پنجشنبه 7 خرداد 1383

ابوغريب ؛ ايران، آمريکا و مسئله حقوق بشر، صادق زيباكلام، روزنامه شرق

عملكرد غربى ها بالاخص آمريكايى ها و انگليسى ها در عراق اين روزها باعث سرخوردگى، سرافكندگى و شايد به تعبيرى لال شدن طرفداران آزادى، دموكراسى و حقوق بشر در ايران و يحتمل در جهان اسلام شده است. هر كسى كه اين روزها بالاخص در ايران شهامت نموده و دم از حقوق بشر سر دهد با استهزا و مخالفت بسيارى روبه رو مى شود. چرا كه عملكرد آمريكايى ها در بازداشتگاه گوانتانامو، افغانستان و بالاخص عراق، آبرو و حيثيتى براى دفاع از حقوق بشر و طرح آن در كشورى مثل ايران برجاى نگذارده است. بماند زخم كهنه عملكرد اسرائيل در سرزمين هاى اشغالى فلسطين از جمله قتل عام و هجوم وحشيانه آن به نوار غزه كه يادآور هجوم قوم مغول بود. هر قدر كه عملكرد آمريكايى ها در زندان ابوغريب بغداد باعث سر به زير افكنده شدن «فرشته» آزادى و مدافعان حقوق بشر شده، برعكس اسباب نشاط و انبساط خاطر مخالفان اين مفاهيم در جهان اسلام بالاخص در ايران را فراهم كرده است.

صف گسترده اى از جريانات، شخصيت ها و رسانه هاى گروهى كه همواره خواهان آن بوده اند تا سر به تن حقوق بشر و اين حرف ها نباشد، امروزه به وجد آمده و نوبت گرفته اند تا به تخطئه اين مفاهيم بپردازند. حوادث عراق مستمسك جالبى به دست آنان داده تا با غرور و هيجان قلم قرمزى بر روى حقوق بشر و دموكراسى ترسيم نمايند. ترديدى به خودمان راه ندهيم كه تا سال هاى متمادى هر گاه محافل غربى بالاخص آمريكايى و انگليسى سخن از نقض حقوق بشر در ايران بنمايند، ناقضان اين حقوق بانگ برخواهند آورد كه كدام حقوق بشر؟ همان حقوق بشرى كه شما در زندان ابوغريب بغداد مدافع آن بوديد؟ شما غربى ها با كدام «رو»، با كدام وجدان و با كدام حقانيت دم از حقوق بشر مى زنيد؟ يكى از روزنامه هاى مخالف دموكراسى غربى و حقوق بشر از هم اكنون شليك توپخانه سنگينش را به سمت طرفداران حقوق بشر و دموكراسى آغاز نموده است.

اين روزنامه در سرمقاله اش مى نويسد «ما حق داريم كه از همه آنچه كه در عالم مى گذرد نتيجه بگيريم: حقوق بشر نسخه اى جز برپايى حمام خون در جشن عروسى مردم بى گناه نيست. حقوق بشر نسخه اى جز آنچه كه در زندان ابوغريب و اردوگاه گوانتانامو مى گذشت و مى گذرد، ندارد...». حاجت به گفتن نيست كه از ديد مخالفان حقوق بشر و دموكراسى، منبعد ديگر كسى نبايستى جرأت كرده و دم از «فرشته» آزادى و اين مفاهيم بزند.

جان كلام هم اتفاقاً در همين جاست. چرا كه مخالفان حقوق بشر و دموكراسى در ايران نه پشيزى براى زجر و شكنجه شدن زندانيان ابوغريب عراق قائلند، نه چندان دلشان براى مسلمانان در بند اردوگاه گوانتانامو مى سوزد. آنچه كه در اين ميانه براى آنان مهم است انكار حقوق بشر و دموكراسى و يافتن بهانه اى براى هجمه به طرفداران و مدافعان اين مفاهيم در ايران است. همان جريده شريفه، در ادامه همان سرمقاله پس از آن نتيجه گيرى تاريخى مى كند كه به دليل آنچه در زندان ابوغريب گذشته، ديگر بايستى فاتحه دموكراسى و حقوق بشر را خواند، به سراغ هدف اصلى اش كه هجمه به مدافعان حقوق بشر و دموكراسى در ايران است مى رود و با شهامت و در عين حال تهديد مى نويسد كه دكان اين افراد را ديگر در ايران بايستى گل گرفت و بر دهان طرفداران دموكراسى در ايران لجن پاشيد.

«اينك كمترين كارى كه مى توان كرد آن است كه در دكان هاى دموكراسى و حقوق بشر آمريكايى را در داخل كشورمان گل بگيريم و بر دهان تبليغ كنندگان اين دروغ شيطانى لجن بپاشيم.» كمترين پرسشى كه از اين دوستان مى توان كرد آن است كه: كى رفته اى ز دل كه تمنا كنم تو را / كى بوده اى نهفته كه پيدا كنم تو را

شما كى طرفدار حقوق بشر و دموكراسى بوده ايد كه حالا عملكرد انگليسى ها و آمريكايى ها در عراق يا افغانستان شما را از خواب غفلت بيدار كرده باشد؟ آيا قبل از رسوايى زندان ابوغريب شما تعلق خاطرى به دموكراسى و حقوق بشر داشتيد؟ آيا غير از آن است كه ابوغريب اسباب خيريتى شد و فرصت مناسبى براى شما پيش آورد تا يك بار ديگر عقده گشايى كرده و «فرشته» آزادى را مورد ضرب و شتم تازه اى قرار دهيد؟

