پنجشنبه 21 اسفند 1382

دختران دانشجو ، ضعيفه هاي تحصيل كرده، قسمت دوم، فرزاد كرامتي

دختراني كه در دانشگاه شهر خود قبول مي شوند ، درست مانند دوران تحصيلي در دبيرستان بايد بلافاصله پس از تمام شدن كلاس به خانه برگردند . مثلاً اگر كلاس انها ساعت 12 ظهر تمام شود و يك كلاس هم ساعت 4 بعدازظهر داشته باشند ، ترجيحاً مجبورند كه به خانه برگردند و دوباره بعدازظهر به دانشگاه بيايند . البته اگر كمي جرات دروغ گفتن داشته باشند و خانواده انها نيز زياد كنجكاو و فضول نباشند ، مي توانند با دروغ اين مسئله را حل كنند .

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ولي در كل انها نسبت به دختراني كه در شهر ديگري در دانشگاه قبول مي شوند فرصت كمتري براي كسب تجربه و روابط اجتماعي با همسالان همجنس و يا جنس مخالف خود دارند .
اما دختراني كه در شهر ديگري غير از شهر بومي خود مشغول به تحصيل هستند هم چندان آزاد نيستند . انتظامات و نگهبانان خوابگاه ها كاملاً رفت و امد دختران را تحت نظر دارند . دختران هميشه بايد مراقب باشند كه مبادا كاري انجام دهند و مثلاً دير يا زود به خوابگاه بروند و يا در تريا يا محوطه دانشگاه با پسري ديده شوند . زيرا دانشگاه كه مسئول حفاظت از ناموس خانواده هاست بلافاصله به انها خبر مي دهد و اما خوابگاه ها كه براستي مانند زندان و يا آسايشگاه ارتش مي ماند . دختران مجبورند تا قبل از ساعت 9 شب در خوابگاه حاضر باشند از ساعت 9 شب به بعد معمولاً كسي را در خوابگاه هاي دختران راه نمي دهند . اگر انها كمي هم دير به خوابگاه برسند بايد كلي بازجويي به انتظامات و مسئولين خوابگاه پس بدهند انها حتي اگر بخواهند شبي را در يك خوابگاه ديگر دخترانه كنار دوستانشان بگذرانند و يا شبي را نزد يكي ار فاميلهايشان در آن شهر باشند ، بايد از قبل به مسئولين خوابگاه گزارش دهند .
رفت و آمد انها درست مانند يك سرباز در پادگان و يا زنداني در زندان تحت كنترل است . خوابگاه قفس ديگري در دانشگاهها هستندكه اراده و فرديت دختران را سركوب مي كنند .
اما در مورد شركت دختران در مسايل صنفي و سياسي ، به غير از مسئله خوي مازوخيستي و تسليم پذيري در دختران موارد ديگري نيز دخالت دارند . مثلاُ عضويت و يا فعاليت در شوراي صنفي و يا انجمن اسلامي و يا كانونهاي فرهنگي ، بيرون دادن نشريه و … . به قول خانواده ها دانشگاه هم مانند كودكستانهاي ماست و بايد سرت را پايين بيندازي و درست را بخواني ئ هيج فعاليت فوق برنامه هم نداشته باشي . در واقع دانشگاه كارخانه كارشناس سازي است . خانواده ها و مسئولين دانشگاه انتظار دارند كه دانشجو مانند يك سرباز از انها اطاعت كنند . انها خوي پژوهش گر و دانشجويي و خلاقيت و استقلال و اراده دانشجو را مي خواهند له كننذ . انها انتظار دارند از مسير تنگ و تاريك و باريك خط كشي شده و منظم خودشان ، دانشجويان را عبور دهند و ته خط يك انساني تحويل دهند كه كاملاً تحت امر و اراده خواسته هاي نظام سنتي و قبيله اي ايران است . اين مسئله هم براي پسران وجود دارد و هم براي دختران . ولي براي دختران بيشتر است . چون پسران نافرماني بيشتري از خانواده مي توانند بكنند ، اما اگر دختران مثلا بخواهند حتي يك نشريه دانشجويي در بياورند بايد هميشه اين نگراني را داشته باشند كه خانواده انها از اين قضيه خبردار نشوند .عضويت در گروههاي مجاز و غير مجاز و زير زميني صنفي و سياسي نيز كه جاي خود را دارد . اعتراضها و جنبشهاي صنفي و يا سياسي دانشجويي نيز از محدوديتها و تابوهايي است كه انجام ان براي دختران حكم خودكشي را دارد . كافيست به خانواده دختراني كه در تجمع و يا تحصن و يا اعتصاب غذا و … دانشجويي شركت كردند ، خبر بدهند تا …. !!!
