جمعه 2 مرداد 1383

بدبخت ملتی که قهرمان ندارد، علي کشتگر

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در سالگرد هجده تیر، آن هم در روزهایی که خیانت اصلاح طلبان حکومتی و برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس هفتم به رکود و انفعال در جامعه و در جنبش دانشجویی دامن زده، انرژی تازه ای بر کالبد این جنبش و در میان مخالفان استبداد می دمد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در دوره ی ما نقش بابک و حلاج و ستارخان را کسانی همچون ناصر زرافشان ایفا می کنند

این که می گویند هیچ نظام خودکامه ای خود به خود فرو نمی ریزد و هیچ خودکامه ای به میل خود قدرت را رها نکرده و نمی کند، حرف درستی است که بارها اثبات شده است. اما این که می گویند بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد، حرف مفتی است که به ویژه این روزها در ایران، مورد سوء استفاده ی ترسو ها و تسلیم طلبان عرصه ی سیاسی قرار می گیرد، چنان که بسیاری انفعال و بی عملی خود را در پشت این شعار پنهان می کنند. شعاری که بسیاری از فعالان سیاسی و جوانان آزادیخواه کشور را هم ممکن است به این پندار غلط رهنمون شود که مقاومت و فداکاری قهرمانانه علیه استبداد، امر بیهوده ای است.
در یکی دو سال گذشته، بارها، مستقیم یا غیر مستقیم از زبان بعضی ها شنیده ایم که می گویند کار آدم هایی مثل ناصر زرافشان ، اکبر گنجی و هاشم آغاجری که بر ایده های خود پایمی فشارند و حاضر به کوتاه آمدن یا طلب عفو از دژخیمان حاکم نیستند، لجبازی ای است که خود آن ها را تباه می کند، اما خم بر ابروی رژیم نمی آورد. بارها و بارها شنیده ایم که خاتمی گفته است که بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز داردو عده ی دیگری هم دنباله ی این شعار را گرفته اند و دانسته یا ندانسته، با تکرار آن، بی همتی، جبونی و انفعال را تبلیغ کرده اند. در برابر این شعار باید گفت بدبخت ملتی که قهرمان ندارد یا بدبخت ملتی که قهرمانان خود را نمی شناسد. بدبخت ملتی که به ندای مقاومت و پایداری قهرمانانش بی اعتنا است. قهرمانان تجسم آرزوها و خواسته های مردمند و هم از این رو است که قهرمان می شوند. در سراسر تاریخ، در همه ی عرصه های اجتماعی و علمی و اخلاقی، قهرمانان یعنی آنان که در راه شکستن سد ها و عبور از بزنگاه های سخت، خطر کرده و دست به تلاش و فداکاری های جانانه زده اند ، بشریت را گام به گام به جلوبرده اند. احترامی که هر ملتی برای قهرمانان خود قائل است، ارزشی است که اگر شکسته شود، بدا به حال آن ملت. عشق و علاقه ی ما به قهرمانان افسانه ای مان مثل رستم، کاوه ی آهنگر و آرش کمانگیر وتالی های واقعی آنان امثال مهرک، بابک، حلاج و در دوران معاصر ستارخان و باقرخان، ارزشی است الهام بخش که مقاومت ملی علیه استبداد را باز تولید می کند و نیرو می بخشد.
و حال در دوران سخت و سیاه استبداد آخوندهای بنیادگرا ما بیش از هر زمان باید به قهرمانانمان ارج بگذاریم، به ویژه قهرمانان امروزیمان. به آنان که با صراحت و شجاعت، وجدان و زبان فرهیختگان و آزادیخواهان ایران شدند و همه ی هستی خود را در این قمار به بازی گرفتند. داریوش فروهر، محمد مختاری و پروانه ی اسکندری و... که قهرمانانه در برابر استبداد لب به سخن گشودند، مردم را به پیکار علیه استبداد فرا خواندند و جان خود را فدای آزادی ملت کردند، قهرمانان دوران کنونی هستند. آنان که با گفتمان شبه مدرن، دنائت طبع و تسلیم طلبی را تبلیغ می کنند، وزیر شعار " بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد"، مقاومت را دست می اندازند و پایداری ملی را در برابر استبداد ریشخند می کنند،آگاه یا نا آگاه، می خواهند بی همتی خود را زیر این شعارها و کفتمان ها پنهان کنند. بدون این قهرمانان مقاومت و بدون مقاومت هزاران همتای گمنام آنان که در این یک ربع قرن، جان خود را در شعله ی مقاومت دمیده اند، نه دنیا چهره ی کریه استبداد دینی را آن چنان که امروز می شناسد، می توانست شناخت، نه در ایران خودکامگی و خودکامگان این چنین بی اعتبار و بی آینده می شدند. پس رژیم حق دارد که از اعتصاب غذای ناصر زرافشان و هم بندانش این همه احساس ترس کند و تا می تواند از درز خبر به بیرون از اوین جلوگیری کند. اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در سالگرد هجده تیر، آن هم در روزهایی که خیانت اصلاح طلبان حکومتی و برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس هفتم به رکود و انفعال در جامعه و در جنبش دانشجویی دامن زده، انرژی تازه ای بر کالبد این جنبش و در میان مخالفان استبداد می دمد. زرافشان، این وکیل شجاع و پاک باخته ی خانواده های قربانیان قتل های زنجیره ای حالا دارد به یک قهرمان ملی تبدیل می شود. دردوره ی ما نقش بابک و حلاج و ستارخان را کسانی همچون ناصر زرافشان ایفا می کنند. او از هنگام وقوع قتل های زنجیره ای تا به امروز، یک لحظه از پیگیری این پرونده و تلاش در راه افشای دست های جنایتکاری که در بالاترین سلسله مراتب قدرت جمهوری اسلامی قرار نشسته اند، باز نایستاده است. او و سایر زندانیان اعتصابی هم بند او نیز که حاضر نیستند خاطره ی جنایات رژیم در حمله به کوی دانشگاه فراموش گردد، به ویژه در این لحظات که استبداد هجوم خود را به آزادی ها تشدید کرده، دارند به ما نشان می دهند که حتا در اسارت نیز می توان با مقاومت خود پشت استبداد را لرزاند. آن ها با اقدام خود ملت را به مقاومت فراخوانده اند. این اقدام آن ها بی تردید در ارتقاء جنبش آزادیخواهانه ِ کنونی کشور اثر گذار خواهد بود.
ای کاش همه ی ما به ندای آنان پاسخ مثبت دهیم.

علی کشتگر
جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۳

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10334

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بدبخت ملتی که قهرمان ندارد، علي کشتگر' لينک داده اند.

http://www.baba.eparizi.com/biderang/001944.html
عجب بغضي دارد اين نوشته آقاي کشتگر ... چندين ماه قبل مقاله اي از همسر آقاي پيمان خوانده بودم که او هم همين را مي گفت ، زماني که ملي مذهبي ها ...
بي درنگ | شادي شاعرانه
July 24, 2004 01:39 AM

Copyright: gooya.com 2016