بيست و پنج سال پيش در كشورمان مثلث اتحاد بازاريها- روحانيت و قشرهاي پارازيتي فاقد هويت طبقاتي، قدرت را در كشورمان بدست گرفتند.
advertisement@gooya.com |
|
اين حكومت مورد حمايت مثلث فراماسونري، اسرائيل و اروپا واقع شد. از يكسو براي غارت ايران، از طرف ديگر براي آغاز جريان اسلام گرايي راديكال در سراسر جهان و سر انجام براي جلوگيري از ظهور يك قدرت جديد منطقه اي. بهاي اين كودتاي ضد اجتماعي در داخل و خيانت خارجي را ملت مظلوم ايران پرداخت. با بيش از هشت سال جنگ و يك ميليون كشته و زخمي آن، با از دست دادن بيش از يكصد هزار مبارز خود، غارت بخش عمده ي ثروتها و منابع طبيعي و انساني سرانجام با تبديل شدن به ملتي فقير و دچار بحرانهاي حاد اجتماعي، اخلاقي، رواني و انساني. ايران در سراشيب انحطاط تاريخي خود قرار گرفت و تا زماني كه وضعيت كنوني ادامه داشته باشد اين روند نيز تخريب كشور را دامن خواهد زد. تا جايي كه نه از تاك نشان ماند و نه از تاك نشان.
سرنوشت هر ملتي به دست خود او رقم خواهد خورد. هر ملتي كه در انتظار نجات بخشي در بيرون از خود باشد محكوم به فناست و به همين خاطر نيز اين، كار و تلاش و مبارزه تك تك ماست كه مي تواند ايرانمان را از فرو رفتن بيشتر در گرداب تاريخي ساخته ي رژيم اسلامي نجات بخشد.
امروز به تدريج علائم حركتهاي اعتراضي گسترده از درون جامعه ديده مي شود. وقايع فريدون كنار به خوبي پتانسيل خشم مردم را بيان مي كند. در اين ميان اما جنبش هاي صنفي مي توانند جنبش هاي اجتماعي را پديد آوردند اما نه بصورت خودكار و مكانيكي، بلكه به صورت كار شده و فعال. مجموعه ي عواملي كه امروز بر رژيم اسلامي فشار مي آورد مي تواند سبب تغييرات جدي در ايران بشود. به اين شرط كه ما آنها را بطور هوشمندانه و برنامه ريزي شده مورد استفاده قرار دهيم و حداكثر بهره برداري را از آنها بكنيم. در اين سري از نوشتارها به برخي از روشهاي بهره برداري سياسي از شرايط كنوني براي ضربه وارد ساختن به رژيم جمهوري اسلامي مي پردازيم. هر چند كه با وجود شرايط اختناق و سركوب شديد در ايران بكاربستن تمام مواردي كه بيان مي شود دشوار و يا ناممكن به نظر مي رسد، اما اين واقعيتي است كه هرچه تلاشها ي مبارزاتي حساب شده تر و با برنامه ريزي بهتر باشد، امكان موفقيت آن نيز افزايش خواهد يافت. در اين مقاله به اهميت حركتهاي صنفي خواهيم پرداخت.
زمينه ي بروز جنبش هاي صنفي
عدم مديريت خردگرايانه بر ساختار اقتصادي جامعه سبب شده است كه اقتصاد كشور به مرزهاي فروپاشي خود نزديك شود. تورم 20 درصدي زندگي را بر عده ي زيادي از مردم ناممكن ساخته است. تا حدي كه ديگر ترس و وحشت از سركوب جهنمي رژيم نيز به عقب رانده شده است. مشكلات اقتصادي ايران از نوع ساختاري هستند و رژيم بايد براي آنها پاسخهاي ساختاري تهيه كند. اما حاكميت قادر به يافتن اين گونه راه حل هاي بنيادي نيست چون زيربناي اقتصادي كشور بر اساس بديهيات مديريت خردگرايانه گذاشته نشده و امكان بازگشتي نيز در چارچوب ساختار سياسي كنوني وجود ندارد. هر گونه پاسخ بنيادي به مشكلات پايه اي از يك تغيير سياسي حاكميت عبور مي كند. چيزي كه اجازه خواهد داد بافت مديريتي كشور به كلي تغيير كند و به جاي مشتي مدير نالايق ريشو، افرادي كارآمد و دلسوز اداره ي امور جامعه را بدست گيرند.
