با توقف اجراي حكم اعدام در اصفهان , پرونده تجاوز به ۴۰ دختر از سوي نوجوان ۱۵ ساله به تهران آمد، اعتماد ملي
اعتماد ملي: پرونده نوجوان 15 سالهاي كه همراه پدرش 40 كودك را در اصفهان مورد آزار جنسي قرار داده بودند، براي رسيدگي بيشتر به تهران فرستاده شد.
غلامرضا انصاري رئيس كل دادگستري استان اصفهان در گفتوگو با اعتماد ملي با تاييد اين خبر گفت: متهم به نام رسول همراه پدرش 40 دختر 9 تا 12ساله را در اصفهان ربوده و مورد تجاوز قرار داده بودند. متهمان پس از آزار جنسي كودكان طلاي آنها را سرقت ميكردند. پدر و پسر پس از محاكمه به اعدام محكوم شدند و قرار بود
27 فروردينماه امسال اعدام شوند. اما قبل از اجراي حكم قاضي شعبه اجراي احكام دادگستري اصفهان به دادگاه رسيدگيكننده به اتهام رسول نقا گرفت. قاضي اجراي احكام معتقد بود به دليل اينكه رسول 15 سال سن داشته اتهام او بايد در دادگاه اطفال و از سوي قاضي داراي ابلاغ ويژه رسيدگي شود. به همين خاطر اجراي حكم متوقف و پرونده براي رسيدگي بيشتر به دفتر نظارت و پيگيري قوه قضاييه در تهران فرستاده شد.
آذرماه سال 82 اولين شكايتها عليه اين مرد و پسرش كه اقدام به سرقت طلاهاي يك دختر چهارساله و آزار و اذيت وي و سرقت طلاهاي يك دختربچه 11 ساله كرده بودند، در دادگستري اصفهان مطرح شد.
پس از طرح شكايت، دستور پيگيري موضوع به تمامي واحدهاي نيروي انتظامي ابلاغ شد و قاضي اسدي ماموريت يافت تا تحقيقات مقدماتي خود را در خصوص شناسايي اين دو مرد آغاز كند.
تحقيقات در اين زمينه در حالي آغاز شده بود كه بازجويي از شاكي 4 ساله به هيچ نتيجهاي نرسيده بود. در اين مدت موسيعليم. و رسول به اعمال شيطاني خود در شهرهاي نجفآباد، شاهينشهر و خمينيشهر ادامه ميدادند تا اين كه ظهر 25 مهرماه همان سال در پي يك اتفاق، پدر و پسر جنايتكار شناسايي و توسط ماموران دستگير شدند.
با توجه به شباهت شكايات مطرح شده قاضي اسدي تحقيقات را از دو متهم آغاز كرد و پسر 16 ساله لب به اعتراف گشود. او به 40 فقره آدمربايي و سرقت اعتراف كرد و درباره جزئيات حادؤه گفت: ما خودمان را نمايندگان آموزش و پرورش معرفي ميكرديم و با تردد در مقابل مدارس دخترانه به سوژههاي مورد نظر ميگفتيم براي اهداي لوحتقدير بايد به مدرسه بچهها برويم. اما آدرس مدرسه را نميدانيم. دختربچهها را بدين روش سوار موتورسيكلت كرده و به خانهمان ميبرديم.
با اعترافات رسول، موسيعلي نيز لب به اعتراف گشود و پرده از آزار جنسي كودكان برداشت.
مرد 45 ساله به قاضي گفت: 15 سال پيش زماني كه رسول يك سال داشت، همسرم به خاطر رفتارم از خانه فرار كرد و پس از يك سال به صورت غيابي طلاق گرفت. رسول را پيش مادرم گذاشتم اما چهار سال بعد مادرم نيز فوت كرد.
با مرگ زن سالمند رسول پنج ساله به بهزيستي سپرده شد و موسي نيز به جرم حمل مواد مخدر بازداشت و روانه زندان شد. رسول در مدت 10 سال زندگي در بهزيستي تنها در فاصله ميان دو بازداشت ميتوانست پدرش را ببيند. در اين مدت موسي چندين بار به اتهام رابطه نامشروع، لواط، سرقت و حمل مواد مخدر راهي زندان شده بود.
متهم در ادامه گفت: چند روز بعد از تولد 15 سالگي پسرم به بهزيستي رفتم و خواستم سرپرستي رسول را خودم به عهده بگيرم. با صاحب يك كارگاه كفشسازي صحبت كرده بودم. قرار بود در آنجا به من و پسرم كار بدهند.
