«سعيد حجاريان» كه در دومين نشست اعتراض آميز روزنامهنگاران حضور پيدا نكرده بود، پيام و كتابي براي آن فرستاد كه از سوي «عيسي سحرخيز» قرائت شد.
در پيام حجاريان آمده است: « به نام آنكه قلم را آفريد. «بر ميگرديم گل نسترن بكاريم» هنگامي كه به حكم شاهزاده محمدحسن ميرزا مؤيد السلطنه، رييس دادگاه وقت مطبوعات، ملكالمتكلمين و ميرزا جهانگير صوراسرافيل را در باغشاه، زير گل نسترن سربريدند كسي باور نميكرد كه ديگر در ايران مطبوعهاي سر بر آورد، چون هزينهي سنگيني براي اهالي مطبوعات در آغاز كار و راه روزنامهنگاري در كشور رقم ميخورد. اما چرا در كشور ما روزنامههايي به استفاده از رانت سياسي، با وجود عدم استقبال مردم و افكار عمومي، در امنيت كامل هر چه بخواهند ميتوانند بنويسند و تامين مالي و آيندهي شغلي هيات تحريريهي آنها فراهم باشد، اما هم زمان بسياري از روزنامهها چون بيد بر سر ايمان خويش بلرزند و نويسندگان و خبرنگاران، حتي كادر فني آنها از فردايشان بيخبر باشند و نتوانند حتي براي آيندهي نزديك خود و خانوادهي خويش برنامه بريزند! اگر معني عدالت در جامعهي اسلامي اين است، پس معناي جور چيست؟
چه بسا عناصر مستعد و خوش قلم كه در اين كارزار به هدر رفتند، از اين حرفه دامن برچيدند و يا جلاي وطن كرده و در گوشهاي از گيتي دامن عزلت گزيدند و چه بسا جوانان كه اميد به كسب آزادي و استقرار مردم سالاري داشته و به راههاي مسالمت آميز دل بسته بودند، و اكنون آن اميدها را نقش بر آب و آن راهها را بينتيجه و ابتر ميبينند و در پي راه چارهاي جديد و بديع هستند، آنان راه بازگشتي براي چيدن گل نسترن ميجويند.»
advertisement@gooya.com |
|
سحرخيز سپس دربارهي كتاب گفت: حجاريان اين كتاب را نيز به من داد و خواست طرح روي جلد آن را بزرگ كنم و بر سر در انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران بزنم. اما راستش من ترسيدم و تنها به نشان دادن آن به شما بسنده ميكنم. حجاريان زيركانه پرسيد آنچه كه يكصد سال پيش آزادانه چاپ و منتشر ميشد، در فضاي كنوني ايران نيز قابل چاپ است؟ به نظر ميرسيد كه او خود پاسخ پرسش را ميدانست و شما نيز!
وي افزود: به هر حال سعيد اين طرح را به شركت كنندگان در اين نشست و تمامي روزنامهنگاران مستقل و آزاديخواه تقديم كرد و من آن را در اختيار انجمن صنفي قرار ميدهم تا خود هر آنچه صلاح خسروان است انجام دهند. اما يك سوال آيا مدير مسوولي اين طرح را بر تارك صفحهي اول شمارهي آيندهي روزنامهاش خواهد نشاند؟ اين خود محكي و آزموني بر ميزان آزادي در مطبوعات دوران اصلاحات است و مقايسهاي با آزادي در يك قرن پيش. تنها يك روز بايد صبر كرد، نه كمتر از يك روز، تا نيمهي شب امشب و يا بامداد فردا.