شنبه 6 فروردین 1384

به اسفندیار منفردزاده، شاگرد کوشا و ساعی در پاسخ به مطلب "طوفان درو کنان باد کار"، محسن کردی

MOHSENKORDI@YAHOO.COM

(این مطلب را به طنز در پاسخ مطلب طنز آمیز آقای منفردزاده آورده ام)

فرزندم، مطلب جالبت را با عنوان «طوفان درو کنان باد کار» خواندم. از اینکه میبینم هنوز هم مثل سابق شاگردی کوشا هستی و سعی داری که برخی تاریکی های ذهنت را روشن کنی بسیار خوشحالم. ای کاش که متون درسی را فقط مطالعه نکنی بلکه یاد هم بگیری و فراموش نکنی چرا که این مطلب را قبلا نیز بسیاری برای شما دانش آموزان ساعی تدریس کرده بودند اما باز تو دستت را بالا گرفتی و دوباره سوال کردی. خوب، وظیفه ما آموزگاران نیز بجز تدریس و تفهیم نیست، لذا دوباره ترجیع بند را تکرار میکنم. البته هر آموزگاری دکترین خودش را در مورد سوالی که مطرح کردی دارد. و تو این پاسخ را تنها از جانب من یعنی یکی از امضا کنندگان بپذیر.

شاگرد خوبم، اولا سوالت را نادرست طرح کرده ای. نوشته ای؛ «حفظِ تمامیّتِ ارضی» که در متن «فراخوان» به تأیيد ِ35000 نفر رسیده، در عمل یعنی؛ - هر زمان و در هر کجایِ ایران، مردم بخواهند متمدّنانه در موردِ سرنوشتِ خود فدرالیسم، خود مختاری و یا استقلالِ به نظر و رأیِ مردم بدونِ توصّل به خشونت و زور مراجعه کنند، دولت موظّف است تا با تکیه به «حفظِ تمامیّتِ ارضی» ارتش و نیروهایِ مسلّح خود را برایِ سرکوب و کشتارِ آن مردمی که «جرم»شان نظرخواهی از مردم بوده است روانه کند؟ زیرا «آزادی خواهان» و «دموکرات ها» حقِ دارند پیشآپیش رأیِ میلیون ها شهروندِ ایران را باطل بدانند و رأی خود را جایگزین کنند؟ آیا این سلبِ حقوق خود تحریک آمیز نیست؟ («تجزیه طلب» نیستم، لطفاً پاسخ بدهید!) . در انتظارم با خواندنِ تشریحِ شما آموزگارانِ مان روشن شوم.

اولین اشتباه طرح سوال از نوع آماری بوده و حاصلش این است که تو این 35000 نفر را از بقیه آن میلیونها مردم جدا کرده ای. این 35000 نفر تنها کسانی از میان میلیونها مردم ایران هستند که به اینترنت دسترسی دارند و خبر این فراخوان را شنیده و متن آن را مطالعه کرده اند. مسلما اگر همه مردم به اینترنت دسترسی داشتند این تعداد بمراتب بیشتر میبود. اما فرض بگیریم که از میلیونها مردم ایران فقط همین 35000 هزار نفر چنین عقیده ای داشته باشند. اما فرزندم، از تو که اگر چه شاگرد درس نخوانی هستی اما آنقدر زرنگی داری که بعضی مطالب را بهتر درک کنی انتظار نداشتم اینقدر ساده انگارانه به مساله برخورد کنی. تو خودت بگو، آخر این 35 هزار نفر اگر هم قلبا قصد قلع و قمع آن «میلیونها» خودمختاری طلب یا فدرالیست را داشته باشند در عمل چگونه چنین امکانی خواهند یافت؟ تو که در دبستان شاگرد شلوغی هستی، هرچقدر هم تنبل باشی دیگر این را باید بدانی که 34 هزار از میلیونها خیلی کمتر هست و معلوم است که در کشتی و بزن بزن زور کی میچربد.

