چهارشنبه 6 خرداد 1383

جوان های افسرده، انقلاب شادی، ا.ز.ل

جامعه ی جوان ايران امروز، با توجه به انبوه جوانان در آن که این کشور را به یکی از جوان ترین کشورهای جهان مبدل ساخته است، بسیار غمگین، ملول و بی حاصل گشته. دلیل این امر چه می تواند باشد؟ گفتار پیش رو اشاره ای است به وضعیت جوانان در ایران و خاصه تهران که منبع مشاهدات نویسنده است. با توجه به این که بهترین وضع را به ظاهر جوانان این شهر دارند، می توان به سادگی نتیجه گرفت که چه بر جوانان مناطق دور و تحقیر شده ای چون ایلام یا خاش می گذرد. زمانه مطلوب شادی است و عدل خواسته ی همگی، اما مانع همان که همه می دانیم، رژیمی مستبد و بسته است که با وضع قوانین ضد بشری به احدی اجازه ی فعالیت و رشد نمی دهد.

1 مسئله ی حجاب

شاید به ظاهر آسان باشد شنیدن این که زن ها باید محجبه باشند تا از نخستین حقوق فردی و اجتماعی شان بهره مند شوند. اما زیستن در جامعه ای که نیمش را در لفافه پوشانده اند به راستی یک فاجعه است. مشکلات بهداشتی، مانع بسیاری فعالیت های این نیم جامعه می شود. زن ها و دخترها حتا در مدرسه های تفکیک شده و محصور بایست اجباراً تمام بدن خود را بپوشانند. بیشتر دختر دبستانی ها خاصه در مناطق گرمسیر دچار عارضه های پوستی می شوند. مدارس دخترانه ی جنوب تهران طبق آمار روزنامه های منتشره در همین شهر و تائید مقامات مسئول، محل پیدایش و گسترش بیماری های پوستی شده است.

جدای این با پوشاندن نیمی از جامعه رژیم به هدف دیگری نیز رسیده، جوانان را تشنه نگاه داشتن و محروم کردن از مناسبات طبیعی بین دو انسان، خواه ناخواه تفکر بشر را به سوی مسائل جنسی می کشاند تا جایی که امروز حتا در میان دانشجویان این دغدغه ی مهم تری است از مثلاً این که چرا باید شهریه برای تحصیل بپردازند. بنابر این حجاب اسلامی - جالب است که حتا دخترانی که هنوز از نظر شرعی مکلف به داشتن حجاب نیستند هم در دبستان ها می بایست اجباراً با حجاب رفت و آمد ک! نند- نه تنها به دلایل شرعی بلکه به دلیل سیاسی اجباری شده و هر روز به انحاء مختلف نیز بر آن تاکید می شود.

جدای همه ی این ها، محرومیت های جنسی که با این مسئله بر جوانان تحمیل می شود خود عامل ویرانگر دیگری است که با غیر علنی شدن سر از زیرزمین ها و خرابه ها در می آورد و با عدم آموزش صحیح بحرانی دیگر می سازد. تنها با نگاهی به آمار بیماران مبتلا به ایدز و هپاتیت و بارداری های ناخواسته در سنین پائین در ایران عمق فاجعه بیشتر نمایان خواهد شد.

جز این مسئله عدم آموزش مسائل جنسی، و منع گفت گو درباره ی آن و انتشار مطالب آموزشی و اخطارهای بهداشتی توسط رسانه ها از ابزارهای شیوع بیماری و خود عاملی سیاسی برای رژیم است.

جالب است که بر طبق آمار سال هشتاد و دو سازمان بهزیسیتی بیش از هشتاد درصد طلاق ها در تهران به خاطر عدم آشنایی زوجین به مسائل جنسی و مشکل برقراری ارتباط است که مسبب بسیاری فشارهای عصبی و روانی می باشد.

