جمعه 26 تير 1383

تحليل" ابراهيم يزدي" از آرايش سياسي جديد گروه هاي سياسي، ايلنا

اصلاح‌‏طلبان نتوانستند راي مردم را به نيروي فعال سياسي حامي‌‏خود تبديل نمايند


تهران-خبرگزاري كار ايران

وزير امورخارجه دولت موقت در گفت و گو با " ايلنا" به بحث در خصوص آرايش جديد طيف‌‏هاي سياسي و پايگاه سياسي, اجتماعي و اقتصادي طيف‌‏هاي جديد و ريشه تاريخي آنها پرداخت. " ابراهيم يزدي" در خصوص در طيف عمده سياسي كشورمعتقد است كه؛ اگر محافظه‌‏كاران بخواهند, هم چون محافظه‌‏كاران كلاسيك نقش مثبت و مفيدي در فرايند تحول و تغيير داشته باشند؛ لاجرم بايد شيوه‌‏هاي عمل را تغيير دهند، اما اصلاح‌‏طلبان به نظر مي‌‏رسد نيازمند آن هستند كه راه‌‏كارهاي عملي براي ايجاد رابطه ارگانيك با گروه‌‏هاي اجتماعي با توان حمايت از اصلاحات را مورد نظر قرار دهند.
يزدي در پاسخ به سوالي در خصوص طيف‌‏هاي جديد سياسي و ويژگي‌‏هاي هر كدام مي‌‏گويد: طيف‌‏هاي سياسي در شرايط كنوني, در مرحله اول به دو جناح يا جريان عمده تقسيم مي‌‏شوند كه عبارتند از؛ محافظه‌‏كاران و اصلاح‌‏طلبان, در جامعه شناسي و علوم سياسي محافظه‌‏كاران علي‌‏الاطلاق سنت‌‏گرا هستند و خود را نگهبان سنت‌‏هاي ريشه‌‏دار جامعه مي‌‏دانند. تغيير و تحول سريع و پرشتاب از ويژگي‌‏هاي جامعه جديد است. انقلاب الكترونيك تحولات و تغييرات را به طور بي‌‏سابقه‌‏اي در تاريخ بشر, پرشتاب و متنوع كرده است. در اثر انقلاب الكترونيك, تغييرات ابعاد جهاني پيدا كرده است و فرهنگ‌‏هاي ملي و بومي و محلي در سرتاسر جهان را در معرض تهديدهاي جدي قرار داده است و موجب شده است در كشورهايي نظير ايران، شكاف نسل جديد و جوان با نسل گذشته عميق‌‏تر شده و آسيب‌‏هاي اجتماعي فراوان به بار آورد. سرعت, موضوعات, كيفيت و ابعاد اين تغييرات بخصوص در قلمرو فرهنگ, باورها و رفتارها آن چنان است كه نگراني بسياري را بر مي‌‏انگيزاند، زيرا جامعه بريده از سنت‌‏هاي گذشته در معرض از دست دادن هويت خود و خشكي ريشه‌‏ها و نابودي قرار داد.
وي افزود: محافظه‌‏كاري پديده‌‏اي است در واكنش به اين وضعيت، محافظه‌‏كاران كلاسيك با احساس اين خطر سعي بر آن دارند كه سنت‌‏ها را حفظ كنند. در جامعه جديد, اما محافظه‌‏كاران ضمن كوشش براي حفظ سنت‌‏ها به شرايط ويژه جامعه و ضرورت تغييرات و تحولات توجه دارند و با آن همراهي مي‌‏كنند و تحولات را الزاماً نفي سنت‌‏ها نمي‌‏دانند. يكي از عللي كه در انتخابات سرتاسري دوره گذشته فرانسه، باعث پيروزي محافظه‌‏كاران شد؛ ترس و نگراني جامعه فرانسه از تاثيرات سوء فيلم‌‏هاي آمريكايي, كه از طريق ماهواره‌‏ها نمايش داده مي‌‏شوند, بر فرهنگ فرانسوي بود. فرانسوي‌‏ها احساس مي‌‏كنند كه فرهنگ آمريكايي با نفوذ خود, موجب تضعيف فرهنگ ملي‌‏شان شده است. واكنش به اين امر, يكي از دلايل رويكرد مردم فرانسه به محافظه‌‏كاران بود.
