چهارشنبه 21 آبان 1382

اندر حكايت غيرت! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان

«« مدتي پيش، بعد از نشست مشترك اعضاي فراكسيون زنان مجلس با خانم شيرين عبادي، از يك نماينده زن مجلس درباره محتواي مذاكرات و مواضع مطرح شده در ديدار فوق پرسيدم كه نماينده مذكور با معتدل توصيف كردن ديدگاه هاي خانم عبادي، بر ضرورت خودداري از پرداختن به مسائلي نظير كشف حجاب يا مصافحه اش با مرد نامحرم تأكيد كرد. اين خانم نماينده آنگاه مدعي شد آياتي از قرآن بر بي اشكال بودن بي حجابي زن يائسه يا دست دادن وي با مردان نامحرم تصريح دارد و آنگاه خاطرنشان ساخت به علت آنكه خانم عبادي در سن 57 سالگي و به اصطلاح در سن تقاعد قرار دارد، نمي توان به كشف حجاب يا مصافحه وي با مرد اجنبي ايراد گرفت. وي چندبار نيز تكرار كرد: تعجب مي كنم چرا مراجع تقليد كه اين مسئله را مي دانند، چيزي نمي گويند. از آنجايي كه احتمال دادم چنين برداشت نادرستي از حكم مربوط به زن يائسه به تدريج به ديدگاه شايع تبديل شود، موضوع را با برخي صاحب نظران در ميان گذاشتم و معلوم شد برداشت مذكور غيرفقهي ترين استنباطي است كه از قرآن شده و اصولا احكام حجاب و حرمت لمس نامحرم تعطيل ناشدني است. صاحبنظران فقط در مورد «پيرزن فرتوت»- كه علاوه بر «يأس از باروري»، به علت كهنسالي كسي رغبت نگاه شهوت آميز به وي پيدا نمي كند- گفته اند چنانچه موي سرش پيدا شد يا مثلا براي عبور از عرض خيابان يا برخاستن از زمين نياز به كمك داشت، گرفتن دست وي معصيت به شمار نمي آيد. راستي! خانمي كه گفته بود به احترام قوانين كشور، حجاب را ر عايت مي كند، آيا نمي داند دست دادن به نامحرم، منع قانوني دارد؟»» گزارش خبرنگارامور مجلس ( كيهان )

همانطور كه ميدانيد در كشور عزيز ما ، همه چيز به آمريكائي و اسلامي تقسيم شده است! اگر بحث حقوق بشر شود ، بايد موضع آدميزاد روشن باشد كه منظور از حقوق بشر آمريكائي است يا وطني و اسلامي! اگر از آزادي سخن بميان بيايد باز همينطور! اسلام آمريكائي وايراني هم در دكان هايمان فراوان است! در مورد غيرت ( كه نگو ) هم همچنين! غيرت را هم تقسيم بندي به آمريكائي و اسلامي كرديم كه خدا نكرده كم نيآوريم!

از بدو انقلاب هرچه بود و نبود ، مدل اسلامي آن را ساختيم و گذاشتيم در برابرش! نويسندگان ، روزنامه نگاران ،هنرمندان ، دانش آموزان و دانشگاهيان ، فارغ التحصيلان وغيره هر كدام تشكيلات خود را دارند. مدل عادي و مدل اسلامي! داستان را بيشتر شرح دهيم !

پسر اينجانب هر موقع بازخواست ميشود كه چرا بچه نمره رياضي ات خراب است؟ در جواب ميگويد : فكر كرديد فقط من تنها نمره ام خرابه؟ ( گويا بنا بر گفته مادرم از بنده به ارث برده است!). اصغر ، اكبر و هادي ، ناصر و نصرت نمره شون خرابتر از من است! كم كم داره حاليم ميشه كه اين داستان فرهنگي و قومي ما ملت است! قبول تقصير تو كت مباركمان نمي رود! تا از ما ايراد گرفته شود، موضوع را مي اندازيم روي شانه ديگري !

از ما انتقاد ميشود كه چراحقوق بشر را رعايت نمي كنيد! چرا روزنامه نگاران و دانشجويان را كرديد تو هلفدوني ؟ چرا آقاي سعيد مرتضوي ( زرنگ يزد ) با دگرانديشان اينطوري رفتار مي كند! و هزاران سئوال هاي ديگر....! در جواب ( البته بدون آن كه اتهام را قبول كنيم ) مي گوئيم : يادتان رفته جلادان آمريكائي و صهيونيست چه بلائي سر مردم عراق و فلسطين و افغانستان در مي آورند!يادتان رفته جنايات ستمشاهي را ؟ چرا حقوق بشر كاري به اين جنايات نداشت و ندارد! هميشه انتقادكننده را به آدرس اشتباه ميفرستيم! از خودمان سئوال نمي كنيم : چرا گزارشگران ويژه آزادي بيان و انديشه سازمان ملل، مثلا از كشور هلند يا نروژ ، بازديد نمي كنند!؟ البته در جواب خواهيم گفت: قصد آنان دشمني با اسلام و كشور ما است!