اما تا آن زمان مشكلات اقتصادي بطور متداوم زاينده ي حركتهاي صنفي خواهند بود. اعتصاب يك هفته اي معلمان در شهرهاي بزرگ كشور، كه در نوع خود در دو دهه ي گذشته بي سابقه بود، نشان مي دهد كه بدون پاسخهاي روشن و مشخص به خواستهايشان، فرهنگيان به حركت خود ادامه مي دهند.
در همين رابطه به نظر مي رسد كه كارگران كه به مراتب فقيرتر از معلمان هستند نيز به تدريج در حال سازماندهي خويش مي باشند. تعيين حداقل دستمزد براي كارگران تبديل به پاشنه ي آشيل رژيم شده است. اگر اين حداقل مطابق با واقعيتهاي اقتصادي نباشد كارگران اعتراضات خود را دامن خواهند زد. اگر هم كه دولت به خواست آنان پاسخ مثبت دهد از حيث مالي قادر به پرداخت دستمزدها نخواهد بود. در حال حاضر موقعيت دشوار مالي رژيم سبب شده كه برخي از اقشار مردم ماههاست حقوق و يا سالهاست كه عيدي و مزايا دريافت نكرده اند. جمهوري اسلامي كه مي داند اين عدم پرداختها به مرحله ي غيرقابل تحمل خود رسيده است تصميم گرفته به عنوان يك صرافي بزرگ چند ميليارد دلار ارز به فروش برساند تا با پول آنها حقوق ها و نيز معوقه هاي كارگران و كاركنان دولت را بپردازد. به همين خاطر نيز مجلس با اكثريت « اصلاح طلب»، در جريان تصويب بودجه ي سال 1383 يك كادوي جانانه به دولت « اصلاح طلب» خاتمي داد. مجلس دولت را مجاز دانست كه بيش از 6،5 ميليارد دلار از صندوق ذخيره ي ارزي برداشت كند. دولت ورشكسته خاتمي مي خواهد اين دلارها را در بازار ارز آزاد كشور بفروشد و با جمع آوري تومان، به پرداخت دست مزد كاركنان دستگاه دولت و ساير هزينه هاي جاري بپردازد.
اما هر اقتصاد دان تازه كاري نيز مي داند كه چنين تصميمي معادل آن است كه به يك انسان دچار بيماري ناشي از پرخوني، چندين بسته خون اضافه تزريق كنند. جامعه ايران كه قرباني نقدينگي بيش از حد ناشي از چاپ اسكناس هاي بي پشتوانه است اينك شاهد تزريق چند ميليارد دلار پول جديد خواهد بود. اين كار، حجم پول در گردش را بالا مي برد و به تناسب آن تورم را افزايش خواهد داد. افزايش تورم سبب خواهد شد كه حقوق كارگران و كارمندان باز هم كم ارزشتر شده و مشكلات مالي عمومي اقشار با درآمد ثابت افزايش پيدا كند. از طرف ديگر تزريق دلار به بازار سبب كاهش قيمت ارز، فرار ارزها به خارج، كاهش صادرات و افزايش واردات مي شود. با واردات بيشتر توليد داخلي آسيب خواهدديد و بيكاري افزايش پيدا خواهد كرد.