گرچه اين مسئله براي پسران هم وجود دارد اما باز هم به دليل همان روحيه طغيان گر و جسارت و نافرماني و معترض بودن ، پسران كمتر تحت فشار قرار مي گيرند . از اين رو هميشه در اعتراضهاي دانشجويي و كلاً فعاليتهاي صنفي و سياسي دانشجويي تعداد دانشجويان دختر بسيار كمتر از پسران بوده است . البته اگر اينگونه اعتراضات از ريسك و خطر هم برخوردار باشد ، دختران اصلاً جرات شركت در ان را ندارند .
ج-مساله اشتغال دختران : از انجا كه در ايران بحران بيكاري و بحران اقتصادي و تورم وجود دارد ، داشتن يك شغل مناسب و با درآمد كافي هم براي پسران و هم براي دختران به يك اندازه مشكل است . اما دختران با فاكتورهاي بيشتري در اين مورد در چالشند .
همانطور كه گفته شد به علت نوع روابط اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي و تربيتي موجود در نظام قبيله اي ايران ، دختران به شكل يك برده فرمانبردار و تسليم بار مي آيند . بر طبق اين فرهنگ و آموزش مسلط بر انها ، دختران ياد مي گيرند كه به دانشگاه بيانيد براي انكه بتوانند يك شوهر تحصيل كرده و با درآمد مكفي پيدا كنند اگر آنها موفق به اين كار شوند ، درست مانند زنهاي ديگر به خانه داري مي پردازند و مدرك تحصيلي خود را قاب مي گيرند و به ديوار خانه شوهرشان اويزان مي كنند البته خود دختران نيز در اينگونه موقعيت ها مقاومتي از خود نشان نمي دهند و با وجود مدرك دانشگاهي با رضايت كامل در خانه مي نشينند و براي شوهرشان به اصطلاح قرمه سبزي درست مي كنند . آرزوهاي حقيرانه انها در محقق شدن چنين اينده اي پس از فارغ التحصيلي بسيار موثر است . بزرگترين آرزوي انها اين است كه خود را در لباس عروسي ببينند و با پسر ايده الشان ازدواج كنند و شب عروسي در ماشين همسرشان بنشينند در حالي كه ماشين اقوام و فاميل با بوقهاي مكرر انها را اسكورت مي كنند (عروس كشون ) . انها در اروزهاي خود مي بينند وقتي شوهرشان از محل كارش برگشت غذاي سنتي ايراني مثل همان قرمه سبي معروف جلويش بگذارند و با لبخندي تسليم گونه منتظر تعريف و تمجيد همسرشان از غذا باشند . انها ترجيح مي دهند كه اگر از لحاظ اقتصادي نياز به كار انها نبود ، در خانه بمانند و روزها با زن همسايه بنشينند و غيبت ديگران را بكنند .