همانطور كه ملاحظه ميفرمائيد جواب ها همان جوابي است كه پسر اينجانب در مورد نمره رياضي اش به ما ميدهد! آقاي ليگابو گزارشگر ويژه آزادي بيان و انديشه سازمان ملل چند روز پيش در تهران با جناب مرتضوي ملاقات داشته است! ايشان قبل از اينكه گزارشگر لب بتركاند ، متن شكايت خويش عليه رسانه هاي خارجي را تسليم وي كرد! ما خودمان كلي نشريه توقيف كرديم و رونامه نويس راهي زندان! حالا براي اينكه از تكاپو نيفتيم ، ميخواهيم خفت نشريات خارجي را بگيريم! به اين ميگويند زرنگي آن هم از مدل يزدي آن !

در مورد آقاي مرتضوي صحبت كرديم بهتر است مطلبي را با شما درميان گذارم ! من تا ديروز نميدانستم كه ايشان يزدي است . خبر آن را دوستي بمن داد!قبلا فكر ميكردم ايشان اهل ورامين و احيانا شايد بچه محل سعيد عسگر باشد! چون خيلي هواي اين جوان غيرتي را دارد! از آنجائي كه اينجانب ازسوي پدري يزدي ( يزد نديده ) هستم، بخودم گفتم اين پدر خدا بيامرز من ، كمي زود فوت كرد! بايد مي بود و اين محصول ( صرفنظر از باقلوا ، پشمك ، حاجي بادام و...) جديد اين شهر يعني دادستان تهران را از نزديك مي ديد و با احكامش حال و افتخارميكرد!!

تا آنجائي كه اينجانب از طرف مادر تهراني ، در مورد مردم يزد شنيده بودم! مردم فعال و آرام و خون گرمي هستند! با آن قضيه بوسه معروف و شعار خانم هاي اصولگراي دانشجويان يزدي: «« حريم عفت ما مايه ننگ شما »» (اينجانب چند سطري در اواخر ارديبهشت امسال ، قلم زدم!) و الان با وجود ابر مرد يزدي آقاي مرتضوي (محصول جديد اين شهر) از افتخارات ولايتي پدرم ، كم كردم ! همانطور كه اطلاع داريد چندي پيش با بوسيدن خانمي براي تشويق كارگردان جواني در اين شهر ، مردم غيرتي يزد ريختند تو خيابان و چنان الم شنگه راه انداختند كه قضيه به بالا ها كشيده شد! و آقاي شريعتمداري وزيرمحترم كيهان را واقعا رنجاند!

بعد از آن هم داستان خانم هاي غيرتي دانشجوي اين شهريزد بود كه حاضر نبودند با پسران همكلاس سوار يك اتوبوس شوند! قشقرق ديگري در اين شهر بپا شد كه قضيه به استانداري كشيده شد و حالا با وجود ( هم ولايتي پدر ) جناب قاضي مرتضوي كه خود مصيبتي است ، تاريخ اين شهر رنگين تر شده است! به زبان ديگر گل بود به سبزه نيز آراسته شد!

جديدا هم در تهران داستان دست دادن خانم شيرين عبادي(( به نامحرم )) تبديل شده به مشكلي علاج ناپذير براي وزارتخانه عصمت و طهارت و غيرت كيهان ! شرح آن را هم از زبان (مخبر كيهان ) در بالا ملاحظه فرموديد! در كشوري كه ميخواهيم از دنيا عقب نمانيم و اورانيوم غني كنيم! دست دادن زن را به حوزه و علما مي كشانيم و از ممنوعيت قانوني سخن ميرانيم! به اين ميگويند غيرت ؛ آنهم از مدل اسلاميش ! آنقدر خودمان را به كوچه علي چپ زديم و شلنگ تخنه انداختيم كه خودمان هم نمي دانيم كجا هستيم و چي ميخواهيم و چي را ميخواهيم ثابت كنيم و يا بدست آوريم! هركس هر چيزي به ما بگويد ، چيز ديگري تحويلش ميدهيم! با تشكر از تحمل شما خصوصا ملت غيرتي يزد!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1225

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اندر حكايت غيرت! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016