ابراهيم يزدي ادامه داد: واژه محافظه‌‏كار, كنسراتيو, اولين بار در 1795 در قانون اساسي فرانسه به كار گرفته شد. البته بعدها در انگليس و ساير كشورها نيز به كار رفت. اگرچه امروزه برخي از محافظه‌‏كاران به دخالت دولت در بعضي از فعاليت‌‏هاي اقتصادي اعتقاد دارند اما يكي از ويژگي‌‏هاي عام و اوليه محافظه‌‏كاران؛ مخالفت با هر مقررات دولتي مهار كننده اقتصاد مي‌‏باشد.
دبيركل نهضت آزادي افزود: در ايران محافظه‌‏كاران اين ويژگي‌‏ها را ندارند، بلكه عموماً و اكثراً واپس‌‏گرا و گذشته‌‏نگر هستند. شرايط كنوني جهان و پيچيدگي‌‏هاي سياسي, اقتصادي, اجتماعي و فرهنگي جامعه جديد را به خوبي درك نمي‌‏كنند.
يزدي گفت: محافظه‌‏كاران ايران, از موضع قدرت, بر حفظ وضعيت موجود يا Statue Quo اصرار مي‌‏ورزند و با هر نوع تغييري در وضع موجود جامعه مخالفند. اگرچه گفته مي‌‏شود كه اصول‌‏گرا هستند, اما براي حفظ قدرت خود, نشان داده‌‏اند كه اصول را زيرپا مي‌‏گذارند, در بعد اقتصادي محافظه‌‏كاران كلاسيك به اقتصاد آزاد و نفي دخالت دولت اعتقاد دارند.
وي افزود: نفي دخالت دولت در اقتصاد نزد محافظه‌‏كاران كلاسيك براساس نظريه‌‏اي است كه به موجب آن رشد و توسعه اقتصادي را در گروه اقتصاد آزاد و ليبراليسم سياسي مي‌‏داند. اما محافظه‌‏كاران ايران چنين نگرش‌‏هايي را ندارند. نهادها و سازمان‌‏هاي اقتصادي قدرتمندي, كه نه دولتي و نه خصوصي هستند ولي بخش عظيمي از توليد ناخالص ملي ايران را در دست دارند, توسط محافظه‌‏كاران ايران كنترل مي‌‏شوند.
وزيرخارجه دولت موقت ادامه مي‌‏دهد: علاوه بر اين محافظه‌‏كاران ايران به نقش و مهار هرچه بيشتر دولت در تمام امور سياسي, اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي معتقدند، از اين نظر به دولت‌‏هاي ايدئولوژيك اروپاي شرقي و شوروي سابق نزديك‌‏تر هستند تا محافظه‌‏كاران كلاسيك.
وي گفت: محافظه‌‏كاران ايران از نظر شيوه و روش‌‏هاي عمل سياسي و اجتماعي به دو گروه تقسيم مي‌‏شوند, محافظه‌‏كاران خردگرا و محافظه‌‏كاران خردگريز. مشكل اساسي محافظه‌‏كاران ايران با همنوعان خردگريز خودشان مي‌‏باشد كه دايماً هزينه‌‏هاي بسياري را بر آنان تحميل مي‌‏كنند.
يزدي در خصوص اصلاح‌‏طلبان و وضعيت آنها در جغرافياي سياسي ايران گفت: اصلاح طلبان نيز طيف وسيعي از گروه‌‏هاي سياسي را تشكيل مي‌‏دهند. جنبش اصلاح طلبي ايران نظير ساير نقاط جهان يك محور اساسي دارد كه عبارت است تكيه بر تغيير ساختارهاي حقيقي- يا كاركردها و رفتارها - به جاي ساختارهاي حقوقي، ويژگي جنبش اصلاح طلبي پذيرفتن و تن دادن به تغييرات تدريجي و گام به گام است.