دیگر اینکه فرزندم، اینکه ما عقیده داریم که تمامیت ارضی ایران باید حفظ شود فقط بیان عقیده ما است، اما تو از کجا نتیجه گرفتی که ما 35000 نفر الزاما همه مان عقیده داریم که دولت باید نیروهایی را برای سرکوب جدایی طلب یا خودمختاری طلب اعزام کند؟ در میان ما کسی را نیافتی که عقیده داشته باشد که نباید سرکوب کرد؟ وانگهی، مگر دولت آینده تنها منتخب این 35000 نفر است؟ بقیه آن میلیونها که گفتی پس چکاره اند؟ دوست ندارند در انتخاب دولت شرکت داشته باشند؟ چرا نتیجه نگرفتی که مثلا این 35000 نفر عقیده داشته باشند که این وظیفه دولت منتخب همین میلیونها مردم است که با این فدرالیستها و یا جدایی طلبان چگونه برخورد کند. حالا اگر بقول تو، دولت منتخب همین میلیونها فدرالیست و خودمختاری طلب، خواست همین مردم را بجرم خواسته های شان از دم تیغ بگذراند گناهش با این 34 هزار نفر است یا با همان «میلیونها مردم» که ازشان یاد کردی kHH؟ میبینی که اصلا سوال تو خود بخود غلط است، یعنی اگر اعتقاد داری که میلیونها مردم ایران، همه خودمختاری طلب یا فدرالیست هستند، پس دولت منتخب شان که از میان همین مردم انتخاب شده نمیتواند آنها را به این جرم سرکوب کند. مگر اینکه این میلیونها بلانسبت دیوانه باشند که دولتی انتخاب کنند که آنها را سرکوب کند. یا اینکه،... اصل موضوع همان است که تو از آن روی بر میگردانی، یعنی خود این میلیونها نفر نه فدرالیست هستند و نه خودمختاری طلب و تو شاید خواب نما شده ای. تو از کجا و با کدام آمار به این موضوع اطمینان پیدا کردی که میلیونها مردم ایران فدرالیست یا خودمختاری طلب هستند؟ شاید هم حدس زده ای. خوب، بحث روی حدس و گمان بسیار میشود. من هم حدس میزنم که میلیونها آذری ساکن ایران میخواهند جزو کشور ترکیه بشوند. شاید هم جزو کشور آذربایجان، شاید هم جزو آمریکا، کسی چه میداند! شاید هم فارسها بخواهند جزو کشور سوئد بشوند. راستی شاگرد جان، اگر فارسهای ایران بخواهند خودمختاری کرده و خاک ایران را جزوی از کشور سوئد حساب کنند بنظر تو، این 34000 نفر آنها را از دم تیغ خواهند گذراند ؟

فرزندم، اسب خیال را در این مورد میتوان به هزاران جا، از خودمختاری گرفته تا جدایی طلبی یا تمامیت ارضی تازاند. آنچه در ایران فردا میخواهد بشود الزاما با نظر این 34000 نفر همسو نیست این را خودت هم میدانی.

اما اگر حرفی از این معلم پیر با تجربه 47 سال عمرش که نسبت به تو جوان حدود 60 ساله حق استادی دارد میخواهی بخاطر بسپاری، جان برادر، همان است که تو خودت هم میدانی، پس یکدیگر را نمیخواهیم گول بزنیم. آنچه در ایران فردا میشود پروسه ای است که تمامی جوامع بشری از سر گذرانده اند و تعیین سرنوشتش نه با این 35000 نفر است و نه با آن «میلیونها نفر» که تو میگویی؛

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

«در جهان از دیر باز میان انسانها بر سر وجبی خاک از یک کشور، یک قطعه زمین بایر یا ساختمان یا ... هموار جنگ و جدل بوده و هست باز هم خواهد بود. ایران ما هم یکی از آنهاست و مردم ما هم با مردم چچن و ارمنستان و آذربایجان و غیره تفاوتی ندارند. همین مردم ممکن است برای همیشه در کنار هم در سلامت و شادی بزیند و شاید هم سال دیگر این موقع شاهد باشیم که یکدیگر را در جنگها مثل یوگوسلاوی سابق دارند لت و پار میکنند. همه چیز امکان دارد. در چنین مواقعی دیگر کسی دنبال منطق و حق و این حرفها نیست. اگر تنها حق و منطق حکم میکرد اینهمه شاهد جنگهای جوامع بشری از دیرباز تا اکنون نبودیم.

اما تجربه همین جوامع نشان داده است که بدور از خشونت، همه مسائل با گذشت زمان و اندکی صبر و تحمل حل خواهد شد. اگر حتا جدایی را حق مردمان بدانیم، و بخواهیم رسیدن به این حق را برای جلو گیری از خشونت و خونریزی چند صباحی به عقب بیاندازیم آیا آسمان به زمین خواهد آمد؟ آیا خود مختاری آنقدر مهم هست و یا مردمان غیر فارس در ایران آنقدر ستم تحمل میکنند که خشونت و یوگوسلاویزه شدن احتمالی ایران ارزشش را داشته باشد؟ اگر این «ستم» آنقدر هست که خشونت را مشروعیت ببخشد، خشونت خواهد شد و اگر هم ستمی در کار نباشد، تصور نمیکنم کسی خواستار جدایی یا خودمختاری یا فدرالیسم به هر قیمتی باشد».

پس شاگرد جان، اذیت نکن برادر، نتایج عجیب غریب از فراخوان نگیر. معلوم میشود که درس فراخوان را بد یاد گرفته ای. لذا از روی آن 5 مرتبه مشق شب بعنوان جریمه بنویس تا دیگران را در لفافه به خشونت طلبی متهم نکنی. ضمنا در پایان مطلبت نوشته بودی که تجزیه طلب نیستی، با توجه به این که «هرکسی از ظن خود شد یار من»، فردا که به کلاس آمدی یک انشا بنویس و در آن برای من توضیح بده که تو چگونه دولت را میخواهی به سرکوب «میلیونها تجزیه طلب» بفرستی.

محسن کردی عضو عیات تحریریه نشریه نیمروز چاپ لندن

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/19804

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'به اسفندیار منفردزاده، شاگرد کوشا و ساعی در پاسخ به مطلب "طوفان درو کنان باد کار"، محسن کردی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016