اما زناني كه به هر دليلي مشغول به كار مي شوند نيز كمتر از زنان خانه دار به تبعيض و حقارت و سركوب تن نمي دهند . به شغلهاي اغلب زنان در جامعه ايران نگاه كنيد . كارهايي مانند خياطي منشي گري ، پرستار بچه ، خدمتكار ، پرستار بيمارستان ، تايپيست و معلم و … كارهاي روتين و سنتي كه زنان اجازه دارند وارد ان بشوند البته اگر امروز بخواهد منشي يك شركت بشود معمولا بايد ليسانس و يا حداقل فوق ديپلم داشته باشد . دختراني كه در رشته هاي مختلف دانگشاهي فارغ التحصيل مي شوند معمولا نمي توانند كاري در سطح استعداد و تحصيلات خود بيابند . گرچه اين مسئله به دليل همان بحران اشتغال گريبانگير پسران نيز هست . ولي باز هم اين مشكل براي دختران دوچندان است . فرضاً اگر دختري در رشته هاي فني مهندسي فارغ التحصيل بشود ، بايد در شركتها و يا كارخانجات در صورتي كه موفق شوند با پارتي بازي در اين مكانها كار پيدا كنند ، بايد به كارهايي در سطح پايين تر از تحصيلات خود راضي شود . با نگاهي به شركتها ، كارخانجات ، مراكز دولتي ، بيمارستانها ، دادگستري ها ، مراكز تجاري ، مراكز حمل و نقل و … مي توان به اين مسئله پي برد اكثر زناني كه در اين مراكز مشغول به كار هستند حتي با داشتن مدارك دانشگاهي بالاتر از ليسانس ، در رده بندي شغلها پايين تر از مردان قرار مي گيرند . مثلا در وزارت بهداشت و درمان زناني هستند كه چه به لحاظ مدارك بالاي دانشگاهي و چه به لحاظ مديريتي و چه به لحاظ كارنامه عملي و فعالتيهاي انها موفق شدند با هر سختي و مشقتي كه شده و با تمام سنگ اندازي هاي مسئولين ، كارهاي مهمي انجام دهند . البته در اينجا به دلايلي از بردن اسم انها معذوريم . ولي با اين وجود در رده هاي مديريتي انها را قرار نداده اند و حتي هنگام تقدير و تشكر از مسئولين رده بالاتر مرد آنها كه فعاليت مهمي در اين زمينه نداشتند ، تقدير و تشكر به عمل امد .
و يا زناني كه در رشته هاي فني مهندسي داراي مدارك دانشگاهي از دانشگاههاي معتبر فرانسه ، المان و غيره هستند ولي تنها موفق شدند كه يا به استادياري برخي دانشگاهها برسند و يا در كارخانه ها در رده هاي پايين مديريتي قرار گرفتند . و عده اي از انها به همين دليل به خارج از ايران مهاجرت كردند .
ويژگي ديگر زنان شاغل همان ويژگي همه زنان ايراني است . يعني عدم جاه طلبي ، روحيه مازوفيستي وتسليم پذيري و مطيع بودن . اين موارد باعث شده كه كارفرمايان در كارخانجات و شركتها و ادارات دولتي بيشتر گرايش به استخدام دختران البته در رده هاي پايين داشته باشند . زيرا به خاطر همين روحيه هاو ضعف ها ، انها مي توانند بسيار بيشتر از كارگران و كارمندان مرد ، كارگران و كارمندان زن را استثمار كنند . در بسياري از كارخانجات دستمزد زنان از مردان كمتر است . با وجود اينكه شايد حتي بيشتر از انها كار كنند . زنان هنگام بيماري و يا مشكلات ديگر بسيار سخت تر از مردان موفق مي شوند كه از مرخصي استعلاجي استفاده كنند .
در محل كار كارفرمايان چند برابر استانداردهاي بين المللي براي كارگران ، از زنان كار مي كشند . ايمني و بهداشت و محيط و شرايط مساعد در محل كار براي زنان بسيار كمتر از مردان است . برخورد ارباب گونه كارفرمايان با زنان كارگر و كارمند بسيار بيشتر و بدتر و خشنتر از برخوردي است كه انها با كارگران و كارمندان مرد دارند . بسياري از حقوق و مزايا و تسهيلات و مرخصي هاي كارگزان زن توسط كارفرمايان تزييع مي شود . با نگاهي اجمالي به جنبش ها و اعتراضات و اعتصابات كارگري ، عدم حضور زنان را در انها مشاهده مي كنيم . در واقع زنان انقدر ضعيف و مطيع و تسليم هستند كه حتي توانايي اعتراض به عدم پرداخت حقوق و دستمزد خود را ندارند .