وي افزود: اصلاح طلبان ايران, ضرورت تغيير و تحول تدريجي در ساختارهاي اقتصادي, سياسي و اجتماعي را پذيرفته‌‏اند. وضع موجود را نامطلوب مي‌‏دانند و درصدد تغيير آن مي‌‏باشند. اصلاح طلبان ايران نيز, به جاي تغيير در ساختارهاي حقوقي, در صدد تغيير در رفتارها يا ساختارهاي حقيقي هستند. اصلاح طلبان در مورد روابط دولت و امور اقتصادي به چند گروه تقسيم مي‌‏شوند: گروه‌‏هايي كه به حاكميت و تصدي دولت در تمام امور اقتصادي؛ توليد, توزيع, خدمات اعتقاد دارند. گروه‌‏هايي كه به حاكميت و نه تصدي كامل دولت در امور اقتصادي باور دارند.
تنوع گروه‌‏هاي سياسي اصلاح‌‏طلب, براساس سوابق تاريخي, ويژگي‌‏هاي ملي, ملي - اسلامي, ميزان اعتقاد به حاكميت و تصدي دولت در امور اقتصادي, موضع نسبت سرمايه‌‏داري صنعتي و ميزان و محدوده نقش دين در سياست و دولت, بيش از گروه‌‏هاي سياسي محافظه‌‏كار مي‌‏باشد.
دبيركل نهضت آزادي ايران در پاسخ به سوالي, در خصوص نقطه آغاز شكل‌‏گيري طيف‌‏هاي جديد, گفت: طيف‌‏هاي سياسي عموماً معرف جريان‌‏هاي فكري, سياسي و اقتصادي جامعه و محصول شرايط اجتماعي مي‌‏باشند. جنبش اصلاح‌‏طلبي و محافظه‌‏كاري, هر دو بروز و تجلي نوعي هماهنگي فلسفي آنتاگونيستي ميان ثبات از يك طرف و رشد و توسعه و تغيير از طرف ديگر است. در فرايند تغيير و توسعه، حفظ ثبات اجتماعي و پايداري هويت ضروري است. محافظه‌‏كاري در واقع وظيفه حفظ ثبات را بر عهده دارد و نماينده پذيرش ارزش‌‏هاي آشناي گذشته و تجربه شده و قابل اتكاء است. بدون محافظه‌‏كاري نهادهاي اجتماعي باقي نمي‌‏مانند. اما سلطه محافظه‌‏كاري و حفظ وضع موجود و جلوگيري از تغيير و تحول موجب مي‌‏شود كه نهادهاي اجتماعي كاركرد خود را از دست بدهند و در نهايت به پوسيدگي برسند و متلاشي شوند.
يزدي ادامه داد: با توجه به اين كه جامعه ايراني, براي قرن‌‏ها, حداقل در تمام يا بخش عظيمي از دوره سلطنت قاجار, راكد و ايستا و بدون تغيير محسوس بوده است و موج تغيير و تحول در جامعه ايراني از اواخر دوران قاجار, ناصرالدين شاه, آغاز شده است, محافظه‌‏كاران ايران, سابقه‌‏اي به مراتب طولاني‌‏تر از اصلاح‌‏طلبان دارند.
وي گفت: محافظه‌‏كاران ايران از دو بخش عمده تشكيل شده‌‏اند كه عبارتند از؛ فقهاي سنتي و سرمايه‌‏داري تجاري.
در طول تاريخ ايران چه قبل و چه بعد از اسلام, قدرت حاكم عموماً دو ركن داشته است: پادشاه و روحاني. پادشاه به ندرت بدون حمايت روحاني حكومت ‌‏كرده است، بنابراين حضور روحانيان در قدرت سياسي كه متاثر و نماد قدرت اجتماعي آنان بوده است، سابقه‌‏اي طولاني دارد.
يزدي گفت: علاوه بر مسجد كه به عنوان يك نهاد فرهنگي و اجتماعي توسط روحاني اداره مي‌‏شود، در جريان انقلاب مشروطه و بعد از آن و سپس در دهه 1340, روحانيون به صحنه تقابل سياسي با سلطنت و حكومت پادشاه كشانيده شدند.
وي ادامه داد: جناح ديگر جنبش محافظه‌‏كاري ايران, سرمايه‌‏داري تجاري است, كه از منظر تاريخي ريشه در بازار, كه سابقه‌‏اي طولاني در فعاليت‌‏هاي سياسي ايران داشته است, دارد. اما قدرت كنوني هر دو بخش محافظه‌‏كاران, محصول تحولات بعد از انقلاب است.