2 مواد مخدر

بر طبق آمار حکومتی موجود مصرف روزانه ی تریاک بیش از ده تن است! این ترانزیت عظیم مواد مخدر که وارد ایران می شود، با توجه به کنترل حکومتی موجود که حتا از دانشجویی معترض نیز نمی گذرد و همه چیز را می پاید، جای سوآل دارد. همگی به خوبی مطلعیم که تنها ترانزیت مجاز به عبور بدون بازرسی، متعلق به ارگان های نظامی یا امنیتی است که باز با پوشش نظامی عبور می کنند. سود حاصل از مقدار کمی مواد مخدر در ایران بسیار زیاد است و حکام فعلی هم همه دلال پس از این سود! به نفع قاچیان - که خود اغلب موجوداتی مفلوک و مزدوراند- نمی گذرند. شراکت ارگان هایی نظامی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج در امر توضیع مواد مخدر در ایران جدای مسئله ی مالی و سود کثیف و سرشاری که نصیب حکومت می کند. از جنبه ی سیاسی برای رژیم جمهوری اسلامی حائز اهمیت است. چیزی بهتر از مواد مخدر نسل جوان را به ملال و در نهایت تباهی نمی کشاند. جمهوری اسلامی همانند رژیم منحوس پهلوی دریافته که برای اخته و خفه کردن نسل جوان بیکار و معترض، سلاحی بهتر از اعتیاد این نسل به مواد مخدر وجود ندارد. جوانی که دغدغه اش به دست آوردن مواد مخدر و نشئگی است طبعاً د! یگر اعتراض نمی کند. خطر از آن جا بیشتر می شود که تعداد دختران معتاد همانند دختران فراری روز به روز در ایران بیشتر می شود. قرص های روان گردان موسوم به اکستزای به وفور در بازار سیاه تهران توضیع شده و خریدن آن راحت تر از خرید یک روزنامه است. مصرف زیاد قرص های شادی بخش یا روان گردان در بین جوانان خود نمایاننده ی استرس و افسردگی شدیدی است که این نسل گرفتار آنند.

3 سد دانش

با این که به ظاهر کتاب های خوبی خاصه در این سال های اخیر در تهران منتشر شده، اما رژیم خوب می داند که با کم کردن قدرت خرید مردم و بالا بردن قیمت کاغذ که خرید و توضیع آن در دست باندهایی در حکومت است، و گرفتن دغدغه ی مطالعه از جوان ها تعداد زیادی به سراغ آن کتاب ها نمی روند، آن کتاب ها هم به همین دلایل تیراژ محدودی دارند. پس خطری از بابت نشر کتاب گریبانگیر رژیم نیست که به ظاهر افتخاری هم با نمایش آن و ژست های نشرآزادی و دموکراسی خواهد داشت . از دیگر سو با محدود کردن رسانه ها و انحصار دولتی بر تلویزیون و رادیو رژیم عملاً ارتباط با تمام جامعه را بر عهده گرفته و تنها هدفش هم ترویج فرهنگ شفاهی مذهبی و خرافات عقیدتی است. در تلویزیون یا رادیوی حکومتی نه خبری از علم هست و نه فرهنگ، آن گونه که باید باشد. و روزنامه ها و مجلات با سانسور شدیدی مواجهند. سطر به سطر و کلمه به کلمه ی هر مکتوب منشوری باید نخست بازبینی شود و پس از نشر نیز بارها توسط ذره بین کوته بینانی در اداره ی ارشاد اسلامی، وزارت اطلاعات، حوزه ی علمیه ی قم، که خود نهادی مستقل است، کنترل می شود. از دیگر سو آموزش در مدارس محدود شده به این که چه گ١ ?نه تست کنکور زده شود و در دانشگاه ها با آوردن و اجباری کردن درس های تحمیلی مذهبی، که کلاس دانشگاه را مانند مسجد به آخوندی می سپارند و وقت را به ترویج خرافه می گذرانند، فضای بحث و گسترش دانش را حدالامکان توسط این عوامل و کمیته های کذایی انظباتی، که مانند مفتشان تفتیش عقاید عمل می کنند، می بندند.