زناني كه حتي در سطوح نسبتاً بالا و رده هاي مديريتي در ايران مشغول به كار هستند و از مدارك فوق ليسانس و دكتري هم برخور دارند باز هم ، هم در محيط كار و هم در محيط خانه درجه دو و حقير محسوب مي شوند . انگار عنوان جنس دوم كه ((سيمون دوبوار)) به زنان اطلاق كرده براي همه زنان از هر طبقه اجتماعي و با هر ميزان از تحصيلات وجود دارد . حتي دختران و زناني كه در محل كار خود رئيس هستند ، نزد همسر خود بايد مطيع و سر به زير باشند . همشه اين زنان هستند كه بايد غرور و فرديت خود را قرباني غرور و سلطه گري مردان كنند . بنابراين مشاهده مي كنيد كه زنان در تمام مراحل زندگي قفسهاي مخنلفي را تجربه مي كنند انها ضعيف هستند . و به دليل همني شعف به بردگي كشيده مي شوند و نمي توانند قفس تنگ ارتجاع و سنتهاي فاشيستي را بشكنند (( قفس خانواده )) ، (( قفس دانشگاه )) و (( قفس خانه شوهر )) ، سه قفسي است كه اكثر دختران ايراني تجربه مي كنند براي دختراني هم كه وارد دانشگاه نمي شوند ، فقط واسطه دانشگاه از اين مرحله حذف مي شوند . رويا و سراب كسب فرديت و رهايي از قفسهاي نظام قبيله اي با ورود به دانشگاه براي دختران مسجل مي شود . انها به اين قضيه پي مي برند كه زدگي انها همين است و چاره اي نيست و بايد با همين شرايط زندگي كرد . انها مي فهمند كه حتي اگر بالاترين درجه از مدارك دانشگاهي را حتي از دانشگاههاي معتبر اروپايي يا امريكايي بگيرند ، در نهايت به اصطلاح بايد بروند خانه شوهر . بايد در اختيار و تحت فرمان شوهرشان باشند . بايد مطيع شوهرشان باشند . بايد همچنان نقش برده و انسان درجه دو و حاشيه اي را در خانه همسرشان بازي كنند . بايد غرور نداشته خود را قرباني سلطه گري مردان كنند .
تا اينجا نگرش اين مقاله رنان را فقط قرباني يك ترادي مرد سالار در ايران نشان داده . ولي در اين بين خود زنان نقش محوري و اصلي را در اين تبعيضات به خود بازي مي كنند . انها با رفتار و كنشهاي خود نگرش ناموس بودن و مرواريد درون صذف بودن و جنس دوم بودن را در مردان تقويت مي كنند . اگر تنها از دختران ساكن در كلان شهرهاي ايران مانند تهران ، مشهد ، اصفهان ، شيراز ، تبريز ، همدان و اروميه و به خصوص قشر دانشجوي آن تحقيق بعمل بيايد خواهيد ديد كه اكثر انها در عمل هيچ تبعيضي را در جامعه نسبت به خود نمي بينند . با اينكه ممكن است در حرف تنها تعدادي از انها به شكايت از تبعيض و تحقير و سركوب بپردازند . ولي حتي همان تعداد اندك و كم كه در تئوري و حرف نگرش فمينيستي دارند ، در عمل به همان سنتهاي فاشيستي و همان قواعد و قوانين عرفي و يا حكومتي تن مي دهند . در بين انها بعيد به نظر مي رسد كه حتي چند نفر از انها حاضر شده باشد كه قاعده بازي را به هم بزند و سعي كند كه با شرايط و واقعيت ها و هنجارهاي موجود بجنگد و واقعيت جديد و هنجاري جديد بسازند . حتي انهايي كه در تئوري كاملا مدرن و راديكال فكر مي كنند باز هم مطيع خانواده و برادرهاي خود هستند . انها هم مانند بقيه هم جنسهايشان به همان شكل مسخره و احمقانه سنتهاي ازدواج ، زندگي با يك پسر را شروع مي كنند به همان شيوه ابلهانه خواستگاري و بله برون و عقد و عروسي و قرباني كردن گوسفند و … . در اين شيوه كه بر اساس همان نگرش ناموسي و قبيله اي به زن است ، زن كاملا مانند يك كالاي به