وزير خارجه دولت موقت در خصوص جريان اصلاح‌‏طلبي ايران معتقد است: جريان اصلاح طلب امروزي نيز ريشه در انقلاب مشروطه و جنبش ملي شدن نفت دارد. آن چه امروز به عنوان جريان سياسي اصلاح‌‏طلب شناخته شده است, بخشي از آن بعد از انقلاب و استعفاي دولت موقت آغاز گرديد كه نماد آن فعاليت‌‏هاي محدود و مقيد شده نهضت آزادي ايران است. بعد از انقلاب و مشاهده انحرافات و كاستي‌‏ها, نهضت آزادي، ضمن تاكيد بر مواضع فكري و سياسي خود، سياست راهبردي تغييرات تدريجي و مسالمت‌‏آميز در ساختارهاي حقيقي و نه حقوقي را اتخاذ نمود. بخش ديگر جريان اصلاح‌‏طلبي, كه بعد از پيروزي انقلاب، اگرچه در كنار محافظه‌‏كاران قرار داشت اما با آنها, بخصوص در مسائل اقتصادي مرزبندي داشت.
وي افزود: در جمهوري اول, رهبر فقيد انقلاب, گاهي با دخالت‌‏هاي مستقيم خود تعادل ميان اين دو گروه كه چپ و راست خوانده مي‌‏شدند را حفظ مي‌‏كرد، بعد از پايان جنگ و سپس درگذشت بنيانگذار جمهوري اسلامي و آغاز جمهوري دوم؛ تغييراتي در آرايش نيروهاي سياسي صورت گرفت و نيروهاي قابل توجهي از قدرت حاكم جدا شدند. محافظه‌‏كاران با تفسيرهاي جديدي, از قانون اساسي برطبق برنامه‌‏ها و اهداف سياسي خود, اين گروه از اصلاح‌‏طلبان از مجلس و به تدريج از ساير نهادها بيرون رفتند. از خرداد 76 اما با انتخاب آقاي خاتمي به رياست جمهوري و سپس مجلس ششم, دوره جديدي از فعاليت‌‏هاي اين گروه از اصلاح‌‏طلبان آغاز شد.
يزدي افزود: اما گروه‌‏هاي سياسي اصلاح‌‏طلب شناخته شده, اعم از آنها كه در درون حاكميت بودند, يا بيرون از حاكميت, عموماً و اكثراً از بعد فكري به جريان روشنفكري ديني تعلق دارند، روشنفكري ديني, ادامه منطقي نهضت بيدارگري, جريان اصلاح‌‏گري نوانديشي ديني است.

ابراهيم يزدي؛ در گفت و گو با " ايلنا" در ادامه تحليل خود از وضعيت گروههاي سياسي كنوني در كشور و نحوه پيدايش آنها به بررسي پايگاه سياسي, اقتصادي و اجتماعي محافظه‌‏كاران و اصلاح‌‏طلبان مي‌‏پردازد.
دبيركل نهضت آزادي ايران معتقد است: پايگاه سياسي جريان راست و محافظه‌‏كاران به طور عمده در ميان سرمايه‌‏داري تجاري و فقهاي سنتي است كه از طريق نهادهاي مذهبي با قشرهاي خاصي از مردم در تماس هستند. مردم عادي و عامي، عموماً در پيروي از سنت‌‏ها احساس آرامش مي‌‏نمايند. در نزد اين قشر از مردم احساس ديني و مذهبي بسيار قوي است. اين احساس مذهبي, كه ريشه در ذات وجود انسان دارد, براي توسعه به درك و آگاهي يا بينش ديني, يا آنچه قرآن از آن به بصيرت ياد مي‌‏كند نيازمند است. در حالي كه سنت‌‏گرايان صرفاً به احساس ديني مردم تكيه و از آن بهره‌‏برداري مي‌‏كنند.


