سه شنبه 24 خرداد 1384

خرداد 1386: انتخابات در هشت پرده


هر هفته نوشته های طنز من در بی بی سی آنلاین منتشر می شود، در صورتی که از این موضوع ناراحت هستید می توانید به وب سایت رادیو فردا بروید و نوشته های طنر مرا در رادیو فردا بخوانید، ولی در آنجا من چیزی نمی نویسم. ضمنا تا چند ساعت دیگر پیام ویژه ستاره شهیر شرق را از همین صفحه می خوانید و می شنوید.

از آن صندوق یکی از آن هشت مرد می توانست بیرون بیاید. یکی از آنان بالاخره رئیس جمهور خواهد شد. آنچه می خوانید گزارشی است از روز خرداد سال 1386، من اتفاقی که در این روز خواهد افتاد برای شما گزارش کرده ام، هرکس رئیس جمهور شود همه چیز یک طور دیگر خواهد شد.

سردار دکتر خلبان رئیس جمهور ماست
ساعت شش صبح با صدای جیغ شهین خانم از خواب بیدار شدم. جواد آقا شوهرش مست آمده بود خانه و داشتند با هم کتک کاری می کردند. ساعت هفت و نیم صبح بچه را رساندم به مهدکودک و سارا را بردم سرکارش. داشتم می رفتم سرکار که یک دختر خوشگل سرخیابان چراغ زد، سوارش کردم. گفتم پول ندارم، باید برویم بانک، گفت هرچی تو بگی. رفتم بانک، یک میلیون تومان پول گرفتم. بعد رفتیم خیابان جمهوری از یک مامور نیروی انتظامی یواشکی با یک میلیون تومان 1200 دلار خریدیم. برگشتم و با دختره رفتیم خانه. تا ساعت دو با هم بودیم، بعد رفتیم محضر عقد کردیم. بعد رفتم دفتر روزنامه. در دفتر روزنامه بچه ها می گفتند هاشمی شاهرودی در اوین برای آزادی اکبر گنجی اعتصاب غذا کرده است، اما ایت الله مرتضوی رئیس قوه قضائیه به همه روزنامه ها اعلام کرده که حق انتشار خبر را ندارند. بعد از ظهر زنگ زدند به اداره و گفتند مامان را دزدیده اند و برای آزاد شدنش ده میلیون تومان می خواهند. گفتم فقط 1200 دلار دارم، می توانم 600 دلار بدهم، اما آنها گفتند دلار قبول نمی کنند، چون دلارها تقلبی است، من هم شماره برادرها و خواهرم را دادم تا از آنها پول بگیرند، ساعت سه رفتم دنبال سارا و رفتیم محضر برای اینکه وکالت طلاق بدهم. ساعت چهارو نیم در میدان آزادی راه بندان بود، سپاه با نیروهای مسعود ده نمکی درگیر بودند. بالاخره هلیکوپترهای مسعود ده نمکی خیابان را آرام کردند و بچه های سپاه تسلیم شدند و آنجا را ترک کردند. ساعت یک ربع به شش رسیدم فرودگاه. هفتاد نفر از خانم های واحد تشریفات ریاست جمهوری و 45 نفر از متخصصان انرژی اتمی دانشگاه امام جواد( امام حسین سابق) و سی نفر از وبلاگ نویسان وزارت اماکن در پاویون دولتی آماده بودند. چون کراوات نداشتم مجبور شدم در فرودگاه کراوات بخرم. کاپیتان دکتر سردار پرزیدنت خودش خلبان هواپیما بود. ساعت هشت شب رسیدیم کابل، کوندالیزا رایس منتظرمان بود.

اگر می خواهید ببینید در صورتی که دیگر نامزدها اگر رئیس جمهور شوند چه اتفاقی خواهد افتاد به وب سایت بی بی سی بروید و نوشته این هفته مرا در بی بی سی آنلاین بخوانید.

دنبالک: http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/24427

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'خرداد 1386: انتخابات در هشت پرده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2008