مجموعه ي اثرات منفي اين سياست جديد دولت خاتمي خبر مي دهد كه سال 1383 از حيث اقتصادي سال فاجعه آفريني نظام خواهد بود. فقر فراگيرتر، بيكاري فزونتر و تورم بيشتر خواهد شد. اعطاي اين رقم از برداشت در ذخاير ارزي سبب خشم دست راستهايي شده است كه در انتصابات اول اسفند تعيين شدند و قرارست كه به مجلس هفتم راه يابند. تشكيلات موسوم به «آبادگران» كه متعلق به خامنه اي و به رياست حداد عادل است طي بيانيه اي نسبت به اين تصميم مجلس اعتراض كرد. زيرا آنها از حالا دندان تيز كرده بودند كه با اتكاء به اين صندوق ذخيره ي ارزي، در مجلس هفتم، تصميم هاي نمايشي و فريبكارانه به نفع مردم اتخاذ كنند و از اين طريق براي خود محبوبيت و مشروعيتي را كه ندارند بوجود آورند. اما رقباي اصلاح طلب كه دست آنها را خوانده بودند در جريان تصويب مفاد بودجه سال 1383 اين پول را به دولت دادند تا صندوق براي سال آينده بطور تقريبا كامل خالي باشد و مجلس هفتم بماند و هزار و يك مشكل لاينحل.
برخورد حرفه اي با جنبش هاي صنفي
از داده هاي فوق بر مي آيد كه حركتهاي اعتراضي با ماهيت اقتصادي و صنفي در سال 1383 افزايش خواهد يافت. زيرا دولت خاتمي براي درست كردن ابروي اقتصاد ايران چشم آنرا كور خواهد كرد. هم زمان با افزايش اين حركت هاي صنفي، بايد به سازماندهي مناسب آنها پرداخت. اين مهم در درجه ي اول از فعالان هر يك از حركت ها ساخته است. اما ساير نيروهاي فعال بيروني و دروني نيز بايد به ياري آنها بشتابند. در اين رابطه بايد حركت هاي فوق داراي آن نوع از سازماندهي باشد كه اجازه دهد تداوم و حفاظت آن ممكن باشد. در اين رابطه برخي ملزومات مطرح است :
1- وجود يك شوراي هماهنگي : وظيفه اين شورا، كه مي تواند در ابتدا علني نيز نباشد، برقراري هماهنگي در تصميم گيري و اجراي تصميمات است. اين شورا كه از بين منتخبين فعال حركت بايد تشكيل شود در سراسر كشور و در موسسات مختلف رابط هاي خود را خواهد داشت. تماس با اين رابط ها از طريق تلفن، فاكس، اي-ميل، ديدار حضوري و ... انجام مي شود. از اين طريق نظرات از تمامي سطوح و مناطق جمع آوري شده و بر اساس آن يك تصميم مشترك اتخاذ مي شود.
در مورد حركت فرهنگيان در حال حاضر كانونها و انجمن هاي متعددي وجود دارد. آنها بايد در راه تحقق اهداف فعاليتهاي خود، در پي ايجاد اين شوراي هماهنگي باشند. اين شورا كه ممكن است اعضاي آن در چند نقطه ي جغرافيايي هم باشند با يكديگر در تماس بوده و كارهاي هماهنگي و تصميم گيري را انجام مي دهند. وجود اين شورا براي ايجاد حركتهايي همسو و هم زمان لازم است. در حال حاضر مي بينيم كه به دليل نبود اين شورا، دولت با پخش اطلاعيه هاي جعلي از سوي كانونهاي صنفي فرهنگيان سعي در ايجاد تفرقه و آشفتگي در حركت و تضعيف آن دارد.
2- جمهوري اسلامي تلاش دارد كه اين حركتها را با تهديد، تطميع و فريب ساكت كند. برخورد فعال با هريك از اين شيوه ها لازم است. در صورت تهديد، بايد واكنش هاي قاطع و قوي ارائه داد تا اصولا بهاي تهديد آنقدر بالا رود كه دولت به دنبال آن نرود. بطور مثال به محض تهديد و يا اقدام به احضار و بازداشت فعالان جنبش از جانب دولت، بايد اعتصابات بيست و چهار ساعته ناگهاني سازماندهي كرد. اين اعتصابات بايد با تظاهرات اعتراضي و افشاگري تهديدات يا اقدامات سركوبگرانه ي انجام شده همراه باشد. به محض بازداشت فعالان و يا مسولان حركت، بايد واكنش عملي نشان داد : اعتصاب، تحصن، تجمع در مقابل نهادهاي دولتي، بستن راهها و خيابانها، اشغال ادارات مربوط و ... بايد دانست كه هرگونه سستي و انفعال در مقابل تهديد و سركوب، سبب بكار گيري مستمر و شديدتر آن خواهد شد. جنبشي كه از خود محافظت نكند از پاي در خواهد آمد. بايد با روحيه تهاجمي به دفاع از حركت پرداخت.