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

يزدي معتقد است: روشنفكران ديني در صدد پرداختن به بينش ديني مردم مي‌‏باشند. آنها از مردم به جاي " تعبد و پيروي مقلدانه"، آنها را به استقلال فكري و آگاهي هوشمندانه دعوت مي‌‏كنند، بنابراين جريان محافظه‌‏كار در ميان قشرهايي از مردم عامي و عادي, از طريق مساجد و نهادهاي سنتي مذهبي پايگاه دارد. اما داوري درباره پايگاه واقعي اين جريان در ميان مردم بسي مشكل است. ولي مي‌‏توان گفت كه اين جريان پايگاه تاريخي خود را در ميان مردم از دست داده است و اگر آمارهاي منتشر شده انتخابات ملاك و معياري براي سنجش پايگاه اين جريان در ميان مردم باشد, شايد 10 تا 15 درصد آراي مردم را داشته باشند. اما پايگاه اصلاح‌‏طلبان, به طور عمده در ميان روشنفكران, تحصيلكرده‌‏ها و از طريق آنان در ميان بخشي از مردم عادي مي‌‏باشد.
وي ادامه داد: متاسفانه اصلاح‌‏طلبان ايران نتوانسته‌‏اند تاكنون موضع و رابطه خود را با گروه‌‏هاي اقتصادي جامعه روشن كنند. روشنفكران چپ سنتي با محور قراردادن مبارزه با استثمار, كوشيدند تا پايگاه خود را در ميان محرومان جامعه, كارگران و زحمتكشان قرار بدهند. روشنفكران غير مذهبي - لائيك- و نيز روشنفكران ديني نيز, هيچ گاه مواضع و سياست‌‏هاي راهبردي خود را در رابطه با گروه‌‏هاي اقتصادي, نظير سرمايه‌‏داري صنعتي يا به تعبيري بورژوازي ملي به طور شفاف بيان نكردند.
دكتر يزدي گفت: طي دو دهه قبل از انقلاب, بخش خصوصي در صنعت به تدريج شكل تازه‌‏اي به خود گرفته بود و تا آنجا پيش رفته بود كه بتواند در فرايندهاي توسعه, ولو ناچيز, اثرگذار باشد. اما بعد از انقلاب اصلاح طلبان, در كنار محافظه‌‏كاران, تحت تاثير جو انقلاب, همان بخش ضعيف صنعت خصوصي را هم از بين بردند. برخي از روشنفكران ديني نيز با اين روند همراهي كردند. حتي در جمهوري دوم, كه سياست محوري دولت, خصوصي سازي بود, توفيق چنداني براي احياي سرمايه‌‏داري صنعتي به دست نياورد. در جمهوري سوم, كه اصلاح‌‏طلبان قواي مجريه و مقننه را هم به دست گرفته بودند, حركت چشمگيري در راستاي حمايت از سرمايه‌‏داري صنعتي مشاهده نشد. بنابراين جنبش اصلاح‌‏طلبي, هنوز هم موضع شفاف در رابطه با گروه‌‏هاي اقتصادي و در نتيجه تبيين پايگاه‌ اقتصادي خود ندارند و اين يك ضعف اساسي و عمده براي اصلاح طلبان است.
وي افزود: پايگاه اجتماعي اصلاح طلبان معمولاً قشر متوسط شهري و روشنفكران و تحصيلكرده‌‏ها است اما بنا به دلايل و علل مختلف, جنبش اصلاح‌‏طلبي, كه در دو انتخابات رياست جمهوري و مجلس ششم حمايت اكثريت قابل توجهي از مردم را كسب كرده بود, نتوانست آن را به يك نيروي فعال سياسي حامي خود تبديل نمايد.
يزدي ادامه داد: از آنجا كه ويژگي اصلاح‌‏طلبي, پذيرش، تغيير و تحول است, در ميان اصلاح‌‏طلبان پيرامون تعريف موضوعات و دامنه تغييرات اختلافات اساسي وجود دارد. برخلاف محافظه‌‏كاران, كه چون محافظان سنت‌‏هاي رايج و شناخته شده فكري, اجتماعي و اقتصادي هستند و البته مواضع متحدي دارند, اصلاح‌‏طلبان دچار عدم توافق در مورد مسائل كليدي مي‌‏باشند. آنچه محافظه‌‏كاران مي‌‏توانند انجام دهند, فاصله گرفتن خردگرايان از خردگريزان و پرهيز از پرداخت هزينه‌‏هاي بالا براي حركت‌‏هاي نسنجيده و غير لازم از يك طرف و فعاليت در چارچوب مقررات همكنشي‌‏هاي سياسي با ساير گروه‌‏ها از طرف ديگر مي‌‏باشد.
