كه منم طاووس عليين شده، سايه سعيدي سيرجاني

ممالك شرقي خصوصآ سرزمين عجايب خيز هند تبحري دارند در رنگ و رنگ رزي. معجزه اي دارند رنگها و اعيادي. سواي آن خود رنگ بي نهايت اهميت دارد، رنگهايي تند و متنوع.

روزي در همين سرزمين عجايب زاغكي زشت و بد اندام و پلشت پاي بر عرصة وجود نهاد تشنة خودنمايي. اما چه كند كه نه صوت انكر نه قامت ناراستش دست همتي براي اين بلند پروازي به او نمي داد. با خود انديشيد عزم كرد كه پي مامني راه سفر آغاز گيرد. سفري مملو از ناملايمات اما نويد بخش آيندة اي باب طبع زاغ.

پس از سالها تمرين و يارگيري از ميان ديگر زاغچه ها و شغالان رو به سرزميني آباد و خرم نما نهادند. سرزميني كه عليرغم پذيرش آنان اوج وقله هايي داشت وعقاباني تيز پرواز. از طرفي سرزميني بود زيبا پسند و با طبع و روحية ناسازگار با راستي و پاكي اين جماعت در تضاد.

چه كنند اين نوواردان دور از هنر تا در امان مانند از شر هنر. آمدند و سرگرم پوشانيدن جامه اي بر صد عيب نهان گشتند. حال اگر اينجا و آنجا زاغچه اي چشم نوزادي را در آورد و شغالي دار و ندار تباري را برد آنها را چه درد كه سخت سرگرم خودنمايي بودند.

زاغ آمده بود و همه ياران را جمع كرده بود و هر آنچه مي دانست بر وصيت برشان نهاد: از هو هو كشيده بر سر لانة اجنه تا اينكه دست آخر از معجزة رنگ غافل نمانيد كه هر چه كرد آن صد ريا كرد.

خم بيچاره بيست و چهارساعته به كار افتاد و در كنارش هم نطق و فتاوي زاغيان كه بله از اين به بعد طاووس به اين شكل و شمايل است و بر اساس مصوبة ما اگر مي گوييد آخر اين چه طاووسي است چشمتان كور و دندتان نرم اين است طاووس و حرف بس.

ديگ به راه افتاده بود و هر دم از اين ويرانه نوبري سر برمي آورد همه فن حريف.اين اواخر هم رهبران قوم ديگر زاغيان انگشت نما شده به خرابكاري را از اقصي نقاط به جمع خود فراخواندند كه با خوردن شربتي از اين ديگ به جمع پاك شدگان بپيونديد و غمتان از دشمني عقابان نباشد.

سر و صداها اوج گرفت: اعتراض به اعمال زشت اين زاغان و شغالان يكدم آرام نمي گرفت. پنجة هنر شكستگان به اعتراض بلند شده بود و فرياد جگرگوشه از دست دادگان امان از روزگارشان بريده بود. خم رنگ رزي هم ديگر قادر به شستشوي اينان از جناياتشان نبود.نكبت در جمع خودشان نيز رخنه كرده بود و اينان سرگرم كسب اعتبار براي خوش حركاتي سخت مشغول صلاحديد زاغچه اي كه يك شبه به پير زاغان مبدل گشت بودند غافل از اينكه آنچه مي گذرد لبريز شدن كاسة صبر مردم است كه به سر آمده....

سايه سعيدي سيرجاني