از دیگر سو با مسئله ای ضد فرهنگ و علم در تهران امروز روبه روئیم به نام کلاس های کنکور که در آن ها عملاً نکات درسی کوتاه و غیر علمی به جوان های علاقه مند به ورود به دانشگاه ها حقنه می کنند و خلاقیت را می کشند و جوانان را آن چنان مضطرب و پریشان می سازند که تا آخر عمر از پس سالم سازی خویش بر نمی آیند اگر در دانشگاه که مدتی آرمانشان می شود وارد نشوند.

و وارد هم که می شوند از آن جا که پیشتر انگیزه شان کشته شده، چیزی برای ادامه نمیابند و باز افسردگی و سرخوردگی تنها نتیجه است. همواره کافی شاپ های اطراف دانشگاه ها از کتابخانه ی بی بضاعت- خاصه دانشگاه آزاد- شلوغ تر است و در خانه ها - خاصه در شهرستان ها- بساط دود ودم دیگر شرمی ندارد. و در تهران میهمانی هایی(اکس پارتی) که گاهاً کار را به دردسر برای مدعوین هم می کشد به راه است که در آن انواع مواد مخدر بی هیچ محدودیتی وجود دارد. و این ها نه همه گیر مطلق، که متاسفانه جو غالب و دامنگیر اکثیرت است. خرد و اندیشیدن به راحتی با جملاتی مانند: حوصله اش نیست! نفی می شود و کلاس های درس دانشگاه ها مانند دبستان ها شده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

از دیگر سو مراکز کنکور رشدی قارچ گون دارند و بی هیچ نظارتی روز به روز بر امپراتوری قدرت کاذب و زالوگون خویش می افزایند. همه نیز از زد و بندهای بین دانشگاه ها و این مراکز آگاهند، اما نه توان اعتراضی باقی مانده و نه بهانه ای برای آن.

و باز از سویی دیگر هجوم مردم به رسانه های بیگانه و اغلب سلطنت طلب راه فراری شده که خود بروز مشکل می کند، تلوزیون ها و رادیو های سلطنت طلب دانسته و نادانسته مردم را به خاطر انقلاب پنجاه و هفت تحقیر می کنند و با ایجاد حس پشیمانی از کرده ی پیروزمندانه ی گذشته خود به نوعی مانع رشد فضای انقلابی و تحول خواهانه می شوند و سلطنتی واژگونه و ناکارآمد را دائماً تبلیغ می کنند.

4 سد کار و تولید

دولت(حکومت) جمهوری اسلامی، دولتی رانتینر و متکی بر دلالی نفت است و باج به توده ها- درحد بخور و نمیر- می دهد تا به حیات خویش ادامه دهد. این حاکمیت از آن جا که نوعی بدوی از نظام سرمایه داری است، اقتصادش متکی بر دلالی است و اساساً دغدغه ی تولید ندارد. نظامی که دغدغه ی تولید ندارد هماره با معضل بی کاری روبه روست. و نظامی که نیروی کار اضافی دارد (نسل جوان ایران) و نخواهد که تولید هم داشته باشد، خواه نا خواه دچار بحران است. بیکاری پنهان در جامعه، این! که در هر کوی و خیابان ده ها کودک گدا دیده می شود و ده ها جوان کوپن فروش و ده ها فاحشه و ده ها جوان بی کار که فقط راه می روند، حاصل همین سیاست است. کارخانه های عظیم نساجی قائم شهر را در نظر آورید که بیش از دوهزار کارگر بی کار دارد و به همه ی این ها اضافه کنید بحران خودرو سازی در مناطق آزاد تجاری که همواره با ورشکستگی توام بود، و بی کاری کارگران، و بحران نیشکر جنوب و چای شمال را به عنوان نمونه...