آيا عملكرد يك مشت نظامى كه اگر استعداد و توانايى هاى بهترى داشتند قطعا آن اعمال از آنان سر نمى زد، مى بايستى شاخصه حقوق بشر و دموكراسى شود؟ رفتار كدام ارتش اشغالگر نسبت به مردمان فتح شده در طول تاريخ به قاعده و درست بوده كه رفتار نظاميان آمريكايى و انگليسى در عراق درست باشد؟ آن هم نظاميانى كه هر لحظه در انتظار شليك گلوله و پرتاب خمپاره اى از اطراف، انفجار بمبى در مسير اتومبيلشان يا اصابت يك بمبگذار انتحارى به ستونشان را مى كشند. از كى تا به حال رفتار يك مشت نظامى سرخورده و درمانده اسرائيلى كه تنها هنرشان آن است كه با تانك، فانتوم و زره پوش به مصاف مشتى فلسطينى كه تنها اسلحه شان كلاشينكف است بروند و تنها افتخار نظامى شان آن بوده كه موشك هوا به زمين فينيكس را به آشپزخانه، اتاق خواب، مدرسه و در و پنجره منازل فلسطينى ها شليك كنند، قرار بوده كه سمبل حقوق بشر، آزادگى و دموكراسى باشد؟ چرا به عملكرد ده ها نظامى اسرائيلى كه حاضر نشدند تن به خفت و رسوايى جنگيدن با زن و مرد بى سلاح فلسطينى دهند اشاره اى نمى كنيم؟ به علاوه، آيا غير از آن است كه آن نظاميان ددمنش، نان بمب گذارى هاى انتحارى حماس و جهاد اسلامى را مى خورند؟

عملكرد نظاميان آمريكايى و انگليسى در عراق، افغانستان، و بازداشتگاه گوانتانامو همان قدر منعكس كننده حقوق بشر و دموكراسى غربى مى تواند به شمار رود كه عملكرد سعيد امامى و همكارانش در به قتل رساندن افرادى كه جرم شان دگرانديشى بود را سمبل نظام اسلامى ايران بدانيم. عملكرد آمريكايى ها در زندان ابوغريب همان قدر ارتباط با فرهنگ و تمدن غرب پيدا مى كند كه حادثه مرگ زهرا كاظمى را مبين عدل و رافت اسلامى به شمار آوريم. نه عملكرد مشتى نظامى مرعوب شده آ مريكايى در عراق را مى توان سمبل دموكراسى و آزادى دانست، و نه عملكرد مشتى عوامل امنيتى و اطلاعاتى خودسر و غيرمسئول ايرانى را مى توان غايت فرهنگ و نشانه تمدن اسلام و حتى نظام جمهورى اسلامى ايران پنداشت. اگر قرار است مقايسه اى صورت گيرد و درسى گرفته شود، مى توان مقايسه اى ميان واكنش و عملكرد مسئولان آمريكايى با خودمان در جريان زندان ابوغريب و قتل هاى زنجيره اى به عمل آورد. زمانى كه نخستين شواهد و قرائن سوءرفتار نظاميان آمريكايى در عراق آشكار شد، رسانه هاى جمعى آن كشور، مسئولان شان را به صلابه كشيدند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

جورج بوش، تونى بلر، رامسفلد، كالين پاول، جك استراو، كاندوليزا رايس هر كه و هر چه هستند، دست كم در رويارويى با رسوايى زندان ابوغريب، نه سعى كردند به تئورى هاى توطئه پناه ببرند، نه آن را به عوامل ايرانى كه در ارتش آمريكا يا حكومت انگلستان نفوذ كرده اند نسبت دادند و نه آن را ساخته و پرداخته دشمنان آمريكا پنداشتند. قبول مسئوليت كرده و عذر خواهى كردند. در عوض، قتل هاى زنجيره اى را به عالم و آ دم نسبت دادند. ايضاً در خصوص حكايت دردناك زهرا كاظمى. خيلى از رژيم ها هستند كه بحق مى توانند به عملكرد آمريكايى ها و انگليسى ها در عراق و افغانستان و گوانتانامو معترض باشند. اما آيا ما مى توانيم با پرونده اى كه در زمينه حقوق بشر داريم به تخطئه آمريكايى ها و انگليسى ها بپردازيم؟ به علاوه از كى، آمريكايى ها و انگليسى ها معلم اخلاق ما شده اند؟ سرانجام اينكه با كدام استدلال و منطق، آمريكايى ها و انگليسى ها كه سهل است، اگر همه كشور هاى غربى هم حقوق بشر را نقض نموده و دموكراسى را به زير پاى گذارند، ما به اين نتيجه مى رسيم كه حقوق بشر و دموكراسى كشك است؟ با هيچ استدلال و منطقى، عملكرد آمريكا يى ها در عراق، نه باعث مى شود كه خواست و اراده براى حقوق بشر و دموكراسى را در ايران گل بگيريم و نه به طريق اولى بر دهان طرفداران «فرشته» آزادى لجن بپاشيم.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/8209

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ابوغريب ؛ ايران، آمريکا و مسئله حقوق بشر، صادق زيباكلام، روزنامه شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016