وي گفت: اگر محافظه‌‏كاران بخواهند, هم چون محافظه‌‏كاران كلاسيك نقش مثبت و مفيدي در فرايند تحول و تغيير داشته باشند؛ لاجرم بايد شيوه‌‏هاي عمل را تغيير دهند. اما اصلاح‌‏طلبان به نظر مي‌‏رسد نيازمند آن هستند كه راه‌‏كارهاي عملي براي ايجاد رابطه ارگانيك با گروه‌‏هاي اجتماعي با توان حمايت از اصلاحات را مورد نظر قرار دهند. به عنوان مثال, جنبش دانشجويي در تمام ادوار تاريخي در كنار, مبارزات اصلاح‌‏طلبانه يا انقلابي مردم قرار داشته است. در دوره اخير نيز, جنبش دانشجويي نقش كليدي در جنبش اصلاح طلبي داشته است. اما روابط گروه‌‏هاي سياسي اصلاح‌‏طلب با جنبش دانشجويي در سال‌‏هاي اخير دچار نوسانات و اختلالاتي شده است كه نياز به توجه مبرم همه جانبه دارد.
دبيركل نهضت آزادي در خصوص نقش و جايگاه تشكل متبوعش در آرايش جديد سياسي كشور آورده است: نهضت آزادي ايران براساس مرامنامه, مواضع و قطعنامه‌‏هاي كنگره‌‏هاي گذشته و خط مشي سياسي خود, يك گروه اصلاح طلب محسوب مي‌‏شود. در جلسه پيش كنگره هفتم, در اسفند 1363, كه با دعوت و حضور بسيار از فعالان سياسي برگزار شد, طي يك سخنراني دو ساعته, به عنوان رئيس دفتر سياسي, سياست راهبردي نهضت آزادي ايران را در مبارزه مسالمت آميز قانوني و علل عدم اعتقاد به براندازي را توضيح داده‌‏ام.
يزدي ادعا كرد: آنچه امروز در سطح كلان جامعه به گفتمان غالب سياسي تبديل شده است, بخش عمده‌‏اي از مواضع نهضت آزادي ايران مي‌‏باشد, اين تشكل همچنان به استراتژي مبارزه مسالمت‌‏آميز براي اصلاح ساختارها معتقد است و در آرايش جديد سياسي, بدون ترديد در طيف اصلاح‌‏طلبان قرار دارد.
يزدي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه با در نظر گرفتن فضاي سياسي آينده و با اين پيش فرض كه دولت بعدي در اختيار محافظه‌‏كاران قرار خواهد گرفت, امكان فعاليت براي طيفي كه در موضع اپوزيسيون قرار مي‌‏گيرد, چگونه خواهد بود؟ گفت: هنوز به درستي روشن نيست كه وضعيت فعاليت اپوزيسيون بعد از سيطره كامل محافظه‌‏كاران چگونه خواهد بود. در ميان محافظه‌‏كاران, جريان‌‏هايي هستند كه مي‌‏كوشند تا با استفاده از امكانات جديدي كه به هر حال به دست آورده‌‏اند, گروه‌‏هاي سياسي مخالف را تا سر حد امكان فلج سازند، اما محافظه‌‏كاراني هم هستند كه برخلاف گروه اول بر اين باورند كه از موضع قدرتي كه به دست آورده‌‏اند, با مخالفين با تساهل و تسامح برخورد كنند. كدام يك از اين دو موفق مي‌‏شوند هنوز به درستي روشن نيست.
وي در پايان گفت: از طرف ديگر محافظه‌‏كاران اگرچه قدرت كامل را تصاحب كرده‌‏اند, اما به هر حال با دو چالش بزرگ روبرو هستند. چالش برخاسته از بحران اقتصادي و چالش منتج از سازمان‌‏هاي موازي در مديريت كلان رفتار سياسي محافظه‌‏كاران با مخالفين، آينده به ميزان وسيعي به موفقيت يا شكست محافظه‌‏كاران در پاسخ به اين دو چالش بستگي دارد.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10062

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تحليل" ابراهيم يزدي" از آرايش سياسي جديد گروه هاي سياسي، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016