اصطلاح اك بند و با كاغذ كادو و روبان تحويل مرد مي شود . ولي حتي همين قشر اندك از دختراني كه تفكر تفكرات فمينيستي دارند هيچ مقاومتي در برابر اين سنتهاي ارتجاعي به خرج نمي دهند انها هيچ مبارزه اي را براي تغيير وضع كنوني انجام نمي دهند . ممكن است فقط كمي به اصطلاح نق بزنند و غرغر خاله زنكي بكنند . ولي در نهايت با همين شرايط خود را تطبيق مي دهند . اينها همه نشان از ضعف زنان است . انها نمي توانند بر خود مسلط باشند . يا اصلاً اراده اي ندارند و يا اراده انها متزلزل است . هيچ قاطعيتي ندارند . نمي توانند حتي براي خود تصميم بگيرند . علت اينكه زنان ايراني را در پستهاي مديريتي بكار نمي گيرند هم همين است . زيرا ممكن است هر لحظه تصميمشان عوض شود . و كسي كه هيچ ثبات نسبي در تصميم گيري ندارد ، اصلاً قادر نيست هدفي را دنبال كند و كاري را از پيش ببرد . احساسات زود گذر انها غالباً بر عقل و منطقشان تسلط دارد .
ولي هيچكدام از اين موارد به دليل اينكه انها ذاتاً اينگونه اند و احساساتي تر از مردانند . درجه دو و حاشيه اي هستند ، نيست . بر عكس ادعاهاي احمقانه بعضي پزشكان مبني بر نقصان عقل زنان به هيچ وجه اينگونه نيست اين پزشكان احمق چندي پيش ( دو سال پيش ) ادعا كرده بودند وزن مغز زنان از وزن مغز مردان سبك تر است و اين نشان از كم هوشي و كم خردي انهاست و نشان مي دهد كه مردان از زنان برترند . كه البته اين ادعا بلافاصله از طرف سازمان بهداشت جهاني و اعضاي هئيت علمي چندين دانشگاه پزشكي معتبر در جهان تكذيب شد . البته با يك مثال ساده و غير تخصصي هم مي توان اين ادعا را رد كرد . زيرا اگر بنا بود ميزان سنگيني و وزن مغز در پستانداران كه انسان نيز جزو انهاست ، موثر باشد ، لابد بايد گاو و يا فيل كه مغز بسيار سنگيني دارند از انسان باهوش تر باشند .
به هر حال تبعيض و تحقير و سركوب و جنس دوم بودن و نگرش كالايي كه به زنان مي شود و در حاشيه بودن زنان و يا غلبه احساسات انها بر روابط منطقي ( logical ) انها تنها و تنها ناشي از ضعف انها و ضعيفه بودن انهاست . اين ضعفها هم هيچكدام ذاتي نيستند تمام انها اكتسابي است . تمامي اين ضعفها و ضعيفه بودنها ناشي از سلطه قرنها تاريخ مرد سالاري و بردگي زنان بوده است . اين براي هر انساني اعم از زن و مرد كاملا طبيعي است . اگر انسان مانند يك برده باشد و هميشه ديگران براي او تصميم بگيرند و اجازه اعمال اراده از طرف خود او را ندهند ، طبيعي است كه اگر او را حتي رها كنيم او نخواهد توانست براي خود تصميم بگيرد و اراده خود را اعمال كند و دوباره به دامان ارتجاع و فاشيست و همان قيم هاي خود باز مي گردد . اما اين دور باطل و اين دور سنت ، شكستني است . تجربه زنان در اروپا و امريكا و در برخي كشورهاي اسيايي نشان داده كه زنان مي توانند اراده خود را اعمال كنند . مي توانند تمامي ضعفهاي خود را از جمله غلبه احساسات زود گذر بر اراده شان را از بين ببرند . دو قرن تاريخچه فمينيسم در اروپا و امريكا و نيم قرن تاريخچه فمينيسم در اسياي شمالي و خاور دور اين مسئله را به اثبات رساندند كه زنان مي توانند با مردان كاملا برابر باشند و از حقوق و مزايا و ازادي هاي انها بهره مند باشند . ولي اين امر در طول اين دويست سال با مبارزه هاي راديكال و خشنونت امز همراه بوده .