در مقابل تطميع بايد پيوسته خواهان راه حل هاي دراز مدت و بنيادي شد و به دست آوردهاي كوتاه مدت، كوچك و گذرا رضايت نداد. در مقابل فريبكاري و وعده هاي پوچ بايد از دولت ضمانتهاي اجرايي قانوني و زمان بندي شده در خواست كرد. در هيچ حالتي نبايد اجازه داد كه مسئولان دولتي تنها تعيين كننده باشند. بايد سعي كرد حداكثر شرايط را به آنان تحميل كرد و حق خود را از چنگ آنان بيرون كشيد. هر گونه برخورد خوش بينانه و ساده باورانه با رژيم مكار و دورغگوي حاكم، خطايي است بزرگ.
3- سازماندهي و مديريت حركت : موفقيت يك حركت صنفي در سازماندهي و مديريت هماهنگ شده ي آن است. فعالان اين جنبش هاي صنفي بايد روي اين موارد از قبل كار كنند و تمامي امكانات لازم را براي اين منظور پيش بيني نمايند. از سوي ديگر بايد واكنش هاي مختلف دولت را از قبل پيش بيني كرد و براي آنها پاسخ هاي مناسب را آماده ساخت. حركتي كه به خواهد بر اساس تصادف و شانس عمل كند به جايي نخواهد رسيد. به همين خاطر ضمن در نظر گرفتن بخشي از كار، بر اساس ابتكارات خودجوش، بايد موارد اساسي فعاليتها را از قبل با دقت برآورد و تا حد امكان سازماندهي نمود. اين نوع از برخورد عقلايي با مسئله سبب مي شود كه فعالان و حاضران در حركت اعتراضي در مقابل هيچ موقعيتي بطور كامل غافل گير نشوند.
4- اطلاع رساني و تبليغات : هر حركتي، تا زماني كه بطور وسيع انعكاس ارتباطاتي نداشته باشد، تاثير گذار نخواهد بود. به همين خاطر فعالان حركتهاي اعتراضي بايد از قبل پيش بيني هاي لازم را براي كشاندن خبرنگاران و دوربينهاي خبرگزاريهاي داخلي و خارجي به محل هاي تجمع و اعتراض گري خود جلب كنند. در غير اين صورت كنش آنها در گمنامي و سكوت وسايل ارتباط جمعي خواهد گذشت. در اين رابطه شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي از مطبوعات خواسته است كه اخبار اعتصابات و تحصن معلمان و كارگران را سانسور نمايند. اين نشان مي دهد كه رژيم اسلامي بر روي خفه كردن ارتباطاتي اين حركت ها حساب باز كرده تا بعد، به راحتي به سركوبشان بپردازد. در زمينه اطلاع رساني بخصوص اين ايرانيان خارج از كشور هستند كه بايد به حركتهاي داخل كشور ابعاد بين المللي دهند. در جريان گذاشتن وسايل ارتباط جمعي و خبرگزاريها از اين حركتها بسيار اهميت دارد. اعتصاب يك هفته اي معلمان از جمله مواردي بود كه مي توانست در عرصه ي تبليغاتي خارج از كشور سر و صداي زيادي برپا كند. اما متاسفانه كم كاري اپوزيسيون مانع از اين كار شد.
