وطن در سالهاي 60 و 61 و تابستان 67 در زندان ها، کشته انقلاب محسوب نمی شود؟
شما که آنقدر خشن و یا آنقدر بی اطلاع نیستید ، پس چرا می فرمایید: «اصولا انقلاب ایران، انقلاب بسیار کم هزینه ای بود»؟

2‌- باز هم تناقض! بالاخره انقلاب بود یا نبود؟
3‌- این همه مغازله با تیمسارهای ویلون زن و سه تار زن عمق عاطفه طبقاتی شما را به این آقایان تیمسارهای شاهنشاهی می رساند. این آقای ازهاري نیست که طفلک است، طفلک آنهایی هستند که از تیمسار های شاهنشاهی محرومشان کردند!
در ادامه :«در این ور هم که ... همه سران حکومت مشغول مغازله شدند با انقلابیون... همه در آن زیر مشغول رفت و آمد شدند... انقلاب ایران... شوخی بود... 3 روز بعد از انقلاب فرودگاه های ایران باز شد... یک هفته بعد از انقلاب دستور رهبر انقلاب صادر شد که اسلحه ها را بدهند به مسجد، مردم رفتند صف کشیدند، اسلحه هایشان را دادند به مسجد... خب این ها با تعاریف انقلاب در دنیا خیلی نمی خواند...»
1‌- آقای بهنود، انقلاب ایران شوخی نبود، ولی خوب اشاره کردید ،همین مغازله سران حکومت با به «اصطلاح انقلابیون» بود که انقلاب را سقط کرد ، شوخی، بعد از آن مغازله ها آغاز شد و چه شوخی خونباری و چه شوخی دردناکی، مثل شوخی که در انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، مثل شوخی که در کودتای شاه "دلرحم" و تیمسارهای طفلکی سه تارزن ایشان با کمک آمریکا در 28 مرداد اتفاق افتاد! وچه قدر خندیدیم و چقدر هنوز خواهیم خندید!
2 - آقای بهنود، آنها که انقلاب 57 را بکلی نفی می کنند، در کنار کسانی قرار می گیرند که شوخی شوخی، انقلاب بهمن مردم ایران را به نام خود می خوانند و این هر دو شوخی حسابی ما مردم ایران را می خنداند!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در ادامه :«... اگر قرار بر شک باشد(درباره انقلاب) بیش از این موضوع وجود دارد... حکایت های عجیب و غریبی است...خیلی چیزهای عجیب و غریب دیده ایم که بر اساس آن می شود رفت روی این پایه که سناریو بوده است انقلاب ایران... ولی بهتر است این نشانه ها را ندیده بگیریم، سهم و نقش آن را بگذاریم چند درصد...البته نشانه هایی هم وجوددارد، چون بقیه مردم دنیا هم که نمی خوابند که شما آنجا بالا سر نفت نشسته اید، چاه نفت را به چه سرنوشتی دچار می کنید، به هر حال برایتان نقشه می کشند آن ها هم طرح دارند و این ها... بله غرب هم نخوابیده بود. منافعش وجود داشت در آنجا، کشوری بود ایران متحد غرب، منافع داشت و مهم تر از همه چاه های نفت بود... بنابر این نمی توانست بسپارد دست شما که 30-20 سال بروید سرش فوتبال بازی کنید، آتشش بزنید، نمی کند دنیا آن کار را با خودش ، یک همچین بلایی را سرخودش نمی آورد.»
1‌- بازهم تبرئه استعمار و در کنار استبداد قرار گرفتن؟ پس بهتر است این نشانه ها را ندیده بگیریم؟
2‌- بقیه مردم دنیا که نه ، استعمارگران، امپریالیزم آمریکا و دوستانش، بقیه مردم دنیا به ما چکار دارند؟
3‌- اینکه ما بالا سر نفت نشسته ایم، به بقیه دنیا چه ربطی دارد؟ مگر نفت مال ما نیست که شما تا این حد حق به جانب «بقیه دنیا»، با ما دعوا می کنید؟
4‌- "آن ها هم طرح دارند" یعنی چه؟ چرا به طرح های تجاوز کارانه حق می دهید؟
آن ها را به شما چه، آنها را به ما چه؟
5‌- آقای بهنود، شما هم با پرزيدنت بوش و دیگر و دوستانش هم صدا هستید که غرب در کشور ما منافع دارد؟
6‌- آقای بهنود، کشور ما با دارایی های خودش هر چه می خواهد می تواند بکند. و این جا مردم ایران هستند که باید «فوتبالیست های» سرچاه نفت را مواخذه کنند، نه آمریکا و دوستانش . ضمنا لطفا رويتان بشود و واضح و مشخص بگویید "آمریکا"، پشت واژه «دنیا» پنهان نشوید.
7‌- پس به نظر شما حق با«دنیا» بخوانید امپریالیزم است که «یک همچین بلایی» سر خودش نمی آورد و با هزاران ترفند خونین، انقلاب های ما را ساقط می کند؟
در ادامه:«... اینکه ... دولت آمریکا فرضش را بر این بگذارد که در ایران یک حکومتی وجود دارد که 20-10 هزار تا روحانی هستند و بقیه همه مردم ایران با آن مخالفند ، ]و[ شوخی هایی شبیه این،... اینکه مردم ایران گاهی اوقات دچار این توهم بشوند که آمریکا هیچ کار دیگری ندارد، غیر از اینکه نشسته است و برای ما توطئه می کند، خب این ها تصورات بدی است و غلطی است که بعدا می تواند موجب حرکت بشود و درد سر برای دنیا درست کند...»
1‌- بالاخره آقای بهنود، حرف دلتان و انگیزه اتان را از این همه حرف ها که تفصیلش رفت به زبان آوردید: نگرانید که نکند از مردم صدایی در بیاید واین موجب دردسر برای دنیا یعنی همان امپریالیزم یا آمریکا و دوستانش شود، که نتوانند ثروت های ما را غارت کنند!
2‌- آقای بهنود، نگرانی شما از حرکت مردم ایران کاملا واقعی است! نگرانی هم دارد، ولی با حرف که نمی شود مردم را از طلب حداقل عدالت اجتماعی و حداقل حقوق اساسی شان هم منصرف کرد، این همانطور که گفتم در ذات مناسبات اجتماعی است، و تامطالبات حداقلی آزادی خواهی و عدالت خواهی مردم ایران برآورده نشود، باز هم و باز هم مثل 100 سال گذشته، منجر به حرکت مردم خواهد شد. دست من و شما نیست. شما و هر شخص دیگری به عنوان فرد، این میانه، کاره ای نیستید!

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آقای مسعود بهنود، چقدر هنوز خواهيم خنديد! ناهید خیرابي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016