هميشه در حال كه اكثريت زنان كاملا محافظه كارانه به همان وضعيت فلاكت بار و واقعيتهاي فاشيستي موجود زمان خودشان تن داده بودند ، اقليت هاي مدرن و راديكال در تئوري پردازي و پراتيك و عمل گرايي وارد عرصه مبارزه شدند و واقعيت ها و هنجارهاي موجود را شكستند و واقعيت و هنجار جديدي ساختند .
گرچه هنوز در همه جاي دنيا و حتي اروپا تبعيضاتي بر زنان اعمال مي شود و تا رسيدن به وضع كاملاً برابر با مردان فاصله باقيست . اما براي زنان در افريقا و امريكاي جنوبي و خاورميانه و از جمله ايران نياز هست كه از تجربيات زنان در اروپا و امريكا در دو قرن گذشته استفاده كرد . گرچه واقعيتهاي موجود در كشورهايي مانند ايران كمي متفاوت از دو قرن پيش اروپا و امريكاست . ولي براي رفع تبعيض و پايه گذاري فمينيسم در ايران و كشورهايي مانند ان ، نياز به جنبشهاي راديكال و مدرن است . اگر از بين دختران ايران اقليتي مدرن و راديكال بيرون نيايد كه بخواهد تمامي نظم و قواعد و قوانين موجود را به هم بريزد و قفس هاي سه گانه (( خانواده )) ، ((دانشگاه )) و (( قفس خانه شوهر )) و كلاً (( قفس نظام قبيله اي و ناموس پرست ايران و خاورميانه )) و ديگر قفسها را در هم بشكنند ، هيچ تغيير چشمگير و مهمي در وضعيت زندگي زنان به وجود نمي آيد اگر حتي تمامي دختران ايران هم وارد دانشگاه شوند و مدرك دانشگاهي بگيرند ، هيچ پيشرفتي در وضعيت تبعيض و تحقير و جنس دوم بودن آنها پيش نمي ايد .
عده اي ضد فمنيست و ضد مدرن كه البته اداهاي شبه مدرن و فمينيستي در مي اورند و يا لافهاي پست مدرني مي زنند مي خواهند با ادعاهاي دروغين جلوي هر گونه جنبشي را كه قرار است نظم سنتي انها را بشكنند ، بگيرند . انها با ترويج تئوري هاي ارتجاعي نسبيت فرهنگي و هويت ملي ! و تلفيق و تركيب سنت با مدرنيته و از اينگونه چرنديات پست مدرن ، تنها مي خواهند جلوي دگرگوني كه مي تواند ساختار موجود را به كل عوض كند ، بگيرند . پادوهايي مثل شيرين عبادي ، مهرانگيز كار ، شادي صدر و امثالهم ادعا مي كنند ما هم مثل شما مي خواهيم فمينيسم در ايران پا بگيرد . البته منظور انها از فمينيسم يك فمينيسم اسلامي ايراني خاورميانه اي است . يعني نقض غرض . يعني يك فلسفه و ايدوئولوژي تقلبي و التغاتي . انها ادعا مي كنند كه ما نبايد به انتاگونيسم و راديكاليسم در جنبش ها و از جمله جنبش زنان روي بياوريم . ما بايد تفكر مردم را با كتاب و مقاله و سخنراني عوض كنيم !!! .