5- مورد ديگر، ساختن چتر حمايتي از جنبش مي باشد. هر حركت صنفي كه تنها بماند سركوب خواهد شد. به همين دليل نيز بايد در جستجوي جذب و جلب حمايت ساير اقشار، انجمن هاي و يا نهادهاي غير دولتي بود. بطور مثال فرهنگيان بايد حمايت كارگران، دانشجويان و دانش آموزان را از خود برانگيزند. اين چتر حمايتي تضمين كننده وجود پشتيباني براي وارد شدن به مراحل جديتر حركت مي باشد. در جريان اعتصاب اخير معلمان، حمايتهاي عملي دانش آموزان و خانواده هاي آنها سبب شد كه رژيم، فكر سركوب عملي معلمان را به ذهن خود راه ندهد. حمايت متقابل طبقات اجتماعي هم درد و اقشار حرفه اي و صنفي از همديگر يك عامل مهم در موفقيت حركتهاي اعتراضي هر يك از آنهاست.
6- نكته ي آخر اين كه بايد اهميت زيادي به استراتژيك بودن حركتهاي صنفي داد. يعني اين گونه حركتها نبايد خود را به كنش هاي مقطعي و پراكنده محدود كنند. آنچه مهم است داشتن يك استراتژي دراز مدت براي دست يابي به اهداف تعيين شده مي باشد. اتحاديه هاي كارگري و صنفي در اروپا به اين طريق عمل مي كنند كه نخست خواستهاي خود را به مقامات مسئول يا كارفرما ارائه مي دهند. اين كار از طريق كتبي و يا از طريق ديدار با نمايندگان اتحاديه ها صورت مي گيرد. در صورت عدم توافق در اين مرحله، اتحاديه براي خواستهاي حتمي خود تاريخي را تعيين مي كند. در صورت عدم پاسخ مثبت به اين خواستها در تاريخ فوق، يك اعتصاب سازماندهي مي شود. اعتصاب ها از حيث زماني به دو نوع محدود يا نا محدود تقسيم مي شود. اعتصاب محدود جنبه ي اخطار و فشار آوردن به مسئولان دارد. در صورتي كه نتيجه دهد و مذاكرات از سرگرفته شده و به نتيجه رسد، اعتصاب ديگر تكرار نمي شود. اما اگر حاصلي نداشته باشد اعتصاب تمديد مي شود. اعتصاب نا محدود كه موثرترين شيوه است تا زمان دست يابي به اهداف اظهار شده ادامه خواهد يافت. به همين خاطر در ايران نيز بايد فرهنگيان، كارگران، كارمندان و غيره استراتژي و تاكتيك هاي اعتراض گري خود را از قبل تعيين كرده و براي آن برنامه ريزي كنند. آنچه مهم است اين كه حركت هرگز به صورت بي نتيجه پايان نيابد.
در سايه ي رعايت مواردي از اين دست مي توان اميدوار بود كه حركتهايي مانند جنبش صنفي فرهنگيان بتواند دولت را در مقابل تن دادن به تغييراتي اساسي و يا كنار رفتن از مسند قدرت قرار دهد. حركتهاي ناقص و بي سازمان به هيچ يك از اين دو منجر نمي شود و تنها وقت و فرصت ها را از بين مي برد. به همين دليل نيز توجه به نكاتي كه در مبارزات حرفه اي بايد رعايت شود از ضروريات پيش بردن آنها در شرايط كنوني ايران است.
اميدوار باشيم كه افراد با تجربه و با دانش در اين زمينه ها به انتقال داده هاي لازم به نسل مبارز كنوني اقدام كنند و فعالان جنبش هاي اعتراضي نيز در ايران، در پي بدست آوردن دانش لازم و تدوين تجارب عملي خود در صحنه مبارزات صنفي باشند. بكارگيري رسانه هاي فارسي زبان خارج از كشور براي اين منظور مفيد است و اجازه مي دهد كه در نبود يك رهبري واحد براي جنبش نوعي رهبري جمعي، متشكل از پيشنهادات، راهكارهاي و ابتكارهاي همه ي فعالان سياسي در داخل و خارج از كشور، جنبش هاي اعتراضي كشور را به پيش برد.
* *
www.korosherfani.com
14/03/2004