در مواردى مى توان هنر را در مقابله با جنگ و صلح آميز بودنش نيز مشاهده كرد. وقايع عراق و رويدادهاى مختلف آن يكى از همين موارد است كه توسط نقاش نيويوركى استيو مامفورد كه در بين نيروهاى ارتش آمريكا در خط مقدم بعقوبه، تكريت و بغداد از آوريل ۲۰۰۳ حضور يافته است، تصاوير مختلفى را از وضعيت جنگ و صحنه هاى گوناگون آن به تصوير درآورده است. مامفورد آثار خود را به سايت مجله شبكه هنر ارسال مى كند كه اكثر اين آثار شامل نقاشى ها و تصاويرى از نقاط پرحادثه، شرح وضعيت مردم و گزارش تصويرى از چگونگى آغاز و پايان داستان جنگ در كشور عراق است. در اين مجله اينترنتى عنوان بغداد ژورنال نقش بسته و پروژه اى است كه در آن يادداشت ها نامتجانس و عكس ها و اطلاعات نادرست و شايعات خبرى وجود دارد. شانزدهمين اثرى كه در اين هفته به اين سايت فرستاده شده است روزنگارى است از شورش ماه اكتبر بغداد بر پل سوم اين منطقه و آرامش پس از آن كه مامفورد در هر دو زمان در اين منطقه حاضر شده و تصاوير مختلفى را از وضعيت درگيرى و صلح پس از آن به تصوير كشيده است. اين فايل با توصيفى از وضعيت شهر درحالى كه بالن هاى هوايى ارتش بر فراز آن شناورند و اطلاعات مختلف را به ارتشيان منتقل مى كنند، به روى علاقه مندان باز مى شود.
مامفورد در اين زمينه مى گويد هميشه دوست داشتم از آن بالا به پايين بنگرم. او زير يكى از آثارش نوشته: خصوصاً بعد از نيمه اكتبر وقتى كه در «پلوتون ۳؛ به همراه سرباز جوانى برفراز تل سقورا بوديم كه وى به دست تك تيراندازى كشته شد. در همين زمان بود كه ديدم اشك هايم سرازير مى شود و من نمى توانم خودم را كنترل كنم.
او در نقاشى خود طرحى را با جوهر قرمز تند به همراه سايه روشن قهوه اى تيره به تصوير درآورده كه سرباز را درحالى كه خون از او جارى است با كلاه، لباس نظامى و پوتين نشان مى دهد.
مامفورد ۴۴ ساله پس از اين تصاوير به راحتى در گالرى هاى لندن و نيويورك و ديگر مناطق جهان شناخته شده و از او براى برگزارى نمايشگاه دعوت مى شود. او در نقاشى هايش دو بخش مختلف را به تصوير مى كشد كه آمريكا و خشونت جامعه و تاثير آن دو بر يكديگر را نشان مى دهد.
از جمله اين تصاوير ماشينى است كه در كنار يك سرزمين پاك و به دور از هر آلودگى قرار گرفته و يا يك حيوان وحشى كه به خانه اى حمله كرده است. نقاشى هاى او از نظر تكنيكى ايمپرسيو است اما آثارش بيننده را مجذوب مى كند.
مامفورد مانند ديگر هنرمندان معاصر از هنر قرن نوزدهم آمريكا بهره مى برد. اما به نظر مى رسد موانعى براى تغييرات نو در آن پيش رو دارد. در هر حال اين هنر سبب شد وى احساس آزادى و زندگى مجدد كند. وى همچنين فعاليتش را براى ويتنام از هنگام شروع جنگ عراق آغاز كرد. او در اين باره مى گويد: تمام تصاويرى كه مى خواستم در اين مورد خلق كنم از قبل مصرف شده و اين موضوع سبب آزار من است كه چرا در زمان حادثه به آنجا نرفتم. اين سبب شد به محض آغاز جنگ عراق به منطقه سفر كنم و تنها راهى كه براى اين كار يافتم خريد يك بليت بود. مامفورد مى گويد: در آوريل ۲۰۰۳ وارد كويت شدم و با يك خبرنگار فرانسوى به بغداد رفتيم.
ناگهان معبر ارتش را به همراه نيروهاى گشتى ديديم كه به ما حمله كردند و ما را روى زمين خواباندند و توانستيم پس از مدتى به همراه آنها وارد عراق شويم. نمى دانستيم كه در خط مقدم هستيم.
advertisement@gooya.com |
|
پس از اين سفر، اين هنرمند سه بار ديگر به عراق برگشت و ده ماه و نيم را در اين كشور گذراند. او مانند ديگر خبرنگاران خود را به لباس هاى مختلفى چون ژاكت، كلاه، گوشى، ديد در شب و ضد گلوله مجهز كرد ضمن آنكه آبرنگ، جوهر، كاغذ، رنگ هاى مخلوط با صمغ و عسل را نيز به همراه داشت. مامفورد مانند سربازان يك زندگى يكنواخت داشت و به همراه آنان بازى مى كرد، تلويزيون تماشا مى كرد، داخل تانك ها مى رفت و گاهى براى حفاظت از جاده ها نيز سربازان را همراهى مى كرد. او در مورد اين فعاليت مى گويد: بسيارى از سربازان از انجام اين كارها خسته شده بودند و من تلاش مى كردم كه آنها را از اين حالت درآورم. او در سومين سفرش به بغداد تصاويرى را به نمايش درآورده كه نشان دهنده حس امنيت مردم در اين شهر است. مامفورد مى گويد: عراقى ها بسيار شيرين، مهربان و بخشنده هستند. بسيارى از آنها با آنكه مى دانند ارتش آمريكا در نزديكى آنها است به محل استقرار آمريكائيان مى روند تا آنها را ببينند.
وى كه با بسيارى از هنرمندان عراقى دوست شده معتقد است: هنرمندان معاصر در دوران صدام حسين نمى توانستند به راحتى و به شكل مناسب فعاليت كنند.
مامفورد در مورد فعاليتش مى گويد: من ساعت ها وقت براى كارهايم اختصاص مى دهم. سربازان و شهروندان عراقى مى توانند به راحتى كار مرا ببينند و هيچ ترسى از عكاسى و يا تصاوير من نداشته باشند.
بسيارى از عراقى ها نمى خواهند كه عكس از آنان گرفته شود، بلكه ترجيح مى دهند تصويرى از خود داشته باشند كه اين خود نوعى مكالمه رو در رو است. وى مى گويد: در سفر به فلوجه وضعيت متفاوت بود با اينكه بيشتر نقاط شهر تخريب شده و احساسات ضد آمريكايى در آن بالا رفته بود، در ۹۰ درصد از موقعيت ها مردم عادى تلاش مى كردند تا آرامش خود را حفظ كنند و بهترين امكان را در بدترين مكان براى خود بيابند.
او معتقد بود كه در مبارزه با جنگ نقشى ندارد اما پس از سفر به عراق آغاز جنگ را اشتباهى بزرگ از سوى دولت بوش دانست و حركت آنها را تعرض به حقوق حقه عراقى ها دانست.
منبع: نيويورك تايمز