گرچه كتاب و مقاله و سخنراني و زيربناي تئوريك و ارزش گذاري را در عده اي مي تواند پايه گذاري كند . ولي در هيچ كجاي دنيا و هيچ كجاي تاريخ ، هيچ تغيير ساختاري با گفتگو و كتاب و مقاله و سخنراني و فيلم و تلويزيون ايجاد نشده . اين حرفها و شعاره ، شعارهاي انحرافي است . تلرانس ، تصاهل و تصامح ، گفتگو و اعتراضهاي مسالمت اميز و تامين دموكراسي و از اين دست مزخرفات و شعارهاي سوسول بازي و انحرافي و سراب گونه ، تنها ما را براي رسيدن به اهدافمان گمراه مي كند . تجربه تاريخي اين قضيه ها اثبات كرده كه هر تغيير ساختاري جز با جنبشهاي خشونت اميز و راديكال امكان پذير نيست . اگر صدها و هزارها مقاله راديكال تر از اين مقاله و صدها كتاب و مجله و فيلم و … درباره فمينيسم توليد شود ، نمي تواند ان تغيير ساختاري را ايجاد كند . اگر زنان و دختران فكر مي كنند كه مثلا با گسترش اينترنت و ماهواره و مقاله و كتاب و فيلم بعد از مدتي مردان به اين نتيجه مي رسند كه در رفتارشان با زنان اشتباه مي كردند و پشيمان شوند ، بسيار خوش خيال هستند و دچار رويا و توهم شده اند . در تجربه عملي و بصورت فراگير اين امر غير ممكن است . البته اين خوش خيالي در زنان ايراني به اين علتهاست كه تا به حال تغييراتي كه در زندگيشان بوجود امده ناشي از جنبش فمينيستي و به خاطر مبارزاتشان نبوده . درست مانند حق راي زنان در اروپا و امريكا ؛ سالها درگيري و مبارزات تئوريك و عملي و خشونت اميز و ردايكال براي بدست اوردن حق راي شد . اما در ايران دولت كندي براي كسب وجهه در امريكا به محمدرضا شاه فشار اورد كه به زنان حق راي دهد . از اين رو در سال 1341 رفراندومي با عنوان انقلاب سفيد در ايران انجام شد . يكي از مفاد قوانيني كه به رفراندوم گذاشته شد حق راي زنان بود . در حالي كه بيش از 60 درصد جمعيت كشور در روستاها بودند و اكثريت زنان شهري نيز هيچ تصوري از حق راي نداشتند و اقليت روشن فكر زنان نيز اساساً هيچ تلاشي و هيچ جنبشي در عمل براي ان نداشتند . به اين ترتيب در سال 1341 زنان بدون هيچ دردسر و خواسته اي از طرف خودشان صاحب حق راي شدند . موارد ديگري نيز از جمله حجاب نيز از اين دسته است . حجاب دوران ساساني و حجاب اوليه سلطه عراق و حجاب و پوشيه دوران صفويه و كشف حجاب دوران رضاشاه و حجاب اجباري پس از انقلاب اسلامي نشان خوبي از بي ارادگي و انفعال زنان است. در هيچكدام از اين نوع حجابها و بي حجابها زنان خود نقشي براي خواستن و نخواستن حجاب نداشتند و اين مساله از بالا به انها اعمال شده .
اگر زنان و دختران ايراني نسل سوم نير به انفعال و passivism خود ادامه دهند در اينده نيز در تعقيب و تحولات اجتماعي در حاشيه خواهند بود و باز هم مردان براي انها تصميم خواهند گرفت و ضعيفه هاي فعلي ، ضعيفه هاي نسل بعد را تربيت خواهند كرد .
تنها پراتيك (عملگرايي ) و يك جنبش فمينيستي راديكال و آنتاگونيسم ( تخاصم ) ين زنان مدرن و فمينست با مردان سنتي و حتي غير سنتي امكان پذير است . راديكاليسم مدرن تنها راه رهايي از سلطه ارتجاع و سنت است .

فرزاد كرامتي
27/9/82
Farzad _Keramati @hotmail.com

[بازگشت به بخش نخست مقاله]

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/5577

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'دختران دانشجو ، ضعيفه هاي تحصيل كرده، قسمت دوم، فرزاد كرامتي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016