مسوولان بهزيستي شرايط را به نفع پسرم ديدند و او را به من دادند. 15 روز پس از آغاز كار در كارگاه تصميم گرفتيم به سراغ دزدي برويم. به همين خاطر 80 هزار تومان از صاحب كارگاه گرفتيم و از آنجا بيرون آمديم.
80 هزار تومان پول كافي بود تا آنها موتور سيكلتي بخرند و نقشه شوم موسي را عملي كنند. آنها در ابتدا مدارسي را كه در خيابانهاي خلوت شهر واقع شده بود انتخاب ميكردند. چند لوح تقدير به نام مدرسه تهيه ميكردند و سپس در ساعات خلوت روز به سراغ دختربچههايي ميرفتند كه بيخبر از همهجا در كوچههاي آرام شهر مشغول بازي بودند.
رسول و موسي خود را نمايندگان آموزش و پرورش استان معرفي ميكردند و ميگفتند كه براي اهداي لوح تقدير بايد به مدرسه بچهها بروند، اما آدرس مدرسه را ندارند. دختربچههاي ذوقزده از تقدير و تشويق در مدرسه، سوار بر موتورسيكلت ميشدند تا نزديكترين راه به مدرسه را به جانيان نشان دهند و اين پايان ماجرا بود.
اين جنايتكار ادامه داد: براي اينكه طعمههايمان نتوانند محلي كه آنها را به آنجا ميبرديم به پليس نشان دهند چشمهاي آنها را با دستمال قرمز رنگي ميبستيم. يك روز يكي از دخترها از دستم فرار كرد و خود را با داد و فرياد به كوچه رساند. با سروصداي او همسايهها متوجه ماجرا شدند و موضوع را به پليس اطلاع دادند.
ابعاد پرونده گستردهتر از آن بود كه قاضي اسدي بتواند با وجود تنها سه شاكي به آن رسيدگي كند. اطلاعرساني عمومي به ياري قاضي اسدي آمد. با انتشار خبر در نشريات محلي، تعداد شكات به 25 تن رسيد. گزارشهاي پزشكي قانوني مبني بر تاييد آزار و اذيت تعدادي از دختربچهها در كنار كشف مدارك جرم از منزل موسيعلي پرونده را براي آغاز محاكمه تكميل كرد. همچنين در خانه آنها چندين قطعه پلاك، زنجير، گوشواره، النگو، انگشتر و تعدادي شكلات بستهبندي شده براي اغفال كودكان، يك دستمال قرمز رنگ كه به گفته تمامي شكات كودك و نوجوان توسط آن چشم بچهها را ميبستند، تجهيزات دريافت تصوير از ماهواره و چند بسته بازي لوگوي كودكانه كشف شد.
بعد از 96 ساعت محاكمه دو متهم پرونده در شعبه 53 دادگاه عمومي اصفهان، قاضي اسدي در مدت 12 روز با توجه به اقارير صريح متهمان و وجود ادله و شواهد كافي حكم پرونده را صادر كرد.
قاضي اسدي با توجه به اظهارات متهمان پرونده و اخذ آخرين دفاع، موسيعلي و رسول را از حيث تجاوز به عنف و زنا به اعدام در ملاء عام در خيابان 24 متري اصفهان، از حيث سرقت مقرون به آزار به 10 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق در ملاء عام قبل از اجراي حكم و به اتهام آدم ربايي به 10 سال حبس محكوم كرد كه در ديوان عالي كشور نيز مورد تاييد قرار گرفت. پس از تعطيلات نوروز اعلام شد سحرگاه روز شنبه 27 فروردين ماه ساعت 30\6 دقيقه موسيعلي در ملاءعام در خيابان 24 متري اصفهان به دار مجازات آويخته ميشود.
همچنين قرار بود حكم رسول، متهم ديگر پرونده نيز همان روز در زندان اصفهان اجرا شود.
با توجه به سن كم رسول نهادهاي حقوق بشر به اعدام او اعتراض كردند كه سرانجام روز قبل از اعدام اعلام شد اجراي حكم اعدام رسول متوقف شده است و روز بعد )27فروردين ماه ( فقط موسي اعدام ميشود.
در ابتدا اعلام شد كه توقف حكم با فشارهاي حقوق بشر صورت گرفته است اما انصاري اعتقاد دارد هيچ فشاري باعث توقف حكم نشده است.
وي در اين رابطه ميگويد: قاضي اجراي احكام به دادگاه صادركننده راي نقا گرفت كه اين موضوع بايد مورد رسيدگي قرار ميگرفت. به همين خاطر حكم متوقف و پرونده براي رسيدگي به دفتر نظارت و پيگيري استان تهران فرستاده شد.