بازار سنتی که با تشکل های سیاسی اش چون جامعه ی روحانیت مبارز و موئتلفه ی اسلامی، همواره پشتیبان حکومت بدوی اسلامی بوده خود بحران سازترین عامل اقتصادی ایران است که جز به سود بیشتر و سریع تر به چیز دیگری نمی اندیشد.

5 آغاز یک پایان

با این همه مشکلات گریبانگیر حکومت جمهوری اسلامی و با این که در سطح جامعه آرامش، رخوت و سکوتی مرگ آسا وجود دارد. در لایه های زیرین شعله های خشم زبانه می کشند که تنوره شان را گه گاه در جنبش های دانشجویی یا اعتصابات کارگری یا دهقانی شاهدیم. این که آیا جنبشی موفق و سالم شکل می گیرد که عدالت را به ارمغان آورد یا نه و نوع و زمان و اجرای این جنبش و نتیجه اش چه خواهد بود، بر تاریخ است که خود برگی بر برگ هایش خواه ناخواه خواهد افزود از زمانه ی ما، اما ء ?غدغه ی بیشتر این است که این تغییر ناگزیر، شکلی پر هزینه نیابد و خشونتی را جایگزین خشونتی دیگر- آن گونه که تاکنون بوده- ننماید. و بر روشنفکران است که ابزار این تغییر را دریابند و به سویی برند که خون و خشونت نیابد و مرگ محصولش نباشد.

نیروی جوان امروز ایران انرژی بیشماری دارد برای نیل به امیال سرکوفته اش، خلاصه ی این خواسته ها، شادی است و در رفاه زیستن. نکته در همین جا نهفته... شادی... جنبش های خود جوش بعد از مسابقات فوتبال نشان می دهد که رژیم بیشتر از هرچه از رقص و پایکوبی جوانان امیدوار می هراسد، چرا که این گردهم آیی های شاد و هدفمند جا را برای اتحاد و تفکر می گشاید. جوان را نوید می دهد که می توانند امیدوار باشند و با نیروی اتحاد و هم اندیشی و پیگیری یک آرمان می توانند موف! ق شوند. رژیم از شادی می هراسد که مخالف اختگی و رکودی است که ملاهایش به نام دین و خرافه ترویج می کنند. شادی برای جوان ها نوید رهایی است، نوید دست یابی به عدل و رفاه، برای همین هم رژیم با شادی آن ها بعد از یک مسابقه ی فوتبال مخالف است. وقتی تیم محبوب جوان ها برنده می شود آن ها شعار ضد رژیم سر می دهند. برای این که می فهمند می توان برنده شد. و برای لحظاتی برای آرمانی مشترک نگران بود و تلاش کرد و به هدف رسید. بنابر این باز این خودآگاهی جمعی جوان ها را رژیم با هراس سر کوب می کند.

6 همه چیز تغییر خواهد کرد

یوگوسلاوی نمونه ای نزدیک و ملموس است، جنبش در آن جا، با هر تفکری که بود، خشن نبود و میلوسویچ نه با خشونت که با ترس در مقابل خیل عظیم جوانانی گریخت که می رقصیدند و شاد بودند. انقلاب بعدی ایران انقلاب شادی است، چرا که جنگی سهمگین و انقلاب خونین پیش از آن و فشارهای اقتصادی بعد از آن برای مردم ایران تاب و توان هزینه ای دیگر نگذاشته. این راه اگرچه دور و دیر می نماید اما عملی و زیباست. می توان با نافرمانی های مدنی حاکمیت را به چالش کشید و یا برکنار نمود و مهمترن نافرمانی در سیستم مرگ و نفرت همانا شادی و عشق است. و نفی شادی بمانند پیشنهادی غیر عملی. شادی مهم ترین خواسته ی پنهان مردم و خاصه جوانان امروز ایران است. باشد تا مرگ اندیشان و غم گستران را برماند و عدل و زیبایی و مهربانی جایگزین کند. باشد که بشود.

ا.ز.ل

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/8181

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جوان های افسرده، انقلاب شادی، ا.ز.ل' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016